نشست نقد و بررسی کتاب «قرآن، هرمنوتیک و باطن در تشیع نخستین» برگزار شد

۰۸ خرداد ۱۴۰۳ | ۰۹:۳۳ کد : ۲۵۴۵۱ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۸۵
نشست نقد و بررسی کتاب «قرآن، هرمنوتیک و باطن در تشیع نخستین» برگزار شد

مرکز تحقیقات امام علی (ع) و پژوهشکده مطالعات قرآنی برگزار کردند:


نقد و بررسی کتاب «قرآن، هرمنوتیک و باطن در تشیع نخستین»


سخنرانان: سیدمحمدهادی گرامی، محمدعلی طباطبائی، شروین مقیمی و مالک شجاعی
شنبه، 19 خردادماه 1403
ساعت: 10 تا 12
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن حکمت


در ابتدای نشست دکتر مالک شجاعی رئیس مرکز تحقیقات امام علی (ع) و دبیر جلسه ضمن خیر مقدم به حضار و تشکر از دکتر سید محمد هادی گرامی مولف کتاب، ضمن معرفی آثار و رزومه دکتر گرامی، به سابقه علمی ایشان اشاره کرده و اذعان داشتند کتاب ایشان با عنوان «قرآن، هرمنوتیک و باطن در تشیع نخستین» که حاصل دو طرح پژوهشی ایشان است در سال  1402 منتشر شده است و در ادامه به آثار ارزشمندی که در حوزه مطالعات حدیث با رویکرد خاصی که ایشان و بعضی از اساتید دنبال می کنند و آورده های مفهومی و روش شناختی دارند از جمله بحث تاریخ انگاره و روش شناسی تاریخ انگاره در مطالعات اسلامی اشاره کردند.
شجاعی در ادامه به معرفی بخش های مختلف کتاب دکتر گرامی پرداختند و از ایشان دعوت به سخنرانی کردند.
دکتر سید محمد هادی گرامی ؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات قرآنی و نویسنده کتاب اذعان داشتند: کتاب حاضر را در ادامه کارهای پژوهشی خود براساس آموخته‌های خود از اساتیدشان در حوزه تاریخ اندیشه اسلامی در حوزه تشیع تدوین کرده اند. نخستین پروژه ایشان در حوزه تاریخ کلام بود و دومین پروژه خود را پروژه دکتری در حوزه تاریخ اندیشه‌های حدیثی عنوان کردند و سومین اثر خود ـ یعنی این کتاب را ـ در حوزه تاریخ اندیشه‌های تفسیری دانستند. در این کتاب دو جریان تفسیری اصلی در تشیع نخستین یعنی تاویل‌گرایان و باطن‌گرایان معرفی شده‌اند و تمایزات آنها برجسته شده است؛ در حالی که در نگاه سنتی و کلاسیک مفاهیم تأویل و باطن یک مقدار نزدیک به هم دیده می شود، ولی بین آنها در این کتاب تمایز گذاشته شده است و نشان داده شده که از لحاظ جریان شناختی و تاریخ اجتماعی، چه جریان هایی در شیعه هوادار این گفتمان های تفسیری بوده اند و چه تطوری در  سده‌های 1، 2 و نهایتا نیمه اول سده سوم هجری داشته‌اند. 
وی افزود: در میان باطن گرایان یک باطن‌گرایی میانه‌رو وجود دارد و یک باطن‌گرایی رادیکال که توسط غلات مطرح شده است که آنها باطن‌گرایی را به کل دین و کل شریعت توسعه می‌دادند و باطن را اصل دین تلقی می‌کردند و ظواهر را فرع، ولی در میانه‌روها باطن‌گرایی در حوزه قرآن محدود می‌شد و باطن امری بود به تبع ظاهر که تفاصیل آن در کتاب عرضه شده است.
وی ادامه داد: کتاب یک پیشگفتار مفصلی هم دارد که اینجانب سعی داشتم کوتاه تر شود اما تفصیلی شد درباره نگاه روش‌شناختی و تعاملش با بحث های خاور شناسان و تعاملش با سایر مباحث علوم انسانی که در ادامه تاملات روش شناختی پیشین بنده است که در این حوزه صورت گرفته است که یک گام رو به جلو است. در این پیشگفتار چهار گونه تاریخ اندیشه‌نگاری در حوزه کارهایی که در ایران معطوف به مطالعات اسلامی در قالب ترجمه و تألیف داریم،  معرفی شده است. تاریخ اندیشه‌نگاری کلاسیک، تاریخ اندیشه‌انگاری‌های روش‌زده، تاریخ‌ اندیشه انگاری شرق‌شناختی و تاریخ انگاره و اندیشه. در کتاب توضیح داده می‌شود که تاریخ انگاره و اندیشه چه تمایزات و تشابهاتی با سه جریان پیشین دارد. در اینجا یک بابی برای گفت‌وگو و تعامل با دوستان در رشته‌های مختلف علوم انسانی باز می‌شود که گشودن این باب به خودی خود یک پیشرفت بزرگ رو به جلو است.
در ادامه نشست شروین مقیمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه به عنوان ناقد ایراد سخن کرد و اذعان داشت مؤلف در مقدمه کتاب به چهار روش‌شناسی اشاره کرده است؛ تاریخ‌نگاری کلاسیک، روش‌زده و شرق‌شناختی. مورد چهارم بدیلی است که ایشان آن را به عنوان روشی جامع فضائل روش‌های دیگر و مانع عیب و نقص‌های آنها معرفی می‌کند. اساسا بنده بر سر اصالت چنین تقسیم‌بندی‌هایی مناقشه دارم و باید مشخص شود چنین تقسیم بندی هایی چه میزان ماهوی و چه میزان صوری و فرمال هستند. مقیمی افزود الهیاتی که در آکادمی های مدرن به آن پرداخته می‌شود الهیاتی نیست که قدما به آن می‌اندیشیدند. بنابراین قدما مثل ما به قرآن نگاه نمی‌کردند. شاید مؤلف به این مسئله اینگونه پاسخ دهد این مشکلات در دانشگاه‌های غربی وجود دارد و ما به همین خاطر باید نگاه بومی داشته باشیم و این تاریخ انگاره و اندیشه اتفاقا کوششی بومی است برای ارائه دادن یک آلترناتیو چهارم که مشکلات آنها را نداشته باشد؛ ولی عرض من این است که این تفکیک‌ها در نهایت جز تفکیک‌های صوری و فرمال نیست و همه ذیل اتفاق هابزی هستند.
وی ادامه داد: نویسنده تا زمانی که مرجعیت استعلایی وحی را در عمل به صورت وجودی نفی نکند، نمی‌تواند به مطالعات تاریخی روی بیاورد و اساسا مطالعات تاریخی این را اقتضا می‌کند و تا امر استعلایی را به دست فراموشی سپرده نشود، نمی‌توان تاریخ‌نگاری کرد و تاریخ انگاره نوشت. 
در ادامه نشست محمد علی طباطبایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه به عنوان ناقد دوم ایراد سخن کردند 5 نکته مثبت و قابل توجه کتاب و سپس 5 نکته ای که در نگاه نقادانه شان وجود داشت مطرح کردند. طباطبایی به عنوان نکات مثبت به  قلم پیراسته، پاکیزه، بدون ایهام و موجز و مفید، ساختار منطقی کتاب، تفکیک کتاب به دو بخش متن اصلی و حاشیه‌ها، پی‌نوشت‌های مفید و مهم، دغدغه علمی نویسنده و سخت‌گیری علمی و نگاه نقادانه و جدی به کارهای محققان دیگر اشاره کرد و به عنوان نکات انتقادی اذعان داشت بخش زیادی از کتاب پیشگفتار و نگاه سلبی و انتقادی است در حالی که به شکل مهمتری به نگاه ایجابی خود نویسنده نیاز است.  این بخش دو مشکل ایجاد می‌کند؛ اول اینکه فضای کمی برای نویسنده باقی می‌ماند، دوم اینکه نقد های زیادی که نویسنده به دیگران وارد کرده است، برخی از این نقدها متوجه خود نویسنده هم هست. مسئله دیگر بحث تاریخ گذاری گزاره ها یا گزارش‌هاست که در اثر نویسنده جایگاهی ندارد. در سراسر کتاب دو چیز دیده نمی شود یکی بحث نظری درباره اینکه ملاک تاریخ گذاری مؤلف چیست؟ و دومین چیزی که دیده نشد به‌کار گیری آن ملاک است. یکی دیگر از کاستی‌های کتاب این است که تبیین چرایی و چگونگی برآمدن یک جریان فکری و اندیشه‌ای در بستر تاریخی خودش در کار نویسنده دیده نمی‌شود و این حفره بزرگی است و بدون وجود این تبیین، نویسنده صرفا یک توالی تاریخی ارائه می‌دهد. نکته آخر اینکه که استدلال های نویسنده در تفکیک بین جریان مفضل و جریان ابوبصیر به عنوان دو جریان متمایز به حدی که نویسنده بیان کرده است، قانع کننده نمی باشد.
در ادامه نشست مالک شجاعی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی به عنوان آخرین ناقد در سه بخش نقطه نظرات خود را بیان کردند بخش اول نقاط قوت، بخش دوم ملاحظات مفهومی و روش شناختی در باب هرمنوتیک و بخش سوم نکات ناظر به متن کتاب با قید صفحات عنوان گردید. شجاعی مهمترین نقطه قوت کتاب را این نکته دانست که که یک دانش‌آموخته علوم قرآن و حدیث این گشودگی را از خودش نشان داده که توجه کرده در حوزه فلسفه و روش شناسی های جدید علوم انسانی چه اتفاقاتی مفهومی و روش شناختی افتاده است. نکته دیگر اینکه نویسنده در کنار دغدغه های آکادمیک، به آن دغدغه های فکری و شخصی هم می پردازد و شور و حرارت در کلام نویسنده دیده می شود و از دیگر نقاط قوت اثر نگاه به جریان های رقیب است و اینکه نویسنده چهار جریان تاریخ نگاری را مطرح کردند و در کنار جریان تاریخ نگاری کلاسیک، تاریخ نگاری روش زده و تاریخ نگاری شرق شناسانه، یک فضای جدیدی را باز کرده اند و  تحت عنوان تاریخ انگاره؛ ولی از دید نقادانه اوج تقلیل گرایی را در این تقسیم بندی نویسنده می توان دید.
شجاعی در ادامه در انتقاد به اثر دکتر گرامی گفت بین صد صفحه اول و دویست صفحه دوم گسستی احساس می شود که در اغلب رساله های دکتری این گسست قابل مشاهده است و این به خاطر فرمالیست آمرانه ای است که در سیاست های پژوهشی است. همچنین در این کتاب معلوم نیست هرمنوتیک مورد نظر مولف، هرمنوتیک روش‌شناسی است، هرمنوتیک دیلتای هست، هرمنوتیک متون مقدس است، هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر است، هرمنوتیک تجربه زیسته است. بنابراین تلقی نویسنده از هرمنوتیک مشخص نیست و معلوم نیست ایشان بر کدام تعریف از هرمنوتیک پایبند هستند. 
در پایان دکتر شجاعی بیان داشتند ما هنوز تکلیف مان با دوره بندی کلام تشیع مشخص نیست. اینجانب درباره دوره بندی ها به آثاری که استاد محمد تقی سبحانی دارند توجه دارم، به نظر بنده در بین معاصرین از همه متقن‌تر روایتی است که ایشان دارند. در اینجا نویسنده به یک روایتی که حداقل برای خودشان روشن باشد، اتکا نکرده است. نکته انتقادی دیگر حجم بسیار زیاد نقل قول ها خصوصا در پی‌نوشت های کتاب است، به نظر می رسد بهتر است در نقل قول ها فقط ارجاع داده شود.
در پایان نشست دکتر گرامی از ناقدان تشکر کردند و در پاسخ انتقادات گفتند بحث چالش کلام/تاریخ یا الهیات/ تاریخ را  بحث بسیار مهمی تلقی کرده و افزودند این تعبیر که الهیات در دانشگاه طور دیگری است شاید به این علت است که اطلاعات افراد دقیق نیست. گرامی در ادامه تأکید کرد اثر تحقیقی اش یک کار مدرن است  قطعا در فضای مدرن است ولی به گونه ای دیگر. 
گرامی افزود در رابطه با آنچه به رودخانه حقیقت و ایمان گفته شد، به طور کلی به بحث های الهیاتی پرداخته است و نه به طور خاص، ضمن اینکه الهیات را نه تنها کنار نگذاشته است؛ بلکه در کتاب خود تأکید کرده است که ما درون یک سیطره ی گفتمانی الهیاتی قرار داریم و مجبوریم با آن تعامل کنیم، ولی تعامل کردن به معنای ضرورتا تاریخ نگاری مؤمنانه و  ایدئولوژیک نیست. همچنین در رابطه با حقیقت و ایمان از جنبه بسط تاریخی اش صحبت شده است و جنبه سایکولوژیکال این امر مورد توجه نیست، بلکه وقتی دین را تاریخی می بینیم مقصود در مقام عرضه و دریافت دین است که بسط تاریخی داشته است یعنی هم از جانب شارع به تدریج عرضه شده و هم جامعه مؤمنان به تدریج آن را دریافت کردند. لذا درکی که شما از تشیع دارید با آن درکی که شیعه قرن دو و قرن یک داشته با هم متفاوت است.


گرامی در ادامه توضیحاتی در رابطه با پینوشت ها و پاورقی های کتاب داد که به خواست ناشر بوده است که به انتهای فصل ها منتقل شود. نکته بعدی درباره پیشگفتار بود. وی گفت، گرچه پیشگفتار طولانی بود چرا که چالش وجود داشت که این بخش در کتاب بیاید یا در قالب یک کتاب مستقل منتشر شود. یک مسئله دیگر این است که یک بخش از این طرح که در رابطه با بحث تحریف و تنزیل بود حذف شده است و طبعا اگر آن اضافه می شد حس فربه بودن بخش های مقدماتی کتاب کمتر می شد.
گرامی در ادامه توضیحاتی در خصوص تاریخ گذاری گزاره‌ها داد و افزود انتقاد مدنظر این است که ا افراد از حوزه های دیگر مانند علوم سیاسی و علوم اجتماعی به حوزه مطالعات اسلامی ورود می کنند ولیکن هیچ نظری به مسئله ی تاریخ گذاری ندارند و تبعا این موضوع در این کتاب مورد توجه بوده است. ایشان در ادامه درباره دوره بندی های تاریخی اذعان داشت دوره بندی های تاریخی اثبات پذیر نیست و دفاع از این گونه ادعاهای تاریخی بر این اساس است که بهترین خوانش ارائه شده است. 
گرامی در ادامه صحبت های خود در خصوص چرایی و چگونگی برآمدن جریان های تاریخی، توضیح داد که به این موضوع کمتر پرداخته شده است چرا که اصل موضوع یعنی کشف یک جریان شناسی تاریخی برایش با اهمیت بوده است و در این کتاب عمده نظر این بوده است. نویسنده در خصوص تفکیک تأویل گرایان و باطن گرایان یا جریان ابوبصیر؛ توضیح داد: اصل این جریان، در دوره صادقین شکل گرفته است و شواهد کافی برای آن ارائه شده است.
در پایان دکتر گرامی در رابطه با نکات انتقادی دکتر شجاعی گفتند درباره بحث های هرمنوتیکی و گسست بین متن و مقدمه، این مسئله قابل گفتگو است ولی نگاه بنده مخالفت با هر گونه روش زدگی بوده است. گرچه نقدی که مطرح شده است به دلیل یک نوع انفصال بوده است ولی تلاش این بوده که این اتصال تا جای ممکن به نسبت کتاب های دیگر بیشتر باشد و قطعا این انفصال هم حس می شود، ولی این انفصال در اثر بنده نسبت به آثار دیگر بسیار کمتر بوده است. همچنین بنده در اثر خود دنبال هرمنوتیک تجربه ی زیسته بودم و هرمنوتیک تاریخ انگاره ای را طرح کردم نه هر منوتیک کس دیگری را.
گرامی ادامه داد در مورد دوره بندی های کلام شیعه بحث زیاد است و انتقادهای زیادی به دوره بندی های تاریخی آقای سبحانی دارم. گرامی همچنین در مورد حجم نقل قول ها، گفتند بسیاری از اساتید از جمله دکتر مهدوی راد تأکید بر درج نقل قول ها داشتند چرا که تحلیل ها و برداشت هایی از متون انجام می شود که مخاطب تمایل دارد آنها را ببیند و در عین حال در بخش هایی تلخیص صورت گرفته است و فقط ارجاع به آدرس کتاب و صفحه داده شده است.

 

فایل صوتی نشست را می توانید در این لینک بیابید:

https://www.ihcs.ac.ir/fa/news/25494/


نظر شما :