قیام «معنا» در عاشورا
بسمه تعالی
با فرارسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران با وفایشان به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی پژوهشکده مطالعات سیاسی و روابط بینالملل و حقوق با همکاری پژوهشکده تمدن اسلامی نشست علمی با عنوان" قیام «معنا» در عاشورا" با سخنرانی دکتر محمد علی فتحالهی و دکتر عبدالمجید مبلغی در روز شنبه 23 تیرماه 403 در سالن ادب پژوهشگاه برگزار کرد.
ابتدا دکتر محمد علی فتح الهی سخن خود را چنین شروع کردند که تاریخ بشری وجود انسانهای معنوی چون عیسی علیهالسلام و حتی مکانهای معنوی مثل بیتالمقدس را تجربه کرده است. اما آن چیزی که پس از ظهور اسلام و بعثت نبی مکرم اسلام تحقق پیدا کرد عبارت از قوام یافتن و به تعبیر دیگر قیام معنویت در زندگی بشریت بود. قرآن کریم در آیه 46 سوره سبا دستور قیام لله را موعظه میکند بگونهای که اگر پیامبر یک موعظه داشته باشد همان قیام لله خواهد بود. از نظر اسلامی، قیام سیاسی و اجتماعی برادران مؤمن، منجر به شکلگیری قرارداد اجتماعی بین آنها میشود. تشکیل نظام اسلامی از مسیر بیداری اسلامی و سپس اراده و قیام عمومی میسّر میگردد. مدینه هم که همان حکومت قانون الهی است، از قیام برای قانونمندی حاصل میشود. جوهر جوامع در قیام کردن آنهاست و هویت، فردیّت و تشخّص با قیام کردن حاصل میشود. قیام لله دستور قرآن کریم است. این قیام لله که هویّت ساز است مبنای مردمسالاری دینی است.
قیام معنی با عاشورا تثبیت شد که درخشش نور خلقت بود. قیام عاشورا برای استنقاذ مردم از جهالت بود. جهالتی که علاوه بر جهالت اولی بود. فقدان نظام اسلامی، شرایط جاهلیت اولی است. اما جاهلیت دوم به جوامع و شرایطی اطلاق میشود که حالتی مدنیتنما یا مدنیت و نظام سیاسی کاذب دارند. پیامبر(ص) میفرمایند که من بین دو جاهلیت مبعوث شدم. چرا که بعد از تشکیل مدنیت اسلامی و بعد از رحلت پیامبر(ص) نشانههای جاهلیت بعدی دیده شد و خلوص و پاکی و ناب بودن مدنیت اسلامی خدشهدار شد. عدم حکومت معصومین(ع) منجر شد که مدنیت نبوی ادامه پیدا نکند و جاهلیت جدید شکل بگیرد. تنها قیام عاشورا میتوانست مردم را از این جاهلیت جدید برهاند. با توجه به اینکه جاهلیت بعدی در شرایط جدید بازتولید میشود. مکتب عاشورا برای همیشه تاریخ تکیهگاه استنقاذ از جهالت و حیرت ضلالت می باشد.
در ادامه دکتر عبدالمجید مبلغی مبحثی را با عنوان «رخدادنگاری نسبت وجودی ما با بذل جان نزد امام حسین ع» ارایه داد. وی «کنش جان افشانی» امام حسین را حایز بسامدی وجودی دانست که برای فهم آن باید به مفهوم «ولایت» در الهیات شیعه توجه کرد. به باور وی ولایت امامان (ع) به معنای محبت و عشق است و به همین دلیل مصادیق بیرونی، نحوههای بروز و شیوههای ظهور آن در حوزههای مختلف با محبتی بی حدوحصر برای جامعه پیوسته است. مبلغی توضیح داد امام حسین (ع) وجودیترین تجربه را برای ما در ارتباط با این مقوله (تجربه وجودی امری فی حد ذاته محبت-محور) فراهم آورده است. این امام (ع) بر مرز وجود، که جانبازی با جان است، ایستاده است؛ چرا که جان جانمایه وجود است و هستومندی و هستندگی آدمی با جان بازی و بازی با جان معنا مییابد.
امام (ع) جان خود را داد تا زندگی به سزا و به شایست را برای جامعه پیشنهاد نماید. این بدان معنا است که، برخلاف نگاههای ساده اندیشانه، امام (ع) مرگ آیین نیست؛ بلکه زندگی آیین است؛ زندگی شرافتمندانهای که حایز لحاظ امر وجودی در فرازترین ظرفیت آن است. امام حسین (ع) تجربه وجودی بیهمتایی را به ما می شناساند که برای رصد آن باید به کانون آیینه صاف جانبازی وجودی او نگریست. نوری که از این جانبازی یگانه به سوی ما تا به امروز میتابد حایز معنایی برای زندگی شایسته است که ای بسا در هیچ جای دیگر نتوان سراغ از آن، در این حد از درخشندگی و رخشایی، گرفت.
وی در توضیح بیشتر این مبحث گفت که شهادت امام حسین (ع) با انتخابی وجودی همراه است. مطلع شعر نیر تبریزی این مساله را به خوبی نشان میدهد: گفت؛ «ای گروه هر که ندارد هوای ما / سر گیرد و برون رود از کربلای ما». نکته آن جا است که امر وجودی با انتخاب معنا مییابد و این شعر به خوبی این نکته را در رخداد عاشورا باز مینماید و نشان میدهد.
به باور مبلغی پیامد خیره شدن به کانون این آیینه، یعنی محل پاشیدن نور ناشی از خون امام حسین (ع) به هر سوی در تاریخ تا به امروز ( که به معنای نگریستن به نوری وجودی است که وجوهی از تجربه وجودی یگانه امام (ع) را در حد بضاعت شناختی ما حامل است) در وهله نخست با تمنای زندگی شایسته معنا مییابد و قابل تعریف و توضیح است.
نظر شما :