قرائت اهل بیت و قرائت عامه: تحلیلی تاریخ انگاره‌ای از گزارش‌های کهن شیعی درباره قرآن

۰۳ آبان ۱۴۰۰ | ۱۳:۲۸ کد : ۲۱۴۴۱ خبر و اطلاعیه اخبار
تعداد بازدید:۶۹۶
قرائت اهل بیت و قرائت عامه: تحلیلی تاریخ انگاره‌ای از گزارش‌های کهن شیعی درباره قرآن

قرائت اهل بیت و قرائت عامه: تحلیلی تاریخ انگاره‌ای از گزارش‌های کهن شیعی درباره قرآن

به همت مرکز پژوهشی مطالعات قرآنی در تاریخ چهارشنبه 28 مهر 1400، سخنرانی با عنوان «قرائت اهل بیت و قرائت عامه: تحلیلی تاریخ انگاره‌ای از گزارش‌های کهن شیعی درباره قرآن» با سخنرانی دکتر سیدمحمدهادی گرامی عضو هیات علمی مرکز پژوهشی مطالعات قرآنی بصورت برخط برگزار گردید.
دکتر گرامی در ابتدای این سخنرانی اشاره کرد:  از زمانی که ایگناس گلدزیهر به بررسی رویکردهای شیعه به قرآن پرداخت تا به امروز، همواره یک گرایش اصلی در بررسی نگاه شیعه وجود داشته است و این خط توسط خاورشناسان مختلف دنبال شده است. براساس این خوانش کلیشه‌ای که توسط خاورشناسان ارائه شده است، تشیع نخستین تا سده سوم هجری باور به تحریف قرآن داشت و تلاش می‌کرد تا چالش‌های کلامی نبود نام علی (ع) و جانشینان وی در قرآن را با پیش‌کشیدن مسأله تحریف قرآن به دست عثمان و دست‌اندرکاران جمع قرآن توجیه کند. این باور با آغاز دوره آل‌بویه و نزدیک شدن شیعیان به هسته قدرت خلافت اسلامی کم‌کم به حاشیه رانده شد؛ به طور خاص، شیخ صدوق نقطه عطفی بود تا به روشنی درباره اعتقاد شیعه در خصوص تحریف‌ناشدگی مصحف عثمانی سخن گفت.
وی ادامه داد: در کنار این خوانش اصلی، یک خوانش حاشیه‌ای دیگر نیز درباره باور تشیع متقدم به قرآن وجود دارد که توسط حسین مدرسی طباطبایی مطرح شده است. مدرسی طباطبایی منشأ روایات تحریف قرآن در تشیع را گزارش‌های جمع و تدوین قرآن در اهل سنت می‌داند که به خاطر زمینه‌های جدلی در میان شیعه رخنه کرده است. به گفته مدرسی، در گذر زمان بسیاری از قرائت‌ها، روایات و نظرات سنیان، به احادیث شیعه راه یافت و به خطاء به ائمه منسوب گردید. بسیاری از روایات شیعی دقیقا رونویسی هایی از مطالب ذکر شده در ادبیات حدیثی اهل سنت است که در کتاب هایشان یافت می گردد. تنها تفاوت این است که در کتب شیعی با استناد به برخی از رجال شیعه و گاهی با سلسله سند رجال غیر شیعی اما متمایل به شیعه (متشیع) یافت می‌شود. وی غلات را عامل ورود این نوع احادیث به ادبیات شیعی می‌داند.
دکتر گرامی گفت: با این حال چنین به نظر می رسد که برخلاف گرایش اصلی خاورشناسان درباره نگاه شیعه به تحریف قرآن، در سده دوم هجری انگاره «تحریف القرآن» در معنای امروزین آن هنوز شکل نگرفته بود و شیعیان و امامان در پی ترویج باوری به نام تحریف قرآن نبودند. از سوی دیگر بر خلاف دیدگاه حسین مدرسی طباطبایی نیز ـ که تا حدی مسیر تفریط را پیموده است ـ  به نظر می رسد که امامان شیعه از اوایل سده دوم هجری درباره قرآن ادعای ویژه‌ای را ـ در بستر گفتمان قرائات و مصاحف ـ  مطرح کردند که آنان را از جامعه عام مسلمان در حوزه قرائات قرآن نیز متمایز می‌کرد. آنان تلاش کردند تا برخی دگرخوانش‌های خود از مصحف را در کنار بزرگان دیگری از صحابه و تابعان مطرح کنند و بدین‌وسیله هویت شیعی را در حوزه دانش قراءات نیز متمایز کنند. با این حال، از سده سوم هجری به بعد، برخی گرایش‌های غالیانه با دستاویز قرار دادن چنین گزارش‌هایی تلاش کردند تا آنها را در راستای ترویج نظریه تحریف قرآن به کار برده و صورت‌بندی مجددی از آنها ارائه کنند. 
در پایان جلسه پرسش و پاسخی برگزار شد.

 

 


 


لینک دانلود فایل

نظر شما :