در نشست دینِ تلویزیون مطرح شد:
زائری:در تولید برنامه دینی باید تفاوتهای مخاطبان در نظر گرفته شود / معتمدی: در برنامه های دینی قسمتهایی از دین پررنگ می شود که سلطه هژمونی را گسترش دهد
نشست «دینِ تلویزیون» با سخنرانی حجتالاسلام محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی و بشیر معتمدی، هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد. در این نشست حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا زائری گفت: هر صنف ادبیات و واژگان تخصصی دارد که همه متوجه نمی شوند. رسانه ملی و سراسری نباید ادبیات محفلی داشته باشد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری ضمن تاکید بر اینکه نیازمند مرور عملکرد رسانه ملی و واکاوی نقاط منفی و مثبت بازنمایی دین در آن هستیم، گفت: چند ماه پیش یکی از موسسات مطالعات در رژیم صهیونیستی گزارشی درباره نهادهای امنیتی ایران منتشر کرد و به این پرداخته بود که چرا در نهادهای ایران اختلال و به تعبیری نفوذ اتفاق افتاد. نتیجه مطالعه، علت را غلبه نگاه ایدئولوژیکی دانسته بود که افراد متخصص به مرور کنار گذاشته شده اند و به شکل ناخواسته افرادی متصدی امور شده اند که بر کار تسلط ندارند و این باعث ایجاد چنین اختلال هایی شده است.
او تاکید کرد: درباره صداوسیما هم همانند هر جای دیگر چنین مسئله ای صدق می کند. آنجایی که نگاه تخصصی ضعیف می شود و فرد بدون تخصص و صرفاً با ریش گذاشتن و چفیه انداختن و… راهش را باز می کند، مشکلات شروع می شود. اتفاقی هم که در صداوسیما افتاد همین جنس بود. جالب اینجاست که باورهای دینی ما می گوید فردی که بدون آگاهی و تخصص کاری را برعهده می گیرد مانند فردی است که راه را اشتباه می رود.
زائری ادامه داد: مشکل در اینجاست وقتی انقلاب شد فرصت تئوریزه کردن و تطبیق نداشتیم و در جریان شلوغی و آشفتگی هرکسی متصدی کار شد و عمدتا چهره های شاخص و فهیم مثل شهید مطهری، شهید بهشتی و … از دست رفتند، دیگرانی هم که مانده بودند درگیر کارهای لحظه ای و آنی بودند و مجالی برای تطبیق پیش نیامد. یکی از خلاء های جدی ما این بود که روایت و مبانی معرفتی مان را نتوانستیم از حوزه فردی به حوزه اجتماعی تطبیق کنیم. چون قرن ها زندگی ما در حوزه دین، زندگی فردی بود. این حوزه یکی از حوزه هایی است که جای پژوهشِ بسیار عمیق دارد.
او با اشاره به روایت های دینی و عدم تطبیق رسانه با آن ها گفت: در روایت بر محاسبه فردی تاکید فراوان شده است ولی هیچ وقت این را تطبیق ندادیم که اگر هر سازمانی خودش را بازرسی نکند از ما نیست. به عبارتی تطبیق نکردیم که سازمان، نهاد و موسسه دینی باید چند ماه یکبار خودش را بازرسی کند.تطبیق ندادیم که ملاک دینداری طول رکوع و سجود افراد، ریش، جای مهر بر روی پیشانی و… نیست بلکه ملاک دینداری این است که فرد چقدر راستگو و امانتدار باشد. تطبیق آن با حوزه اجتماعی اینگونه است؛ سازمان دیندار، سازمانی نیست که زمان محرم بر سر درش کتیبه محرم بگذارند و یا بر روی سربرگ هایش شعار دینی بگذارند، بلکه سازمانی است که به مشتری راست می گوید و امانتدار است. یکی از مباحث ما این است که نهاد رسانه در کجا دینی به شمار می آید؟ آنجا که ۲۴ ساعته برنامه دینی پخش کند یا در آنجایی که حقیقت را بگوید و مردم به اخبارش اعتماد کنند. اگر بخواهیم روایت را تطبیق کنید؛ رسانه دینی این نیست که ۲۴ ساعته از دین بگوید بلکه رسانه ای است که اخبار درست بیان کند.
زائری با اشاره به اهمیت انصاف در تعالیم دینی گفت: در تعالیم دینیِ ما انصاف بالاترین فضیلت اخلاقی است. علاوه بر آن از نگاه غیر اسلامی، اندیشمندان حوزه اخلاق وقتی می خواهند به یک قاعده طلایی ثابت در بین همه انسان ها با هر مکتب و عقیده ای برسند، به تعبیر پیامبر اکرم(ص(، امیرالمومنین(ع) و امام حسن مجتبی (ع)رسیده اند. از چشم دیگری نگاه کردن، با کفش دیگری راه رفتن، خود را به جای دیگری گذاشتن و…. انصاف است. اگر این روایت را با انصاف رسانه ای تطبیق دهیم، دنیای از حرف است. ما روایت های متعددی داریم که تاکید می شود کاری کنید که مردم شما را دوست داشته باشند. این روایت ها قابل تطبیق است. البته اگر بخواهیم روایت مرتبط با حوزه ارتباطات و رسانه را تطبیق کنیم، حرف های ناگفته بسیاری وجود دارد.
او ادامه داد: در روایت داریم وقتی امام زمان ظهور کنند امتداد سمع و بصر به وجود می آید. مارشال مک لوهان هم می گوید تلویزیون امتداد چشم است و رادیو امتداد گوش است. روایت داریم خداوند در آخر الزمان گوش و چشم مردم را امتداد می دهد.
زائری با اشاره به لزوم تطبیق روایت های دینی در حوزه رسانه گفت: در روایت ها داریم که تاکید شده کاری کنید تا مردم شما را دوست داشته باشند. چون اگر مردم شما را به عنوان نماینده دین، به عنوان کسی که ریش دارد و یا چادری است و… دوست داشتند، دین را هم دوست خواهند داشت. اگر صداوسیمایی که منتسب به یک نظام دینی است کاری کند تا بچه ۵ الی ۴ ساله او را دوست داشته باشد طبیعتاً آن نظام دینی را هم دوست خواهد داشت. ولی اگر عملکرد صداوسیما به گونه ای باشد که فرد بعد از دیدن برنامه ها با عصبانیت تلویزیون را خاموش کند، به آن نظام دینی ضربه زده است.
او یکی از مشکلات بعد از انقلاب اسلامی در رسانه ملی را خلط حوزه ها دانست و گفت: سرگرمی را با لهو و لعب خلط کردیم در حالی که سرگرمی اساسی ترین کارکرد رسانه بود و با لهو و لعب فرق دارد. سرگرمی گاهی در خدمت آموزش و اطلاع رسانی قرار می گیرد.
زائری ادامه داد: در روایت و تعالیم دینی ما کاملاً به تمایزها و تفاوت ها تأکید شده است. هر کسی اقتضای، ضرورتهاو نیازهای متناسب خودش را دارد. انسان این تفاوت ها را می بیند، تازه متوجه می شود ما چرا به خاطر کارهای خودمان به دین ضربه می زنیم. دین می گوید اصلاً قرار نیست همه مثل هم و یک شکل باشند.
او ضمن بیان روایتی از امام صادق (ع) توضیح داد: خداوند این تفاوت ها را قرار داده تا همه مثل هم نشوند این در حالی است که ما می خواهیم همه را مثل هم ببینیم. در تولید برنامه چون الگوی ثابت و به غلط در نظر گرفتیم ادبیاتمان هم ثابت شده است. در حالی که این ادبیات به اقتضای مخاطب باید فرق می کرد. به عنوان مثال شبکه یک سیما یک برنامه ای را برای مخاطبین در سراسر کشور با همه علائق و اعتقادات پخش می کند اما شبکه ۴ برای مخاطب خاص و نخبه پخش می شود. ممکن است یک مضمونی را من ساعت ۱۰ شب از شبکه قران بتوانم پخش کنم که همان را در ساعت ۷ صبح نتوانم از شبکه یک سیما پخش کنم. چون همه چیز را قاطی کردیم ادبیات محفلی خود را سراسری کردیم و این امر یکی از بزرگترین اشتباهات و خیانت هایی بود که بعد از انقلاب در صدا و سیما اتفاق افتاد. ادبیات محفلی چیز پنهان و رازآلودی نبود.
زائری تاکید کرد: مذهب شیعه می گوید درک مخاطبت و سطح فهم او را در نظر بگیر. یکی از اشتباهاتی که در فهم تقیه صورت می گیرد همین جا است. درحالی که تقیه یعنی شما میزان فهم و درک مخاطب را درنظر بگیرید. به عنوان مثال ساعت ۴ بعدازظهر که طرف خسته از اداره به خانه برمی گردد و می خواهد در کنار همسر و فرزندانش یک برنامه شاد و متنوع ببیند، نباید برای او یک برنامه خسته کننده دینی پخش کنیم که حالش از دین بر هم بخورد بلکه باید حال مخاطب را درک کنیم.
او با بیان اینکه پیامبر با مردم به اندازه ظرفیت هایشان صحبت می کردند، گفت: صداوسیما در این ۴۳ سال این مسئله را درک نکرد. ای کاش فرصتی داشتیم که مستقلا درباره برنامه های کودک و نوجوان و شبکه امید، نهال و پویا صحبت کنیم. گاهی این عملکردها فاجعه است و من با خودم فکر می کنم اگر کسی عمدا بخواهد کودکان را از دین بیزار کند آیا بهتر از این می توانست؟ در روایت ها و دین افرادی که اذاعه اسرار می کنند، مورد لعنت و نفرین قرار گرفته اند. به عبارتی اذاعه اسرار به منظور گفتن چیزی که برخی از مردم ظرفیتش را ندارند. یا اینکه ساعت ۸ در شبکه سراسری سخنرانی پخش شود که فلان عالم دینی برای طلبه هایش آن را بیان کرده است. در این ساعت شبکه سراسری باید طنز یا سریال پخش کند و صحبت های تخصصی دین در این ساعت باید در شبکه های قرانی پخش شود. هر صنف ادبیات و واژگان تخصصی دارد که همه متوجه نمی شوند. رسانه ملی و سراسری نباید ادبیات محفلی داشته باشد.
زائری با تاکید بر اینکه مدیریت خوب در رسانه دینی در آوردن اجزاء در خدمت هدف است، گفت: هدف باید این باشد که پیامی را با تاثیر بیشتر به مخاطب برسانیم. در حوزه نظری مطالعات کاربردی رسانه دینی همچنان در کشور ما به شدت ضعیف است. در حوزه عملی هم تاسیس و راه اندازی کارگاه تولید برنامه سازی دینی لازم و صداوسیما بعد از ۴۳ سال همچنان فاقد آن است.
معتمدی در این نشست به عنوان پژوهش خود که در حال حاضر در قالب کتاب منتشر شده، اشاره کرد و گفت: ارزیابی رسانه ها از سه منظر می توان انجام داد، یکی مخاطبان و گرایش های آنان، منظر بعدی محتوای رسانه هاست که منظر سوم هم ساختار تولید برنامه های تلویزیونی است، در رویکرد سوم در اینجا باید ببینیم که قبل از تولید، رویکردها، بودجه، مالکیت، نحوه کنترل و نظارت و... منجر به تولید چه برنامه هایی می شود. من در کتاب دینِ تلویزیون از منظر سوم به ارزیابی برنامه های تلویزیون پرداختم.
او ادامه داد: در تئوری های تولید برنامه چند مبحث وجود دارد، یکی از آنها اقتصاد سیاسی است در واقع باید به شناسایی بودجه و سیاستهای یک پدیده پرداخت و از این طریق به نوع محتوای تولید شده پی برد.
معتمدی بیان کرد: یکی دیگر از تئوری ها، ایدئولوژی است. یعنی رسانه را عاملی در انتقال یک ایدئولوژی به مخاطبان در نظر می گیرند. تئوری بعدی هژمونی است که گرامشی آن را اول مطرح کرد و معتقد است رسانه ها ابزار سلطه فرهنگی برای طبقه حاکم هستند. هژمونی به معنای نوعی اجماعِ فرهنگی ایجاد کردن است. طبق پیش فرض ها و مصاحبه هایی که انجام دادم به این تحلیل رسیدم که اساس تولید برنامه های دینی به دنبال آن هژمونی است که بتواند سلطه طبقه حاکم را بر جامعه مسلط کند. علت این کار هم به نوع حکومت برمی گردد در واقع چون حکومت دینی سرکار هست، در این نوع حکومت ها به دنبال این هستند که مشروعیت حکومت از طریق دین باشد. طبیعتا برنامه های دینی یکی از ابزارهایی است که تلاش دارد برای تداوم مشروعیت خود سلطه هژمونی خود را حفظ کند.
این عضو هیأت علمی با توضیح درباره رویکردهای صداوسیما در تولید برنامه های دینی بیان کرد: در برنامه های دینی قسمت هایی از دین پررنگ می شود که بتواند این سلطه هژمونی را حفظ کند و آن قسمت هایی از دین نادیده گرفته می شود و پخش نمی شود که امکان دارد به سلطه هژمونی خدشه وارد شود. بر این اساس سازمان صداوسیما رویکردهایی را در تولید برنامه های دینی خود دنبال کرده است. در اینجا به پنج رویکرد طی نتایج پژوهشم اشاره می کنم.
او ادامه داد: یکی از آنها رویکرد مناسبت گرایی است. به این معنا که گروه های معارف در تلویزیون، برنامه های مناسبتی اعم از غم و شادی را پوشش می دهند. این رویکرد تبعات زیادی داشته است. یکی اینکه چهره غم آلودی از دین اسلام در این سال ها و در این برنامه ها تولید و ساخته شد. از طرفی دیگر چون در مناسبات غمگین شکل آن را بلد بودیم و به شدت آن را رواج دادیم، طبیعتا مناسبات شادی در دین کمرنگ شد به همین خاطر وقتی از یک مخاطب پرسیده می شود دین چیست؟ بیشتر بر عزاداری و …اشاره می کند. به واسطه این رویکرد، دین چهره ای غم آلود پیدا کرد که این رویکرد با کارکرد اصلی رسانه تفریح و سرگرمی در تضاد قرار گرفت. به همین خاطر مخاطب خیلی رغبتی به برنامه های دینی نداشت. در اینجا فرصتی شد که هژمونی دینی خود را بسط دهند چرا که شاهد تولید مناسبت های جدید هم بودیم.
این پژوهشگر با اشاره به دیگر رویکردها توضیح داد: رویکرد بعدی در برنامه های دینی مناسک گرایی است که در ادامه همان مناسبت گرایی است. مناسک مربوط به احکام دینی است. در اینجا هم تمرکز بر مناسکی چون پرداختن به نماز، عزاداری، سینه زنی، روضه خوانی است که این برنامه ها را مدام در تلویزیون می بینیم. در رویکرد مناسک گرایی، اعمال آیینی بدون درنگ و تامل پخش و تولید می شود. در حالیکه مناسک زمانی می تواند از تلویزیون پخش شود که مخاطب مناسب آن، پای برنامه نشسته باشد و به نوعی مخاطب آمادگی آن برنامه را داشته باشد در غیر اینصورت اثر عکس دارد.
او گفت: هدف این رویکرد این است که جلوه دینی بودن را هر چه بیشتر نمایش دهد برای اینکه بتواند در نهایت هژمونی را ثبت، بسط و تثبیت کند. رویکرد سوم، دینِ مبتنی بر ایمان صرف است. ما در تعابیر قرآنی یک ایمان و یک عمل صالح داریم خود ایمان شامل دو بخش است. یک آگاهی و دانش به علاوه یک عشق و علاقه. این دو در کنار هم ایمان را می سازند. اما آنچه در برنامه های دینیِ تلویزیون هست فقط به بخش احساسِ دینی می پردازد. در واقع به خاطر آن رویکرد مناسبت گرایی و مناسک گرایی که وجود دارد فقط احساس دینی را جلو می برد و بعد عقلانی دین را کمتر نشان می دهد چون اگر در اینجا شک و شبهه ای برای مخاطب پیش بیاید ممکن است هژمونی را دچار خدشه کند.دلیلش هم باز همان سلطه هژمونی است.
این عضو هیأت علمی با توضیح درباره دیگر کارکردهای تلویزیون تصریح کرد: صداوسیما ادعا می کند که دینِ ما دین حداکثری است و جنبه های اجتماعی و فرهنگی و…. دارد ولی وقتی در عمل و برنامه هایش فقط به احساسِ دین پرداخته می شود، این است که دین عرفی می شود.
معتمدی توضیح داد: در دین اسلام گفته شده تقلید به هیچ عنوان جایز نیست، تلویزیون ما بر خلاف این گفته مدام در حال نمایش و اشاعه یک احساس صرف به مخاطب است. بدون آنکه فهم و آگاهی مخاطب را افزایش دهد. که نتیجه آن چیزی جز سکولاریسم نیست، و این بر خلاف ادعایی است که دارند. رویکرد چهارم نگاه کارکردی به دین است. زمانیکه ایمان صرف را تبلیغ کردید و به احساس بها دادید در این موقعیت مجبورید برای این ایمان کارکردهای مختلف درست و تعریف کنید. کارکرد فردی و اجتماعی. مثلا مدام گفته می شود دین باعث آرامش فردی و ذهنی می شود، کارکرد اجتماعی هم همان نظم بخشیدن به جامعه است. در واقع نوعی نگاه کارکردی را مسلط می کند. هر چند ما منکر کارکردهای دین نیستیم.
این استاد دانشگاه با انتقاد درباره رویکرد کارکردی دین گفت: اشکالات این رویکرد این است که اگر پدیده دیگری بیاید و همان کارکرد دین را داشته باشد به راحتی آن دین کنار گذاشته می شود و جایگزین دین می شود. به طور مثال گفته می شود انرژی درمانی همان آرامش را به شما می دهد که این مساله هم به شدت در حال رواج در جامعه است. خطر تکیه صرف برکارکرد دین اینجاست. در واقع چون بر منطق و اصل دین تاکید نمی شود، این اتفاق می افتد.
او ادامه داد: رویکرد آخر نسبت برنامه دینی با حکومت دینی است که به نظرم این یکی از خطرهایی است که در برنامه های دینی اتفاق می افتد و آن هم دینِ حکومتی است. در این رویکرد چون نقد حکومت دینی اتفاق نمی افتد، پس نمی توان از برنامه دینی حرف زد. برنامه دینی باید با معیارهای دینی نقد حکومت کند. اگر غیر از این باشد یا مجبور به سکوت یا مجبور به توجیه است. وقتی توجیه شود اعمال حکومت توجیه نمی شود، بلکه آن دین است که بین مخاطبان از بین میرود و مخدوش می شود. در این رویکرد هم سیاست حفظ سلطه هژمونی دیده می شود. این پنج رویکرد باعث شده تا رویکرد بسیار ضعیفی از دین بر جای بماند. البته باید به عوامل دیگری هم اشاره کرد، از جمله فشار آنتن که حتما باید در یک ساعت برنامه ای پخش شود و همین مساله بر کیفیت کار اثر گذار است. یا وجود ضوابط های بیشمار که در برنامه های دینی این ضوابط بسیار زیاد و غیر شفاف است. فشارهای خارج از سازمان هم مزید بر علت است.
این عضو هیأت علمی در پایان پیشنهاد داد: متاسفانه در برنامه های دینی تنوع مخاطب از نظر جنسیت، گروه سنی، قومیت، تحصیلات در نظر گرفته نمی شود. و مهمتر از همه اینکه سطح دینداری های مختلف را در نظر نمی گیرند. اگر خواهان تغییر در این برنامه ها هستیم، باید سازمان، رویکرد سلطه هژمونی را کنار بگذارد. یکی از راه های آن اجازه و فرصت تولید برنامه به رسانه های خصوصی در کنار رسانه ملی است تا تنوع دیدگاه ایجاد شود.
نظر شما :