مصاحبه با دکتر نعمتالله فاضلی
امکان کاربردی سازی ؛ کارکردهای علوم انسانی در ایران - بخش سوم
ع. آقایی
یکی از مسائل ما این است که علوم انسانی نتوانسته است با بازار و صنعت ارتباط برقرار کند. یعنی در شیوههای کسبوکار جدید در دنیا علوم انسانی–اجتماعی سهم و حضور بسیار مؤثری داشته است. این امر معمولاً ربطی به سازمان دولت یا ناآگاهی اجتماع یا مطالبه گر بودن آن ندارد و در کنشی آزاد روی میدهد. به نظر میرسد علوم انسانی-اجتماعی در ایران نتوانسته چنین کارکردی داشته باشد. به عبارتی این علوم نتوانستهاند به صورت طبیعی با بازار و صنعت ارتباط برقرار کنند. شما در این مورد چه دیدگاهی دارید؟
حوزه علوم انسانی–اجتماعی در همه جا از جمله حوزه کسبوکار، بازار و غیره دو نقش دارد: یکی تربیت نیروی انسانی ماهر که کار اصلیاش است. کارکرد دوم ارائه راهبرد برای ساماندهی فضای سازمانی (اعم از رسمی و غیررسمی یا اداری و غیر اداری). این ساماندهی توسط متخصصان حوزه علوم انسانی–اجتماعی از طریق رصد و مسئله شناسی درون سازمانها انجام میشود.
به همین دلیل نقش حوزه علوم انسانی–اجتماعی در حوزه کسبوکار را باید نقش میانجی بدانیم. یعنی عمدتاً این علوم کمک میکنند تا صنوف کار خودشان را انجام دهند و چگونگی انجام کار را برای صنوف مشخص میکنند. اتحادیهها، اصناف و فعالان کسبوکار به فضایی ترغیبکننده، عادلانه، رقابتی و پرنشاط نیاز دارند. وضعیت این فضا را چه کسی میتواند مشخص کند؟ چه علمی میتواند این مسئله را به صورت یک دانش در بیاورد؟ چگونه میتوان این فضا را سازماندهی و مدیریت کنیم؟ به کمک علوم اقتصادی–اجتماعی و شاخههای آنها. از این رو مسئله پولسازی یا تجاریسازی در حوزه کسبوکار در این علوم با میانجی انجام میشود. یعنی این طور نیست که ما مستقیماً کالا تولید کنیم، بلکه میتوانیم در حوزه علوم انسانی–اجتماعی فضای کسبوکار جامعه را مطالعه کنیم و دانشی را تهیه کنیم که مسئلههای این فضا را بشناسد و راههای تولیدش را توضیح دهد. بعد از آن افراد با مهارتهای مختلف در پزشکی و شاخههای مختلف درگیر میشوند و کار خود را انجام میدهند.
فکر میکنم یک تصور غلط در رابطه با علوم انسانی–اجتماعی وجود دارد که وقتی میگوییم تجاریسازی علوم انسانی–اجتماعی، منظور دقیقاً تولید کالا و خدمات مادی است. در حالی که این علوم، مفهومی هستند و خدمات میدهند، نه کالا. خدماتش هم خدمات مفهومی، نظری و انسانی است.
ما برای رونقبخشی به فرهنگ کسبوکار باید از علوم انسانی–اجتماعی کمک بگیریم. ما برای اینکه روابط و تعامل بین انسانها را بدون خشونت یا با خشونت کمتر بکنیم؛ برای اینکه بتوانیم فضای کسبوکار را رقابتی کنیم؛ برای ایجاد احساس عدالت در سازمان کسبوکار ایجاد کنیم؛ باید از علوم انسانی–اجتماعی کمک بگیریم. بدون این کمک، دچار بحران میشویم.
کاری که این علوم انجام میدهند، تولید دیدگاهها، راهبردها، نظریهها، مفاهیم و زبان است. اینها کالا نیستند. اما اینکه ما چه میزان پول برای چنین اموری در نظر بگیریم، به میزان شناخت جامعه از ارزش انسان و نقش او در مسئله کار و ارزش مدیریت بستگی دارد. ما اکنون به اطلاعات و اشیاء بیشتر از ایدهها و خلاقیت بها میدهیم. طبیعی است که نقش پولسازی در علوم انسانی–اجتماعی پایین میآید.
مشکل ما فضای جامعه است که هنوز نمیداند ارزش واقعی این علوم از جهت مادی چقدر است. به طور تاریخی تعامل سازنده بین بخشهای مختلف جامعه و روابط ارگانیک بین بخشهای مختلف دانشگاه، صنعت و حوزه عمومی به حد کافی نبوده است و ما با گسستها و شکافهایی روبهرو هستیم که تجربهها و دانشهای کافی را پیدا نکردهایم؛ اما از یک جایی باید شروع کنیم.
منبع: بردار
نظر شما :