چرا دولت تجربه مدیریت کرونا را مستندسازی نمی کند؟
چرا دولت تجربه مدیریت کرونا را مستندسازی نمی کند؟
منصور ساعی
ایران به عنوان کشور در چشم باد حوادثی تلخ، درتاریخ زبانزد است. مردمان این سرزمین به درازنای تاریخ طولانی اش، از هجوم اقوام بیگانه و تاخت و تاز و خونریزی «دیگری» در ایران گرفته تا وقوع بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله و و خشکسالی فجایع غیرطبیعی نظیر جنگ ها و بیماری ها نظیر وبا و سل و جذام و اخیرا همه گیری جهانی کرونا، بحران ها و رویدادهای تلخ و تراژیک بی شماری را تجربه کرده اند. تنها در فاصله دی 1395 تا اردیبهشت ماه 1401 یعنی ظرف حدود 6 سال مردم ایران شاهد 7 بحران طبیعی و غیرطبیعی یعنی آتش سوزی «ساختمان پلاسکو در 30 دیماه 1395»، «زلزله سرپل ذهاب در سال 1396»، «خروج امریکا از برجام و تحریم اقتصادی گسترده ایران در سال 1397»، «سیل گسترده شمال و جنوب کشور در نوروز 1398»، «ناآرامی های سیاسی 1396 و 1398»، «سقوط هواپیمای اوکراینی در سال 1398» و «پاندمی کرونا در اواخر زمستان 1398» بوده اند. در واقع می توان گفت که طی چندسال گذشته کشور ایران هم با بحران های ملی دست و پنجه نرم کرده و هم به دلیل خاصیت بین المللی شدن، فراگیری و پاندمیک شدن درگیر بحران های نوینی نظیر کرونا یا خشکسالی، گرد و غبار و تغییرات آب و هوایی بوده است.
در این میان کرونا به مثابه یک بحران مزمن و تمام عیار، هم حوزه سلامت فردی و اجتماعی تمام شهروندان در سطح ملی و جهانی را هدف گرفته و هم دارای ابعاد معیشتی و اقتصادی ناشی از تعطیلی کسب وکارها و مشاغل بوده است. در واقع کرونا از نظر فراگیری جهانی و جغرافیایی و طولانی بودن و فرسایشی شدن دوره زمانی بحران، نامرئی بودن بیماری، سرعت انتقال و شیوع، نااطمینانی از روند کنترل و درمان، گستردگی ابعاد، آثار، پیامدها و خسارت های انسانی، جسمی، روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وکسب وکاری در جهان و ایران بی سابقه بوده است. حتی می توان به دلیل میزان بالای مرگ و میر، هزینه ها و پیامدهای انسانی، اجتماعی و اقتصادی و اجتماعی می توان گفت که ما نه با یک «بحران» مقطعی بلکه با یک «ابر بحران» طولانی و مزمن مدت مواجه هستیم که جبران صدمات و پیامدهای آن تا سال ها بر پیکر انسانی و اقتصادی و سیاسی جوامع مختلف زمان زیادی نیاز دارد.
شاید از خود بپرسیم، این تکرارشوندگی بحران ها و رویدادهای تراژیک چه نتیجه ای جز تلنبارشدن غم روی غم در این کشور داشته است؟ آیا به درس و برنامه حاکمیت برای سیاست گذاری و اقدام برای پیشگیری و کنترل مطلوب بحران تبدیل شده است یا برگ غم انگیز دیگری به حافظه تاریخی مردمان ایران زمین اضافه شده است؟ اینکه چرا امروزه با وجود زیست در جامعه شبکه ای و جامعه دانایی محور قرن بیست ویکم هنوز در مواجهه با بحران ها غافلگیر می شویم و برنامه و آمادگی قبلی هماهنگ و تمرین شده ای برای مواجهه درست با بحران های طبیعی و غیر طبیعی نداریم؟ به نظرمی رسد، پاسخ روشن است: «عدم مستندسازی تجربه مدیریت بحران».
مستندسازی مدیریت بحران در هنگامه و حین بحران ارزشمندتر از مستندسازی آن بعد از بحران است. زیرا در حین بحرانشواهد و فکت ها در دسترس هستند و همه راهبردها و سیاست ها و برنامه های مدیریت بحران در میدان قابل رصد و پایش و سنجش است. در بحران کرونا دولت روحانی و رئیسی کارهای بزرگ و ارزشمندی در حوزه مدیریت کرونا در شرایط تحریم های سخت انجام دادند، از ایجاد ستاد ملی مقابله با کرونا و تولید اقلام بهداشتی، بسیج بی نظیر بیمارستان ها کادر سلامت برای کنترل بحران و درمان بیماران، واردات واکسن و واکسیناسیون عمومی گرفته تا حمایت های مالی و اقتصادی از خانوارها و کسب وکارهای آسیب دیده از کرونا. در همان حال این دولت ها همچنین شکست ها و ناکامی های چشمگیری هم در مدیریت کرونا داشتند؛ از قبیل غافلگیر شدن دولت ها و نداشتن توان اجرایی و اقتصادی و لجستیکی پاسخدهی مطلوب به بحران، قرنطینه نکردن برخی شهرها، تاخیر طولانی در وارد کردن واکسن و جان باختن بسیاری از هموطنان و ناتوانی دولت در حمایت کافی از کسب وکارهای کرونازده(به دلیل تحریم و فشارهای اقتصادی)، عدم تاسیس یک مرکز و سایت اطلاع رسانی جامع کرونا زیر نظر ستاد ملی کرونا برای مدیریت نظام رسمی اطلاع رسانی و اخبار و مقابله با شایعات و اینفودمی و نظایر آن. ابتکار نظام حکمرانی کشور در مدیریت بحران کرونا، تاسیس «ستاد ملی مقابله با کرونا» با چندین کمیته تصمیم گیری و مشورتی و اجرایی در زیرمجموعه آن بود. اما با گذشت 26 ماه از آغاز به کار ستاد ملی کرونا، این ستاد هنوز یک پایگاه اطلاع رسانی مستقل رسمی ندارد که اخبار و اطلاعات رسمی و شواهد و آمار رسمی تلاش ها و فعالیت ها، قربانیان، هزینه های ملی، متن مصوبات و دستورالعمل ها و تلاش ها و فعالیت ها و حمایت های دولت را به صورت زمان مند مستند و اطلاع رسانی کند و تمام این فعالیت ها به صورت پراکنده در برخی رسانه ها و وب سایت های وزارتخانه ها منتشر شده و هیچ پایگاه اطلاعاتی جامعی برای ثبت و ضبط آنها وجود ندارد.
حال که نظام حکمرانی به مستندسازی تجریه مدیریت بحران در حین وقوع بحران نپرداخته است، اکنون در زمانی که بحران در حال فروکش کردن است، دولت حداقل به مستندسازی تجربه مدیریت بحران بپردازد. مستندسازی تجربه مدیریت در زمان بحران تنها تهیه و انتشار خبر و گزارش سریع، شفاف و به موقع رویدادها و آگاهی ها نیست. مستندسازی تنها داستان تلاش ها و موفقیت ها و شکست ها و ناکامی های دولت ها نیست.تنها ثبت همکاری و کارتیمی و مشارکت هماهنگ همه سازمان ها و مردم نیست، تنها مدیریت پیام ها و اخبار، شایعات و اخبار جعلی نیست. تنها خبرهای خوب نجات جان انسان ها و امیدبخشی و افزایش تاب آوری اجتماعی نیست. مستندسازی تجربه مدیریت بحران تنها مدیریت بودجه، حمایت ها و منابع و امکانات نیست، بلکه همه اینها و اضافه برهمه اینهاست. مستندسازی تجربه مدیریت بحران یعنی تهیه گزارش های تحقیقاتی بی طرفانه از تمام ابعاد رویداد،تلاش ها، ناکامی ها، خطاها،کوتاهی ها،موفقیت ها،ابتکارها، خلاقیت ها، برنامه ها، هماهنگی ها، ناهماهنگی ها، قانونگریزی ها،فسادها و احتکارها و..
در چند دهه گذشته در بحران های طبیعی ایران(زلزله رودبار و منجیل،بم، آذربایجان،کرمانشاه و پدیده گردو غبار و خشکسالی) و غیر طبیعی(ناآرامی های سیاسی و تحریم ها) مستندسازی تجربه مواجهه و مدیریت بحران انجام نشده است. تنها در مورد پلاسکو و سیل شمال و جنوب بهار نود و هشت، گزارش های ملی از سوی دانشگاهیان نوشته شد،این گزارش های ملی گرچه خیلی ارزشمند هستند اما به معنای واقعی دارای چارچوب مستندسازی تجربه مواجهه با بحران نیستند چون بعداز بحران نوشته شده اند، بر روایت رسانه ها و افراد درگیر در آن بحران متکی است و ناقص است و تیم تحقیقات و مستندساز مشاهده مشارکتی ندارد و روایت های دست دوم را شنیده است. در بحران کرونای فعلی با توجه به اینکه هنوز در کشور جریان دارد، یک ضرورت و اقدام فوری مبتنی بر مسئولیت اجتماعی و انسانی ملی برای مستندسازی جامع از سوی دولت باید انجام شود. دولت مسئولیت مستندسازی این تجربه را باید به نهادهای علمی و مدنی یک تیم بین رشته ای علاقه مند و متخصص بی طرف واگذار کند تا به طور شفاف تمام ابعاد این بحران مستند شود و در سیاستگذاری های ملی مورد بهره برداری قرار گیرد.
مستندسازی تجربه مدیریت بحران می تواند به پاسخدهی به هنگام و مواجهه صحیح با بحران، اتخاذ راهبردهای حکمرانی صحیح، نظام اطلاع رسانی و مشارکت اجتماعی شهروندان در بحران های زودآیند آتی کمک کند. از نتایج مستندسازی می توان به احصای ویژگی های مهم حکمرانی مطلوب در هنگامه بحران نظیر پذیرش بحران، پاسخی دهی به موقع و استراتژی واحد و فراگیر، تخصص گرایی و توانمندی اجرایی برای بحران های آینده رسید. نتایج مستندسازی تجربه ها به درس ملی برای دولت و ملت تبدیل می شود. مستندسازی تجربه بحران به تصمیم سازی و سیاست گذاری داده محور و شفاف می انجامد. به یک سیستم سیاسی و یک نظام اجتماعی خلاء ها و چالشها و فرصت ها را یادآور می شود و برای مواجهه با بحرانهای احتمالی پیش رو چشم انداز را روشن می کند. مستندسازی تجربه بحران یک حق اساسی نسل های اجتماعی فعلی و نسل های آینده است تا بدانند که چه گذشت و چه باید کرد و در آینده چگونه از تکرار فجایع پیشگیری و چگونه آن را مدیریت کنند.
نظر شما :