بررسی تطبیقی اخلاق سیاسی در مکاتب رئالیسم و لیبرالیسم با سیره‌ی علوی (با تأکید بر عهدنامه‌ی مالک اشتر)

تعداد بازدید:۴۰

بررسی تطبیقی اخلاق سیاسی در مکاتب رئالیسم و لیبرالیسم با سیره‌ی علوی (با تأکید بر عهدنامه‌ی مالک اشتر)

سال 1400

پدیدآور: زین العابدین خدمتی بیدگلی

استاد راهنما: رضا سیمبر

استاد مشاور: ارسلان قربانی شیخ نشین و احمد جانسیز

دانشگاه گیلان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی

چکیده:

اخلاق سیاسی یکی از مهم ترین مسائل علم سیاست در جهان امروز است. تعارض میان اخلاق و نگرش‌ها و رفتارهای سیاسی به‌ویژه در عرصه‌ی روابط بین‌الملل بیش از عرصه‌های دیگر نمایان است. از‌این‌رو نظریه‌های غالب در روابط بین‌الملل، هر‌کدام رویکرد مشخصی در رابطه با اخلاق سیاسی دنبال کرده‌اند. نظریه‌های لیبرالیسم و رئالیسم به‌عنوان دو نظریه‌ی مسلط در روابط بین‌الملل، نگاه نسبتاً متفاوتی به مسأله‌ی اخلاق سیاسی داشته و تلاش نظریه‌پردازان در این دو مکتب حل مسأله‌ی تعارض میان منافع سیاسی و اخلاق سیاسی بوده است. درحالی‌که برخی ازنظریه‌پردازان قائل به جدایی و تفکیک این دو موضوع هستند، برخی دیگر قائل به اخلاق دو‌سطحی و یا تبعیت اخلاق از مقوله‌ی سیاست می‌باشند. در کنار این رویکردها، نظریه‌ی اسلامی روابط بین‌الملل نیز با توجه به دیدگاه‌ها و آموزه‌های پیشوایان دینی و کتاب آسمانی آن یعنی قرآن کریم، نگاهی کارآمد به مقوله‌ی ‌اخلاق ‌سیاسی در عرصه‌ی روابط بین‌الملل ارائه داده و بر همبستگی دو رویکرد اخلاق و سیاست، تأکید دارد. پژوهش پیشرو با طرح این سؤال که؛ اخلاق سیاسی در سیره ی علوی بر اساس عهدنامه‌ی مالک اشتر، در مقام مقایسه با اخلاق سیاسی در لیبرالیسم و رئالیسم چه افتراق‌ها و اشتراک‌هایی با یکدیگر دارند؟ تلاش می‌کند تا آموزه‌های اخلاقی حضرت امام علی‌× را در عرصه‌ی حکومت‌داری و تعامل با سایر دولت‌ها به بحث و بررسی بگذارد. فرضیه‌ی اصلی پژوهش حاضر این است که اخلاق سیاسی در عهدنامه‌ی مالک اشتر مبتنی بر معرفت‌شناختی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی اسلامی است که به‌طور ماهوی با قرین‌های غربی خود متفاوت است. این هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و نگرش به انسان؛ که بر پایه‌ی ارزش‌های اخلاقی است؛ اخلاق سیاسی را با نگرش‌های غربی که فاقد هنجارهای راستین اخلاقی‌اند، متفاوت می‌سازد. یافته‌های این پژوهش که بر اساس نظریه‌ی مقایسه‌ای و روش توصیفی-تحلیلی انجام‌شده، به‌خوبی این فرضیه را تصدیق می‌کند. از سوی دیگر، اگرچه فلسفه‌ی سیاسی غرب و نظریه‌های روابط بین‌الملل، به‌ویژه در دو مکتب رئالیسم و لیبرالیسم، طبق برداشت‌های خاص دیدگاه خود و بر اساس معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی غربی و نظام بین‌الملل؛ بر مؤلفه‌های اخلاقی همچون صلح، آزادی و عدالت تأکید نموده و برای دست‌یابی به این خوبی‌ها تلاش می‌کنند، اما نگاه کلی ایشان بر اساس سودمندیِ رویکردِ خود و نگاهی تک‌وجهی است. برخلاف نظریه‌های غربی روابط بین‌الملل، اخلاق اسلامی موجب تعالی همه‌ی افعال و رفتارهای انسان، در تمامی جنبه‌های زندگی او، اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی گردیده است. بر اساس مبانی والای اخلاق اسلامی و با گذر از پوسته و ظاهر کارها و اصالت دادن به نیّت و انگیزه در ارزش‌گذاری اعمال، زمینه‌ی رشد و ترقی انسان‌ها و پیمودن مدارج کمال و معنویت فراهم می‌گردد و سراسر حیات بشر در بستر قرب و رضای الهی قرار می‌گیرد. در فرامین حضرت علی× این نکته‌ی مهم وجود دارد که سیاست و اخلاق چنان درهم‌تنیده‌اند که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن‌ها را از یکدیگر تفکیک کرد. آن حضرت× علاوه براین‌که خود در زندگی فردی و اجتماعی، بهترین الگوی اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی بودند، توانستند در فرصت کوتاه دوران زمامداری‌شان؛ که از پُردغدغه‌ترین دوران زندگی شریف ایشان، به‌واسطه‌ی تحمیل جنگ‌های داخلی توسط ناکثین و قاسطین و مارقین نیز بود؛ عالی‌ترین و کامل‌ترین رهنمودهای اخلاقی را ارائه دهند.

لینک دسترسی به متن 

آخرین ویرایش۰۷ خرداد ۱۴۰۳