یادادشت دکتر منصور ساعی:

نسبت قدرت سیاسی و گفت‌وگو

۰۸ آذر ۱۴۰۱ | ۰۸:۲۸ کد : ۲۳۱۵۷ یادداشت تازه ها
تعداد بازدید:۲۹۶
نسبت قدرت سیاسی و گفت‌وگو

منصور ساعی

عنصر مهم در تولید و ترویج گفت‌وگو در همه جوامع، قدرت سیاسی است. در دولت‌های دموکراتیک به دلیل وجود بازیگران متعدد در عرصه حکمرانی، تفکیک قوا و نقش‌آفرینی نهادهای علمی، مدنی، خانواده، احزاب و رسانه‌ها، پذیرش تنوع و تکثر دیدگاه‌ها و تفاوت‌ها، گفت‌وگو و کنش‌های ارتباطی و گفت‌وگویی، رسمیت‌یافته و تصمیم‌ها، برنامه‌ها و کنشگری‌های اجتماعی و سیاسی با مکانیسم گفت‌وگو صورت می‌گیرد. یعنی زمینه‌های سیاسی و اجتماعی گفت‌وگو در یک ساختار دموکراتیک وجود دارد و اصولا اعمال قدرت، تدوین قوانین و اداره جامعه، آموزش و نظایر آن به شیوه ارتباطات افقی، گفت‌وگو و مفاهمه دولت و شهروندان پیش می‌رود. چون قدرت سیاسی مدافع و زمینه‌ساز گفت‌وگو است، جامعه و شهروندان نیز متاثر از ساختارهای کلان به راهبرد تعامل، هم‌زیستی، تحمل دیگری و گفت‌وگو روی می‌آورند. اما در ساختارهای اقتدارگرا، دولت یکه‌تاز عرصه حکمرانی و اعمال‌قدرت است، نیازی به گفت‌وگو نمی‌بیند و از تمام فرآیندها، نهادها و عرصه‌ها ازجمله نظام آموزش، خانواده، شهر و رسانه برای بازتولید ساختار، الگوی ارتباطات و تصمیم‌گیری آمرانه و عمودی بهره می‌برد و ترویج و تشویق گفت‌وگو جایگاهی ندارد.

در ایران از دوران کهن تاکنون، قدرت سیاسی سعی در تصاحب و به‌دست گرفتن سرنوشت تمام عرصه‌ها، نهاهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و توسعه جغرافیایی نفوذ خود در همه ارکان آن داشته و البته نهاد فرهنگ به‌عنوان نهاد مولد آرزو، آرمان و فکر هم از آن بی‌نصیب نبوده است

می‌دانیم که در دوران مدرن امروزی، نهادهای فرهنگی، نخبگان و کنشگران عرصه فرهنگ، مولد و پردازشگر آرمان، ایده و آرزو هستند که مکانیسم پذیرش و نقد یک آرمان و ایده هم است. جامعه، شهر، دانشگاه، کافه و خانواده میدان‌مصرف، مبادله و گفت‌وگو در مورد این آرمان‌ها، ایده‌ها و آرزوها هستند. در یک جامعه دموکراتیک، مسئولیت تولید آرمان‌ها به شکل طبیعی روشنفکران، فیلسوفان، پژوهشگران، دانشگاهیان، نویسندگان، ادیبان، شاعران و روزنامه‌نگاران هستند اما در ساختارهای سیاسی ما این مولدان فرهنگ، آرمان و گفت‌وگو حذف یا به حاشیه رانده می‌شوند و دولت و سیاست به منبع‌اصلی تولید، کنترل و پایش آرمان‌ها تبدیل می‌شوند. دولت ما از عرصه تولید فرهنگ و آرمان ( دانشگاه، انجمن، حزب و...) و ابزارهای فرهنگی (تریبون‌ها و رسانه‌ها) نه برای شکل‌گیری و ترویج گفت‌وگو، بلکه برای تولید و بازتولید آرمان‌های خود در قالب موعظه، نصیحت و مدح استفاده می‌کند، حتی بیلبوردهای شهری، پل و خیابان‌ها را هم به مکانی برای خودنمایی و ترویج آرمان‌های دولت تبدیل کرده است. در چنین شرایط یکسویه‌ای، بستر و زمینه‌ای برای خلق آرمان، فکر و گفت‌وگو وجود ندارد؛ چون ایده‌ها و آرمان‌های جدیدی تولید نمی‌شود بلکه تنها یک ایده و نگاه به روش‌ها و در قالب‌های مختلف ترویج می‌شود. جامعه، خانواده و شهر به‌عنوان میدان‌مصرف این آرمان‌های تکراری، چیز جدیدی برای بحث و گفت‌وگو ندارند.

در عرصه خلق و توسعه گفت‌وگو، گرچه کار دولت وحکمرانی، زمینه‌سازی برای گفت‌وگو است، اما باید نقش نهادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مولد، توسعه دهنده و پشتیبان گفت‌وگو را به‌رسمیت بشناسد. نهاد فرهنگ، کارش تعریف آرمان و آرزوهاست. نهاد اجتماع ازطریق مکانیسم گفت‌وگو در خانواده، مدرسه و نهاهای‌مدنی به درونی کردن آن آرمان‌ها در افراد می‌پردازد. نهاد اقتصاد به استخراج منابع اقتصادی و خلق ثروت برای پشتیبانی و نیل به این آرمان‌ها می‌پردازد. اما مسئولیت نهاد سیاست، تدوین قوانین، برنامه‌ها، مدیریت و هماهنگ کردن منابع و نهادها برای تحقق آرمان‌هاست. حال چه اتفاقی در جامعه ایران افتاده است؟ 

نهاد سیاست، نقش و کارکرد تمام این نهادها را تصاحب کرده است. سیاست می‌خواهد هم خودش آرمان تعریف کند، هم آن را درونی کند، هم منابع اقتصادی تحقق آرمان‌ها را خود تامین می‌کند. آرمان‌های موجود در جامعه، کتاب‌های درسی فرزندان، محتوای برنامه‌های رسانه‌ای و بیلبورد و جشنواره را اهل فرهنگ تعریف نکرده‌اند، سیاسیون تعریف کرده‌اند. برای خلق و توسعه گفت‌وگو، سیاسیون باید منابع مولد آرمان، فکر و رویاها را به‌رسمیت بشناسند و زمینه حضور و کنشگری آنان را در توسعه گفت‌وگو در جامعه فراهم کنند.

کلیدواژه‌ها: دکتر منصور ساعی


نظر شما :