رویترز؛ از شایعه تا واقعیت
رویترز؛ از شایعه تا واقعیت
بشیر معتمدی
در خبرها آمده بود که خبرگزاری رویترز مدعی شده است در حوادث آبان ماه 1500 نفر کشته شده اند. بلافاصله این خبر را دستگاههای مختلف حاکمیتی از شورای عالی امنیت ملی گرفته تا سخنگوی وزارت خارجه تکذیب کردند و پس از آن روزنامه ها و سایتها هر کدام به نحوی بر دروغ بودن این گفته تأکید نمودند.
اما پرسش این است که چگونه یک خبرگزاری که اساساً دفتری هم در تهران ندارد، چنین ادعایی را می تواند مطرح می کند؟ و چگونه می تواند این موج شایعه سازی را ایجاد نماید و از شگرد گوبلزی «هرچه دروغ بزرگ تر، باورپذیرتر» بهره برد؟
جواب کارشناسان رسانه بسیار ساده و قابل فهم است: «عدم اطلاع رسانی درست». به بیان دیگر دقیقاً «شایعه» زمانی شکل می گیرد و رسانه ای هم با شیطنت خود بر آن سوار می شود که «خبر و پیامی » از حقیقت ماجرا برای مخاطبان وجود ندارد. اینجاست که شایعه سازان سوار بر موج این بی خبری می شوند و انواع و اقسام شایعات را درست می کنند.
به نظر می رسد بیشتر از اینکه باید از خبرگراری رویترز و یا دیگر رسانه های معاند شکایت و گله داشت، باید خودی ها و به ویژه دستگاههای حاکمیتی مسئول در این زمینه را مقصر دانست که علی رغم گذشت 40 روز از حادثه آبان ماه، حتی یک خط در مورد تعداد کشته ها، مجروح ها و زندانیان اطلاع رسانی نکردند و تنها به تکذیب ادعاهای رسانه های بیگانه و یا نهادهای بین المللی اکتفا کردند و همین امر زمینه شکل گیری انواع شایعات را در رسانه ها به ویژه رسانه های معاند که به دنبال فضاسازی تبلیغاتی علیه ایران هستند، فراهم می کند.
در این میان در مقابل سؤال از چرایی عدم اطلاع رسانی، مسئولین در این زمینه مدعی هستند که در حال بررسی همه موارد کشته شده هستند تا دقیقاً مشخص شود که هرکس به چه دلیلی کشته شده است. اما هنوز برای ملت ایران و رسانه ها و ...معلوم نیست این تفکیک و بررسی چه زمانی به سر می آید؟
اما برای همین مسأله نیز راه حل وجود دارد. مسئولین می توانند برای جلوگیری از شایعات، هر اطلاعاتی را که از نظر صحت آن به یقین رسیده اند به تدریج اطلاع رسانی کنند تا جامعه این اطمینان را حاصل کند که قرار نیست هیچ لاپوشانی و کتمان حقیقتی صورت گیرد.
در واقع همان کاری که سازمان عفو بین الملل بدون هیچ اطلاع درستی از تعداد کشته ها و فقط با اعلام جمله «بر اساس اطلاعات دریافتی مورد تأیید این سازمان» توانست نبض جریان خبری را در این حوزه در دستان خود گیرد و هر روز بر تعداد کشته ها بیفزاید، سیستم اطلاع رسانی حاکمیت هم می توانست به تدریج انجام دهد و صادقانه به مردم در هر مورد که به اطمینان رسیده گزارش دهد و چنانچه نیروهای امنیتی در مواردی دچار اشتباه و خطا شدند عذرخواهی کرده و در جهت جبران از هر طریقی از جمله محاکمه عاملان اصلی و پرداخت دیه به خانواده ها عمل نماید. طبیعتاً در موارد زیادی هم اغتشاش گرانی وجود داشته اند که جان و مال مردم را هدف قرار دادند و بسیاری از کشته ها به وسیله عوامل آنها انجام شده است. اتفاقاً این شفافیت در اطلاع رسانی و مشخص شدن دلیل کشته شدن هر نفری سبب اعتماد به حاکمیت و جلوگیری از شایعه سازی می شود.
مشکل اصلی البته در جای دیگری است و آن اینکه حاکمیت از مردم فاصله گرفته و دیگر خود را در برابر مردم مسئول و پاسخگو نمی داند و همین امر سبب شده است تا همواره با تهدید و ارعاب و یا روش های دیگر حقیقت را کتمان کند و در نهایت کلمه «عذر خواهی» را هم بلد نباشد. چنین حاکمیتی هم از «جمهوریت» و هم از «اسلامیتی» که «جمهوری اسلامی» بر آن بنا شده بود، فاصله گرفته و لذا نیاز است در این مسیری که در پیش گرفته تجدیدنظر کند.
نظر شما :