از نظر مولوی عشق دارای ویژگیهای معشوق و شاه است و از تحلیل اوصاف شاه و معشوق و تجمیع این دو به این نتیجه میرسیم که کلاناستعاره عشق در اندیشة مولوی «عشق خداست».
مولوی در تمثیل «تمثیل موج و دریا» به این نتیجه میرسد که زندگی و مرگ، وجود حقیقیِ مستقل از هم ندارند. این گونه نیست که در طول حیات فقط یکبار زاده شویم و یکبار هم بمیریم؛ بلکه هر لحظه زادنی و مردنی است و زندگی و مرگ پیوسته در جریانند