بررسی ضرور تهای مطالعات میان رشته ای در حوزه علوم انسانی
تلاش مستمر متفکران علوم انسانی برای ایجاد تعادل میان معتقدات بشر درباره جهان و زندگی از یک سو و جهان بینی از سوی دیگر، نشان می دهد که فاصله ای جدی میان اعتقادات و جهان بینی آنها وجود دارد. هر اندیشه ای هر اندازه متافیزیکی (مجرد)، هر تجربه ای در هر رتبه از شهود، هر منظر و اعتقادی هر قدر درون رشته ای و فراتاریخی باشد، ناگزیر متأثر از شرایط محیطی است. یکی ازاساسی ترین معضلات علوم انسانی فقدان پارادایم است، که مطالعات میان رشته ای میتواند بخشی از این خلأ را جبران کند. ضرورت مطالعات بین رشته ای و ترکیب و انسجام رشته های تخصصی در مطالعه یک مسئله واحد یا مسائل متعدد قبل از هر چیز نیازمند تفکر باز و منسجم تحلیلی و همکاری در عمل و اندیشه نخبگان است. روش میان رشته ای معرفتیست که در قلمرو علم و رشته خاصی نمیگنجد و در مرز محدودی متوقف نمیشود. اندیشمندان علوم انسانی میتوانند گامهایی اساسی با تکیه بر نبوغ عقلانی (فلسفی)، توانایی علمی، سابقه درخشان تاریخی و تحول بردارند. زیرا هیچ یک از فعالیتهای اجتماعی بشر تکبعدی نیست و تعامل میان رشتههای گوناگون علوم انسانی باعث میشود که اندیشمندان در قلمرو علوم بیشتر، موضوعات جدیدی را تعقیب کنند. بنابراین خطاپذیری دانش بشر، ماهیت مکمل سازی، چندتباری بودن دانش و تعهد اخلاقی، ضرورت رویکرد جدی به مطالعات میان رشته ای را در علوم انسانی ایجاب میکند. کلید واژه: میان رشته ای، علوم انسانی، جامع نگری، روش شناسی
ادامه مطلب