یادادشت دکتر سیده زهرا اجاق:
فرش قرمز برای شبه علم و جعل خبر: چه کسی مقصر اصلی است؟
توضیح: من همه این متن را خواندم و برایم جالب بود. خیلی آزاد ترجمه اش کرده ام البته جانب امانت را رعایت کرده ام. برای احترام به حوصله مخاطبان در دو یادداشت ارائه می شود.
در آبان 1400، مجله انجمن قلب آمریکا چکیده ای 300 کلمه ای را منتشر کرد. به نظر می رسید که این چکیده برگرفته از مقالهای پژوهشی است اما ذیل آن هیچ مقالهای قرار نداشت. چکیده مورد اشاره، هشدار می داد که واکسن های mRNA کووید باعث التهاب قلب در افراد مورد مطالعه می شود. آنطور که آلتمتریک گفته است این چکیده توسط 23 رسانه خبری انتخاب شد و توسط بیش از 69000 کاربر توییتر به اشتراک گذاشته شد. شانزده روز بعد، انجمن قلب آمریکا اظهار نگرانی کرد که این چکیده ممکن است قابل اعتماد نباشد، و اول دی 1400 گفت که این مقاله واقعا معتبر نیست چونکه روابط علت و معلولی را نشان نداده و یافته ها و اطلاعات آماری آن ناقص هستند.
حوادث مشابه دیگری هم در دنیای علم رخ دادهاند که نشانگر وجود مشکلی در مراکز علمی هستند: ادعاهای بزرگی که پژوهش ناموجودی را پشتیبان خود اعلام میکنند و یا منبعث از مقالاتی هستند که توسط همتایانشان، کنترل نشده و مشروعیت علمی لازم را دریافت نکردهاند. البته مثالی که در ابتدای یادداشت ارائه شد، خیلی جسورانه و نامسئولانه بوده است زیرا در شرایط حساس همهگیری منتشر شد و هیزمی بود بر آتش جنبشهای ضدواکسیناسیون که البته در ایران اثر چندانی نداشت (زیرا مخالفان واکسیناسیون ایرانی اساسا از علم و یافتههای علمی فاصله زیادی دارند حتی از نوع جعلی اش ). اما مشکل، بسیار عمیقتر از اینهاست: حتی مقالات علمی که مراحل مشروعیتیابی علمی را طی کردهاند هم میتوانند عامل سردرگمی و ادعاهای بیاساس باشند.
طی همهگیری کووید بارها و بارها اعلام شد که کووید-۱۹ فقط یک بیماری همهگیر ویروسی نیست، بلکه یک بیماری همهگیر اطلاعات نادرست است و سازمان بهداشت جهانی آن را "اینفودمی" نامید. دانشمندان و پژوهشگران، رسانههای اجتماعی را مقصر تکثیر دروغهای مرتبط با این نوع کووید میدانند، و آنها را عامل رخدادهایی مانند نوشیدن مواد ضدعفونیکننده تا اصرار بر بی اثر بودن ماسکها در جلوگیری از انتقال برمیشمارند. اما رسانه های اجتماعی بیش از آنکه علت اینفودمی باشد، نشانه وجود این مشکل هستند. جریان اطلاعات غلط و نادرست اغلب از خود دانشمندان و پژوهشگران شروع می شود. با این حال باید توجه داشت که گرچه آنها خودشان، کنشگر اول هستند ولی کنش آنها معلول ویژگیهای نهاد و صنعت علم است.
قوانین و مقررات پیشرفت در کار علمی افراد را تشویق میکنند تا بر کمیت به جای کیفیت انتشاراتشان تمرکز کنند و برخی از موسسات پژوهشی برای دستیابی به شهرت و جذب گرنت تمایل دارند که محققانشان، نتایج مطالعات را فراتر از محدوده تحلیل دقیق اعلام کنند ـ یعنی اغراق کنند. از آنجا که روزنامه نگاران علم هم در جستجوی مقالاتی هستند که بتوانند تیترهای جذابی برایشان بزنند، این مقالات منبع اصلی بسیاری از روزنامه نگاران علم نیز هستند. درواقع، اغراق پژوهشگران در تعمیم یافتههایشان، مقالات آنها را به طعمههای خوشمزهای برای روزنامهنگاران تبدیل میکنند. در عین حال، بسیاری از مقالات علمی حاوی اصطلاحات تخصصی و غیرقابل فهم هستند که زمینه تفسیر نادرست را فراهم میآورند. لذا حل مشکل شایعات و جعل خبرهای علمی نیازمند تغییراتی از بالا به پایین برای ارتقاء دقت و دسترسی است، که از دانشمندان و خود فرآیند انتشار علمی شروع میشود.
تاریخچه مجله علمی به صدها سال پیش برمی گردد. در سال 1731 انجمن سلطنتی ادینبورگ اولین نشریه علمی که مقالاتش توسط همتایان بازبینی میشدند را راه اندازی کرد. این مجله در حوزه پزشکی بود. در مدل سنتی یا کلاسیک، دانشمندان تحقیقات اصلی را انجام میدهند و یافتهها و روششناسی خود را شامل دادهها، جداول، تصاویر و هر گونه اطلاعات مرتبط دیگر مینویسند. آنها مقاله خود را به مجله ای ارسال می کنند که سردبیر و هیئت تحریریه آن را برای بررسی برای سایر متخصصان این حوزه ارسال می کنند. آن داوران همتا سلامت علمی مطالعه را ارزیابی می کنند و به سردبیران مجله توصیه می کنند که آن را بپذیرند یا نه. برخی از مقالات هم نیازمند اصلاح دانسته میشوند و پس از اصلاح منتشر میشوند.
اما از حدود 25 سال پیش این مدل تغییر کرده است. از سال 2010 به بعد بیشتر مجلات علمی چاپی، همتای دیجیتالی هم تاسیس کردهاند. با راه افتادن جنبش «دسترسی باز» تقریباً یک سوم مجلات به صورت رایگان در اختیار عموم قرار گرفتهاند. ضمن اینکه، تعداد انتشارات علمی و تعداد مقالات منتشر شده به طور چشمگیری افزایش یافته و بیشتر موسسات علمی از رسانه های اجتماعی استفاده کرده اند تا کار محققان خود را ترویج کنند.
در شرایط جدید، مجلات علمی و دانشمندان دقیقاً همچون سایر نشریات بر سر کلیک رقابت می کنند. مقالاتی که بیشتر دانلود، خوانده شده و به اشتراک گذاشته شده اند، "ضریب تاثیر" یا امتیاز توجه آلتمتریک بالایی دریافت می کنند. مطالعات نشان میدهند که افراد تمایل بیشتری به خواندن و به اشتراک گذاشتن مقالههایی با عناوین کوتاه، مثبت و یا احساساتی دارند. باید یادآوری کدر که سیستم رتبه بندی آکادمیسینها تاسیس شده تا روند انتشار و انتخاب دانش علمی را تسهیل کند ولی در عمل بر نشریات پژوهشگران و شغل آنها تأثیر گذاشته است. این وضعیت یادآور قانون چارلز گودارت، اقتصاددان بریتانیایی است که «وقتی یک معیار به هدف تبدیل می شود، دیگر معیار خوبی نیست.»
جوین وست، دانشمند داده دانشگاه واشنگتن، که در مورد انتشار اطلاعات نادرست مطالعه می کند، می گوید که دفاتر روابط عمومی دانشگاه که مسئول بیانیه های مطبوعاتی و سایر تعاملات رسانه ای هستند، در ماشین تبلیغاتی هم نقش دارند. دانشگاهها از دانشمندانشان میخواهند که کمکهای مالی و بودجه معتبر دریافت کنند، و برای انجام این کار، تحقیق باید پر زرق و برق باشد.
نتایج یک پروژهی تکرارپذیری که توسط مرکز علوم باز منتشر شده، نشان میدهد که تنها 26 درصد از برترین مطالعات سرطان انتشاریافته بین سالهای 2010 و 2021 میتوانند تکرار شوند؛ اغلب به این دلیل که مقالات اصلی جزئیاتی در مورد دادهها و روششناسی ارائه نکردهاند. اما پژوهشگران به این مطالعات غیرقابل تکرار، بیشتر از مطالعات تکرارپذیر ارجاع دادهاند. شاید به این دلیل که این مطالعات هیجانانگیزتر هستند و بنابراین کلیکهای بیشتری دریافت میکنند.
ادعاهای غیرمستند می توانند تأثیرات اجتماعی عمیقی داشته باشند. مثلا در سال 1980 دو پزشک نامه کوتاهی برای مجله پزشکی نیوانگلند نوشتند. نامه آنها حاوی این عبارت بود: «اعتیاد در بیمارانی که با مواد مخدر درمان میشوند نادر است»، اما هیچ مدرکی ارائه نکرده بودند. 37 سال بعد سردبیر این نشریه در سرمقاله اش نوشت که به این نامه"به شدت و بدون انتقاد" استناد شده است. راه حل چیست؟ در این وضعیت آیا یک هشدار یا پس گیری مقاله راه حل موثری است؟ نه. چونکه این راه حل ها موجب نمی شوند که غول اطلاعات نادرست به چراغ بازگردد، به ویژه با توجه به این همه زمانی که سپری شده است. این «دروغ» برای مدتی طولانی بر نسخه های مواد مخدر و بر زندگی معتادان اثر گذاشته است. خوانندگان همچنان به اطلاعات جعلی آن دسترسی دارند و پژوهشگران حتی بعد از پسگرفتن این مقاله و موارد مشابه به آنها استناد میدهند، زیرا یا از بازپسگیری خبر ندارند یا برایشان اهمیتی ندارد.
https://www.niemanlab.org/2022/06/how-science-helps-fuel-a-culture-of-misinformation/
نظر شما :