رسانه های ایرانی در دوران کرونا چه کردند؟
در نشست «رسانه های ایرانی و ناگهان کرونا» بررسی شد
رسانه های ایرانی در دوران کرونا چه کردند؟
نشست «رسانه های ایرانی و ناگهان کرونا» از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به صورت آنلاین با حضور دکتر حسن نمکدوست مدیر آموزش موسسه همشهری، امید جهانشاهی دکتری مدیریت رسانه، سعید ارکان زاده دکتری ارتباطات و روزنامه نگار، به دبیری دکتر منصور ساعی و به همت به برگزار شد.
در این نشست دکترمنصور ساعی استادیار ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دبیر علمی نشست «رسانه های ایرانی و ناگهان کرونا» گفت: ایران زمین به عنوان سرزمین در چشم باد حوادث تلخ در طول تاریخ، در سه سال اخیر نیز چندین رویداد و حادثه تلخ نظیر آتش سوزی ساختمان پلاسکو، زلزله دردناک کرمانشاه، سیل ویرانگر بهار 1398 و سقوط هواپیمای اوکراینی و ناگهان کرونا در اواخر سال 1399 را تجربه کرده است.
ساعی افزود: غافلگیری ویژگی مهم رسانه های ما در بسیاری از این حوادث تلخ بوده است. برخی از این حوادث نظیر زلزله و سیل دارای سابقه بودند اما اپیدمی کرونا بدون سابقه و ناگهان رخ داد.اما در هر دو شرایط رسانه ها ما غافلگیر شدند. با گذشت بیش از 7 ماه از ظهور و اعلام خبر شیوع کرونا در ایران زمان مناسبی برای بررسی میزان و کیفیت کنشگری و نقش آفرینی رسانه های رسمی و رسانه های اجتماعی در ایران است.
دکتر نمکدوست در ابتدای صحبت های خود با اشاره به اعتماد مخاطبان به رسانه های رسمی می گوید: در هر کنش ارتباط جمعی ما با پنج متغیر سروکار داریم که اعضای آن عبارتند از تولید کننده متن، خود متن، مخاطبی که در معرض این متن است، رسانه ای که از طریق آن متن جمعی می شود و بافت یا جامعه. نکته ای که درباره بحث ما مطرح است، آن بافتار اجتماعی که رخداد کرونا در آن به وجود آمد و رسانه ای شد، در کل این فرایند ارتباطی بسیار تاثیر گذار بود. معنا یا استباطی که از هر کنش ارتباط جمعی رخ می دهد از بر هم کنش این پنج عامل رخ می دهد. بافتار در آن وضعیت تاریخی خاص، عامل مهمی بود. چون یک فضای به شدت بی اعتمادی یا کم اعتمادی نسبت به هر پیامی که در سطح وسیعی از سوی حکومت مطرح می شد در جامعه وجود داشت. دلایل آن متعدد است. تازه ترین رویداد به موضوع کرونا که افکار عمومی را کاملا متاثر کرد و به میزان بسیار زیادی از اعتمادی که به پیام هایی که از طریق حکومت در اختیار جامعه قرار می دهد، دامن زد، حادثه شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی بود که جمع زیادی از هم وطنان ما را کشت و جامعه به شدت تحت تأثیر این حادثه قرار داشت. همین امر باعث شد رسانه ها در آن مقطع خود را سرزنش می کردند مثلا تیترهایی که ما شرمنده هستیم، اشتباه کردیم در روزنامه ها منتشر شد. چون رسانه ها احساس می کردند با روایت دروغین که از سوی حکومت درباره سرنگون کردن هواپیما رخ داده، به نوعی در جریحه دار شدن افکار عمومی مشارکت داشته اند.
او توضیح می دهد: وضعیت بیان بحران کرونا در ایران هم به درستی از سوی مدیریت بحران، مدیریت نشد و به این کم اعتمادی دامن زد. رویکرد رسمی درباره کرونا در ابتدا رویکرد انکار بود و این رویکرد بسیار مصرانه بود گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است و ناگهان حضور چنین بحران سنگینی بیان شد.
او ادامه می دهد: در چنین بافتاری نمی شود عملکرد رسانه ها را به تنهایی مورد ارزیابی قرار داد. بلکه باید هر پنج ضلع و یکی از آن اصل ها که رسانه ها هستند، مورد بحث و دقت گذاشت. نمی توان رفتار مدیریت بحران، رفتار نابسامانی باشد و وقتی که رسانه ها می خواهند آن را پوشش دهند ما انتظار رفتار صحیح و به سامان از رسانه ها داشته باشیم.
جهانشاهی در ابتدای صحبت های خود به اعتماد مخاطب اشاره می کند و می گوید: ارتباطات اساسا برای تبادل معناست و آن چیزی که معنا را آشکار می کند، تفسیر است و این تفسیر به همان بافت اجتماعی که از ابعاد مختلف می توان درباره آن صحبت کرد، مربوط می شود. مثلا نگاهی که مردم به رسانه دارند، نگاه دولت به رسانه و انواع متغیر های دیگر. متاسفانه اعتماد سیاسی در جامعه ما طبق تحقیقات مختلف انجام شده در ۲۰ سال گذشته یک سیر نزولی را طی کرده است. کم شدن اعتماد سیاسی بر کمتر شدن اعتماد مردم به رسانه های رسمی تاثیر گذاشته است.
او توضیح می دهد: معتقدم کرونا اگرچه به صنایع مختلف لطمه زد و به اقتصاد سازمان های رسانه ای لطمه زد، اما برای حرفه روزنامه نگاری یک فرصت مغتنم و عالی ایجاد کرد. روح روزنامه نگاری را زنده کرد. به رسانه های رسمی یک فرصت داد تا اعتماد از دست رفته را بازسازی کنند. حتی روزنامه نگاری شهروندی هم به خاطر کرونا بسیار جدی شد. پزشک، پرستارها و کادر درمان شروع به حرف زدن با مردم کردند.
جهانشاهی با اشاره به عملکرد رسانه های جریان اصلی درباره کرونا می گوید: هنگام اعلام رسمی ورود کرونا به کشور در سازمان صدا و سیما یک اتاق کرونا در معاونت سیاسی به سردبیری خانم میرسیدی تشکیل شد که مدام در حال پوشش اخبار کرونا بودند و خبرنگارها موظف بودند مدام تولید محتوا در این زمینه داشته باشند. صدا وسیما تلاش کرد تا در دو بعد خبر و اطلاع رسانی و آموزش، برنامه ها متعددی به طور مرتب درباره کرونا پخش کند. تا حدی هم موفق بود. مخصوصا شبکه خبر که توسط مردم بسیار دیده شد. این نکته را هم باید یادآور شوم که اعتماد مردم در حوزه سلامت به رسانه ها تقریبا بیشتر از دیگر بحران هاست.
او بیان می کند: از یک جایی به بعد موضوع کرونا از دستور کار دولت خارج شد و دیگر در اولویت قرار نگرفت. به همین خاطر سایه اش روی عملکرد رسانه ها افتاد. یعنی اعضای ستاد مبارزه با کرونا دچار مشکل شدند. چون دولت خواسته های آنان را عملی نمی کرد، مثلا جلوگیری از مسافرت ها و….که دولت آنان را اجرایی نکرد. این موضوع دلایل زیادی داشت از جمله اینکه دولت نمی توانست زیر بار مسائل مالی قرنطینه و محدودیت ها برود. در کشورهایی که محدودیت اعمال شد، دولت از نظر اقتصادی به کسب و کار ها کمک کرد. ولی این مسأله برای ایران عملی نبود. این یک بعد قضیه است. بعد دیگر به نظام مدیریتی کشور برمی گردد که مشکلات خاص خود را دارد. مثلا در همه بحران ها ما با تعدد سخنگو روبرو هستیم، که درباره کرونا هم این مسأله به وجود آمد و همه اینها بر عملکرد رسانه ها تاثیر گذار است.مسائل تاثیر گذار دیگر بر عملکرد رسانه؛ تناقض ها و کشمکش ها مدیران با یکدیگر و سیاسی شدن بحران کرونا بود. مدیریت بیماری های واگیر در برخی کشورها کاملا غیر سیاسی و حرفه ای است. اما در کشور ما این مسأله هم سیاسی شد.
در ادامه این نشست، ارکان زاده با نگاهی به واکنش رسانه ها می گوید:با ورود کرونا به کشور رسانه های رسمی در ابتدا به خاطر راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس خیلی به این مسأله نپرداختند.ناگهان با تایید ورود کرونا به کشور و رسانه ای شدن آن، به یک باره مردم با یکدیگر این نکته را زمزمه کردند که ما از قبل می دانستیم، ولی رسانه ها به آن نمی پرداختند. اینجاست که اعتماد مردم به رسانه ها نشانه می رود. اولین برخورد رسانه های ما با کرونا با یک ماجرای سیاسی ترکیب شده بود و تا چند هفته سوالاتی مطرح می شد که رسانه ها کمتر سراغ آنها می رفتند و باز همین مسأله اعتماد مردم را ضعیف تر می کرد. مثلا این سوال مطرح شد چرا قم قرنطینه نشد و…اما رسانه ها و مسئولان کمتر به این مسائل پرداختند. دهه هاست که مردم در حال رصد رسانه های رسمی هستند و همه آنها می دانند یک رسانه چرا درباره یک ماجرا سکوت می کند و چرا به خیلی از مسائل نمی پردازند. من هم با صحبت آقای جهانشاهی درباره اینکه کرونا فرصتی برای بازگرداندن اعتماد دوباره مردم به رسانه های رسمی بود، موافقم.
در این وبینار،نمکدوست با اشاره به اینکه عملکرد و واکنش رسانه ها در چه قالبی چارچوب بندی شد، می گوید: در بحرانی مثل کرونا ما با تمام ارزش های خبری به یک باره مواجه شدیم. هر هفت ارزش خبری در بحران کرونا و در مقیاس جهانی وجود داشت. به همین خاطر کرونا جز موارد نادری است که می تواند در مقیاس جهانی فارغ از تمام مرزها، در جامعه ها درگیر شده و طبیعی است که این بحران مورد توجه قرار گیرد. به همین خاطر اگر این بحران مورد توجه و پوشش قرار نگیرد، عجیب است. وجهه انسانی کرونا بسیار قوی است. در واقع رویکردی است که ما در خبرها به دنبال آنها هستیم و این رویکرد به خبرهای ما معنای اصلی را می دهد. به همین خاطر طبیعی است که رسانه ها در مقیاس جهانی به آن بپردازند.
او توضیح می دهد: ما به دنبال پوشش رسانه ای اخبار کرونا بوده ایم، اما یک تلاش حرفه ای روزنامه نگارانه و یک تلاش سازمان یافته واندیشیده شده، دارای نقشه و راهبرد نبوده بلکه رفتار خود به خودی ما بوده است.یکی از بدیهی ترین و مقدماتی ترین کارها در مواقع بحرانی، تشکیل میز بحران است. هر چند از دوستانم در تحریریه های مختلف می شنوم که تلاش کردند به این سمت گام بردارند، اما واقعیت این است که این اتفاق باید در مقیاس عمیق تر و همه جانبه تری رخ می داد. هر چند من کار همکارانم را در این حوزه کم ارزش نمی دانم، اما بحرانی مثل کرونا نیاز به یک رفتار سازمان یافته، هدفمند، با برنامه و پشتیبانی داشت که آن را نداشتیم و نداریم.
نمکدوست با انتقاد به عملکرد مدیریت بحران در بحران های مختلف و تکلیفی که بر عهده رسانه ها می گذارد، می گوید: مدیریت بحران در ایران یک سری از مسائل را بر اساس علایق خودش تفسیر می کند و بر اساس آن رفتار می کند. مثلا انتقادی که به مدیریت سیاسی جامعه می شود این بود که چرا در خیلی از مواقع، اطلاع رسانی ناکافی صورت می گیرد و این انتقادی است که ما سال ها به مدیران می کنیم. وقتی این انتقاد به گوش مدیریت بحران جامعه رسید، بر این تصمیم شد که مدیران مسئول را به یک جلسه دعوت کند و به آنها بگوید اوضاع خیلی خراب است ولی در این باره هیچی به مردم نگوییم. در واقع مدیریت بحران معتقد است که یک جوری رفتار کنید که مسأله را بیان کرده باشید ولی نگویید اوضاع از چه قرار است. اوضاع را مدیریت کنید که مردم وحشت زده نشوند و ساختار جامعه به هم نخورد. این موضوع هم درباره هواپیما و هم کرونا صدق می کند.
او ادامه می دهد: تصور این است که ما با یک تیر دو نشان می زنیم اولا انتقادی که رسانه های جریان اصلی به ما دارند را پاسخ می دهیم و از طرفی دیگر آنها را همراه خود می کنیم که آن اطلاعات را به صورت قطره چکانی در اختیار جامعه قرار دهند و این وضعیت خوبی نیست.
نمکدوست با اشاره به نقش مهم رسانه ها در حال حاضر می گوید: جامعه ایران به دلایل وضعیتی که دارد آمادگی و امکان اینکه با تمام وجود از منظر اقتصادی بحران کرونا را کنترل کند، ندارد. اما دولت این را نمی پذیرد. اگر ما در یک وضعیت به سامان بودیم بایستی همه جوانب حقیقت را تا حد ممکن در اختیار جامعه قرار می دادیم. اگر به مردم بگویید ما مجبور هستیم که فعالیت اقتصادی را باز کنیم و با وجود این گشایش، باز هم بحران داریم و به مردم اعلام کنید فکری برای خودشان کنند خیلی با این رویکرد که بگوییم همه چیز خوب است، تفاوت خواهد داشت. الان بیشتر انتقادها توسط مدیریت بحران، به مردم است که رعایت نمی کنند. گویی مردم باید در این باره سرزنش شوند که آمار مبتلایان بیشتر می شود. هر چند من هم می دانم مردم رعایت نمی کنند. اما یک سری واقعیت ها در پس این رعایت نکردن وجود دارد که این مهم باید توسط رسانه ها حلاجی و جوانب آن سنجیده شود.
او با اشاره به وضعیت اطلاع رسانی در کشور با انتقاد می گوید: اینکه نمی توانیم در وضعیت بحرانی واقعیت ها را به مردم بگوییم یک سم شدید است. در وضعیت بحرانی، بایستی مردم در جریان موضوعات قرار بگیرند. متاسفانه ما در وضعیت شفاف اطلاع رسانی قرار نداریم. به همین خاطر ما یک چارچوب روشن و تعریف شده برای اطلاع رسانی درباره کرونا که عاری از سیاست و منطبق با استاندارهای حرفه ای روزنامه نگاری باشد، نداریم. الان در وضعیتی قرار داریم که هر کس هر روزنامه نگار و رسانه جریان اصلی بنابر روش و منش کلی که دارد و برایش تعریف شده، عمل می کند.
نمکدوست تصریح می کند: تلاش خودانگیخته و بدون سازمان یافته روزنامه نگاران که حداکثر اطلاعات( به این معنا که هر چه دستشان بیاید) را منتشر می کنند، وضعیت روشنی نیست که از چارچوب بندی خاصی صحبت کنیم.
جهانشاهی هم با تایید صحبت های نمکدوست می گوید: اتاق فکر برای مدیریت بحران کرونا، کاملا احساس می شود چرا که گویی کرونا در حال کنترل ما است. در حالیکه رسانه ها باید این بحران را کنترل کنند. به نظرم در دو دسته می توان آن را چارچوب بندی کرد یکی عوامل معرفتی و دیگری عملکردی. عوامل معرفتی به این معنا که رسانه برای ما و دولت چه معنایی دارد. عوامل عملکردی هم مربوط به مسائل چگونگی کار کردن رسانه ها در کشور ما می شود.
او با اشاره به روایت های موجود درباره کرونا توسط رسانه ها،بیان می کند: برای روایت کرونا در کشور دو نگاه وجود دارد، یکی خودش را در شکل ادبیات زندگی نشان می دهد و دیگری خودش را به صورت ادبیات جنگ نشان می دهد. به تیترها و روایت اخبار در رسانه ها نگاه کنید، مبارزه با کرونا، کرونا را شکست می دهیم و…این نگاه، یک رویکرد فرهنگی است و ادبیات جنگی دارد. در حالیکه ما باید با کرونا زندگی کنیم. این مسائل نشان می دهد ما در حوزه ارتباطات سلامت ضعف ها و خلأ های جدی داریم. اما مواجهه با ادبیات جنگ که اخبار کرونا را چارچوب بندی کرده چه تبعاتی در جامعه داشته است؟ ورزش نکردن، انزوا و خانه نشینی، ترس و استرس فراوان به خاطر کرونا نیست، بلکه به خاطر بد عمل کردن ما در قبال بحران است. هر چند من با سختگیری در رعایت پروتکل ها مصرم، اما نحوه روایت ما از بحران کرونا و ادبیات ما در مواجهه این بحران، باید برای زندگی باشد و با کرونا کنار بیاییم.
او پیشنهاد می دهد: اگر استقلال حرفه ای رسانه ها به رسمیت شناخته شود، رسانه ها می توانند مدیریت حرفه ای داشته باشند. آنوقت ادبیات جنگ تبدیل به ادبیات زندگی می شود. همچنین ما در همه بحران چاره ای جز اینکه روزنامه نگاری حرفه ای و جامعه مدنی را بپذیریم، نداریم. رسانه های حرفه ای و انجمن های صنفی کاملا حرفه ای، باید برای مقابله با کرونا وجود داشته باشند. مسأله بعدی اهمیت رسانه های اجتماعی در واکنش به مسائل امروز است و در این حوزه با چالش هایی روبرو هستیم و نمی دانیم که رسانه های اجتماعی باید به این مسائل ورود کنند یا نه. این بلاتکلیفی به تشدید روانی این بحران دامن زده است.
در ادامه نمکدوست با تاکید بر وظایف و عملکرد رسانه های جریان اصلی درباره کرونا بیان می کند: وقتی سراغ ارتباطات سلامت می رویم نمی توان انتظار داشته باشیم بحث های اصلی در آلترناتیو یا در شبکه ها اجتماعی شکل بگیرد. به نظرم مباحث بنیادی و انتظارات حرفه ای روزنامه نگاران مثل صحت و دقت در حوزه ارتباطات سلامت در شبکه های اجتماعی صورت نمی گیرد. مسئولیت و بار اصلی این کار بر دوش رسانه های جریان اصلی است. چون ما با جان و سلامت انسان ها سر و کار داریم. هر چند بسیاری از همکاران و پزشکان، صفحات اینستاگرامی خوبی درباره اطلاع رسانی کرونا دارند که قابل توجه است. اما این تجربه باید یک یادآوری مهم باشد که رسانه های اجتماعی نمی توانند جایگزین نقش رسانه های جریان اصلی باشد. مردم بایستی به رسانه های جریان اصلی اعتماد کنند.
او با اشاره به مولفه های تاثیر گذار در میز کرونا بیان می کند: رسانه های جریان اصلی برای اینکه بتوانند کار خود را در حوزه ارتباطات سلامت انجام دهند، هرگز دانش روزنامه نگاران به تنهایی نمی تواند کمک قطعی و غایی به آنها کند. کرونا یک امر تخصصی است و ما نیاز داریم تا متخصصان مسائل مختلف در پوشش رسانه ای با ما مشارکت کنند. ما می دانیم که تمام مسائل زیستی ما متاثر از کرونا است، خب این نشان می دهد که این بحران، یک وجهی نیست. وقتی صحبت از کرونا و رویکرد رسانه های جریان اصلی می کنیم منظورمان این است که، بایستی موضوع از منظرها و رویکردهای مختلف به دقت کاویده شود و این معنایش حضور دانش های تخصصی در همه این حوزه هاست. در آن میز کرونا برای پوشش دادن بحران، باید معنی سلامت را فراگیرتر از آنچه هست، ببینیم. یعنی مثلا سلامت روان، اجتماع و اقتصاد را ببینیم.
در ادامه جهانشاهی با اشاره به نقش مثبت رسانه های اجتماعی می گوید: رسانه های اجتماعی یک ظرفیت بزرگ برای بحران ها و انسان امروز ایجاد کرده که متاسفانه ما از آن محروم هستیم. فرهنگ گفتگو کردن در جامعه ما مشکل دارد و این مشکل خودش را در رسانه های اجتماعی نشان داده و اجازه نمی دهد رسانه های اجتماعی، ظرفیت کارآمدی که می توانند برای کرونا داشته باشد را بازی کند. رسانه های اجتماعی تمام روابط ما را تغییر دادند از جمله روابط دوستی و کاری ما دیتا بیس شده است و کسب و کار رسانه ای ما زیر چتر دیجیتالی شدن است.
در این وبینار، ارکان زاده با اشاره به عملکرد رسانه ها بیان می کند: ما پیش از اینکه درباره رسانه های اجتماعی صحبت کنیم باید یک مرحله به عقب بیاییم ببینیم رسانه های جریان اصلی ما در حال چه کاری هستند؟البته که این موضوع به فلسفه نظام سیاسی برمی گردد که انتظارش از رسانه ها چیست. به تجربه ثابت شده مقامات و مسئولان چه در بحران وچه در خارج بحران از رسانه ها، تنها انتظار انعکاس صحبت های خودشان را دارند و کارکرد رسانه برایشان ملموس نیست. متاسفانه مسئولان ما بیشتر به مراعات و امید دادن تا صداقت در انتشار واقعیت تاکید دارند. همین مسائل باعث می شود روزنامه نگاران مجبور شوند در همان حوزه که وظایف شان تعریف شده بازی کنند و در خیلی از مواقع به ادبیات احساسی و شعاری روی می آورند و رسانه ها در اشک درآوردن مخاطب از یکدیگر سبقت می گیرند. در حالیکه گفتن واقعیت واقعا مردم را آرام می کند.در نظام رسانه ای ما، رسانه های جریان اصلی نمی توانند کارکرد اصلی خود را انجام دهند و همه این بار بر دوش رسانه های اجتماعی می افتد. رسانه های اجتماعی هم چون عاری از استاندارهای تعریف شده در روزنامه نگاری است، نمی توانند حرفه ای عمل کنند.
او توضیح می دهد: ما در رسانه های جریان اصلی دچار «یک از جا در رفتگی» شدیم که چون نمی توانند کارکرد اصلی خود را انجام دهند از جای خود در رفتند. اما این کارکرد را رسانه های اجتماعی هم نمی توانند انجام دهند. پس ما با یک بی نظمی در رسانه ها روبرو هستیم که این وضعیت متاثر از وضعیت اقتصادی جامعه هم هست. چون ابر تورمی که با آن روبرو بودیم با کرونا گره خورده که همین باعث ایجاد بحران های اجتماعی می شود.
جهانشاهی در ادامه صحبت های خود به نقش رسانه های محلی اشاره می کند و می گوید: کرونا باعث شد رسانه های محلی در دنیا بیشتر مورد توجه قرار بگیرند. دلیل آن هم این بود که تعداد تلفات فقط عدد نیست بلکه جان انسان هاست که گرفته می شود، و روزنامه های محلی این فرصت را پیدا کردند تا از یک نگاه همدلانه تر اخبار و روایت قربانیان را منعکس کنند و از این منظر روزنامه نگاری محلی بسیار رشد کرد و در آینده هم روزنامه نگاری محلی باز هم تقویت خواهد شد.
او می گوید: ارتباطات سلامت و روزنامه نگاری بحران کرونا چون با درد مردم و مشکل خاص روانی در ارتباط است، تصویر در آن بسیار مهم است و این مورد هم منطبق با دیجیتالی شدن است. در واقع دیجیتالی شدن باعث شده روایت ها کوتاه و تصویری شوند.
نمکدوست درباره آینده رسانه ها و راهبردی که رسانه ها باید در پیش بگیرند، توضیح می دهد: وقتی یک بحران طولانی و مستمر می شود چگونه رسانه ها می توانند آن را به عنوان یک مسأله اجتماعی در دستور کار جامعه نگه دارند؟ چون واقعا ذهن مردم خسته می شود و یک میل درونی برای خوب شدن اوضاع داریم. پس شک نکنید به محض تأیید همه جوانب کشف واکسن کرونا، این خبر تیتر تاریخی برای همه رسانه ها خواهد بود و طوفانی در شبکه های اجتماعی و رسانه های جریان اصلی به پا می شود. یکی از چالش های روزنامه نگاری علم و روزنامه نگاری سلامت به خصوص در وضعیت کنونی، دو گانه ای است که مرحوم فرهمند آن را به خوبی بیان کرد که می گوید« ما باید همواره تلاش کنیم نو را آشنا کنیم و آشنا را نو کنیم». ما تاچند ماه پیش چنین ویروسی را نمی شناختیم، ناگهان این ویروس نو و غیرمترقبه پیدا شد که تمام جوانب زندگی ما را متاثر کرد. کار روزنامه نگاری علم این است که بتواند این پدیده کاملا نو که هیچ کس اطلاعاتی درباره آن ندارد را، به گونه ای آشنا برای مردم توضیح دهد. این چالشی است که همواره ما در روزنامه نگاری علم و سلامت با آن روبرو هستیم.
او ادامه می دهد: روی دیگر این چالش، نو کردن مسائل آشناست. الان ما می توانیم بگوییم بخش قابل توجه ای از جوامع اطلاعاتی که درباره کرونا دارند، بیشتر از اطلاعاتی است که مردم سالیانی با آن در گیر بودند. طبیعی است که این موضوع تکراری و کسالت بار می شود و اینجا چالش دوم به وجود می آید که چطور موضوع به شدت آشنا شده را به بحث های نو گره بزنیم تا برای مردم تکراری نباشد و مخاطب برای شنیدن درباره آن اشتیاق داشته باشد. نیاز به این دو چالش درباره کرونا در یک زمان فوق العاده کوتاه به طرز حیرت انگیزی زیاد شده است. اما این کار بسیار تخصصی است.
نمکدوست با مطرح کردن این سوال که آیا روزنامه نگاران در تکاپو برای مطرح کردن این چالش هستند؟ پاسخ می دهد: به نظرم ما در حوزه روزنامه نگاری در تلاش برای یک سری اندیشه ورزی و چاره اندیشی ها هستیم. مثلا انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران چند ماه پیش اعلام کرد که یک بازنگری درباره اطلاع رسانی کرونا داشته باشیم و در بیانیه اش پیشنهاد چند انجمن و کارگروه حرفه ای و کارآمد با روزنامه نگاران برای انجام کار خلاق داد.همچنین من روز گذشته با چند مدیر روزنامه جلسه ای داشتم که خود آنها اذعان داشتند برای اطلاع رسانی درباره کرونا چه باید کرد؟ یعنی آنها هم قبول داشتند که اطلاع رسانی به روال قبل در حال از دست دادن اهمیت و کارکرد خود است و به فکر برنامه و چاره ای بودند. به همین خاطر تا حدی به تلاش رسانه ها برای تغییر دادن روند اطلاع رسانی شان امیدوارم.
در پایان این نشست ارکان زاده با تاکید بر نقش مستقل رسانه ها در پیشبرد کار خود، می گوید: برخورد مسئولان و رسانه ها با کرونا، نباید باعث رخوت حرفه روزنامه نگاری ما شود. نباید فراموش کنیم که روزنامه نگاری ایرانی رندی های خاص خود را دارد و ما در بحران کرونا به این رندی خیلی نیاز داریم. به نظرم همین رندی باعث شده ما در همین چند ماه با وجود افسردگی کنار هم بخندیم یا اوضاع را پیش ببریم. روزنامه نگاران ما وقتی در این مسیر می دانند مطالب و فرم تکراری شده و باید با محتوای جدید کار کنند، باید توجه کنند که این قضیه به صورت مستقل و از طریق صنف خود رسانه ها پیش برود.
نظر شما :