یادادشت دکتر بشیر معتمدی:

ارزیابی برنامه حسینیه معلی

۲۱ اسفند ۱۴۰۲ | ۱۲:۰۴ کد : ۲۵۲۳۵ خبر یادداشت تازه ها
تعداد بازدید:۲۳۹

بشیر معتمدی

  برنامه «حسینیه معلی» در بهمن ماه 1402 همزمان با اعیاد شعبانیه از شبکه 3 مهمان مخاطبان تلویزیون بود. این برنامه به عنوان یک برنامه تلویزیونی دینی ویژگی هایی داشت که در ادامه به مرور آنها پرداخته می شود:

  1. این برنامه همانطوری که بسیاری اذعان دارند یکبار دیگر تغییر پارادایم برنامه ­های مذهبی تلویزیون را از برنامه­ های صرفاً «غم انگیز» و «حزن آلود» به سمت برنامه ­های «شاد» جلوه ­گر ساخت. اولین بار با برنامه «محفل» در رمضان 1402 بود که این نوع برنامه ­ها پا به عرصه تلویزیون گذاشت. نوعی از برنامه که سال­ها کمبود آن در بین برنامه­ های مذهبی احساس می­شد، بطوریکه چهره عمومی دین در تمام این سالیان با حجم انبوه برنامه­ های مناسکی همراه با حزن و اندوه در تلویزیون از یک­سو و بروز و ظهور دین در قالب هیئت ها و دسته جات عزاداری از سوی دیگر، همواره غمگین و اندوهگین جلوه می کرد و این به خصوص برای نسل جوان که نسلی سرزنده و شاداب است، چهره مطلوبی به حساب نمی­آمد و در نتیجه موجب گریزانی نسل­ های جدید از دین می­شد. اما این برنامه در ادامه برنامه محفل درصدد بود این تغییر ریل یا پارادایم را تثبیت کند و نشان دهد که مذهبی­ ها در کنار حزن و اندوه، فضاهای شاد نیز دارند و این تجربه شادی را با مخاطبان در میان گذاشتند.
  2. در عین حال باید توجه داشت که این «شادی» حساسیت و ظرافت­ های خاص خود را داراست و چنانچه به آنها توجه نشود، ممکن است دچار لغزش­ها و خطاهایی شود که امکان سربرآوردن چنین برنامه­ هایی را تا سال­ها غیرممکن سازد. البته تا حدودی این لغزش­های احتمالی قابل اغماض است، چراکه اساساً برنامه­ های دینی تجربه فضاهای شاد را ندارند و شادی دینی مانند حزن دینی که در قالب روضه یا سینه زنی تجربه شده است، شکل و فرم خاصی ندارد و در نتیجه احتمال بروز خطا افزایش می­یابد. با این حال این شادی دینی در «مرز» بسیار حساس شادی درست و غلطیدن در رفتارها و گفتارهای سبک و کم وزن قراردارد که باید به آن توجه لازم را نمود. این حساسیت زمانی دوچندان می­شود که از یکسو نام «حسینیه» بر روی برنامه گذاشته، اسمی که برای بسیاری از مردم و به ویژه متدینان حرمت و جایگاه ویژه­ای دارد و از سوی دیگر با حضور «مداحان» برگزار می­شود که حرکات و سکنات آنها چنانچه واجد این ویژگی باشد، موجب پایین آمدن جایگاه مداحان می­‌گردد. لذا توجه به این ظرایف بسیار مهم است. در حالیکه در بعضی از قسمت­ های این برنامه، این امر رعایت نشده بود. از جمله اجرای گروه خادم الزهرا از خوزستان برای گروهی از متدینان قابل قبول نبود (اگرچه نگارنده خود اشکالی بر آن مرتب نمی­بیند و اجرای آن را مطابق با شادی دینی قلمداد می­کند).
  3. از نکات قوت دیگر این برنامه، حضور اقوام مختلف ایرانی و اجرای برنامه شاد از طرف این خرده فرهنگ ها در برنامه بود. حتی گروه ­هایی از اهل سنت کردستان یا از بلوچستان که نسبت به حکومت در میان این اقوام  نوعی واگرایی وجود دارد، حضور داشتند. همین امر زمینه «دیده شدن» و «بازنمایی» آنها را در سطح رسانه ملی فراهم نمود و جایگاه صدا و سیما را به سطح ملی ارتقا داد. بنابراین دیده شدن و بازنماییِ اقوام مطمئناً از واگرایی ها خواهد کاست و زمینه تقویت همگرایی و همبستگی در سطح ملی را فراهم می­ نماید. علاوه براین اجرای گروه ­های اهل سنت موجب تقویت برادری شیعه و سنی گردید و به نوعی دیگر همبستگی ملی را ارتقاء بخشید.
  4. نکته ضعف اصلی این برنامه و برنامه­ های مشابه همچون محفل، محدود شدن برنامه به مخاطبان مذهبی است. حتی زنان اکثراً با پوشش چادر حضور داشتند و در نتیجه همین امر زمینه عدم جذب افراد کمتر مذهبی و اقشار گوناگون می­گردد. اسم برنامه نیز برخلاف «محفل» که بهرحال فارسی است، کلمه­­ای عربی انتخاب شده که طیف­ های کمتر مذهبی با آن ارتباط برقرار نمی­ نمایند. اساساً دیدگاهی که در کلیت برنامه ­های دینی در طول سالیان متمادی وجود داشته «ندیدن» سطوح مختلف دینداری است، بطوریکه برنامه دینی گویی فقط قشر خاص دیندارانِ به اصطلاح حزب اللهی را دربرمی­گیرد و برای سطوح و قشرهای دیگر، برنامه و حرفی برای گفتن ندارد. این امر در دوره جدید صدا و سیما بسیار پر رنگ­تر شده است.
  5. چه بخواهیم و چه نخواهیم، جامعه ایران به ویژه بعد از ورود تجدد در آن از 100 سال پیش، با چالش­ های متعددی در حوزه سنت که به نوعی آمیخته با امر دین بود، مواجهه شد و در نتیجه آن، تنوع و تکثر فراوانی به لحاظ دینداری در سطح جامعه به وجود آمد، بطوریکه جامعه ایران طیف ­های متنوعی از بسیار مذهبی تا بسیار ضد دین را شامل می­شود. تجربه بعد از انقلاب عملاً نشان داد سیاست یکسان­سازی فرهنگی و نادیده گرفتن نوع و سبک زندگی و مصارف فرهنگی طیف کمتر مذهبی عملاً جوابگو نیست و منجر به واگرایی نسبت به حکومت دینی می­شود. اتفاقاتی که در پاییز 1401 در ایران افتاد، نشانه­ای از همین سیاست یکسان­سازی فرهنگی و در نتیجه شکل­ گیری نوعی تضاد و تعارض فرهنگی بین دو طیف بسیار مذهبی و بسیار غیرمذهبی بود که به سرعت جامعه ایران را به سمت دوقطبی شدن پیش برد و آثار آن همچنان ادامه دارد. هنرِ برنامه­ساز تلویزیونی به ویژه برنامه­ های دینی ایجاد همدلی و همنوایی و آشتی بین دو طیف مذهبی و کمتر مذهبی است تا تعادل و تفاهم را به سطح جامعه برگرداند و زمینه اعتماد و در نهایت همبستگی ملی را فراهم نماید. برنامه «حسینیه معلی» از این ویژگی تهی بود و در جهان زیست افراد صرفاً مذهبی سیر می­کرد، بطوریکه طیف­های بسیار وسیع افراد کمتر مذهبی با درجات مختلف اساساً با آن ارتباط برقرار ننمودند و حتی از وجود چنین برنامه­ای مطلع نشدند.

امید است سازندگان این برنامه و برنامه ­های مشابه با اصلاح رویه­ ها و جوانب مختلف برنامه خود، بیش از پیش مخاطبان متنوع جامعه ایرانی را جذب نمایند و زمینه ارتقای جایگاه رسانه ملی را فراهم نمایند.


نظر شما :