یادادشت دکتر منصور ساعی:
مسئولان، بحران ها را از نگاه تاثیرپذیران ببینند
وقتی بحران های پنج، شش سال اخیر را مرور می کنیم، می بینیم که در هر بحرانی چه در زمینه سیاسی و اقتصادی، چه در حوزه سلامت و محیط زیستی، بحران ها کمتر از نگاه «شهروندان» و «تاثیرپذیران» از بحران دیده و ارزیابی و تحلیل می شوند.به نظر می رسد اصولاَ متولیان بحران در ایران بیشتر به خود و حفظ اقتدار خود در شرایط بحران می اندیشند تا تاثیر بحران بر زندگی و اقتصاد تاثیرپذیران از آن.
اگر «بحران» را به مثابه یک «بیماری» ببینیم، در یک بیماری یا بحران، بدنی دچار آشفتگی و بی نظمی و اختلال می شود و «بیمار(تاثیرپذیر از بحران)» روانه مراکز پزشکی و درمانی(متولیان مدیریت بحران) می شود. در شرایط بیماری، بیمار چه انتظاری از پزشک(متولی مدیریت بحران) در مورد بحران(بیماری اش) دارد؟ ابتدا یک ارزیابی، معاینه و گفت وشنودی برای شنیدن و دیدن همدلانه علائم و دردهای بیمار برای تشخیص دقیق و کامل دلایل بیماری و در مرحله دوم انجام بهترین اقدام علمی و تجربی پزشکی به روز و بهینه و مطلوب برای درمان و کنترل بیماری و در نهایت ارائه راهکارهایی برای تغییر سبک زندگی، تغذیه و مراجعه وکنترل دوره ای و بازگشت به نظم طبیعی ارگانیسم انجام می شود.
حال اگر متولی بحران با نادیده گرفتن یا کم توجهی به تمام جزییات مرحله اول، تشخیص نادرستی بدهد، اقدام و عملیات درمانی و کنترلی نادرستی را هم انتخاب می کند و در نهایت راهکار اشتباهی را برای جبران و بازگشت به شرایط عادی به بیمار توصیه می کند.
در مرحله اول، بیمار ناراحت و دردمند با انبوهی از سوالات و ابهام ها به سراغ پزشک می رود که دردش دیده و شنیده شود و به طور دقیق چک و معاینه شود تا بر مبنای داده های دریافتی، تشخیص درستی از بیماری داده شود. اگر در این مرحله پزشک تمام جزییات ها را برای «تاثیرپذیر از بحران(بیمار)» تشریح نکند و او را اقناع نکند، پزشک نمی تواند همدلی و همراهی بیمار را برای پذیرش اقدام های پزشکی و نجات بخش، جلب کند و حتی گذار به مرحله بعدی، مزمن و چالشی خواهد شد و احتمال عود بیماری و قربانی شدن بیمار وجود دارد.
مثال بحران بیماری در هر بحران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی، صادق است با این تفاوت که در بحران های فردی نظیر بحران بیماری یک فرد و نزدیکان او درگیر می شوند اما در بحران های کلان اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، ناامیدی جمعی، تورم و فشارهای اقتصادی، تحریم، آلودگی هوا، کم آبی، مسمومیتهای دانش آموزی و تغییرات ارزش های نسلی و ارزش های فرهنگی و سبک زندگی، شهروندان و تعداد زیادی از افراد از آن متاثر می شوند و بحران می تواند پیامدهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی در بعد محلی، قومی،و ملی و حتی فراملی پیدا می کند.
اگر روند مدیریت یک بحران فردی یا اجتماعی نادیده گرفته شود، می توان سه پیامد برای فرد یا جامعه متصور بود:
۱-«مرحله رنج و آشفتگی: این مرحله با فقدان کنترل و تعادل در بعدی فردی یا اجتماعی همراه است. در این مرحلهی اگر در یک زمان کوتاه به بحران پاسخ مسئولانه داده نشود و مشکل و مسأله نادیده گرفته یا انکار شده و یا به حاشیه رانده شود، موضوع طولانی و بحران عمیق میشود و فرد یا جامعه وارد مرحله دوم می شود.
۲_مرحله خستگی و خشم: وقتی رنج و ناراحتی و آشفتگی تکرار شونده و مزمن شود، فرد یا جامعه از تداوم بحران و عدم حل آن خسته وخشمگین می شود. خستگی و خشم ناشی از سوال های بی پاسخ، دیده نشدن، شنیده نشدن و تلنبار شدن درد روی درد، همزمانی بحران ها و سرایت بحران به جاهای دیگر یا بروز بحران های دیگری در بدنه فرد و جامعه است. این مرحله به تدریج رخ میدهد. این امر نتیجه سال ها به حاشیه راندن پرونده های باز بحران ها و واقعیت های تلخ در جامعه است.
۳_مرحله سوم عصیان: زمانی که فرد یا جامعه از شدت بیماری و هم آیندی و همزمانی چندین بحران خسته و خشمگین شد، دست به عصیان و نافرمانی می زند. عصیان و نافرمانی ناشی از ناامیدی از حل بحران است و در عین حال عصیان تلاش برای خلق امید به بهبود اوضاع است.
عصیان در حوزه فردی و اجتماعی به شیوه های مختلف بروز می کند. در حوزه فردی، فردی که خشمگین و خسته و ناامید است، یا خودزنی و خودکشی می کند یا برای نجات خود از بحران، از اطرافیان و جامعه انتقام می گیرد و به سرقت و قتل و خشونت و طلاق و... برای رفع مشکلات شخصی و دستیابی به آرزوهای فردی دست می زند و یا اینکه در جستجوی درمان، از آن محیط فرار/مهاجرت می کند.
اما عصیان در حوزه بحران های اجتماعی، پیامدهای به نسبت گسترده تری دارد که به شورش های اجتماعی، شورش فقرا علیه اغنیا، عصیان های سیاسی، تقابل گروه های اجتماعی و سیاسی، انتقام های کور اجتماعی و تکه تکه شدن جامعه را به دنبال دارد و جامعه را از مسیر تحول و توسعه در ابعاد مختلف باز می دارد و موجب عقب ماندگی های جبران ناپذیر فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی ایرانیان می شود.
متولیان بحران در کشور باید به ابعاد و پیامدهای بحران در سطح فردی و اجتماعی از نگاه تاثیرپذیران مستقیم و غیرمستقیم توجه کنند. نادیده گرفتن مراحل مدیریت بحران و یا وجود نگاه های تک مرحله ای، تک بعدی، مقطعی کمکی به حل و فصل بحران ها نمی کند و نیازمند یک نگاه جامع و دقیق و علمی با در نظر گرفتن مخاطبان بحران و تأثیرپذیران از آن است.
نظر شما :