نشست علمی: امنیت جامعهای؛ معنا، مفاهیم
عنوان: امنیت جامعهای؛ معنا، مفاهیم، مولفهها و نظریهها
برگزار کننده: گروه پژوهشی جامعه و امنیت
تاریخ برگزاری: 1389/4/15
محل برگزاری: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سخنران / سخنرانان : دکتر قدیر نصری
چکیده گزارش پژوهشی طرح تحقیقاتی «امنیت جامعه ای؛ معنا، مضمون و نظریهها»
معمولاً در تفحص اجتماعی ـ سیاسی سه پرسش کلیدی مطرح است: اولین پرسش این است که چه چیزی برای شناختن وجود دارد. این پرسش به چیستی موضوع میپردازد و به هستیشناسی (ontology) اختصاص دارد. در ذیل تأمل هستیشناسانه مثلاً به این موضوع توجه میشود که آیا پدیدههای اجتماعی ـ سیاسی از جنس طبیعی هستند و یا منظر و هویت ناظر در تعیین معنا و چیستی آن موضوع دخیل (embeded) است. دومین پرسش کلیدی این است که پس از تعیین موضوع مطالعه، دانستن بهتر چگونه میسر است و ضابطه فهم معتبر کدام است. در ذیل این تأمل معرفتشناختی، به تفحص در باب تجزیه و تحلیل دادهها و شیوههایی چون علتیابی، معناکاوی یا تبیین انتقادی پرداخته میشود. پس از این دو پرسش، شیوه [کمی یا کیفی یا هر دو] تحقیق است که اصطلاحاً روششناسی (Methodology) نامیده میشود. شیوه حصول یک شناخت، موضوع اصلی روششناسی است .
در پژوهش حاضر آنچه در پی فهم و تفسیر آن هستیم مفهوم Societal Security است که در زبان فارسی به معادلهای گوناگونی (مانند امنیت اجتماعی شده، امنیت جامعگی، امنیت جامعوی، امنیت جامعهگانی، امنیت جامعهای و امنیت اجتماعی) ترجمه شده است. فارغ از صحت و سقم این معادلها، مفهوم مذکور بدین پرسش میپردازد که امنیت جامعهای در مقابل چه چیزی (Security from what?) ، چگونه (Security by what means?) در معرض خطر قرار میگیرد و مهمتر از آن دو اینکه در امنیت جامعهای، مرجع (Object referent)، موضوع و محور امنیت کدام است .
طرح این قسم از امنیت موقعی ممکن و ضروری شد که منابع و فرصتهای اقدام جامعه در مقابل دولت افزایش و ظرفیت دولت برای مهار یا دستکاری جامعه کاهش یافت. توانمند گشتن جامعه در مقابل دولت دلایل مختلف فنی [مانند پدیده اینترنت]، سیاسی [مانند مهم شدن رای، کار و رزمندگی شهروندان]، فرهنگی [مانند حساس شدن گروهها نسبت به هویت متمایز خود]، اقتصادی [مانند فرهنگ مصرف] و مدیریتی [در پی ناکارآمدی دولتها در اداره امور] داشته است. علاوه بر این در پی افزایش مهاجرت [های اجباری ـ اختیاری در داخل کشور یا به بیرون از مرزها]، مسافرت [به اماکن دیدنی و جذاب جهان] و تجارت [بین قطبهای تولید و مصرف کننده]، نوع و میزان آشناییها افزایش پیدا کرده و افراد جامعه نسبت به مشابهتها و تفاوتهای خود، آگاهی فزایندهای یافتهاند .
در چنین فضایی بود که افراد، گروهها و حتی کشورها و بلوکهای قدرت متوجه خصایص خود شدند و نسبت به صیانت و گسترش این ویژگی [های حرفهای، قومی، دینی، مذهبی، جنسیتی] خود مبادرت ورزیدند. این توجه، رفته رفته تبدیل به سیاست (Policy) و راهبرد (Strategy) شد و مفاهیمی چون امنیت فردی، امنیت جامعهای، امنیت ملی و امنیت بینالملل موضوعیت یافت. منبع، مرجع و ابزار تهدید هر کدام از عبارتهای مذکور متفاوت و در عین حال همپوشان [با سایر مفاهیم] بوده است. امنیت جامعهای به عنوان حد فاصل و خط واصل بین امنیت فردی و ملی موضوعیت و اهمیت برجستهای یافته و اصولاً پرسشی را طرح میکند که هم بر سطح فردی امنیت تأثیر میگذارد و هم سطح ملی امنیت را متأثر میسازد. بنابراین پرسش کلیدی در مبحث امنیت جامعهای این است که امنیت چه چیزی، چگونه و در مقابل چه چیزی متأثر و متزلزل میشود .
در پاسخ به پرسش فوق، بسته به منظر و موقف یا منطقه [شرق یا غرب، شمال یا جنوب]، پاسخهای گوناگونی ارائه شد. رئالیستها ناامنی اجتماعی را به «گسستن از دولت و منافع ملی» تعبیر کردند و لیبرالها و ایدهالیستها، «دولتی شدن و سیاسی شدن جامعه را آفت امنیت جامعهای» قلمداد کردند. (مارتین، 1383، 43) از خلال این کشاکش مکاتبی ظهور کردند که دغدغه آنها تأمین امنیت جامعهای و وظیفه آنها هشدار به دولت در رابطه با مراعات جامعه بود. به عنوان نمونه میتوان به ظهور مکتب کپنهاگ اشاره کرد که طی دو دهه تلاش خود، بر محوریت جامعه در سیاستهای دولت اشاره کرد و دولت را نه معمار یا ارباب جامعه که نماینده آن برشمرد (Buzan, 2003:15)
برای ایضاح ابعاد و ارکان نظری امنیت جامعهای، بهتر است با تجزیه این مفهوم به دقایق مشخصتر، خاستگاه و مرجع و مقصد آن را به شرح زیر تبیین نماییم؛
مرجع امنیت جامعهای
اولین پرسشی که در مطالعات امنیتی طرح میشود این است که مثلاً امنیت ملی یا فردی و جامعهای میخواهد امنیت چه بخشی یا چه کسانی را تأمین نماید. امنیت فردی در پی تمهید بقا و بالندگی افراد جامعه [در مقابل گروههایی چون احزاب، سازمانها و دولتها] است. بنابراین مرجع امنیت فردی، فرد در مقابل جمع است. مرجع امنیت ملی هم، ملت است، حال این ملت یا واقعاً وجود دارد و یا اینکه موجودیتی است ساختگی و تخیل (Imaginary) ، به هرحال مرجع امنیت ملی، ملت است که سخنگو و معمار آن معمولاً دولت است و بهتر است که به جای امنیت ملی از امنیت دولتی سخن گفته شود؛ زیرا این دولت است که به نیابت یا به نمایندگی از جامعه، سیاستگذاری میکند. در حوزه بین فرد و دولت، مجموعههایی وجود دارد که متشکل از افراد هستند اما خود، ساختار و مسئولیت فرافردی دارند. این ساختارها که خاستگاه، هدف و ارزشهای مشترکی دارند، گروههای اجتماعی نامیده میشوند. گروههای اجتماعی، مرجع امنیت جامعهای هستند. این گروهها هرگاه موجودیت، هویت و آزادی خود را در مخاطره ببینند، احساس مخاطره میکنند. از اینرو امنیت جامعهای به شناخت و سیاستگذاری درخصوص آسیبهایی می پردازد که هستی و یا هویت گروهها را هدف قرار میدهند .
منبع ناامنی جامعهای
دومین پرسش در پرداخت نظری امنیت جامعهای این است که گروه اجتماعی به عنوان مرجع امنیت جامعهای در مقابل چه چیزی یا کدام نیرویی احساس مخاطره میکند. در پاسخ بدین پرسش باید تصریح کرد که گروههای اجتماعی در مقابل هر تحول عادی [ مانند رشد جمعیت یا فناوری] یا هر تحرک عمدی [مانند کوچاندن جمعیت یک اقلیت یا تعقیب هوشمندانه اعضای یک گروه] که هستی و سبک زندگی و سیاست زندگی آنها را تهدید کنند، احساس خطر میکنند. بنابراین منبع تهدیدات و آسیبپذیریهای یک گروه اجتماعی هم تحول متعارفی چون افزایش جمعیت میتواند بود و هم انکار و دستکاری برنامهریزی شده هویت یک گروه از سوی دولت یا گروههای اجتماعی دیگر. به عنوان مثال جعل مدرک یا بیمعنا کردن ـ شدن فرهیختگی و روشناندیشی در جامعه میتواند اسباب دغدغه خاطر استادان دانشگاه و نویسندگان را فراهم آورد. در این نمونه، امنیت وجودی- هویتی جامعه استادان و نویسندگان درمعرض تهدید قرار میگیرد .
ابزارهای امنیت/ ناامنی جامعهای
سومین پرسش این است که ابزار تهدید/ تمهید امنیت جامعهای کدامند؟ آیا ابزارهای معطوف به امنیت جامعهای با ابزارهای مورد بحث در امنیت فردی مشابهتهایی دارد یا نه؟ گفتنی است ابزارهای امنیت جامعهای به سه دسته قابل تقسیماند؛ ابزارهای سخت، ابزارهای نرم و ابزارهای هوشمند. ابزارهای سخت بصورت عینی، گسترده و اعلام شده در صدد حذف و طرد گروه اجتماعی است. ابزارهای نرم بصورت تدریجی و اعلام نشده به تحدید دامنه یک گروه میپردازد و ضمن پرهیز از حذف گروه به مهار و تحدید آن میپردازد. شیوه هوشمند نیز مجموعهای از تدابیر سخت و نرم است که به اقتضای شرایط و معمولاً بوسیله دولت برای مدیریت گروه هدف مورد استفاده میگیرد .
سطوح و مراتب امنیت جامعهای
امنیت جامعهای مانند امنیت فردی و ملی، مراتبی دارد. اولین مرتبه امنیت جامعهای، بقا و موجودیت گروه است. در این زمینه اولین و اساسیترین دغدغه گروه این است که وجود داشته باشد و نیازهای اولیهاش تأمین گردد. گروههایی که دغدغه ماندن دارند معمولاً بیش و پیش از آنکه به عدالت بیندیشند، در جستجوی بقاء هستند. همانگونه که گفته شد فردی که قادر به تأمین مایحتاج اولیه مانند نان، آب و خواب نیست نمیتواند به مراتب بالاتر بیندیشد، گروه هم اگر در معرض حذف، تعقیب و تهدید باشد نمیتواند ترک منازعه کرده به زیباییشناسی، هنر و انتخاب شیوه زندگی بپردازد .
دومین سطح یا مرحله بالاتر امنیت گروه، سبک زندگی (Style of life) است. طی این مرحله، گروه [مثلاً گروه نویسندگان، روشنفکران یا اعضای یک گروه اقلیت قومی] از دغدغه بقاء فارغ شدهاند و میکوشند با تنظیم انتخابها و ترجیحات خود، شانس حیات و میزان انتخاب خود را افزایش دهند. گروه در این مرحله یک انتخابگر است و نه یک مولد. در این مرحله گروه در پی انتخاب سبکی است که رضایت خاطر و توسعه بیشتری برای اعضای آن فراهم میآورد .
اما والاترین سطح امنیت جامعهای هنگامی است که گروه بتواند به طراحی سیاست زندگی (The Politics of life) بپردازد. در سیاست زندگی، گروه میتواند ارزشها و ترجیحات خود را تنظیم کند و از مرحله انتخابگری صرف فراتر رود. مهمترین دغدغه گروه اجتماعی که بقاء و سبک زندگی خود را تضمین شده میبیند، این است که به «ابراز خود» (self-expression) و بهویژه به ابراز بهتر خود قادر شود. در این مرتبه، اعضای گروه ضمن پذیرش مشروعیت سایر گروهها، درصدد رهاییبخشی و عمل براساس وحدت در عین کثرت میپردازند .
در مرحله رهایی و زیباییشناسی نه دغدغه بقاء مطرح است و نه انتخاب سبک زندگی اهمیت تعیینکنندهای دارد، بلکه اعضای گروه میپذیرند که تنوع یک ارزش است و تکامل اجتماعی فقط در پرتو پذیرش کثرت و عبور و پرهیز از خطربینی دیگران (others) میسر است. در این مرحله اعضای گروه نسبت به منافع خود و دیگران، نگاه استراتژیک ندارند بلکه با نگرشی تساهلآمیز و توأم با سعه صدر هرگونه یکسانبینی و یکسانسازی را سیاستی غیر اخلاقی و نافی حقوق دیگران میشمارند .
همانگونه که در سلسله مراتب دغدغههای گروه اجتماعی دیده میشود دغدغههای فیزیکال، نهادی و فکری بصورت متوالی (Sequence) ، همدیگر را تکمیل میکنند و هرگونه اختلال ناخواسته یا هوشمندانه میتواند بقاء، دامنه انتخاب و احساس رهایی گروه را در معرض مخاطره قرار دهد. بر این اساس میتوان آسیبپذیریها یا تهدیدات معطوف به گروه را دستهبندی کرد و خطرات معطوف به موجودیت گروه را از خطرات پیچیدهتری که سبک زندگی یا سیاست زندگی آن هدف گرفته، متمایز کرد .
بر این اساس مجموعهای از عوامل سلبی و ایجابی، هستی و هویت و خودابزاری گروههای اجتماعی را مخدوش میسازد. این عوامل و تبعات آن بر امنیت جامعهای را میتوان در قالب جدول زیر تشریح نمود؛
نافی هستی گروه (مانند نسلکشی)
عوامل سلبی ← مانع هویت گروه (مانند آمایش هوشمند)
مزاحم رهایی گروه (مانند رشد وابسته گروه)
نافی هستی گروه (انکار)
عوامل ایجابی← مانع هویت گروه (دستکاری)
مزاحم رهایی گروه (رشد گلخانهای)
در پژوهش حاضر (امنیت جامعهای؛ معنا، مفاهیم، مولفهها و نظریه ها)، ضمن تشریح و نقد نظریههای غربی، در صدد طرح مسألههای غیرغربی (جهان سومی) هستیم و قصد آن داریم آوردهها و کاستیهای متون غربی در تحلیل معضلات جهان سومی را وارسی کنیم .