کارآفرینی رشته های مدیریت در کسب و کارهای کوچک و متوسط
کسبوکارهای کوچک و متوسط، نمونه مؤسساتی هستند که با سطوح خاصی از عوامل سهگانه سرمایهگذاری در طرحها و ماشینآلات، تعداد کارکنان استخدامشده و حجم محصولات یا گردش تجاری شناخته می شوند. معمولاً در هر کشور بسته بهشرایط و سیاستهای کلاناقتصادی،گروههای مشخصی از کسب وکارها در این رده قرار میگیرند. کسبوکارهای کوچک و متوسط یکی از اجزای حیاتی رشد در اقتصاد جهانی می باشند و اهمیت آنها در توسعه اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حالتوسعه بهخوبی شناخته شدهاست، بهویژه کشورهای درحال توسعه باید قدرت کسب وکارهای کوچک و متوسط را در ایجاد توسعه صنعتی پایدار در برنامهریزی در نظر بگیرند.
احمدرضا اخوان صراف، حسین شیخ بهایی
مقدمه
کسبوکارهایکوچکومتوسط بهطورمیانگین بیشازنیمیازنیرویانسانی شاغل را بهکارگماردهو50درصدکلمشاغلجدیدو46درصدتولیدناخالص ملی را ایجاد میکند. مهمترین ویژگیومزیت کسب وکارهای کوچک و متوسط علاوه بر روانتربودنوداشتن قدرت سازگاری با شرایط متغییر محیطی،وضعیترقابت پذیری ونوآورانهآناناست.درسال 1990،چهار میلیونشغل بهوسیلهکسب وکارهای کوچک و متوسطایجادشدهاست؛در حالیکهکسبوکارهای بزرگ 7/1 میلیون شغل را ازدستدادهاند. 55 درصدمحصولات نوآورانهوجدید،توسط شرکت های کارآفرین کوچک و متوسطایجادمیشود؛چونصنایع کوچک کارآفرینانه،درشرایط متحول محیطی بهراحتی وبهسلامت بحرانهایاقتصادی راپشت سر گذارده و با انرژی بیشتر بهفعالیت خودادامه میدهند.
نرخبالای بیکاری،بازدهیاندک نیروی کار،توزیع نابرابردرآمدو عدمتوازن منطقهایازیک سوومحدودیت های منابع سرمایه گذاریاز سویدیگر،ازمعضلات همیشگی کشورهایدرتوسعه بهشمارمیرود؛ازاینرو صاحبنظرانوسیاست گذاران اقتصادی تلاش خودرادرجهتاستفادهاز منابع محدودبرایغلبه براین معضلات معطوف داشتهاند.تئوری توسعهدرونزا از طریق تقویت کسب وکارهای کوچک ومتوسطازمهمترین این سیاستهابهشمار میرود.
ویژگی های کسب و کار های کوچک و متوسط
بهمنظورشناخت بیشترکسب وکارهایکوچک ومتوسطمیتوان گفت کهاین کسبوکارهادارای قوانیناجرایی وتجاری بوده،برایهرصنعت براساس درآمد و میزان استخدامسالانه، اندازهاستانداردخاصی برایآن تعریف میگردد. در بیشتر موارد این تعریف بهواسطهنمایندگیهای دولتی تعریف میشودتاتحت قوانین تغییرپذیر دولتی تحلیل هاییراصورت دهند.به علاوه،ایناستانداردهابرای برنامههاییکهدرخصوص کمک بهبودبه امور مالی است کارا میباشد. کسب و کارکوچک و متوسط بهصورتمستقل است وهرشرکتی باکمتراز500 پرسنل دراین حیطه قرارمیگیرد.این اندازه مرسوم تریناستانداردتعریف شدهاست.
گروه قابل توجهیازمحققان براین باورندکهحل مشکل بیکاری،فقر، عدم توازن منطقهای و دستیابی بهتوسعه صنعتیدرکشورهایجهان سوم در گرو توسعه کسب و کارهایکوچکومتوسطدراینکشورهامیباشد.دلایل عمده این محققین را میتوان بهطورخلاصهذیلعنواننمود.
الف) تأسیس وتوسعهکسب وکارهای کوچک ومتوسطبهمنابعاندکی نیازدارد :
یکیازمشکلات کشورهایدرحالتوسعه،محدودیت منابع سرمایه گذاری است.کسبوکارهای کوچک بهدلایل کاربر بودن فعالیت های تولیدی آنها،بامنابع محدودقادربهشکلگیریوگسترش می باشند.
ب) کسبوکارهایکوچکومتوسطازدرجهاشتغالزاییبالاییبرخورداراست:
بهدلیلکاربری بودنفعالیتهای تولیدی واستفادهازروش های سنتی در این کسب و کارها، انتظارآناستکهباتوسعهآنهابهتوان بااستفاده ازمنابع محدودتعدادقابل توجهیازمشاغل را ایجاد نمود.بالا بودن درجهاشتغالزاییکسب وکارهای کوچک و متوسط به این معنی نیستکه یک واحد از این دسته ازکسبوکارهاقادر به استخدام وپذیرش تعداد زیادی از نیروی کار باشد؛ بلکهباتوسعهوگسترش تعداد کسب وکارها میتوانمشاغل بیشتریایجادنمود.
ج) کسبوکارهایکوچک ومتوسطاغلب متکی بر منابعداخلی هستند:
در شرایطیکهبهلحاظسیاسییابهلحاظاقتصادیامکاناستفادهازمنابع خارجی وجود نداشته باشد، اتکابهمنابعداخلیامتیازبزرگی بهشمار میرود.کسبوکارهایکوچک بهدلیل ماهیت فعالیتهای خود بهگونهای عمل میکنندکهعمدتاً بهسرمایه مجریان یا بهاعتبارات دریافتی اندک ازبانکها،بااستفاده ازکالاهای واسطهایوسرمایهای داخلی به فعالیت خودادامهدهند.اینامتیازیاست کهصنایع بزرگ بهندرت میتوانندازآنبهرهمندگردند.
د) کسبوکارهای کوچک ومتوسطازانعطاف پذیری بالایی برخوردارند:
این کسب وکارهاقادرندتاخودراباشرایط مختلف مطابقت داده و سازوکارهای لازم را جهتادامهفعالیت خودفراهمنمایند.این ویژگی موجب میگرددتاسیاست گذاران دراقدام بهتوسعهاین کسب وکارها درمناطق مختلف کشور، برنامه دلخواه خود را طراحی واجرانمایند.
ﻫ) کسب وکارهایکوچک ومتوسطپرورش دهندهنیروهای مجرب ومتخصص برای کسبوکارهای بزرگ بهحساب میآیند:
نیروهای مورداستفادهدرکسب وکارهای کوچک ومتوسط غالباًباسطوح پایینی از آموزش عالی همراهمیباشند.همینامرهزینهآموزش نیروهای مورد نیازبرایاین دسته از کسب وکارهارابهنحو قابل ملاحظهای کاهش میدهد. از طرف دیگر این دسته از نیروهایکار بهکارگرفته شدهدرکسب و کارهای کوچک ومتوسط پس از مدتی میتوانندازتجربه مفیدی برخوردار شده،ازآندربخش کسب و کارهای بزرگ استفاده نمایند.
و) مدیریتوکنترلکسبوکارهای کوچک ومتوسط هزینهکمتریدر بردارد :
عملیات درکسب وکارهای کوچک ومتوسط دراندازهمحدودانجام میگیرد که در نتیجه، هزینهکنترلومدیریتآنهادرمقایسه باکسب وکارهای بزرگ ناچیزواندک میباشد.
ز) مکانیابی کسبوکارهای کوچک ومتوسط بهسهولتوبهنفع سیاستهای منطقهایدولت قابلانجاماست:
کسبوکارهایکوچکومتوسطعمدتاًدرشهرهای کوچک وخارجازمراکز عمده اقتصادی فعال میباشندکهاینامرعلاوه بر تعدیل عدم توازن منطقهای،انگیزههای مهاجرت بهشهرهای بزرگ راتقلیل میدهد.
ک) توسعهکسبوکارهایکوچک ومتوسط فاصلهطبقاتی رادرجامعه کاهش داده و نحوه توزیع درآمد را بهنفع افرادکمدرآمدبهبود میبخشد.
موانع توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط
موانعتوسعهکسبوکارهای کوچک ومتوسطرامیتوان بهدوگروهعمده داخلی وخارجی تقسیمکرد.
الف) موانعداخلی:
بهطورکلیتوسعههرفعالیتاقتصادی،بهمیزان کارایی و سودآوری آن فعالیت بستگی دارد. ازسویدیگر،میزانکاراییدرهرواحد اقتصادی متأثر از عواملی است که قسمتی از آن تنها درسطوح معینی از فعالیت میتوانندتأثیرمثبت خودرابرکارایی بهجای گذارند؛ از این روتلاش کسبوکارهاغالباً براین متمرکز میگردد تا با دستیابی به سطوح معین، کاراییخودرادرحدقابل قبولی تأمین نمایند؛ بنابراین در محدودهیک کسب وکار کوچک ومتوسط نیزهرسطحیازفعالیتالزاماًکاراو سودآور نخواهد بود، مگر اینکه در آن،درجهایازکیفیت خاص حاصل شده یا به حد معینی رسیده باشد.
اگرچهکاربربودنفعالیتکسب وکارهایکوچکومتوسطرابهعنوان یک ویژگیمثبت بهشمار میآورند؛امادرمقابل،استفادهازفناوری پیشرفتهوماشینهایجدیدمنجر بهکاهش هزینهمتوسط تولید(بخصوص به دلیلاستفادهازنیروی کار کمتر) و در نتیجه افزایش سودآوری یک کسب و کار خواهد گردید و این امری است که خارج ازمحدودهکسبوکارهای کوچک و متوسطامکان پذیر بوده و خواهد بود؛ بنابراین هدف قراردادن کاراییوافزایش سودآوری باسیاست توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسطدرتعارض قرارخواهدگرفت؛چونعمدهترین هدف از تأسیس این کسبوکارها،اشتغالزایی برایافرادبیکاراست.عاملدیگریکه میتواند کارایی فعالیتهایاقتصادیراافزایشدهد،درجهتخصص و آگاهی نیروی کار میباشد.بدیهیاست کهاینتخصصوآگاهیدرکسبوکارهای بزرگ در نتیجه بالابودن سطحآموزشعالی وتقسیمکارمیسرخواهدبود؛ بنابراین از این دیدگاه نیز توسعه کسب وکارهایکوچک ومتوسط توجیه پذیرنخواهدبود.
کسب وکارهایکوچکومتوسطغالباًقادربهاستفادهازصرفهجوییهای ناشی ازمقیاس نیستند؛ درنتیجه،باپایین بودندرجهرقابت،قادربهبهرهگیری ازاین شرایط مؤثر و تعیین کننده نمیباشند.
عمدهترین محدودیت درونیکهبرای کسب وکارهای کوچک ومتوسط مطرح میگردد، استفادهازمدیریت سنتی دراین کسب وکارهامیباشد.عدم اطلاعات و دانش جدیدیاعدم تواناییدسترسی بهاطلاعات نوین موجب میگرددتااین کسب و کارها از مدیریتکارابرخوردارنباشد.دستهای ازکارشناسانباتقسیمویژگیهای مدیریت یک کسب وکارتولیدی به سهبعدانگیزه،مهارتدرسازماندهیواطلاعات فنی، اعلام میدارندکه تحقیقاتوبررسیهای بهعملآمدهنشانمیدهدکهدرمدیریت کسب وکارهای کوچکومتوسط،اینتنهابعدانگیزهاست کهازبرجستگی قابل قبولی برخوردار میباشد؛ امادرابعاددیگربرجستگی خاصی مشاهدهنمیگردد.
- پایین بودناستانداردکیفی کالای تولید شده توسط کسب وکارهای کوچک ومتوسط عاملیاست دیگر کهمانع توسعهاین کسب و کارها میشود.
- علاوه برپایین بودنکیفیت،زمانبربودن تولیدات دراین دستهاز کسب و کارها و نامطمئن بودن وضعیت آتیآنها موجب میگردد تاحتی نهادهاوموسساتدولتی نیزتمایلی بهعقد قرارداد باآنها نداشتهباشد.
- کسب وکارهای کوچک ومتوسط علاوه برعدم دسترسی بهصرفهجویی های ناشی از مقیاس، چهدرشکلاستفادهازاندازهکسب وکاروچهدرنوع مدیریت، از صرفهجوییهایی که درنتیجه بازاریابی مناسب حاصل میشودنیزبیبهرهاند.بهدلیل محدود بودن فعالیت این کسب وکارهاو درنتیجهپایین بودن سطح درآمد آنها، تأمین هزینهلازم برای بازاریابی وانجام تبلیغات لازمدشوارخواهد بود؛ اما در مقابل،کسب وکارهای بزرگ بااستفادهازاین مزایا خودرابرکسب وکارهای کوچک و متوسط تحمیل مینمایند.علاوه براین،پایین بودن سطح درآمددرکسب و کارهای کوچک نهتنها موجب کاهشامکانات داخلی لازم برای سرمایه گذاری و توسعه آنهامیگردد؛بلکهموجب میشودتاآنهانتوانندازتسهیلات و اعتبارات مؤسسات مالی که بابهرهبالاداده میشوداستفادهنمایند. به همیندلیل کمبود نقدینگی یکیازمسائلاصلی کسب و کار های کوچک و متوسط بهشمارمیرود.
ب) موانعخارجی:
نتایج مطالعاتانجامگرفتهدرکشورهایدرحال توسعه نشان میدهدکه عمده سیاستهای حمایتی دولتهامتوجهکسبوکارهای بزرگ میباشد. موسسات مالی اعم ازمؤسساتداخلیوخارجیتمایلیبهتأمیننیازهای سرمایهای کسب و کارهای کوچک و متوسطازخودنشاننمیدهند.دلیلعمدهاین بیتوجهیپایین بودن سطح درآمداینکسب وکارهااستکهآنهمناشیاز پایین بودنمیزان فعالیتآنها،پایین بودن استانداردتولید،عدم دسترسیآنهابهبازارهای بینالمللیومواردیازاین قبیل میباشد.
اگرچهایندستهازمشکلات خارجیدرکناردیگرمشکلاتداخلیکسبوکارهای کوچک ومتوسط،مانعرشدوتوسعهایندستهازکسبوکارهامیگردند؛اما مزایای کسبوکارهایکوچکومتوسط خصوصابرایکشورهاییکهدرآنها مسأله بیکاری و عدم توازن منطقهای مشکلآفرین می باشد،قابل توجهاست.برایناساس باید تلاش شود تابادرنظرگرفتن مشکلات و موانعمربوطه،طرحهای مناسبی برای توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط تدوین شدهودرجهتاجرایآنهاهمت گماشت.
نقش مدیریت صنعتی در توسعه کسب و کار های کوچک و متوسط
بحث مدیریت یکیازموضوعاتیاست کهدرحالحاضربایددرکانون توجه افرادی قرار گیرد کهدرصددآغازکسبوکاری جدیدهستند.دارابودن اطلاعات نسبی در این زمینه بهمنظورتشخیص شرائط برای تصمیمگیری درست و بهموقع، امری ضروری است؛تاجائیکهگفتهمیشودهمهحرکتهاازمدیریت شروع شده و بهمدیریتختممیشود؛لذابرایآندستهازافرادی کهایدهها و انگیزه بسیار بالایی برایآغازنمودنیککسبوکارجدیددارند،عدم بهکارگیری مکانیزمهای مدیریتی صحیح وآگاهی نداشتنازبعضی مسائل آن،منجربهضرروزیانهای هنگفتی میشود که گاهیاوقاتجبرانآنبسیار دشوارمیباشد.اینامکانوجودداردکهتک تک افراد، اطلاعات پراکندهای در زمینه مدیریت دارا باشند؛ ولی اینکه این اطلاعات را چگونه بایکدیگرارتباطدهند،چگونه جایگاه آنهاراتعریف کردهوچگونه ترتیب اولویتی آنهارامبنایمدیریت قراردهند،سؤالاتیاست که باید به آنها پاسخدادهشود.
بسیاری از افرادیکهتازهواردمحیطهای کسب وکارشدهاندنمیدانندکه باید از کجا آغاز کرده وچهسلسلهمراتبومجموعه فعالیتهایی راطی کنند تا یک ایده را از مرحله فکربهعملدرآورندومرحلهاولیه حرکت خود رابهیکموقعیت نسبتاًمطلوب جهت ورودبه بازاروبقایآن تبدیل نمایند.چهبسابهتوانبسادگیوارد یک کسب و کار شدولی نتوان بهراحتی خودرادرآنحفظکردوبهحیات خودادامهدادوباقی ماند. در حقیقت بهدستآوردنیک وضعیت مطلوب دریککسب وکارخاص میتواند امری سهل الوصول باشد؛ولیحفظآنبهمراتب مشکلترخواهدبود؛زیراشرکتهاو سازمانهایی دربازارحضوردارندکهبهصورت مستقیم یاغیرمستقیم همواره نظارهگر ما هستندودرتلاشند فرصت بهدستآمدهراازآن خود نمایند.
بهمنظور موفقیتدرکسب وکارلازماست که بهتمامابعادآن توجه شود . در این راستالزوم آگاهیازفنون وروش های مرتبط باموضوعو ورود و بقا در یک کسب و کار کاملاً مشهود است؛تاجاییکه پرداختن بهآن میتواند تاحدزیادی حیات فرد را در محیط پرتلاطم و فعال بازارتضمین نماید و اهمیتاین موضوع بامطرح شدن مباحثی مانندتجارت جهانی وباز شدن درهایاقتصادی وتجاری کشور نمایانتر میگردد.
نکتهای کهدراینجاقابل بررسیاست،موفقیتافرادبادانش تئوری اندک یا بعضاً عدم موفقیت افراد باوجوددارابودناین دانش هادر بازارهای داخلی است. مدیریت دارای دوبعدعلموهنراست؛بهاینمعنی که گاهیافرادیرامشاهده میکنیم که دارای اطلاعات بسیارزیادی در خصوص تکنیکهاوتئوریهای مدیریتی هستند؛ ولی قابلیت بهعمل درآوردنآنهاوتوانایی بهکارگیریتوانمندیهایعلمی خویش را ندارند و دریکجملهاطلاعات مدیریتی خوبیدارندولی مدیر خوبی نیستند؛ لذا نمیتوان اینادعاراداشتکهچنانچهتکنیک های مدیریتی را خوب آموختیم، لزوماً مدیر خوبی هستیم،زیرامهارتهای فردی ورفتاری شخص در این زمینه بسیار مؤثر است؛ بنابراین شایستهاست کهافراددر حوزه کاری خود از فنون آن آگاهی کسب نمایند؛ زیرا اینمسألهدر بازارهاییکهرقابت شدیدتری در آنها وجود دارد، از اهمیت ویژهای برخورداراست .
در این رابطهبایدبهمباحث کارآفرینیکهخصوصاًدرارتباط با کسب و کارهای کوچک و متوسط هستندپرداخته شودواینکهچگونهمیتوان از یافتههای علمی خود برای ورود بهکسبوکاروخلق یک کالا یاخدمت بهره گرفت، درضمن چه عواملی باعث شکست یا موفقیت افراد در بازار میشود.هماکنوندرکشورهای مختلف درصد بالاییازسهمسرانهملی ناشی ازکسبوکارهای کوچک و متوسطآنهاست؛ لذادولتهادرصددهستندکه بسترهای مناسبی را جهت حمایت از این کسبوکارهابهویژهازنظرمالی فراهم آورند.
با توجه بهاین نکتهکهکسب وکارهایکوچکومتوسط نقطهآغازین حرکت کارآفرینان میباشندوغالباًنوآوری هادرآنها شکل میگیرد؛زیرا شرایط فرایندی حاکم، بسترمناسبیرابرای تبادلاطلاعاتوتجزیهوتحلیل آنها فراهم آورده که درنهایت منجربه یک خروجی ارزشمندمیشود؛ لذاانعطاف پذیریکسبوکارهای کوچک ومتوسط علاوه براینکهعامل اساسی در شکلگیری خلاقیت و نوآوریهاست و میتوانآنرامنبع بزرگیازایدهدانست، این توانمندیرانیزبهآنها میدهد که در شرایط مختلف بازار،فرصت زیادی رابهمنظورتغییرجهتحرکت خودازدست ندهند.
ساختار صنعت از دو مولفه حجم و مقدار که با یکدیگر رابطه معکوس دارند، تأثیرپذیر است؛ بهاین معنی که هرچه ماهیت صنعتی بزرگتر باشد، تعداد شرکتها یا سازمانهای فعال در آن کمتر است. در مورد صنایعی که ماهیتاً کوچک هستند نیز به دلیل فراوانی شرکتهای فعال درآن، رقابتپذیری شدیدتری وجود دارد و ورود به آنها به آسانی صورت میگیرد؛ ولی بقا در بازار مستلزم داشتن توانمندیها و مزایای رقابتی است. چه بسا کسب و کارهای کوچک و متوسطی که در اثر بروز یک سری از تغییرات بسیار جزئی بهسرعت به مرز ورشکستگی و انحلال نزدیک میشوند.
کسب وکارهای کوچکومتوسطازیک سو بهعنوان منبعی برای تقویت اقتصاد کشورها مطرح بودهوازسویدیگربخشهایآسیب پذیری درصحنه تجارت هستند؛ لذادرمواقع بروزبحران،دولتهاباتعریف مکانیزمهای حمایتی به تقویت آنها پرداخته تابهاین ترتیبآنها بتوانندآن مرحلهگذاررابا موفقیت طیکنند.کسب و کارهای کوچک و متوسط به دلیلمحدودیت تعدادمشتریانخود،میتوانند توجه بیشتری را بهآنها داشتهورابطهنزدیک تری رابهصورت کارآمد بامشتریان،کارمندان و عرضهکنندگان محصولات خود تعریف نمایند.
آنهابهچابک بودنوکوچک بودنازیک سودرعرصهرقابت دارایانعطاف پذیری زیادیهستند؛ولیازسوی دیگراین عامل باعث میشودکهآنها نتوانند از افراد با تخصصهای بالابهرهگیرندومعمولاًبامحدودیتهای بودجهای برای توسعه، مواجه هستند؛ زیرا بانکها برایاعطای وام بهشرکتهای بزرگ بهصورت منعطفتری عمل میکنند.همچنین کسب و کارهایکوچکومتوسطدرمقابل پرداخت مالیات بسیارآسیب پذیر بوده،نسبت بهصنایع بزرگ بامحدودیت مالی بیشتری مواجه هستند و درصورت بحرانهایمالی،خطرورشکستگی به شدت آنها راتهدید میکند واین درحالیاست که شرکتهای بزرگ دراین مواقع تاحد بسیار زیادی میتوانند ازاعتبارات خودبرای عبورازمرحله بحران بهعنوان مثال بهمنظور تامین مواد اولیه موردنیاز،استفادهنمایند.
کسب وکارهای کوچکومتوسطدرزمینه تبلیغات ضعیف هستندوبه دلیل هزینهبر بودن نمی توانند برای معرفی محصولات تولیدی خود در حدمطلوبی تبلیغ کنند. البته اخیراًباتوجه بهمقولهکسب و کارالکترونیکی و تجارت الکترونیکی و بهکارگیری الکترونیک دربحث های تجاریاینامکان فراهمآمدهتاشرکتهابتوانند باصرف هزینهاندکی ، توانمندیهاومحصولات وخدمات خودرامعرفی کنند؛ ولی از آنجاکهدرکشور ما استفادهکاربراندرحدمطلوبی نیست،نمیتوانازآنبهعنوان یک عامل موفقیت نام برددرصورتی کهاین مسألهدرکشورهای پیشرفته تا حد زیادی مرتفع شدهاست.
نکتهایکهدرتمام سازمانهاوجودداردایناستکهدر بسیاری از موارد بهدلیلعدم شایستگی هاوتوانایی مدیران و نیز نداشتن آگاهیهای لازممدیریتی،فرصتهای حاصل ازشرایط مطلوب بازار بهخوبی شناسایی نشده،نیزتحقیقات لازم بهمنظور جهتگیریهایموثر بهعمل نیامده، حاصلآنازدستدادن موفقیتهای بزرگ میشود. دراینگونه موارد، مدیریتبرنامهریزی وتصمیم گیریهای مناسبی را بهمنظور مقابله با مخاطرات وتهدیدهااتخاذنمینماید.گفتنیاست بهرهگیری از فرصتهای شناساییشدهوتبدیلآنهابهیکارزش و یانادیده گرفتن آنها ازعوامل تعیین کنندهدرموقعیتیاشکست سازمانهابودهودراینجامی توان گفت کهشکست وموفقیت توأمانوجوددارد.
مراحل ایجاد کسب و کار کوچک و متوسط
پیگیری مراحلزیر،درراهایجاد یک کسب وکارموفق میتواندکمک کنندهباشد:
الف)ارزیابیاولیهکسب وکار:
بدیهی استکهشروعیککسب وکارجدیدریسکهای زیادی رابههمراهدارد که البته بابرنامهریزی میتوانموفقیت رابالابرد؛بنابراینبهترین نقطه شروع آن است کهفرد،نقاط قوت وضعف خودرابهعنواندارندهیک کسبوکاربشناسد.دراین زمینه تلاش درجهت پاسخگویی بهسوالات زیر میتواندراهگشاباشد:آیافرددارای شخصیتی مستقل وخودجوش است؟ تاچهحدمیتواندباشخصیتهای متفاوت و افراد گوناگون میتوانید ارتباط برقرار کند؟تاچهحدقدرت تصمیمگیری دارد؟آیا شما استقامت فیزیکی واحساسی لازم برایاداره یک کسب و کاررا دارد؟ تا چهحد میتواند برنامهریزی وسازماندهی کند؟آیاانگیزه لازمرابرای تحمل مشکلات دارد؟
این امرحقیقت داردکهدلایل زیادی برای عدم شروع یک کسب و کارکوچک و مستقل هست؛ امابرایافرادی کهواجد شرایط فوقهستند، مزایای زیادی وجود دارد که قطعاًازریسکهایآن بیشتراست.
ب) برنامهریزی کسب وکار:
شروع یک کسب وکار نیازبهانگیزه،علاقهواستعداد،تحقیقات وسیع وبرنامهریزی صحیح دارد.اطلاعات زیربرای تهیه طرحکسبوکار میتواندبسیارمؤثرواقع شود: تعییندلایلایجاد کسب وکار،تعیین کسب وکارمناسب وخدمت یاکالایی که قرار است ارائهشود،میزان کاربردی بودنایدهورفع نیاز یانیازهایی توسط آن،شناخت رقبا ومزیت رقابتی هرکدام،امکانات وتجهیزات و تسهیلات موردنیاز. پاسخ به تمامی این سؤالات طراحی یک کسب و کارکامل وجامع را امکان پذیرمیسازد.
ج)تامین منابع مالی:
یکیازپایههایاساسی موفقیت و پیشرفت درشروع کار،جذب وتأمین منابعمالی کافی برای راهاندازی یک کسب وکارکوچک است.منابع زیادی برای جمعآوری سرمایهوجود دارد.باید توجه داشت کهقبل ازتصمیمگیری،تمامی منابع ممکن نظیرپساندازهای شخصی،دوستان و افرادخانواده،بانک هاومؤسساتاعتباری وشرکت های سرمایه گذاری بررسی وجستجوشوند.
بدین ترتیب میتوانلیست کلی شروع یک کسب وکارکوچک را به شرح زیرارائهنمود،البتهبرخیازبندها بنابر نوع وماهیت کسب و کار قابلیت تغییریاحذف دارند:
- انجامتحقیقات و بررسیهایلازم درموردایدهکسب و کار
- انتخاب کسب وکاربراساس علاقه و تواناییها
- تهیه طرح کسب و کاروطرح بازاریابی
- انتخاب نامکسب وکاروبررسی حقاستفادهاز نام انتخاب شده و کسباجازه برایاستفادهازآن نام
- ثبت کسب وکاربانامانتخاب شدهوایجادآرم برای شرکت
- تعیین مکان مطلوب برای شروع کسب وکار و بررسی قوانین منطقهای در مورد منطقه انتخاب شده
- تعیین نوع ساختار قانونی شرکت و مستندسازی آن
- اخذاجازههاولیسانسهای مورد نیاز
- ثبت حقوقانحصاری ودرصورت کارآفرینی یا خلق محصول جدید ، ثبت اختراع
- انجام تبلیغات،نشراعلامیه های لازم مبنی بر شروع کسب وکار و چاپ کارتهای تجاری برای شرکت
- تهیه لوازم و تجهیزات مورد نیاز کسب و کار
- جمعآوری اطلاعات راجع به قوانین کار ، بیمه و مالیات
- تعیین سیستم حقوق و دستمزد و نحوه جبران خدمات و بیمهکردن کارکنان
- ایجاد پست الکترونیکی و سایت الکترونیکی برای کسب و کار
- انجام تبلیغات وسیعتردررسانههاوتماس باتمامی افراد ممکن برای اطلاع رسانی شروع کسب وکارجدید
نتیجه
قبلازهرچیزبایدتوجهنمودکههیچکشوری نمیتوانددربلندمدت بااتکا بهکسب و کارهای کوچک ومتوسط برمشکلات اقتصادی خودازجمله بیکاری فایق آید؛ بنابراین تأکید میگرددکهطرح توسعه کسب و کارهایکوچک ومتوسط باید به عنوان یک طرح کوتاه مدت یا حداکثر میان مدت منظور گردد تا به این ترتیب بتوان بستر لازم رابرای توسعهکسب و کار های بزرگ و صنعتی شدن کشور فراهم نماید.محورهایاین طرح رامی توان به طور خلاصه چنین پیشنهادنمود:
الف) تأمین مالی کوتاه مدت و میان مدت کسب وکار های کوچک و متوسط از طریق اصلاح قوانین ومقررات بانکی،تشکیل و توسعه بازارهای بورس منطقهای و تأسیس بانک توسعه صنایع کوچک .
ب) تدوین قوانینومقررات حمایتی برای کسب و کار های کوچک و متوسط، با توجه به پایین بودن قدرت رقابت کسب و کار های کوچک و متوسط در مقابل صنایع بزرگ.
ج) تشویق بخش خصوصی والزام بخش دولتی برای خرید کالاوخدمات تولید شده توسط کسب و کار های کوچک و متوسط.اینامر می تواند انگیزه و درآمد لازم را برای تداوم و توسعه این کسب و کارها فراهم سازد.
د ) ارائه خدماتمشاورهایارزان بهاین نوع کسب وکارها در تمام مراحل اجرا و بهرهبرداری کهشاملآموزش،بازاریابی،اطلاع رسانی ودیگرمواردویژه.
ﻫ ) آموزش مدیریتوآموزش کارکنان بهمنظوردستیابی آنها بهدانش و اطلاع جدید.
و) تأمین تسهیلات وتأسیسات زیر بنایی.اگر چه پراکندگیاین واحدها مانع از ارایه خدمات کافی میگردد، با تأسیس و توسعهشهرکهای صنعتی درمناطق مختلف میتوان تا اندازه قابل توجهی نحوه ارائه این خدمات رابهبودبخشید.
ز) تأمین تسهیلات لازمبرای جایگزینی فنآوریجدید به جای فن آوری قدیمی و استفاده از روشهای نوین به جای روشهای سنتی در تولید.
منابع
1. احمدپور م.«کارآفرینی: تعاریف،نظریاتوالگوها»،شرکت پردیس، 57، 1379.
Burch, john G.(1986) Entrepreneurship, United States of America : John Wiley& sons.
Drucker, Peter F.(1993) Innovation & Entrepreneurship, Newyork: Library of congress cataloging in Publication Data.
Morrison, Alison(1989) Entrepreneurship: An international perspective, Great Britain : plant tree.
“How information Technology Enterpreneurship has changed the world,” http://www.jackmwilson.com/eBusiness/ITE.htm
Laudon K.C. Traver C.G. and laudon J.P. “information Technology and society,” International Thomson publishing, 1996.
کسبوکارهایکوچکومتوسط بهطورمیانگین بیشازنیمیازنیرویانسانی شاغل را بهکارگماردهو50درصدکلمشاغلجدیدو46درصدتولیدناخالص ملی را ایجاد میکند. مهمترین ویژگیومزیت کسب وکارهای کوچک و متوسط علاوه بر روانتربودنوداشتن قدرت سازگاری با شرایط متغییر محیطی،وضعیترقابت پذیری ونوآورانهآناناست.درسال 1990،چهار میلیونشغل بهوسیلهکسب وکارهای کوچک و متوسطایجادشدهاست؛در حالیکهکسبوکارهای بزرگ 7/1 میلیون شغل را ازدستدادهاند. 55 درصدمحصولات نوآورانهوجدید،توسط شرکت های کارآفرین کوچک و متوسطایجادمیشود؛چونصنایع کوچک کارآفرینانه،درشرایط متحول محیطی بهراحتی وبهسلامت بحرانهایاقتصادی راپشت سر گذارده و با انرژی بیشتر بهفعالیت خودادامه میدهند.
نرخبالای بیکاری،بازدهیاندک نیروی کار،توزیع نابرابردرآمدو عدمتوازن منطقهایازیک سوومحدودیت های منابع سرمایه گذاریاز سویدیگر،ازمعضلات همیشگی کشورهایدرتوسعه بهشمارمیرود؛ازاینرو صاحبنظرانوسیاست گذاران اقتصادی تلاش خودرادرجهتاستفادهاز منابع محدودبرایغلبه براین معضلات معطوف داشتهاند.تئوری توسعهدرونزا از طریق تقویت کسب وکارهای کوچک ومتوسطازمهمترین این سیاستهابهشمار میرود.
ویژگی های کسب و کار های کوچک و متوسط
بهمنظورشناخت بیشترکسب وکارهایکوچک ومتوسطمیتوان گفت کهاین کسبوکارهادارای قوانیناجرایی وتجاری بوده،برایهرصنعت براساس درآمد و میزان استخدامسالانه، اندازهاستانداردخاصی برایآن تعریف میگردد. در بیشتر موارد این تعریف بهواسطهنمایندگیهای دولتی تعریف میشودتاتحت قوانین تغییرپذیر دولتی تحلیل هاییراصورت دهند.به علاوه،ایناستانداردهابرای برنامههاییکهدرخصوص کمک بهبودبه امور مالی است کارا میباشد. کسب و کارکوچک و متوسط بهصورتمستقل است وهرشرکتی باکمتراز500 پرسنل دراین حیطه قرارمیگیرد.این اندازه مرسوم تریناستانداردتعریف شدهاست.
گروه قابل توجهیازمحققان براین باورندکهحل مشکل بیکاری،فقر، عدم توازن منطقهای و دستیابی بهتوسعه صنعتیدرکشورهایجهان سوم در گرو توسعه کسب و کارهایکوچکومتوسطدراینکشورهامیباشد.دلایل عمده این محققین را میتوان بهطورخلاصهذیلعنواننمود.
الف) تأسیس وتوسعهکسب وکارهای کوچک ومتوسطبهمنابعاندکی نیازدارد :
یکیازمشکلات کشورهایدرحالتوسعه،محدودیت منابع سرمایه گذاری است.کسبوکارهای کوچک بهدلایل کاربر بودن فعالیت های تولیدی آنها،بامنابع محدودقادربهشکلگیریوگسترش می باشند.
ب) کسبوکارهایکوچکومتوسطازدرجهاشتغالزاییبالاییبرخورداراست:
بهدلیلکاربری بودنفعالیتهای تولیدی واستفادهازروش های سنتی در این کسب و کارها، انتظارآناستکهباتوسعهآنهابهتوان بااستفاده ازمنابع محدودتعدادقابل توجهیازمشاغل را ایجاد نمود.بالا بودن درجهاشتغالزاییکسب وکارهای کوچک و متوسط به این معنی نیستکه یک واحد از این دسته ازکسبوکارهاقادر به استخدام وپذیرش تعداد زیادی از نیروی کار باشد؛ بلکهباتوسعهوگسترش تعداد کسب وکارها میتوانمشاغل بیشتریایجادنمود.
ج) کسبوکارهایکوچک ومتوسطاغلب متکی بر منابعداخلی هستند:
در شرایطیکهبهلحاظسیاسییابهلحاظاقتصادیامکاناستفادهازمنابع خارجی وجود نداشته باشد، اتکابهمنابعداخلیامتیازبزرگی بهشمار میرود.کسبوکارهایکوچک بهدلیل ماهیت فعالیتهای خود بهگونهای عمل میکنندکهعمدتاً بهسرمایه مجریان یا بهاعتبارات دریافتی اندک ازبانکها،بااستفاده ازکالاهای واسطهایوسرمایهای داخلی به فعالیت خودادامهدهند.اینامتیازیاست کهصنایع بزرگ بهندرت میتوانندازآنبهرهمندگردند.
د) کسبوکارهای کوچک ومتوسطازانعطاف پذیری بالایی برخوردارند:
این کسب وکارهاقادرندتاخودراباشرایط مختلف مطابقت داده و سازوکارهای لازم را جهتادامهفعالیت خودفراهمنمایند.این ویژگی موجب میگرددتاسیاست گذاران دراقدام بهتوسعهاین کسب وکارها درمناطق مختلف کشور، برنامه دلخواه خود را طراحی واجرانمایند.
ﻫ) کسب وکارهایکوچک ومتوسطپرورش دهندهنیروهای مجرب ومتخصص برای کسبوکارهای بزرگ بهحساب میآیند:
نیروهای مورداستفادهدرکسب وکارهای کوچک ومتوسط غالباًباسطوح پایینی از آموزش عالی همراهمیباشند.همینامرهزینهآموزش نیروهای مورد نیازبرایاین دسته از کسب وکارهارابهنحو قابل ملاحظهای کاهش میدهد. از طرف دیگر این دسته از نیروهایکار بهکارگرفته شدهدرکسب و کارهای کوچک ومتوسط پس از مدتی میتوانندازتجربه مفیدی برخوردار شده،ازآندربخش کسب و کارهای بزرگ استفاده نمایند.
و) مدیریتوکنترلکسبوکارهای کوچک ومتوسط هزینهکمتریدر بردارد :
عملیات درکسب وکارهای کوچک ومتوسط دراندازهمحدودانجام میگیرد که در نتیجه، هزینهکنترلومدیریتآنهادرمقایسه باکسب وکارهای بزرگ ناچیزواندک میباشد.
ز) مکانیابی کسبوکارهای کوچک ومتوسط بهسهولتوبهنفع سیاستهای منطقهایدولت قابلانجاماست:
کسبوکارهایکوچکومتوسطعمدتاًدرشهرهای کوچک وخارجازمراکز عمده اقتصادی فعال میباشندکهاینامرعلاوه بر تعدیل عدم توازن منطقهای،انگیزههای مهاجرت بهشهرهای بزرگ راتقلیل میدهد.
ک) توسعهکسبوکارهایکوچک ومتوسط فاصلهطبقاتی رادرجامعه کاهش داده و نحوه توزیع درآمد را بهنفع افرادکمدرآمدبهبود میبخشد.
موانع توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط
موانعتوسعهکسبوکارهای کوچک ومتوسطرامیتوان بهدوگروهعمده داخلی وخارجی تقسیمکرد.
الف) موانعداخلی:
بهطورکلیتوسعههرفعالیتاقتصادی،بهمیزان کارایی و سودآوری آن فعالیت بستگی دارد. ازسویدیگر،میزانکاراییدرهرواحد اقتصادی متأثر از عواملی است که قسمتی از آن تنها درسطوح معینی از فعالیت میتوانندتأثیرمثبت خودرابرکارایی بهجای گذارند؛ از این روتلاش کسبوکارهاغالباً براین متمرکز میگردد تا با دستیابی به سطوح معین، کاراییخودرادرحدقابل قبولی تأمین نمایند؛ بنابراین در محدودهیک کسب وکار کوچک ومتوسط نیزهرسطحیازفعالیتالزاماًکاراو سودآور نخواهد بود، مگر اینکه در آن،درجهایازکیفیت خاص حاصل شده یا به حد معینی رسیده باشد.
اگرچهکاربربودنفعالیتکسب وکارهایکوچکومتوسطرابهعنوان یک ویژگیمثبت بهشمار میآورند؛امادرمقابل،استفادهازفناوری پیشرفتهوماشینهایجدیدمنجر بهکاهش هزینهمتوسط تولید(بخصوص به دلیلاستفادهازنیروی کار کمتر) و در نتیجه افزایش سودآوری یک کسب و کار خواهد گردید و این امری است که خارج ازمحدودهکسبوکارهای کوچک و متوسطامکان پذیر بوده و خواهد بود؛ بنابراین هدف قراردادن کاراییوافزایش سودآوری باسیاست توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسطدرتعارض قرارخواهدگرفت؛چونعمدهترین هدف از تأسیس این کسبوکارها،اشتغالزایی برایافرادبیکاراست.عاملدیگریکه میتواند کارایی فعالیتهایاقتصادیراافزایشدهد،درجهتخصص و آگاهی نیروی کار میباشد.بدیهیاست کهاینتخصصوآگاهیدرکسبوکارهای بزرگ در نتیجه بالابودن سطحآموزشعالی وتقسیمکارمیسرخواهدبود؛ بنابراین از این دیدگاه نیز توسعه کسب وکارهایکوچک ومتوسط توجیه پذیرنخواهدبود.
کسب وکارهایکوچکومتوسطغالباًقادربهاستفادهازصرفهجوییهای ناشی ازمقیاس نیستند؛ درنتیجه،باپایین بودندرجهرقابت،قادربهبهرهگیری ازاین شرایط مؤثر و تعیین کننده نمیباشند.
عمدهترین محدودیت درونیکهبرای کسب وکارهای کوچک ومتوسط مطرح میگردد، استفادهازمدیریت سنتی دراین کسب وکارهامیباشد.عدم اطلاعات و دانش جدیدیاعدم تواناییدسترسی بهاطلاعات نوین موجب میگرددتااین کسب و کارها از مدیریتکارابرخوردارنباشد.دستهای ازکارشناسانباتقسیمویژگیهای مدیریت یک کسب وکارتولیدی به سهبعدانگیزه،مهارتدرسازماندهیواطلاعات فنی، اعلام میدارندکه تحقیقاتوبررسیهای بهعملآمدهنشانمیدهدکهدرمدیریت کسب وکارهای کوچکومتوسط،اینتنهابعدانگیزهاست کهازبرجستگی قابل قبولی برخوردار میباشد؛ امادرابعاددیگربرجستگی خاصی مشاهدهنمیگردد.
- پایین بودناستانداردکیفی کالای تولید شده توسط کسب وکارهای کوچک ومتوسط عاملیاست دیگر کهمانع توسعهاین کسب و کارها میشود.
- علاوه برپایین بودنکیفیت،زمانبربودن تولیدات دراین دستهاز کسب و کارها و نامطمئن بودن وضعیت آتیآنها موجب میگردد تاحتی نهادهاوموسساتدولتی نیزتمایلی بهعقد قرارداد باآنها نداشتهباشد.
- کسب وکارهای کوچک ومتوسط علاوه برعدم دسترسی بهصرفهجویی های ناشی از مقیاس، چهدرشکلاستفادهازاندازهکسب وکاروچهدرنوع مدیریت، از صرفهجوییهایی که درنتیجه بازاریابی مناسب حاصل میشودنیزبیبهرهاند.بهدلیل محدود بودن فعالیت این کسب وکارهاو درنتیجهپایین بودن سطح درآمد آنها، تأمین هزینهلازم برای بازاریابی وانجام تبلیغات لازمدشوارخواهد بود؛ اما در مقابل،کسب وکارهای بزرگ بااستفادهازاین مزایا خودرابرکسب وکارهای کوچک و متوسط تحمیل مینمایند.علاوه براین،پایین بودن سطح درآمددرکسب و کارهای کوچک نهتنها موجب کاهشامکانات داخلی لازم برای سرمایه گذاری و توسعه آنهامیگردد؛بلکهموجب میشودتاآنهانتوانندازتسهیلات و اعتبارات مؤسسات مالی که بابهرهبالاداده میشوداستفادهنمایند. به همیندلیل کمبود نقدینگی یکیازمسائلاصلی کسب و کار های کوچک و متوسط بهشمارمیرود.
ب) موانعخارجی:
نتایج مطالعاتانجامگرفتهدرکشورهایدرحال توسعه نشان میدهدکه عمده سیاستهای حمایتی دولتهامتوجهکسبوکارهای بزرگ میباشد. موسسات مالی اعم ازمؤسساتداخلیوخارجیتمایلیبهتأمیننیازهای سرمایهای کسب و کارهای کوچک و متوسطازخودنشاننمیدهند.دلیلعمدهاین بیتوجهیپایین بودن سطح درآمداینکسب وکارهااستکهآنهمناشیاز پایین بودنمیزان فعالیتآنها،پایین بودن استانداردتولید،عدم دسترسیآنهابهبازارهای بینالمللیومواردیازاین قبیل میباشد.
اگرچهایندستهازمشکلات خارجیدرکناردیگرمشکلاتداخلیکسبوکارهای کوچک ومتوسط،مانعرشدوتوسعهایندستهازکسبوکارهامیگردند؛اما مزایای کسبوکارهایکوچکومتوسط خصوصابرایکشورهاییکهدرآنها مسأله بیکاری و عدم توازن منطقهای مشکلآفرین می باشد،قابل توجهاست.برایناساس باید تلاش شود تابادرنظرگرفتن مشکلات و موانعمربوطه،طرحهای مناسبی برای توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط تدوین شدهودرجهتاجرایآنهاهمت گماشت.
نقش مدیریت صنعتی در توسعه کسب و کار های کوچک و متوسط
بحث مدیریت یکیازموضوعاتیاست کهدرحالحاضربایددرکانون توجه افرادی قرار گیرد کهدرصددآغازکسبوکاری جدیدهستند.دارابودن اطلاعات نسبی در این زمینه بهمنظورتشخیص شرائط برای تصمیمگیری درست و بهموقع، امری ضروری است؛تاجائیکهگفتهمیشودهمهحرکتهاازمدیریت شروع شده و بهمدیریتختممیشود؛لذابرایآندستهازافرادی کهایدهها و انگیزه بسیار بالایی برایآغازنمودنیککسبوکارجدیددارند،عدم بهکارگیری مکانیزمهای مدیریتی صحیح وآگاهی نداشتنازبعضی مسائل آن،منجربهضرروزیانهای هنگفتی میشود که گاهیاوقاتجبرانآنبسیار دشوارمیباشد.اینامکانوجودداردکهتک تک افراد، اطلاعات پراکندهای در زمینه مدیریت دارا باشند؛ ولی اینکه این اطلاعات را چگونه بایکدیگرارتباطدهند،چگونه جایگاه آنهاراتعریف کردهوچگونه ترتیب اولویتی آنهارامبنایمدیریت قراردهند،سؤالاتیاست که باید به آنها پاسخدادهشود.
بسیاری از افرادیکهتازهواردمحیطهای کسب وکارشدهاندنمیدانندکه باید از کجا آغاز کرده وچهسلسلهمراتبومجموعه فعالیتهایی راطی کنند تا یک ایده را از مرحله فکربهعملدرآورندومرحلهاولیه حرکت خود رابهیکموقعیت نسبتاًمطلوب جهت ورودبه بازاروبقایآن تبدیل نمایند.چهبسابهتوانبسادگیوارد یک کسب و کار شدولی نتوان بهراحتی خودرادرآنحفظکردوبهحیات خودادامهدادوباقی ماند. در حقیقت بهدستآوردنیک وضعیت مطلوب دریککسب وکارخاص میتواند امری سهل الوصول باشد؛ولیحفظآنبهمراتب مشکلترخواهدبود؛زیراشرکتهاو سازمانهایی دربازارحضوردارندکهبهصورت مستقیم یاغیرمستقیم همواره نظارهگر ما هستندودرتلاشند فرصت بهدستآمدهراازآن خود نمایند.
بهمنظور موفقیتدرکسب وکارلازماست که بهتمامابعادآن توجه شود . در این راستالزوم آگاهیازفنون وروش های مرتبط باموضوعو ورود و بقا در یک کسب و کار کاملاً مشهود است؛تاجاییکه پرداختن بهآن میتواند تاحدزیادی حیات فرد را در محیط پرتلاطم و فعال بازارتضمین نماید و اهمیتاین موضوع بامطرح شدن مباحثی مانندتجارت جهانی وباز شدن درهایاقتصادی وتجاری کشور نمایانتر میگردد.
نکتهای کهدراینجاقابل بررسیاست،موفقیتافرادبادانش تئوری اندک یا بعضاً عدم موفقیت افراد باوجوددارابودناین دانش هادر بازارهای داخلی است. مدیریت دارای دوبعدعلموهنراست؛بهاینمعنی که گاهیافرادیرامشاهده میکنیم که دارای اطلاعات بسیارزیادی در خصوص تکنیکهاوتئوریهای مدیریتی هستند؛ ولی قابلیت بهعمل درآوردنآنهاوتوانایی بهکارگیریتوانمندیهایعلمی خویش را ندارند و دریکجملهاطلاعات مدیریتی خوبیدارندولی مدیر خوبی نیستند؛ لذا نمیتوان اینادعاراداشتکهچنانچهتکنیک های مدیریتی را خوب آموختیم، لزوماً مدیر خوبی هستیم،زیرامهارتهای فردی ورفتاری شخص در این زمینه بسیار مؤثر است؛ بنابراین شایستهاست کهافراددر حوزه کاری خود از فنون آن آگاهی کسب نمایند؛ زیرا اینمسألهدر بازارهاییکهرقابت شدیدتری در آنها وجود دارد، از اهمیت ویژهای برخورداراست .
در این رابطهبایدبهمباحث کارآفرینیکهخصوصاًدرارتباط با کسب و کارهای کوچک و متوسط هستندپرداخته شودواینکهچگونهمیتوان از یافتههای علمی خود برای ورود بهکسبوکاروخلق یک کالا یاخدمت بهره گرفت، درضمن چه عواملی باعث شکست یا موفقیت افراد در بازار میشود.هماکنوندرکشورهای مختلف درصد بالاییازسهمسرانهملی ناشی ازکسبوکارهای کوچک و متوسطآنهاست؛ لذادولتهادرصددهستندکه بسترهای مناسبی را جهت حمایت از این کسبوکارهابهویژهازنظرمالی فراهم آورند.
با توجه بهاین نکتهکهکسب وکارهایکوچکومتوسط نقطهآغازین حرکت کارآفرینان میباشندوغالباًنوآوری هادرآنها شکل میگیرد؛زیرا شرایط فرایندی حاکم، بسترمناسبیرابرای تبادلاطلاعاتوتجزیهوتحلیل آنها فراهم آورده که درنهایت منجربه یک خروجی ارزشمندمیشود؛ لذاانعطاف پذیریکسبوکارهای کوچک ومتوسط علاوه براینکهعامل اساسی در شکلگیری خلاقیت و نوآوریهاست و میتوانآنرامنبع بزرگیازایدهدانست، این توانمندیرانیزبهآنها میدهد که در شرایط مختلف بازار،فرصت زیادی رابهمنظورتغییرجهتحرکت خودازدست ندهند.
ساختار صنعت از دو مولفه حجم و مقدار که با یکدیگر رابطه معکوس دارند، تأثیرپذیر است؛ بهاین معنی که هرچه ماهیت صنعتی بزرگتر باشد، تعداد شرکتها یا سازمانهای فعال در آن کمتر است. در مورد صنایعی که ماهیتاً کوچک هستند نیز به دلیل فراوانی شرکتهای فعال درآن، رقابتپذیری شدیدتری وجود دارد و ورود به آنها به آسانی صورت میگیرد؛ ولی بقا در بازار مستلزم داشتن توانمندیها و مزایای رقابتی است. چه بسا کسب و کارهای کوچک و متوسطی که در اثر بروز یک سری از تغییرات بسیار جزئی بهسرعت به مرز ورشکستگی و انحلال نزدیک میشوند.
کسب وکارهای کوچکومتوسطازیک سو بهعنوان منبعی برای تقویت اقتصاد کشورها مطرح بودهوازسویدیگربخشهایآسیب پذیری درصحنه تجارت هستند؛ لذادرمواقع بروزبحران،دولتهاباتعریف مکانیزمهای حمایتی به تقویت آنها پرداخته تابهاین ترتیبآنها بتوانندآن مرحلهگذاررابا موفقیت طیکنند.کسب و کارهای کوچک و متوسط به دلیلمحدودیت تعدادمشتریانخود،میتوانند توجه بیشتری را بهآنها داشتهورابطهنزدیک تری رابهصورت کارآمد بامشتریان،کارمندان و عرضهکنندگان محصولات خود تعریف نمایند.
آنهابهچابک بودنوکوچک بودنازیک سودرعرصهرقابت دارایانعطاف پذیری زیادیهستند؛ولیازسوی دیگراین عامل باعث میشودکهآنها نتوانند از افراد با تخصصهای بالابهرهگیرندومعمولاًبامحدودیتهای بودجهای برای توسعه، مواجه هستند؛ زیرا بانکها برایاعطای وام بهشرکتهای بزرگ بهصورت منعطفتری عمل میکنند.همچنین کسب و کارهایکوچکومتوسطدرمقابل پرداخت مالیات بسیارآسیب پذیر بوده،نسبت بهصنایع بزرگ بامحدودیت مالی بیشتری مواجه هستند و درصورت بحرانهایمالی،خطرورشکستگی به شدت آنها راتهدید میکند واین درحالیاست که شرکتهای بزرگ دراین مواقع تاحد بسیار زیادی میتوانند ازاعتبارات خودبرای عبورازمرحله بحران بهعنوان مثال بهمنظور تامین مواد اولیه موردنیاز،استفادهنمایند.
کسب وکارهای کوچکومتوسطدرزمینه تبلیغات ضعیف هستندوبه دلیل هزینهبر بودن نمی توانند برای معرفی محصولات تولیدی خود در حدمطلوبی تبلیغ کنند. البته اخیراًباتوجه بهمقولهکسب و کارالکترونیکی و تجارت الکترونیکی و بهکارگیری الکترونیک دربحث های تجاریاینامکان فراهمآمدهتاشرکتهابتوانند باصرف هزینهاندکی ، توانمندیهاومحصولات وخدمات خودرامعرفی کنند؛ ولی از آنجاکهدرکشور ما استفادهکاربراندرحدمطلوبی نیست،نمیتوانازآنبهعنوان یک عامل موفقیت نام برددرصورتی کهاین مسألهدرکشورهای پیشرفته تا حد زیادی مرتفع شدهاست.
نکتهایکهدرتمام سازمانهاوجودداردایناستکهدر بسیاری از موارد بهدلیلعدم شایستگی هاوتوانایی مدیران و نیز نداشتن آگاهیهای لازممدیریتی،فرصتهای حاصل ازشرایط مطلوب بازار بهخوبی شناسایی نشده،نیزتحقیقات لازم بهمنظور جهتگیریهایموثر بهعمل نیامده، حاصلآنازدستدادن موفقیتهای بزرگ میشود. دراینگونه موارد، مدیریتبرنامهریزی وتصمیم گیریهای مناسبی را بهمنظور مقابله با مخاطرات وتهدیدهااتخاذنمینماید.گفتنیاست بهرهگیری از فرصتهای شناساییشدهوتبدیلآنهابهیکارزش و یانادیده گرفتن آنها ازعوامل تعیین کنندهدرموقعیتیاشکست سازمانهابودهودراینجامی توان گفت کهشکست وموفقیت توأمانوجوددارد.
مراحل ایجاد کسب و کار کوچک و متوسط
پیگیری مراحلزیر،درراهایجاد یک کسب وکارموفق میتواندکمک کنندهباشد:
الف)ارزیابیاولیهکسب وکار:
بدیهی استکهشروعیککسب وکارجدیدریسکهای زیادی رابههمراهدارد که البته بابرنامهریزی میتوانموفقیت رابالابرد؛بنابراینبهترین نقطه شروع آن است کهفرد،نقاط قوت وضعف خودرابهعنواندارندهیک کسبوکاربشناسد.دراین زمینه تلاش درجهت پاسخگویی بهسوالات زیر میتواندراهگشاباشد:آیافرددارای شخصیتی مستقل وخودجوش است؟ تاچهحدمیتواندباشخصیتهای متفاوت و افراد گوناگون میتوانید ارتباط برقرار کند؟تاچهحدقدرت تصمیمگیری دارد؟آیا شما استقامت فیزیکی واحساسی لازم برایاداره یک کسب و کاررا دارد؟ تا چهحد میتواند برنامهریزی وسازماندهی کند؟آیاانگیزه لازمرابرای تحمل مشکلات دارد؟
این امرحقیقت داردکهدلایل زیادی برای عدم شروع یک کسب و کارکوچک و مستقل هست؛ امابرایافرادی کهواجد شرایط فوقهستند، مزایای زیادی وجود دارد که قطعاًازریسکهایآن بیشتراست.
ب) برنامهریزی کسب وکار:
شروع یک کسب وکار نیازبهانگیزه،علاقهواستعداد،تحقیقات وسیع وبرنامهریزی صحیح دارد.اطلاعات زیربرای تهیه طرحکسبوکار میتواندبسیارمؤثرواقع شود: تعییندلایلایجاد کسب وکار،تعیین کسب وکارمناسب وخدمت یاکالایی که قرار است ارائهشود،میزان کاربردی بودنایدهورفع نیاز یانیازهایی توسط آن،شناخت رقبا ومزیت رقابتی هرکدام،امکانات وتجهیزات و تسهیلات موردنیاز. پاسخ به تمامی این سؤالات طراحی یک کسب و کارکامل وجامع را امکان پذیرمیسازد.
ج)تامین منابع مالی:
یکیازپایههایاساسی موفقیت و پیشرفت درشروع کار،جذب وتأمین منابعمالی کافی برای راهاندازی یک کسب وکارکوچک است.منابع زیادی برای جمعآوری سرمایهوجود دارد.باید توجه داشت کهقبل ازتصمیمگیری،تمامی منابع ممکن نظیرپساندازهای شخصی،دوستان و افرادخانواده،بانک هاومؤسساتاعتباری وشرکت های سرمایه گذاری بررسی وجستجوشوند.
بدین ترتیب میتوانلیست کلی شروع یک کسب وکارکوچک را به شرح زیرارائهنمود،البتهبرخیازبندها بنابر نوع وماهیت کسب و کار قابلیت تغییریاحذف دارند:
- انجامتحقیقات و بررسیهایلازم درموردایدهکسب و کار
- انتخاب کسب وکاربراساس علاقه و تواناییها
- تهیه طرح کسب و کاروطرح بازاریابی
- انتخاب نامکسب وکاروبررسی حقاستفادهاز نام انتخاب شده و کسباجازه برایاستفادهازآن نام
- ثبت کسب وکاربانامانتخاب شدهوایجادآرم برای شرکت
- تعیین مکان مطلوب برای شروع کسب وکار و بررسی قوانین منطقهای در مورد منطقه انتخاب شده
- تعیین نوع ساختار قانونی شرکت و مستندسازی آن
- اخذاجازههاولیسانسهای مورد نیاز
- ثبت حقوقانحصاری ودرصورت کارآفرینی یا خلق محصول جدید ، ثبت اختراع
- انجام تبلیغات،نشراعلامیه های لازم مبنی بر شروع کسب وکار و چاپ کارتهای تجاری برای شرکت
- تهیه لوازم و تجهیزات مورد نیاز کسب و کار
- جمعآوری اطلاعات راجع به قوانین کار ، بیمه و مالیات
- تعیین سیستم حقوق و دستمزد و نحوه جبران خدمات و بیمهکردن کارکنان
- ایجاد پست الکترونیکی و سایت الکترونیکی برای کسب و کار
- انجام تبلیغات وسیعتردررسانههاوتماس باتمامی افراد ممکن برای اطلاع رسانی شروع کسب وکارجدید
نتیجه
قبلازهرچیزبایدتوجهنمودکههیچکشوری نمیتوانددربلندمدت بااتکا بهکسب و کارهای کوچک ومتوسط برمشکلات اقتصادی خودازجمله بیکاری فایق آید؛ بنابراین تأکید میگرددکهطرح توسعه کسب و کارهایکوچک ومتوسط باید به عنوان یک طرح کوتاه مدت یا حداکثر میان مدت منظور گردد تا به این ترتیب بتوان بستر لازم رابرای توسعهکسب و کار های بزرگ و صنعتی شدن کشور فراهم نماید.محورهایاین طرح رامی توان به طور خلاصه چنین پیشنهادنمود:
الف) تأمین مالی کوتاه مدت و میان مدت کسب وکار های کوچک و متوسط از طریق اصلاح قوانین ومقررات بانکی،تشکیل و توسعه بازارهای بورس منطقهای و تأسیس بانک توسعه صنایع کوچک .
ب) تدوین قوانینومقررات حمایتی برای کسب و کار های کوچک و متوسط، با توجه به پایین بودن قدرت رقابت کسب و کار های کوچک و متوسط در مقابل صنایع بزرگ.
ج) تشویق بخش خصوصی والزام بخش دولتی برای خرید کالاوخدمات تولید شده توسط کسب و کار های کوچک و متوسط.اینامر می تواند انگیزه و درآمد لازم را برای تداوم و توسعه این کسب و کارها فراهم سازد.
د ) ارائه خدماتمشاورهایارزان بهاین نوع کسب وکارها در تمام مراحل اجرا و بهرهبرداری کهشاملآموزش،بازاریابی،اطلاع رسانی ودیگرمواردویژه.
ﻫ ) آموزش مدیریتوآموزش کارکنان بهمنظوردستیابی آنها بهدانش و اطلاع جدید.
و) تأمین تسهیلات وتأسیسات زیر بنایی.اگر چه پراکندگیاین واحدها مانع از ارایه خدمات کافی میگردد، با تأسیس و توسعهشهرکهای صنعتی درمناطق مختلف میتوان تا اندازه قابل توجهی نحوه ارائه این خدمات رابهبودبخشید.
ز) تأمین تسهیلات لازمبرای جایگزینی فنآوریجدید به جای فن آوری قدیمی و استفاده از روشهای نوین به جای روشهای سنتی در تولید.
منابع
1. احمدپور م.«کارآفرینی: تعاریف،نظریاتوالگوها»،شرکت پردیس، 57، 1379.
Burch, john G.(1986) Entrepreneurship, United States of America : John Wiley& sons.
Drucker, Peter F.(1993) Innovation & Entrepreneurship, Newyork: Library of congress cataloging in Publication Data.
Morrison, Alison(1989) Entrepreneurship: An international perspective, Great Britain : plant tree.
“How information Technology Enterpreneurship has changed the world,” http://www.jackmwilson.com/eBusiness/ITE.htm
Laudon K.C. Traver C.G. and laudon J.P. “information Technology and society,” International Thomson publishing, 1996.
منابع (نشریه):
نظر شما :