گزارش نشست بازخوانی مبانی کلامی صاحبان تفسیر المنار در توحید
بازخوانی مبانی کلامی صاحبان تفسیر المنار در توحید
(تحلیلی بر قرائت سلفی، اشعری و اعتزالی محمد عبده و رشیدرضا)
نشست بازخوانی مبانی کلامی صاحبان تفسیر المنار در توحید» (تحلیلی بر قرائت سلفی، اشعری و اعتزالی محمد عبده و رشیدرضا)، یکم بهمنماه با سخنرانی دکتر عبدالله میراحمدی، عضو عیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی و انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی در سالن اندیشه پژوهشگاه برگزار شد.
دکتر میراحمدی با اشاره به اینکه موضوع بحث، موضوع رساله دکتری خود بوده و در سال ۹۴ دفاع شده است، بیان کرد: در این پژوهش سعی کردیم که رویکرد اشعری عبده در توحید را با دیدگاه اعتزالیاش در عدل روشن کنیم. البته که برخی از اشخاص مانند شحاته و شرفی مخالف این دیدگاه هستند. شرفی در کتاب اسلام و مدرنیته میگوید «عبده بیشتر فریبکاری کرده است و مسائل اختیار و ... را آورده و در واقع ما فکر میکنیم که او نومعتزلی است.
میراحمدی تصریح کرد: ما در این پژوهش تلاش کردیم که رویکردهای علمگرایانه عبده را در مسائل توحیدی مطرح کنیم. عبده با توسل و شفاعت مخالفت دارد و آیتالله جوادیآملی نیز معتقد است که صحبتهای عبده در این زمینه صحبتهای سلفیه است، ولی باید توجه کنیم که عبده سلفی نیست و به دلیل علمگرایی، شفاعت را قبول ندارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان کرد: همچنین دوران حیات علمی عبده نیز در این پژوهش روشن شده است. در قلم عبده، نظم آشفتهای وجود دارد. علاوه بر این باید توجه داشته باشیم که اگر میخواهیم در این زمینه صحبت کنیم، نیازمند پیشزمینههایی هستیم. یکی از اساتید علوم قرآنی مقالهای نوشته و میگوید عبده و رشیدرضا نگاهی که به رویت دارند، مانند نگاه سلفیه است. در حالی که در المنار حدود ۲۰۰ صفحه در این زمینه بحث شده است، اما این نویسنده توجه نکرده است که باید همه نظرات این دو دیده شود، نه اینکه فقط به یک بخش بسنده کند.
وی در ادامه افزود: یکی از موارد بسیار مهم، توجه به اندیشههای اصلاحی عبده است. ما شاهد هستیم که عبده بسیار نوگرا بوده است و در جامعه آن روز مصر مجموعه فتاوایی در قالب ۵ جلد دارد که بسیار بهروز هستند، همچنین با جمود و تقلید نیز بسیار مخالف است. مورد دیگر نیز خردگرایی ایشان است که فراوان این مسئله را میبینید و باید بدانیم که خردگرایی ایشان متکی بر اندیشههای غیرفلسفی است.
میراحمدی با اشاره به شخصیت رشیدرضا بیان کرد: رشیدرضا هشت سال از حیاتش را در دوران عبده بوده که در این دوران نظریه داروین را قبول دارد، اما سیویک سال از حیات علمی ایشان بدون عبده بوده است. ایشان میگوید افتخار میکنم که سخن ابنتیمیه را میآورم و خود رشیدرضا که در دوران حیات عبده با جمود مخالف بود، تأکید بر عربیت دارد و اسلام را دین عربی میداند و بعد سراغ جریان سلفیگری میرود و میگوید صالحترین اندیشهها اندیشههای سلفیگری است و میگوید به لطف خدا به این مذهب زنده هستم و میگوید هیچ اصلاحگری را مانند محمد بن عبدالوهاب ندیدهام. ایشان کتابی به نام «السنه و الشیعه» دارد که تهمتهای ناروایی را به شیعه زده است و علامه امینی در الغدیر و محسن امین به آنها پاسخ دادهاند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به سبک تفسیری عبده بیان کرد: سبک تفسیری عبده به جهت محتوا عقلگرایی، پرهیز از اختلافهای مذهبی و ارائه برنامه اصلاحی برای بهبود اجتماع مسلمانان بوده است. شما میتوانید رویکردهای اجتماعی را در این تفسیر ببییند. همچنین رویکرد اشعری در توحید و تمایل به اعتزال در عدل و باز دانستن باب اجتهاد به ویژه در مسائل اجتماعی نیز از دیگر رویکردهای وی است. به جهت ظاهر نیز اینطور است که فشرده صحبت میکند و از پرداختن به مباحث لفظی و نقل آرای تفسیری دیگران میپرهیزد و مخالف با روایات تفسیری است. وی میگوید در این روایات جعل شده است و شما میتوانید گرایشهای سلفی را در اینجا ببینید. هرچند که باید توجه کنیم تا ۵ جلد اول المنار وهابیها مخالف رشیدرضا هستند.
وی در ادامه افزود: در مورد رشیدرضا میبینیم که وی به اختلافها دامن زده است و گرایش سلفی نیز دارد. همچنین در مورد سبک تفسیری رشیدرضا نیز باید گفت که او دیدگاه مفسران را در موارد گوناگون آورده است. همچنین وی شباهتهایی نیز با شیعه دارد، از جمله اینکه عدالت صاحبه را قبول ندارد و خبر واحد را نیز در اعتقادات حجت نمیداند
میراحمدی در ادامه با اشاره به تفسیر المنار بیان کرد: المنار یک تفسیر اجتماعی ـ عقلی است و به مباحث کلامی در حد ضرورت میپردازد، اما در این بین، به توحید بیش از دیگر حوزهها توجه کرده است. در مورد توحید بین معاصران شیعه و سنی دستهبندیهایی وجود دارد که ما توحید عملی و نظری داریم و از طرف دیگر نیز توحید افعالی را توحید عبادی میدانیم. اما در مورد اهل سنت نیز باید بگوییم که ابن تیمیه به دستهبندی در این زمینه پرداخته که عبارت از توحید در اسماء صفات، توحید در ربوبیت و توحید در الوهیت است. اما عبده تا جای ممکن وارد این حیطهها نشده است و شما اگر رساله التوحید عبده را با رساله توحید علامه طباطبایی مقایسه کنید، میبینید که بسیار متفاوت است و در واقع فقط تمام این شاخههای توحید را گزارش کرده است.
وی در ادامه افزود: این دستهبندیها مورد توجه وهابیها است. آنها در توحید اسماء و صفات، بلاکیفی را لحاظ کردهاند و در ربوبیت و عبادت نیز همینطور است. آنها گستره عبادت را اینقدر زیاد میکنند که هرگونه تواضع به غیر از خدا شرک خواهد بود.
مبانی کلامی تفسیر المنار در توحید
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: مبانی کلامی المنار را میتوان در روششناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و معناشناسی خلاصه کرد. در روششناسی علم کلام چهار روش عقلی فلسفی، غیرعقلی فلسفی، نقلی و عقلی را داریم. اما باید بدانیم که رویکرد صاحبان المنار رویکرد نقلی است. در مورد مباحث نظری توحید باید توجه کنیم که در صفات هر دو مولف المناز به سلف پایبندی دارند، دست به تأویل میزنند، اما میگویند همان است که سلف گفتهاند، در حالی که سلف اینها را نگفتهاند.
وی در ادامه افزود: توحید ربوبی تعریفی دارد و وهابیها در این زمینه معتقد هستند که ربوبیت و خالقیت به یک معنا هستند و در ادامه نیز ادعایی دارند که رسالت انبیا(ع)، دعوت در توحید عبادی است و ادعای بدتر آنها این است که میگویند مشرکان در ربوبیت خدا موحد بودهاند. وقتی به سراغ کتابهای سلفی میرویم، میبینیم که تمام این مطالب بعینه توسط رشیدرضا ذکر شده است و او دوران طولانی را با این تفکرات آشنا بوده است و تمام مواردی که ابن تیمیه اشاره کرده را آورده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: در حالی که ادعاهای اینچنین خلاف آیات قرآن است. چنانکه مشرکان نیز بتها را شفیع قرار میدادند و معلوم است که در ربوبیت خداوند شرک داشتند. همچنین اینها معتقد هستند که عبادت نیز بسیار مفهوم گستردهای است و هرگونه تواضع را شامل میشود. اما این در حالی است که عبادت به معنای رسیدن به حد خضوعی است که منشأ آن درک عظمت خداوند است، به این معنا که شروط خالقیت، ربوبی و مالکیت را در نظر داریم و در عبادت به این موارد توجه میکنیم.
وی در ادامه افزود: به نظر بنده باید در مورد عبده منصف باشیم. ایشان اگر شفاعت را رد میکند به دلیل علمگرایی او است. همچنین باز هم باید بگویم که آیتالله جوادیآملی اشاره دارد که عبده سلفی است، اما او سلفی نیست. خیلی از علمگراهای ما نیز با وهابیها گاه مشترک میشوند. اما باید توجه داشته باشیم که اینها وهابی نیستند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: عبده توسل به معصومان را از مصادیق عبادت دانسته و میگوید بدترین نوع شرک توسل به اولیای الهی است. در ادامه نیز این موارد را قبول نمیکند و میگوید اینها با وادی عقل مخالفت دارد که این دیدگاه او نیز به دلیل عقلگرایی تجربی او است.
وی در ادامه با اشاره به نظر رشیدرضا، دیگر مؤلف المنار بیان کرد: رشیدرضا نیز تمام روایات در زمینه توسل را با وجود اینکه در صحیحن وارد شده است، جعلی میداند و میگوید اینها را سودجویان ساختهاند. اما همین آدم وقتی به فضائل عمر میرسد، طور دیگری برخورد میکند. در یک مورد، عمر خطایی انجام داده که اتفاقا مؤاخذه رسول خدا(ص) را نیز در پی داشت، اما اینها معتقد هستند که این خطای عمر در واقع از باب اجتهاد در رأی است و اگر هم اشتباه بوده، ایرادی نداشته است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه به ارائه برخی از شبهاتی که رشیدرضا در باب توسل وارد کرده، پرداخت و بیان کرد: رشیدرضا معتقد است که توسل با اعتقاد به توحید ناسازگار است. در پاسخ باید بگوییم که ما قائل به تصرف تام اولیا در تکوین نداریم، بلکه ائمه(ع) را وسیلهای میدانیم که به اذن الهی عمل میکنند.
میراحمدی در ادامه تصریح کرد: شبهه دیگر این است که توسل با سنتهای الهی در تعارض است. در حالی که اینها ذیل اراده حق تعالی است و خداوند ابا دارد از اینکه امور عالم را بدون اسباب انجام دهد. همچنین رشیدرضا معتقد است که توسل با ولایت الهی در تعارض است، اما ما معتقد هستیم که این ولایت تبعی و بالعرض است. از دیگر شبهات رشیدرضا نیز این است که میگوید اگر شفاعت و توسل را بخواهیم قبول کنیم؛ یعنی باید قبول کنیم که افراد گناهکار میتوانند در نهایت کار خود را درست کنند، اما ما معتقد هستیم که اینطور نیست و توسل نیز دارای شروطی است و اینطور نیست که از هر کسی قبول شود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه بیان کرد: اشکال دیگری که باید به آن اشاره کرد که در المنار آمده، این است که آیات مربوط به شفاعت را از سنخ آیات متشابه میدانند. به این معنا که برخی از آیات شفاعت را نفی و برخی دیگر آن را اثبات میکند. این درحالی است که این آیات متشابه نیستند و باید بین آنها جمع کرد تا تکلیف آیات روشن شود. همچنین اشتباه دیگر رشیدرضا این است که در نفی شفاعت به آیه «فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَهُ الشَّافِعِینَ» استناد میکند، اما اشتباه او این است که سیاق آیات را در نظر نگرفته است. چون سیاق آیات مشخص کرده که شفاعت به چه کسانی تعلق نمیگیرد.