معتمدی در همایش مناسک و رسانه:
سیاستگذاران تلویزیون فکر می کنند با ترویج مناسک، رفتارهای دینی ترویج می شود/ این امر بیشتر منجر به عوام زدگی در سطح جامعه می شود
در همایش دو روزه مناسک و رسانه که در دانشگاه صدا و سیما برگزار شد، معتمدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سخنانی اظهار داشت: «یکی از سیاست هایی که در تلویزیون و در برنامه های دینی تعقیب می شود، توجه ویژه به مناسک دینی است و آن وجهی که از دین پر رنگ می شود، بُعد مناسکی دین است. در واقع سیاستگذاران و مدیران تلویزیون ایران با این ذهنیت که صِرف نمایش مناسک (بدون توجه به الزامات آن)، موجب ترویج و تعمیق یک رفتار دینی می شود، در حوزة برنامه های دینی به مناسک گرایی روی آوردهاند».
وی افزود: «مناسک گرایی رسانه ای که نمایش یک آیین در رسانه است، سطح دین ارائه شده از تلویزیون را در سطح آیین صِرف باقی نگه می دارد و در نتیجه دچار «عوام زدگی» میشود، چراکه اعمال آیینی، بدون درنگ در ماهیت و روح آن اعمال و تنها به صورت مکانیکی و انجام یکسری اعمال ظاهری در کانون توجه عوام قرار می گیرد. سیاستگذاران تلویزیون فکر می کنند با ترویج مناسک، رفتارهای دینی ترویج می گردد، بدون آنکه بفهمند صِرف نمایش یک آیین و منسک بدون در نظر گرفتن مقتضیات رسانه و مقتضیات بینندگان، هیچ تأثیری ندارد و بنابراین به عنوان مثال به اشتباه می گویند که فرهنگ درست نماز خواندن دارد ایجاد می شود».
وی با اشاره به نگاه مدیران تلویزیون که دین را در مناسکی همچون نماز، دعا، زیارت و... خلاصه کرده اند، تصریح کرد: «در این میان توجه بیش از اندازه به مناسبت های دینی در سازمان صدا و سیما نیز موجب تشدید برجسته شدن بُعد مناسک در برنامه های دینی تلویزیون شده است، چراکه مناسبت های دینی عموماً در پیوند با مناسک تعریف می شود و با مناسکی همچون سینه زنی، مداحی و... بروز و ظهور می یابد. این توجه بیش از اندازه به مناسبت های دینی به وضوح در گفتار مسئولان و اسناد سازمان مشاهده می شود. نکته جالب توجه این است که حتی غالب شدن رویکرد مناسبتی در برنامه های دینی به بحث های فکری در این مناسبت ها نمی انجامد، بلکه به تعبیر آقایان، سینه زنی و روضه خوانی و یا حوزة احساسی برجسته می گردد».
این پژوهشگر دین و رسانه درباره چرایی این رویکرد اظهار داشت: «علت این رویکرد را باید در این واقعیت جستجو کرد که مدیران و سیاستگذاران برنامه های دینی، مناسبت ها را فرصتی می دانند که باید از آن در جهت بسط و گسترش وجه دینی سازمان و در نهایت حکومت استفاده کرد و دین، نمایش و جلوه ویژه ای در اذهان بینندگان پیدا کند».
وی در ادامه نتایج سیاست مناسک گرایی را برشمرد و خاطرنشان کرد: «تأکید بر نمایش مناسک به جای تأکید بر محتوا در این رویکرد بسیار پر رنگ است. این نمایش صِرف، نه تنها آیین یا مناسک را در سطح جامعه گسترش نمی دهد، بلکه از محتوا نیز خالی می کند و در حد تکرار یک سری آیین به صورت فیزیکی باقی می ماند. در نهایت برنامه های دینی را دچار فضاهای تکراری نموده و در نتیجه به افت کیفیت این برنامه ها می انجامد».
وی افزود: «این سیاست همچنین منجر به «فقدان حوزه فکر و اندیشه» و فاصله گرفتن از بحث های محتوایی و عمقی می شود و آنچه باقی می ماند، تنها یک احساس زودگذر است که قرار است به مخاطبان القاء گردد. بنابراین اگر تبلیغات را در یک تقسیم بندی به تبلیغات احساسی و اقناعی تقسیم کنیم، آنچه در زمینة مناسک دینی از رسانة تلویزیون پخش می شود، تأکید بیش از حد بر تبلیغات احساسی در تبلیغ دین است که افزایش چشمگیر پخش مداحی و روضهخوانی مؤیّد همین امر است».
معتمدی به رویکرد اسلامی در این زمینه اشاره کرد و اظهار داشت: «این در حالی است که شهید مطهری اولین شرط موفقیت یک پیام تبلیغی را عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن می داند و معتقد است اسلام بیشترین تأکید را بر پذیرش عقلانی دین کرده است، بطوریکه حتی پذیرش تقلیدی اصول دین را نمیپذیرد. لذا اسلام را از ادیانی میدانند که تحریک احساسات و عواطف در آن کمتر از بُعد عقلانی به چشم می خورد. در نتیجه اگر فلسفة مناسک و از جمله مناسبت ها را توجه و تذکر بدانیم که باید نسبت به دین در ایام خاصی و یا به شیوه خاصی صورت بگیرد، تأکید بر بُعد احساسی بر فرض که توجه و تذکر را در حد احساسات ظاهری ایجاد کند، اما با کمرنگ بودن بُعد اقناعی، احتمال تأثیرگذاری آن را به حداقل میرساند».
وی در ادامه به یکی دیگر از نتایج سیاست مناسبت گرایی پرداخت و خاطر نشان کرد: «در همین مناسبت ها که به نوعی آن را می توان به دو بخش عزا و شادی تقسیم کرد، بُعد «عزا» بسیار پررنگ تر از بُعد «شادی» است. علت این امر را می توان نبودِ «شکل دینی» در حوزه شادی دانست. در صورتیکه یکی از کارکردهای اصلی وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون، کارکرد «تفریح» و «سرگرمی» است که از طریق آن مخاطبان می توانند اوقات فراغت خود را بگذرانند. لذا غلبه بُعد «غم» در برنامه های دینی منجر به عدم اقبال به این برنامه ها می گردد. نظرسنجی ها نیز این عدم اقبال به برنامه های مناسبتی را تأیید می کنند، زیرا با کارکرد رسانه و استفادة مخاطبان از آن فاصله گرفته است».
وی افزود: «به دلیل اینکه برنامه های مناسبتی رویکرد غالب برنامه های دینی سیما را دارد، این عدم اقبال به برنامه های مناسبتی که در آن بُعد «غم» و «عزا» بیشتر نمود دارد و چهرة عمومی دین را در «غم» و «حزن» بیشتر نمایان میسازد، به خود دین تسری مییابد و موجب عدم اقبال به خود دین می گردد».
معتمدی آخرین نتیجه این سیاست را سکولار کردن جامعه دانست و در تشریح آن اظهار داشت: «غالب شدن رویکرد مناسبتی به نوعی بازتابانندة رویکرد سکولار به دین است، چراکه امر دین را منحصر به مواقع خاص یعنی مناسبت ها می کند؛ گویی فقط در همین مناسبت ها باید به سراغ دین رفت و در مواقع دیگر نیاز به دین نیست. این رویکرد مناسبتی، تداعیکنندة رویکرد مسیحیت به دین است که اعمال دینی را به اعمال روز یکشنبه در کلیسا منحصر می کنند. لذا این رویکرد را میتوان تعبیر به «دین مواقع خاص» نمود که تنها در موقعیت های خاص، برحسب ضرورت یا نیاز سراغ آن گرفته می شود. تلویزیون به تبلیغ دینی می پردازد که تنها در مناسبت های خاصی باید سراغ آن را گرفت و در مواقع خاصی از آن یاد نمود و این درست برخلاف سیاست های ظاهری مدیران کلان تلویزیون است که مدّعی هستند دین در همة عرصهها و حوزهها حضور دارد».
وی در انتها خاطرنشان کرد: «چنانچه صدا و سیما و مدیریت سازمان بخواهد برنامه های دینی از وضعیت فعلی خارج شده و در جهت رشد و تعالی دین در سطح جامعه قدم بردارد، باید به سرعت و با دقت نظر در سیاست ها و رویکردهای خود در حوزه مناسک دینی تجدید نظر نماید».
نظر شما :