دفتر حدیثی اسماعیلبن ابیزیاد سکونی، نمونهای از دفاتر مقلوبه رایج در حدیث قرن دوم برگزار شد
نشست «درنگی در شکلگیری دفتر حدیثی اسماعیلبنابیزیاد سکونی؛ نمونهای از دفاتر «مقلوبة» رایج در حدیث قرن دوم»
نشست «درنگی در شکلگیری دفتر حدیثی اسماعیلبنابیزیاد سکونی؛ نمونهای از دفاتر «مقلوبة» رایج در حدیث قرن دوم» توسط گروه مطالعات حدیثی شیعه پژوهشکده مطالعات قرآنیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 23 دی ماه 1402 و با سخنرانی دکتر محمد قندهاری؛ دانشآموخته دکتری الهیات از دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر مریم قبادی، مدیر گروه و دبیر نشست درباره هدف گروه از برگزاری این سلسله نشستهای حدیثی صحبت کرد و شرح کوتاهی بر عنوان نشست ارائه داد. سپس دکتر قندهاری سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت: اسماعیلبنابیزیاد سکونی، یکی از راویانِ پرکارِ امام صادق (ع) در قرن دوم است که با وجود تعداد نسبتاً بالای احادیثی که از وی روایت شده، شناخت ما از وی ناچیز بوده است و نه تنها کتب رجالی شیعه وی را معرفی نکردهاند؛ بلکه حتی منابع حدیثی دست اول عامه(اهل سنت) نیز تقریباً خالی از روایاتِ سکونیِ عامی هستند.
همچنین آشنایی محققان معاصر با شخصیت او، بیشتر از دریچۀ کتب رجالی متأخر شیعه و اهلسنت است که ناکافی بوده و پاسخگوی بیشتر سؤالات درباره او نیست. از جمله این پرسش که دفتر حدیثی سکونی با بیش از هزار حدیث از امام صادق (ع) چگونه شکل گرفته است؟ چرا با وجود این حجم از احادیث، هیچ اثری از حضور یا گفتوگوی او با امام وجود ندارد؟ چرا عموم روایات دفتر حدیثی سکونی، مشابه لفظی روایات اهل سنت است؟
دکتر قندهاری ادامه داد: از طرف دیگر، سکونی از اندک راویانی قرن دوم است که دو کتاب از میراث حدیثی او (تقریباً بهصورت کامل یا با اکثر حجم کتاب) بر جا مانده است: اشعثیات(الجعفریات) و تفسیر شامی. با بررسی روایات سکونی در این دو کتاب و نیز با رجوع به منابعی تازهیاب از میراث حدیثی اهلسنت (مثلاً مسند فردوس دیلمی)، میتوان به روایات عامی متعددی از سکونی دست یافت که به شناخت بیشتر و دقیقتر او کمک میکند. همچنین تجمیع شواهد پراکنده، حاکی از آن است که سکونی نزد اکثر رجالیان اهل سنت شناخته شده بوده، اما بسیاری از اوقات نام او به عناوین دیگر تصحیف شده است و محدثین متقدم نیز به دلایلی از نقل احادیث او اجتناب کردهاند.
دکتر قندهاری سپس به برای پاسخ به سؤالات مطرح شده، بر اساس مقاله منتشر شده خود با عنوان «اسماعیلبنابیزیاد سکونی در منابع عامه: عناوین، مشایخ و روایات موازی(1)»، عناوین مختلف سکونی در اسانید اهل سنت را معرفی کرد و با توجه به عناوین مرتبط با او در اسانید و نیز دادههای رجالیِ مرتبط با او در رجال عامه، توضیحاتی برای شناخت بهتری از وی و سبک حدیثی او ارائه داد.
وی در ادامه به سراغ دو کتابی رفت که بخش بزرگی از میراث سکونی را برای ما حفظ کردهاند و گفت: کتاب نخست که از سکونی به دست ما رسیده است «جعفریات» است. وی سپس بیان کرد که چگونه میتوان موارد برگرفته از دفتر سکونی را در میان این کتاب تشخیص داد و کتاب دوم «تفسیر اسماعیلبنابیزیاد الشامی» (بخشهای بجا مانده در تفسیر البیان فسوی) است؛ که ارتباط او نیز با سکونی بهطور مفصل تبیین شد. پس بدین ترتیب تعداد روایات سکونی از دوهزار حدیث فراتر رفته و بدین وسیله، زمینه برای شناخت دقیقتر و صحیحتر سبک روایتگری سکونی از طریق مقایسه الگوی متون و استادان میراث او فراهم میشود.
قندهاری در ادامه سخنان خود در پی توضیح سبک روایتگری سکونی برآمد تا نشان دهد که روایاتِ سکونی بهطورکلّی و بهویژه روایاتش از امام صادق (ع)، دچار پدیده اسنادِ دوگانه است؛ یعنی توسط خود سکونی در جای دیگری با سند دیگری روایت شده است. همچنین عموم روایاتِ سکونی از امام صادق (ع) منفرد بوده و با منفردات شامیان یا با منفردات منسوب به ابنعباس در میان عامه مشترک است. پس این مسئله و نیز اصل همبستگی متن و سند در تحلیل متنی_اسنادی، به ما کمک میکند تا بتوانیم تبار اصلی روایات دفتر حدیثی او در شیعه را واکاویم.
وی سپس با مقایسه سکونی با اقرانش در میان عباسیان و نیز برخی راویان شناخته شده قرن دوم، به نحوۀ روایتگری سکونی از امام صادق (ع) اشاره کرد و گفت: مجموع این شواهد، احتمال «قلبِ اسناد» در روایات سکونی از امام صادق (ع) را بهعنوانِ یک تبیین موجه، پیشروی ما مینهد. قلب اسناد به معنای تغییر کامل اسناد حدیث، یا روایت یک متن موجود با سندی ساختگی (مقلوبة) است؛ که عموماً بهصورت انبوه انجام شده است.
دکتر قندهاری در خاتمه سخنانش با بررسی زمینه تاریخی سکونی و گرایش فقهی و مذهبی او، تبیینی از علت علاقه او به روایت پرتعداد از امام صادق را تبیین و تصریح کرد و گفت: شناخت بهتر سکونی، راه را برای شناخت جریان حدیثی او و اثرات مستقیم و غیرمستقیم این جریان در تاریخ حدیث باز میکند.
1- پژوهش های رجالی، سال سوم، 1399 ، شماره 3
نظر شما :