گزارش چین
محمدعلی مینایی
گروه پژوهشی مطالعات اجتماعی (که در سال 1375 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تشکیل شده است)، بهمنظور بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی کشورهای درحال توسعه و بهرهبرداری از دستاوردها و تجربیات آنها، یک سلسله مطالعات تطبیقی را در دستور کار خود قرار داده است. اولین سفر مطالعاتی، به کشور چین (که چند شاخص اساسی مشترک با کشور ایران دارد و از این لحاظ و نیز جهات دیگر شبیه ایران است) انجام شده است.
هدف اصلی در این مطالعه، بررسی و شناخت الگوی مدیریت، برنامهریزی و راهبری توسعه در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نیز بررسی و شناخت آسیبها، نارساییها، قوتها و تواناییهای بهجامانده و حاصل از دوران طیشده توسعه تاکنون و آنچه که برای دستیابی به چشمانداز مطلوب خود پیش رو دارند، بوده است.
بهطور کلی در این نوع مطالعات تلاش میشود پیادهسازی تئوریهای مطرح علمی در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در میدان عمل از نزدیک مشاهده و ارزیابی شود و از یک تجربه بزرگ جهانی برای پیشرفت کشورمان استفاده شود.
اهم برنامههای سفر
- ملاقات و مذاکره با استادان و پژوهشگران بخش اجتماعی و ایرانشناسی دانشگاه پکن
- ملاقات و مذاکره با پژوهشگران مرکز علوم و ارتباطات فرهنگی آکادمی علوم اجتماعی پکن
- ملاقات و مذاکره با پژوهشگران مؤسسه علمی و آموزشی پکن
- بازدید و مذاکره با دبیر انجمن اسلامی و مجله المسلمالصینی در پکن
- بازدید و مذاکره با پژوهشگران آکادمی علوم اجتماعی شانگهای
- بازدید و مذاکره با پژوهشگران بخش اجتماعی دانشگاه شانگهای
وضعیت توسعه در چین و نقاط مشترک دو کشور ایران و چین
بیتردید یکی از مهمترین کشورهای درحال توسعه که در طول 25 سال گذشته با پیشرفتهای گسترده اقتصادی و بهتبع آن تحولات اجتماعی مواجه بوده، کشور جمهوری خلق چین است. کشور چین، تنها کشوری است که در طول یک دوره 15 ساله توانسته است به متوسط نرخ رشد اقتصادی 5/8 % دست یابد و فرایند رشد اقتصادی را در کشور خود تثبیت و نهادینه کند. البته صرف رشد اقتصادی بالا، بیانگر عظمت کار چین در فرایند توسعه نیست؛ بلکه از آن مهمتر، نحوه مدیریت راهبردی این کشور در چهار مقوله اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و تلاش درجهت ایجاد یک توسعه متوازن است. در بسیاری از کشورهای جهان شاهدیم که تحولات اقتصادی گسترده، بلافاصله به تحولات و بی نظمیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی منجر میشود درحالیکه چین با وجود پیشبرد جدی سیاست توسعه اقتصادی خود که مبنای اصلی آن نیز ایجاد ارتباطات و تعاملات گسترده بینالمللی بوده، موفق شده است:
- نظام سیاسی تقریباً بسته خود را حفظ کند
- از بروز ناآرامیهای گسترده اجتماعی و طبقاتی جلوگیری کند
- از اضمحلال فرهنگ ملی خود در فرهنگ غربی جلوگیری کند
ما نیز در ایران درصددیم که با تحقق یک چشمانداز20 ساله و در افق سال 1404:
- از یک کشور درحال توسعه (developing) به یک کشور توسعهیافته (developed) تبدیل شویم؛
- جایگاه اول علمی، فناوری و اقتصادی در منطقه را از آن خود کنیم (با وجود رقبای قدرتمندی که هم از ما جلوترند و هم سرعت رشدشان از ما بیشتر است)؛
- در فرایند توسعه اقتصادی، کلیه ارزش ها، اصول و آرمانهایی را که بر مبنای آن انقلاب اسلامی شکل گرفته است، حفظ کنیم.
اهداف فوق هرچند در ابتدا دستنیافتنی مینماید، لکن با توجه به عزم جدی حاکمیت و مدیران راهبردی برای تحقق آن، مسئولیت پژوهشگران رشتههای مختلف ازجمله رشتههای اجتماعی و فرهنگی را دوچندان میکند و بدیهی است که یکی از بهترین روشها برای این کار، انجام مطالعات تطبیقی بهخصوص برروی کشورهایی است که در این زمینه موفقیتهایی داشتهاند.
کشور چین در یک نگاه
پیش از آنکه راهبرد توسعه در چین ارائه شود، فهرستوار اطلاعاتی از وضعیت کشور چین بیان میشود:
- جمعیت: یک میلیارد و سیصد میلیون نفر که قریب هفتاد میلیون آن مسلمان است (اولین کشور جهان).
- وسعت: حدود 10 میلیون کیلومتر مربع (چهارمین کشور جهان).
- تولید ناخالص داخلی (در سال2004): 1500 میلیارد دلار که این عدد در سال 1992 (سال آغاز اصلاحات)، 450 میلیارد دلار بوده است و برطبق برنامهریزی انجامشده، تا سال 2015 به 4000 میلیارد دلار بالغ خواهد شد.
- تجارت خارجی: واردات450 میلیارد دلار، صادرات 510 میلیارد دلار، تراز بازرگانی خارجی (60+) میلیارد دلار.
- گسترش و نوسازی ناوگان هواپیمایی داخلی: به2000 فروند بالغ میشود.
- تولید 228 میلیون تن فولاد، 10 میلیون تن آلومینیوم.
- احداث 30000 کیلومتر اتوبان در کل کشور.
- احداث حدود 9500 برج (بالاتر از29 طبقه) در سراسر کشور (فقط در شهر شانگهای، 1800 برج وجود دارد و از این حیث با پشتسرگذاشتن شهر نیویورک، به رتبه اول جهانی دست یافته است).
- تولید حدود210 نوع خودرو از مدلهای معروف امریکایی، اروپایی و ژاپنی.
- فعالبودن حدود 3700 کانال تلویزیونی سراسری و محلی.
- گسترش قابل توجه مراکز آموزشی و پژوهشی حتی در علوم انسانی (برای مثال، آکادمی علوم اجتماعی پکن
- که از آن بازدید شد، با وجود آنکه در سال 1999 تأسیس شده است، هماکنون 2400 پژوهشگر دارد).
- توفیق نسبی درجهت ایجاد یک نظام تأمین اجتماعی، بهخصوص برای بیکاران.
علاوه بر دستاوردهای فوق، مشکلات قابل توجهی نیز در چین وجود دارد که اهم آنها بهشرح زیر است:
- وجود بیکاری فزاینده بهدلیل رشد جمعیت و اتوماسیون کارخانهها و فعالیتها (بیکاران چین در حال حاضر 11میلیون نفر یا 14% نیروی کار این کشور را تشکیل میدهند)
- عدم توفیق در اجرای سیاست تکفرزندی و رشد جمعیت با نرخ 2/ 1% (16 میلیون نفر در سال)
- کمبود شدید منابع انرژی و وابستگی شدید به خارج، در تأمین مواد اولیه (چین، یکی از فقیرترین کشورها ازحیث منابع انرژی و معادن است)
راهبرد اصلاحات
اصلیترین راهبرد اتخاذشده در امر اصلاحات که کلیه رهبران، مدیران و مجریان در طول 20 سال گذشته به آن متعهد بودهاند، «توسعه اقتصادی برای رفاه اجتماعی در چهارچوب اقتدار سیاسی با حفظ هویت و فرهنگ ملی» است.
بیتردید اتخاذ هوشمندانه راهبرد فوق و توجیه کلیه سطوح راهبردی، عملیاتی و اجرایی کشوری برای تحقق آن و نظارت مستمر بر اجرای آن، رمز موفقیت کشور چین بهشمار میرود.
نکته مهم آن است که معماران اصلاحات در چین، همه تلاش خود را برای تفکیک 3 مقوله اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- فرهنگی از یکدیگر بهعمل آوردهاند و با این اقدام خود، تئوری غربیها را مبنی بر اینکه لازمه توسعه اقتصادی، الگوی لیبرال- دموکراسی غربی است، بهچالش کشیدهاند. در حال حاضر، شاهدیم که در کشور چین هرچند لیبرالیسم اقتصادی بهمیزان 100 % وجود دارد و چینیها هیچگونه محدودیتی در سرمایه گذاری، فعالیت اقتصادی و جابهجایی سرمایه قائل نیستند، میزان آزادیهای فرهنگی- اجتماعی از60 % تجاوز نمیکند. در مورد رسانهها، سانسور اعمال میشود؛ ماهواره ممنوع است و دولت بهصورت رسمی الگوهای خاص فرهنگی- اجتماعی را تبیین و تبلیغ میکند.
در حوزه سیاسی، آزادیهای داده شده از آزادیهای اجتماعی هم بهمراتب کمتر است و بر مبنای شاخصهای توسعه و آزادی سیاسی، حداکثر میتوان آن را در حد20 % ارزیابی کرد و حزب کمونیست چین کماکان تمامی قدرت سیاسی در کشور را با یک مکانیزم تقریباً بسته کنترل میکند.
در چهارچوب راهبرد اصلی فوق، سیاستهای دیگری نیز در طول دوره اصلاحات در چین بهکار گرفته شده که اهم آنها به شرح زیر است:
سیاست درهای باز
به دنبال سیاست انقلاب فرهنگی که طی سالهای 66 تا 76 مائو، چوئنلای و بیوه مائو اتخاذ کردند، کلیه ارتباطات چین با دنیا قطع شد و نمادهای مذهبی، فرهنگی و هرچیز که نشان از خارجیان داشت، نابود شد. با مرگ مائو و رویکارآمدن نسل دوم حزب کمونیست به رهبری دنگ شیائوپنگ، در طول چهار سال و با تصفیه عناصر سنتی حزب کمونیست، سیاستی متناقض با سیاست قبلی بهصورت آرام و کنترل شده دنبال شد و آن سیاست درهای باز بود. تمثیل اصلی این گروه آن بود که «چین نیازمند هوای تازه است و به دلیل احتمال ورود پشه نمیتوان خود را از هوای تازه محروم کرد!». بر این مبنا، آموزش علوم مدیریت و اقتصاد غربی برای 600 نفر از مدیران جوان بهطور فشرده در طول 2سال برگزار شد و این گروه مدیران هستهای را برای آموزش 60000 مدیر اجرایی در کل کشور در طی 8 سال تشکیل دادند. بدین ترتیب، تا سال1990، 60000 مدیر هماهنگ و آموزشدیده در سطوح مختلف و بهخصوص امور اقتصادی در کشور چین تربیت شد. بهموازات آن، از چینیهای مقیم خارج و بهخصوص مقیم امریکا دعوت شد سرمایه، علم و فناوری خود را در کشورشان بهکار گیرند؛ که پس از ایجاد کلیه تسهیلات مورد نیاز این افراد موفق شدند حدود 14 میلیون از 31 میلیون چینی مقیم خارج از کشور را بهصورت دائم یا به صورت ترددی به کشور چین جذب کنند.
برای ورود این افراد تاکنون هیچگونه خط قرمزی در چین قائل نشدهاند بهطوری که حتی بزرگترین سرمایه گذاریها در چین را چینیهای مقیم تایوان (رقیب و دشمن اصلی چین) انجام دادهاند.
در طول این مدت، سیاست خارجیستیزی به سیاست خارجیدوستی تبدیل شده و احترام و علاقه چینیها به خارجیان کاملاً محسوس و ملموس است و در حال حاضر، یکی از مهمترین منابع درآمد چین، صنعت توریسم با حدود 100 میلیون جهانگرد در سال است.
ایجادقطبهای اقتصادی، علمیوصنعتی و سپس تعمیم آن درسطح کشور
برخلاف سیاستهای حزب کمونیست که نوعی تساوی و برابری مطلق در برنامهها و اقدامات را برای کلیه مناطق و مردم تبلیغ میکرد، در سیاستهای جدید اصلاحات، 5 منطقه مستعد که همگی در مناطق شرقی و بندری قرار دارند، انتخاب شدند و تمرکز فعالیتهای توسعه اقتصادی و صنعتی در این مناطق گذاشته شد. همچنین، با تشکیل شهرکهای علمی و پژوهشی و ارائه تسهیلات فوقالعاده به محققان و مبتکران، زمینه انتقال و نهادینهسازی فناوریهای پیشرفته فراهم شد. یکی از مهمترین روشهایی که در این شهرکها بهکارگرفته میشود، روش مهندسی معکوس (Reverse Engineering ) است؛ و آن به این ترتیب است که با دستیابی به یک نمونه ساختهشده از هر کالایی، روش ساخت مشابه کالای مزبور را با قیمتی بهمراتب ارزانتر از کالای اصلی ارائه میکنند. الگوی مزبور تا آنجا موفق بوده است که هرچند در ابتدا این شهرکها با حمایت و یارانه دولت تشکیل شدهاند، در حال حاضر حدود 5/3 میلیون نفر از نخبهترین افراد چین را به خود جذب کرده است و فقط عواید مالیاتی از این شهرکها برای دولت 10 میلیارد دلار است.
اهمیت ویژه به تحقیق و پژوهش
بیگمان موفقیت چین مرهون ایجاد یک نظام گسترده، هماهنگ و منضبط پژوهشی در این کشور است. در بازدید انجامشده از موسسات، روند حیرتانگیز رشد و حمایت دولت از فعالیتهای پژوهشی در حوزههای مختلف صنعتی و فناوری، اجتماعی، روابط بین الملل و فرهنگی کاملاً مشهود بود به نحوی که تنها در آکادمی مطالعات اجتماعی شانگهای، شاهد وجود گروههای پژوهشی در مورد ایران، اسرائیل، ترکیه و خاورمیانه بودیم و نکته درخور توجه اینکه این پژوهشها همگی در راستای راهبرد توسعه اقتصادی صورت میگیرد و مشاورههایی که این مراکز پژوهشی به شرکتهای اقتصادی میدهند، نقش مهمی در تصمیمگیریهای آنان برای طراحی فعالیتهای اقتصادی آتی دارد. در این رابطه مشخص بود که روند تحولات خاورمیانه (و بهخصوص عراق و ایران)، با توجه به اهمیت انرژی، مستمراً پیگیری میشود.
مهمترین سند راهنما در مورد سایر فعالیتهای تحقیقاتی و طرحریزیهای راهبردی در کشور چین، «پروژه علمی مشعل» است که در آن روند اصلاحات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و ارتباط این حوزهها با یکدیگر و در نتیجه ساختار کلان کشور برای اجرای طرحها روشن شده است. یکی از ویژگیهای اصلی این پروژه، ارائه الگویی برای اجرای طرحها بهصورت پایلوت و نمونه و سپس اصلاح معایب و بهینهسازی طرح و آنگاه تعمیم آن در سطح منطقهای بزرگتر و در نهایت، اجرای طرح در سطح کل کشور است.
ایجادسیستم مدیریتراهبردی ازطریق باز مهندسی حزبکمونیست چین
پیشرفتهای کشور چین را بیش از آنکه معجزه اقتصادی بدانیم، باید معجزه مدیریت بنامیم. تصور عموم بر این بود که با توسعه اصلاحات در چین، بهتدریج بهدلیل مغایرت کار کردهای حزب کمونیست با ویژگیهای توسعه اقتصادی و سرمایهداری، این حزب متلاشی و متعاقب آن جمهوری خلق چین همانند شوروی دچار فروپاشی خواهد شد؛ درحالیکه نه تنها حزب کمونیست چین تضعیف نشد، بلکه نقش و جایگاه خود را در اصلاحات پیدا کرد و اکنون بهعنوان موتور محرکه نظام مدیریتی در اصلاحات عمل میکند.
ساختار حزب کمونیست را بهطور ساده میتوان بهشرح زیر برشمرد:
الف- حدود 3000 شهرستان و منطقه بزرگ شهری و روستایی در چین وجود دارد که در هر یک از آنها یک نفر از اعضای حزب کمونیست انتخاب میشود که در مجموع این3000 نفر کنگره خلق را تشکیل میدهند که سالی یکبار تشکیل جلسه میدهند و در طی آن تصمیمات راهبردی را اتخاذ و یا پیشنهادهای دولت را تصویب میکنند.
ب- کمیته دائمی کنگره خلق، با تعداد230 عضو، نقش قانونگذاری را ایفا میکند.
ج- شورایی20 نفره، دفتر سیاسی حزب کمونیست را تشکیل میدهد.
د- شورایی 9 نفره، تصمیمات اصلی اجرایی را اتخاذ میکند.
ه- دبیر کل حزب و رئیس جمهور، ریاست قوه مجریه و فرمانده کل قوا را برعهده دارد.
و- نخست وزیر، اداره وزیران را برعهده دارد.
ز- در ساختار دولت، علاوه بر وزرا، کمیسیونهای دائمی تخصصی وجود دارد که رؤسای این کمیسیونها عضو کابینه و از وزرا هم بالاتر هستند، زیرا هماهنگی بین چند وزارتخانه را برعهده دارند. مهمترین این کمیسیونها، کمیسیون توسعه و اصلاحات نام دارد که طراحی اصلی اصلاحات در آن انجام میشود. این کمیسیونها بههیچوجه در فرایندها دخالت نمیکنند، بلکه عمدتاً اثربخشی فعالیتها و پیشرفت برنامهها را کنترل میکنند.
ح- در کلیه سطوح اجرایی در کشور چین، علاوه بر مدیر مجموعه، یک رئیس حزبی هم مشغول فعالیت است. حتی در پژوهشکدههایی که بازدید شد، علاوه بر رئیس پژوهشکده، یک رئیس حزبی پژوهشکده نیز وجود داشت که نقش وی صرفاً کنترل و نظارت بر میزان حرکت دستگاه اجرایی بهسمت اهداف و برنامههای تعیین شده است. رئیس حزبی هرچند فردی متخصص در همان رشته دستگاه اجرایی است، مجاز به دخالت در امور اجرایی نیست و صرفاً نقش نظارتی را در سلسلهمراتب حزب کمونیست برعهده دارد.
در شرایط کنونی، حزب کمونیست از شعارهای قبلی خود مبنی بر حمایت از کشاورزان، کارگران و زحمتکشان دست کشیده و بر مبنای قانون جدید، نماینده همه مردم (حتی سرمایهداران) شده است و این افراد نیز مجازند که به حزب راه پیدا کنند و به ردههای بالا دست یابند.
چنین تصور میشود که با ورود اقشار مختلف به حزب کمونیست، دو جناح عمده محافظهکار و سوسیالیست در این حزب بهصورت کنترلشده با یکدیگر رقابت خواهند کرد.
مشکلات فرهنگی اجتماعی در چین
با وجود توفیقات چین در اصلاحات و توسعه، اهم مشکلات فراروی چین بهشرح زیر است:
- شکاف توسعهیافتگی در چین: بهدلیل عدم توازن در توسعه مناطق مختلف، جامعه دچار دو قطب توسعهیافته و فقیر شده که تعداد قابل توجه گدایان در سطح شهر پکن، بیانگر عمق این شکاف است.
- شکاف قومیتی: بهدلیل گستردگی قومیتها در چین و با توجه به اینکه بخش کمترتوسعهیافته عمدتاً با جغرافیای اقلیتهای قومی انطباق دارد، عملاً دو شکاف قومیت و توسعهیافتگی بر هم منطبق شدهاند و یکدیگر را تشدید میکنند.
- تهاجم فرهنگی غرب: با حضور گسترده شرکتهای غربی در چین، فرهنگ مهاجم غربی عملاً هویت و فرهنگ سنتی و اصیل چین را تهدید میکند.
- جهانیشدن: هرچند توسعه اقتصادی چین مرهون ارتباطات گسترده بینالمللی این کشور بوده است، جهانیشدن خود بهعنوان یک تهدید، بهخصوص در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، کشور چین را تهدید میکند.
- بیکاری:بیکاری در چین، در سطح بالای 14% قرار دارد که معلول رشد جمعیت و نیز مکانیزهشدن کارخانجات و کشاورزی است. هرچند در چین در مورد برقراری نسبی نظام تأمین اجتماعی و بهویژه بیمه بیکاری اقدام شده، این اقدامات کافی نبوده است.
- دموکراسی: فقدان توسعهیافتگی سیاسی بهطور بالقوه میتواند زمینهساز بحرانهای سیاسی- اجتماعیدر کشور چین شود.
جمعبندی
باعنایت به آنچه توضیح داده شد، گروه پژوهشی پیشنهادهای کلی و مقدماتی زیر را برای توسعه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در ایران مطرح میکند:
- بهرهگیری از تجارب مدیریتی و اجرایی چین در ابعاد توسعه همهجانبه با نگاه فرهنگی و اجتماعی؛
- همکاریهای مشترک علمی با مراکز پژوهشی چین در موضوعات مورد علاقه طرفین در ابعاد اجتماعی، امنیت اجتماعی، زبانشناسی، تاریخشناسی، مواد مخدر، ابعاد فرهنگی و اجتماعی جهانیشدن، مقابله با تهاجم فرهنگی؛
- راهاندازی کرسیهای چینشناسی و ایرانشناسی در مراکز پژوهشی طرفین.