نشست علمی: ضرورت نگاه جامعهشناسی تاریخی به امنیت
عنوان: ضرورت نگاه جامعهشناسی تاریخی به امنیت؛ مطالعه موردی: بررسی احساس امنیت (ناامنی) در تاریخ ایران
برگزار کننده: گروه پژوهشی جامعه و امنیت
تاریخ برگزاری: 1389/9/30
محل برگزاری: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
گزارش نشست تخصصی گروه پژوهشی جامعه و امنیت با عنوان
ضرورت نگاه جامعهشناسی تاریخی به امنیت؛
مطالعه موردی: بررسی احساس امنیت (ناامنی) در تاریخ ایران
گروه پژوهشی جامعه و امنیت در ادامهی برگزاری نشستهای تخصصی خود با موضوع جامعه و امنیت،چهارمین نشست علمی خود را باعنوان «ضرورت نگاه جامعهشناسی تاریخی به امنیت؛ مطالعه موردی: بررسی احساس امنیت (ناامنی) در تاریخ ایران» از ساعت 14 تا 16 روز سهشنبه مورخ 30/9/89 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار نمود. این نشست توسط جناب آقای دکتر سیدمحمدمیرسندسی ارائه شد .
نکته مهمی که در ارتباط با امنیت اجتماعی قابلتوجه است آن است که ما امنیت را به مثابه یک تولید اجتماعی میبینیم، یعنی امنیت اجتماعی امنیتی است که به وسیله نهادهای اجتماعی هریک از خرده نظامهای اجتماعی تولید میشود. مثلاً اگر ما یک جامعه را به مثابه یک نظام اجتماعی و برخوردار از نظامهای اصلی مثل فرهنگ، سیاست، اقتصاد و روابط اجتماعی در نظر بگیریم، امنیت به مثابه یک تولید اجتماعی است و این متفاوت است با امنیتی که ما انتظار داریم تا نهادهای امنیتی و انتظامی آن را برقرار کنند. همانطور که میبینید بنده این تمایز را اینجا قائل شدهام. در واقع تعبیری که نیروی انتظامی از امنیت اجتماعی دارد با تعبیری که مورد توجه گروه پژوهشی جامعه و امنیت است متفاوت میباشد. اگر معنای دقیق آنچه که نیروی انتظامی دنبال میکند را در نظر بگیریم بحث امنیتِ جامعه است و این متفاوت با آن چیزی است که ما بعنوان امنیت اجتماعی مطرح میکنیم .
منظور ما آن اجزای اصلی جامعه است که شامل فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست میباشد. وقتی ما میگوییم امنیت یک تولید اجتماعی است میتوانیم نشانههای این تولید را در هر یک از خرده نظامهای مهم جامعه ببینیم مثلاَ نقش فرهنگ در امنیت با یک پرسش ساده یا یک مصداق ساده از مقولههای امنیت فرهنگی را میتوان توضیح داد که مثلاَ وقتی ما از ارزشها یاد میکنیم، ارزشها یعنی معیار خوب یا بد بودن چیزها، یعنی چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است، یک جامعه چه چیزهایی را خوب میداند و چه چیزهایی را بد تلقی میکند و لذا اگر معروفها در یک جامعه تبدیل به منکر شوند و یا منکرها تبدیل به معروف شوند یعنی جابجایی ارزشها صورت بگیرد که نمونهای از آن را در یکی از خطبههای حضرت علی(ع) میبینیم و به روشنی آن را توضیح میدهد و در نهایت، مجموعه تغییرات ارزشی که در یک جامعه اتفاق میافتد را در قالب یک مفهوم کلی «اسلام را چون پوستینی واژگونه میپوشند» بیان کرده و مصداق بارز جابجایی ارزشهاست. بنابراین در این شرایط وقتی که چیزهای خوب را خوب تلقی نکرده و چیزهای بد خوب تلقی میشود که در اینجا این جابجایی اتفاق افتاده است، بنابراین نهاد فرهنگی جامعه دچار مشکلی شده است که نمیتواند خیلی از باورپذیریها و اعتقادات را در جامعه به صورت اجتماعی تسری ببخشد. این همان بحثی است که «پیتر برگر» تحت عنوان مفهومی به عنوان ساختارهای باورپذیر کننده از آن یاد میکند. یعنی آن ساختارها و بخشی از جامعه که بایستی در تولید و انتقال باورها و ارزشهای جامعه نقش خودش را ایفا کند وقتی به درستی این نقش ایفا نشود ما شاهد خواهیم بود که فرهنگ نمیتواند از زشتیها جلوگیری کرده و منکرات را از جامعه بزداید. چنین فرهنگی یا چنین ساختارهایی نمیتوانند برای جامعه امنیتآفرین باشند، مثل وقتی که روابط اجتماعی و یا خرده نظام اجتماعی بهعنوان یک بخش از نظام اجتماعی در نظر گرفته می شود. نمونههای زیادی از این دست را میتوان ذکر کرد. در روابط با دیگران یا هنگام مواجهه با دیگران وقتی دچار مشکل میشویم به چه شیوهای حل مسئله میکنیم؟ و چه اندازه مشکلاتمان را با دیگران از طریق اقدامهای خودسرانه یا مراجعه به دیگران و شخص سوم و مراجع قانونی و نظایر آن انجام میدهیم؟ به اینها هنجارهای اجتماعی میگوییم. هنجارهای اجتماعی نقش مهمی در تولید امنیت یا ناامنی یک جامعه ایفا میکنند. یعنی یک هنجار فراگیر میتواند برای جامعه تولید امنیت نماید. اما هنجارهای متعدد و آن چیزی که «دورکیم» بهعنوان آنومی اجتماعی از آن یاد میکند یعنی شرایطی که یک هنجار فراگیر موجود نیست و هنجارهای متعددی در گروههای اجتماعی مختلف حاکم است که نتیجه آن جز ناامنی چیز دیگری نیست و خروجی چنین شرایطی ناامنی اجتماعی خواهد بود .
در جامعه ما نمونههایی از این اقدامات خودسرانه یا کسی را به سزای عمل رساندن بسیار میبینیم که تاثیر مستقیم بر ایجاد ناامنی در جامعه دارد. در اقتصاد و سیاست هم میتوان نمونهها و مثالهایی را در جامعه ارائه کرد. وقتی که در یک ساختار اقتصادی به ویژگیهای اساسی توجه میکنیم اینکه تا چه اندازه کار در آن ساختار اقتصادی پدیده ارزشمندی است و مورد احترام است بدین معنا که کسی که کار میکند تا چه اندازه مورد توجه جامعه قرار میگیرد و یا بالعکس یا کدامیک از کارهای مفید، کار شرافتمندانه (محل تلاقی حوزه اقتصاد و فرهنگ) محسوب میشوند، مورد توجه است. فقدان و یا فراهم بودن زمینههای اشتغال به عنوان نمونهای از کارویژه اصلی نهاد اقتصاد میتواند نقش مهمی در تولید امنیت جامعه داشته باشد. به همین ترتیب در حوزه سیاست هم بسیاری از ویژگیهای خرده نظام سیاسی را بهعنوان عوامل تولید کننده امنیت یا برهم زننده امنیت میتوانیم در نظر بگیریم. بهعنوان نمونه میتوان از ساختار دموکراتیک در برابر ساختار متمرکز، مردم سالاری در برابر یکه سالاری نام برد که اینها نقش مستقیمی در تولید یا برهم زدن امنیت اجتماعی را که قبلاَ اشاره کردیم برعهده دارند .
با این توضیح مختصر راجع به امنیت، پرسشی که برای ما مطرح است این است که توجه به نقش ارزشها و هنجارها یا ویژگیهای ساختار اقتصادی و سیاسی در کجای ترتیبات امنیتی یک جامعه قرار میگیرد؟ تا چه اندازه خرده نظامهای اجتماعی در تولید این امنیت فعال و نقش پذیر هستند؟ در دیدگاههای کلاسیکی که راجع به امنیت وجود دارد کمتر نسبت به این مقولهها توجه شده است؛ یعنی اصولاً نقشی برای نهادهای اجتماعی قائل نشدهاند. اما برداشتی که از امنیت به صورت کلاسیک و سنتی وجود دارد آن است که این امنیت توسط نهادهای مربوطه و نهادهای رسمی با رویههایی که دارند در حوزه وظایف نهادهای خاص قرار میگیرد .
در دیدگاه جدید یعنی همین بحثی که ما امنیت را بهعنوان یک تولید اجتماعی در نظر میگیریم برای هر یک از ویژگیهای هنجارها، مناسبات اجتماعی، قشربندی، ساخت طبقاتی یک جامعه، نحوه توزیع منابع کمیاب، وابستگیهای اقتصادی و فرهنگی و صدها نمونه و مصداق دیگر هر کدام از اینها میتوانند در تولید امنیت یا برهم زدن امنیت یک جامعه نقش داشته باشند و مورد توجه قرار بگیرند. بنابر این صحبتها، وقتی ما از امنیت به مثابه یک تولید اجتماعی یاد میکنیم در واقع تلاشی است برای ارائه یک چارچوب مفهومی جدید از امنیت و یک دریچه جدیدی از امنیت که ما را به پرسشهایی هدایت میکند. پرسشهایی نظیر اینکه :
- چگونه میتوان از ظرفیتهای اجتماعی برای ارتقای امنیت و یا برای تولید امنیت استفاده کرد؟
- چگونه میتوان مناسبات اجتماعی را تغییر داده و اصلاح کرد به نحوی که خروجی امنیت اینها برای کلیت جامعه افزایش پیدا کند تا نهادهای اجتماعی در خدمت تولید امنیت جامعه قرار بگیرند؟
- در چه شرایطی ساختارهای اجتماعی در خدمت تولید امنیت قرار میگیرند؟
چرا که هر ساختار اجتماعی به صورت دیمی و بدون برنامهریزی مشخصی و خود به خود یا به تعبیر«ابن خلدون» بر اساس طبایع و طبیعت به تولید امنیت نمیپردازند بلکه در دنیای مدرن و در علم مدرن عنصر برنامهریزی و سیاستگذاری ویژگیهایی هستند که کمک میکنند تا ما بتوانیم از این ساختارها در تولید امنیت استفاده کنیم .
در دیدگاه کلان این نظرگاه اگر مورد توجه قرار بگیرد به ازای خیلی از توانهایی که در نهادهای امنیتی و انتظامی برای تولید امنیت به کار گرفته میشود اینها باید به نهادهای اجتماعی انتقال پیدا کنند و به آن نهادها توجه شده و در برنامهریزیها مورد توجه قرار بگیرند تا آنها را جهت تولید امنیت به کار بندند. بنابراین امنیت اجتماعی یک برنامه و یک پروژه کلان اجتماعی است که به لحاظ کلان بودن آن نمیتوان از الان برای یک هفته دیگر یا یک سال دیگر توقع دستاوردی از آن داشته باشیم. ما باید در نگاههای درازمدت، چشماندازهای کلان و میان مدت، برنامههای پنج ساله و پس از آن در برنامههای یک ساله به این مقوله توجه داشته باشیم تا بتوانیم اثر امنیت به مثابه یک تولید اجتماعی را بررسی کنیم و از آن بهره ببریم. این امر بیانگر آن است که بدون توجه به این ویژگیها و صرف توجه به نهادهای رسمی، از ظرفیتهای موجود نهادها نمیتوان بهرهوری لازم را داشت .
در بحثی که تا اینجا داشتیم تلاش کردیم تا نشان دهیم که گزاره «امنیت یک تولید اجتماعی است» دارای منطق است و بر اساس استدلال ما به این گزاره رسیدهایم و توجه به ظرفیتهای اجتماعی برای تولید امنیت ما را به اکتشاف منابع و ظرفیتهای اجتماعی تولید امنیت میرساند .
اینکه گفته شد ما جامعه را در دو بعد تاریخی و معاصر میبینیم در اینجا با پذیرش چنین گزارههایی باید به این دو وجه رجوع نماییم و توجه ما به جامعه به صورت تاریخی یا جامعهای که در گذر تاریخ به امروزه رسیده است، بسیاری از این منابع و ظرفیتهای تولید امنیت را به لحاظ اجتماعی برای ما مکشوف و آشکار میسازد. این منابعی که داشتیم چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی بوده است و شاید شرایط تاریخی وجود داشته است که آنها برهم زننده امنیت به شمار میآمدند و شناخت و توجه به آنها در برنامهریزیهایی که به آنها اشاره نمودیم میتوانند حداقل مانع از استمرار و ادامه تاثیرگذاری سلبی آن عناصر هم باشند.
بنابراین پتانسیل و ظرفیتی که در تاریخ بهعنوان بخشی از جامعه ما وجود دارد ما را به این پرسشها میرساند که به لحاظ تاریخی، جامعه ما واجد چه ظرفیتها و تواناییهایی برای تولید امنیت بوده است. یا بهعبارت بهتر در پیشینه تاریخی ما به لحاظ تولید امنیت چه خصوصیات مهمی قابل مشاهده است .