گزارش نشست «تراریخته های آشپزخانه در قاب رسانه»
دکتر اجاق: اخبار حوزه زیست فناوری گیاهی بیشتر موجب ایجاد نگرانی برای مردم شده است
نشست تخصصی «تراریخته های آشپزخانه در قاب رسانه» در روز سه شنبه 24 خردادماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست که به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد، دکتر سیده زهرا اجاق عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات به تشریح نتایج پژوهش خود پیرامون بازنمایی زیست فناوری و محصولات تراریخته در خبرگزاری ها پرداخت.
وی در ابتدای این نشست به تبیین مفهوم زیست فناوری و ترا ریخته پرداخت و اظهار داشت: «زیست فناوری به معنای کاربرد روشهای علمی و فنی در تبدیل بعضی مواد به کمک عوامل بیولوژیک (میکروارگانیسمها، یاختههای گیاهی و جانوری و آنزیمها و... ) برای تولید کالا و خدمات در صنایع مختلف به ویژه کشاورزی، صنایع غذایی، دارویی و پزشکی است. در همین راستا غذاهای تراریخته به محصولاتی اشاره می کند که اصلاح ژنتیکی شده اند. در واقع از یک گیاه، حیوان یا میکروارگانیسمی طبیعی به وجود می آیند، اما از لحاظ ژنتیکی طوری اصلاح شده اند که ویژگی جدیدی را نشان می دهند، یا یک ویژگی طبیعی را از دست می دهند».
وی سپس دلایل موافقان و مخالفان غذاهای تراریخته را برشمرد و افزود: «مدافعان این فناوری، این فناوری را برای امنیت غذایی در جهان، تولید محصولات سالم تر و تغذیه بهتر لازم می دانند و معتقدند این نوع محصولات را باید گسترش دهیم تا بر مشکلاتی همچون کمبود آب و سیر کردن مردم فائق آییم. در مقابل مخالفان به تأثیرات احتمالی زیان آور این محصولات بر سلامت بشر و تنوع گونه های زیستی اشاره می کنند. اما نکته مخاطره آمیز این است که اطلاعات علمی درباره اثرات مصرف آن بر سلامت انسان در درازمدت وجود ندارد و همین موضوع موجب ایجاد حساسیت مردم نسبت به این فناوری و محصولات حاصل از آن شده است».
دکتر اجاق با مرور تحقیقات گذشته خاطر نشان کرد: «امروزه دانش در ابعاد مختلف زندگی حضور دارد و علم مدرن به یکی از حوزه های مهم زندگی اجتماعی تبدیل شده است. از نظر بسیاری از پژوهشگران، این جامعه را می توان جامعه دانش بنیان، اطلاعاتی، یا پساصنعتی نامید. در عین حال در جامعه ای که تحت تأثیر علم است، ماهیت روابط اجتماعی تغییر می کند و کشمکش ها و تعارضات جدیدی در جامعه ایجاد می شود. طبیعت در جامعه دانش بنیان خود را به شکل فاجعه، خطر و دشواری برملا می کند و تردیدهایی برای انسان ها پدید می آورد که ویژگی مخاطره آمیزی به جامعه می بخشد».
وی در ادامه به نظرات داگلاس و بِک با دو رویکرد متفاوت در مورد جامعه مخاطره آمیز اشاره کرد و افزود: «داگلاس بر این باور است که سیاست گذاری برای کمک به حل مشکلاتِ ناشی از مخاطرات، باید به بازسازی اعتماد عمومی نسبت به اقتدار علمی همت گمارد. ولی بِک می گوید که جامعه و حوزه علم که بخشی از جامعه است، باید در پذیرش دانش تخصصی منعطف تر باشند و سیاست گذاری باید علم را به اقتدارگرایی کمتر هدایت کند».
این متخصص ارتباطات علم تأکید کرد: «متخصصان و رسانه ها نقش زیادی در تعریف چیستی و حدود رویدادهای تهدیدکننده ممکن یا مخاطرات احتمالی آینده دارند. در نتیجه در این دوره، اهمیت اجتماعی و اقتصادی دانش افزایش می یابد که موجب افزایش قدرت رسانه ها برای تولید دانش و نشر آن می شود. در جامعه مخاطره آمیز، رسانه ها صداهای افراد محلی را در کنار نظرات متخصصصان علمی ارائه می دهند تا ارزیابی های قابل اطمینانی ارائه دهند»
وی افزود: «اما در جهان سوم آگاهی ای که ما درباره مخاطرات فناوری ها کسب کرده ایم، به طور کامل از راه علمی حاصل نشده و شیوه های دیگری از اندیشیدن در آن دخالت دارند که می توانند در کنش های ما نمودار شوند و بازنمایی های رسانه ای یکی از محمل های پدیدار شدن این آگاهی هاست. در مبحث مخاطرات باید به منابع و ویژگی های فرهنگی جوامع مثل فردگرایی، جمع گرایی یا تقدیرگرایی توجه داشت. در همین راستا در تحلیل بازنمایی های مخاطرات در ایران باید به منابع فرهنگی جامعه که موجب تسهیل شیوع و رواج مباحثه مناسب درباره مخاطرات می شوند، توجه داشت».
رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ادامه به تشریح نتایج پژوهش خود در مورد ارزیابی محتواهای رسانه ای پیرامون زیست فناوری در سه خبرگزاری فارس، ایسنا و باشگاه خبرنگاران جوان در فاصله سالهای 1384 تا 1396 و با استفاده از نظریه چارچوب بندی رسانه پرداخت و اظهار داشت: «جریان غالب خبری در هر سه خبرگزاری مورد مطالعه به نفع زیست فناوری گیاهی بوده و آن را عامل مهمی در دستیابی به توسعه اقتصادی و تحقق سیاست های علمی مندرج در نقشه جامع علمی کشور بازنمایی کرده اند. موافقان از عدم حمایت دولت و گاهی جامعه گلایه دارند، زیرا معتقدند این فناوری ظرفیت ایجاد رشد و توسعه اقتصادی در کشور را دارد، ولی تصمیم گیران به این ظرفیت بی توجه هستند. نگاه این دسته از موافقان زیست فناوری گیاهی به مخاطره ناشی از آن، تحت تأثیر منافع تجاری است».
وی با اشاره به فرهنگ ریسک گریزی که از جانب رسانه ها ترویج می شود، خاطرنشان کرد: «منابع خبر با وجود این که اهمیت زیست فناوری کشاورزی در فائق آمدن بر مشکلاتی که جوامع امروز با آن مواجهند را تایید می کنند، ولی مصرف آن را فعلاً توصیه نمی کنند و استدلال می کنند که هنوز اثرات این محصولات بر انسان مشخص نشده است. در عین حال رابطه تعریف نشده ای هم وجود دارد که به "واردکنندگان محصولات تراریخته" مربوط است. در حالیکه به گفته مسئولان هفتاد درصد واردات مواد غذایی به کشور تراریخته است، ولی صادرکنندگان مجوز تراریخته یا واردکنندگان هرگز هیچ مطلبی در این باره نگفته و تعریفی از مواد تراریخته و واردات آن ارائه نکرده اند و صدای خاموش این فضا هستند».
وی خاطر نشان کرد: «برساخت اجتماعی رسانه ها از مخاطره تراریخته ها و زیست فناوری گیاهی بیشتر مثبت است. رسانه ها به ویژه در قالب کشمکش و مسئولیت عمومی به مباحثات اجتماعی متخصصان درباره موضوع هم پرداخته اند، ولی وارد عرصه نقد اجتماعی نشده اند و صداهای محلی و مردمی در کنار صداهای متخصصان شنیده نمی شود. در مجموع مباحثه اجتماعی در این حوزه خصلت علمی ـ سیاسی دارد و ذینفعان با استفاده از رسانه ها تلاش دارند تا خط مشی گذاری دولت را تحت تأثیر قرار دهند».
این پژوهشگر حوزه رسانه تأکید کرد: «وضعیت سردرگمی حوزه علم و قانونگذاری زیست فناوری گیاهی در ایران موجب شده تا این اخبار در حوزه عمومی بیشتر ظرفیت ایجاد نگرانی برای مردم را داشته باشند. مردم از طریق این اخبار مطلع می شوند که محصولات تراریخته وارد ایران می شوند و توسط دام و انسان ها هم مصرف می شوند، ولی هیچ راهی برای تشخیص محصولات تراریخته از غیرتراریخته وجود ندارد، چراکه محصولات تراریخته در ایران برچسب گذاری نمی شود».
وی در انتها تصریح نمود: «در غیاب قوانین و سیستم ارزیابی شفاف مخاطرات، شهروندان از نظر معرفتی به دانش و معرفت متخصصان نیاز دارند و متخصصان هم به پژوهشها و مقالاتی استناد میکنند که در نشریه های معتبر خارجی له یا علیه زیست فناوری گیاهی و سلامت محصولات تراریخته منتشر شده اند. در این شرایط جامعه ایران استقلال شناختی خود را از دست داده و بازتولید این وضعیت، موجب افزایش احساس خطر می شود. در نتیجه مخاطره از وضعیتی قابل محاسبه و کنترل به وضعیتی غیرقابل شناخت و محاسبه و "تحقق مخاطره یا فاجعه" تبدیل می شود. در واقع در مواجهه با تراریخته ها، جامعه ایران بیش از اینکه جامعه مخاطره آمیز باشد، جامعه بیمناک و سرگردان است».
در پایان این نشست، دکتر اجاق به سؤالات تعدادی از حاضران پاسخ داد.
نظر شما :