رویکرد کشورهای عربی خلیج فارس در قبال جنگ غزه

کشورهای عربی خلیج فارس و مسأله فلسطین: رویکرد تاریخی و تحولات جدید/دکتر حسین کمالیان
۲۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۶ کد : ۲۴۷۹۵ یاداشت علمی
تعداد بازدید:۲۹۸
رویکرد کشورهای عربی خلیج فارس در قبال جنگ غزه

پژوهشکده مطالعات سیاسی و روابط بین الملل و حقوق با فرا رسیدن هفته پژوهش نشستی با عنوان:رویکرد کشورهای عربی خلیج فارس در قبال جنگ غزه روز سه شنبه۲۱ آذر ماه ساعت ۱۵الی۱۷درسالن ادب برگزار کرد؛
خلاصه نشست به شرح ذیل می باشد.
ابتدا مدیر نشست آقای دکتر محمد علی فتح الهی به حساسیت های فوق العاده ای که جنگ غزه در جهان امروزی ایجاد کرده است اشاره کرد و گفت انتظار است که جنگ غزه، تاثیرات زیادی را در مناسبات منطقه ای و حتی جهانی داشته باشد. کشورهای مختلف هم می توانند با موضع گیری های خودشان در این موضوع جایگاه خود را در نظام آتی جهت بدهند. حتی مجبور هستند که در تحولات آینده ناشی از این حوادث موضعی را داشته باشند. برای کشورما موضع گیری¬های همسایگان مهم بوده و اهمیت خیلی زیادی دارد، در تأثیری که بر این مسأله خواهد گذاشت و هم در مناسباتی که ما در آینده می توانیم با آنها داشته باشیم. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در این عرصه فعال هستند. و در این جنگ، تحلیل و بررسی رفتارها و رویکردهای آنها برای ما اهمیت بسیاری دارد.
طوفان الاقصی- راهبردی غافل گیرانه
دکتر حسین کمالیان از دیپلمات های با سابقه وزارت امور خارجه نیز سخن خود را چنین آغاز کردند که طوفان الاقصی- راهبردی غافل گیرانه بود،عملیات طوفات الاقصی را با هر روایتی نقل کنیم، اصل غافلگیری در آن غیر قابل انکار است، حقیقتی که تمامی محافل اطلاعاتی و امنیتی نیز بدان اعتراف کردند. این عملیات جهان عرب، جهان اسلام، محیط بین¬الملل و قدرتهای جهانی و تقریباً همه را غافلگیر کرد و در مقابل عمل انجام شده قرار داد. جهان عرب و خصوصاً اعراب منطقه خلیج فارس از این رویداد کاملاً غافلگیر و بلکه شوکه شدند. از همه جالبتر غافلگیری آمریکا آن هم در زمانی که مشغول تحرکات سیاسی و دیپلماتیک برای پیوند رسمی سیاسی میان عربستان و اسرائیل بود. ابعاد این غافلگیری به حدی بود که برخی تحلیلگران در اظهار نظرهای خود آن را مقدمه ای بر خاورمیانه جدید و یا تغییر چهره سیاسی منطقه دانسته¬اند. این غافلگیری علاوه بر این معنا بود که این کشورها از زمان وقوع عملیات و آغاز جنگ و اینگونه مسایل بی اطلاع بودند. غافلگیری فقط در جنبه عدم اطلاع از مسایل نظامی محدود نشده است.

آرمان فلسطین
کشورهای عربی بویژه حوزه خلیج فارس از اینکه موضوع فلسطین مجدداً تبدیل به مسئله اصلی جهان اسلام و دنیای عرب شد واقعا غافلگیر شدند. به گمان آنها و با اقدامات و سرمایه گذاری های سیاسی- بین المللی ، اقتصادی و .... که کرده بودند، شاید هرگز در تصورشان هم نمی¬آمد که فلسطین و اشغالگری اسرائیل مجدداً تبدیل به موضوع روز دنیا شود. فکر می کردند که فعلاً فلسطینی¬ها دولت خود گردان دارند بخشی در کرانه باختری و بخشی در نوار غزه هستند و با اسرائیل در حال کنار آمدن هستند. سالها با وعده و وعیدهای مختلف اقتصادی و سیاسی و ... تلاش کرده بودند فلسطینی¬ها را با شرایط کنونی راضی نگهدارند و موجودیت رژیم اسرائیل را به آنها بقبولانند(تحمیل کنند). و یا یک جریان فرسایشی ایجاد کنند که بتدریج یا تبدیل به موضوعی فرعی شود و یا بکلی از دستور کار خارج گردد. البته برخی تحولات هم به این قضیه کمک کرد. پس از بهار عربی موضوع فلسطین تقریباً اهمیّت خود را از دست داد و کشورهای عربی بتدریج یکی پس از دیگری وارد روابط پنهان و آشکار سیاسی و اقتصادی و امنیتی با اسرائیل شدند. اما عملیات طوفان الاقصی این کوشش ها را بی اثر کرد و ثابت شد که فلسطین و ملت فلسطین زنده¬اند و قابل حذف نیستند. ثابت شد که بدون حل و فصل قضیّه فلسطین هیچ مسئله مهم دیگری در خاورمیانه قابل حل و فصل نیست.
طوفان الاقصی- غافلگیری راهبردی(۲)
غافلگیری دیگر "مواجه شدن با قدرت و پایگاه اجتماعی گروههای مقاومت" بود. اغلب کشورهای منطقه خلیج فارس با توجه به تبلیغاتی که علیه حماس ، جهاد اسلامی و سایر گروههای اسلامی راه انداخته بودند، حتی دین و مذهب و حرمین شریفین و ... را هم در خدمت گرفته بودند و آنها را در هر مناسبتی لعن و نفرین می کردند؛ تمامی دستگاههای تبلیغی و کانالهای تلویزیونی ، سخنوران ، امامان جمعه و .... همه و همه با حمایت¬های مالی گسترده فراوان مشغول سخن پراکنی علیه این گروهها بودند. به گمان آنها با زدن برچسب تروریزم و ..... به گروههای مقاومت و سپس وارد کردن نام آنها در لیست گروههای تروریستی و بعضاً گرفتن محکومیت آنها از دیگر کشورها و تلاش برای بین المللی کردن این اتهامات، و یا سخت¬گیری در رفت و آمد آنان و اعمال کنترلهای امنیتی و بعضاً تسهیل ترور برخی از افراد شاخص این گروهها، کار این گروهها تمام شده است و توانی که بخواهند در مقابل دشمن بایستند را ندارند. زنده و با نشاط بودن، آمادگی نظامی و سیاسی گروههای مقاومت در مواجهه با دشمن، و حمایت گسترده مردمی از آنان، تمامی این دولتها را غافلگیر کرد. 
طوفان الاقصی- غافلگیری راهبردی(۳)
غافلگیری فقط جنبه نظامی و امنیتی نداشت. در خصوص حمایت افکار عمومی نیز این کشورها بشدت غافلگیر شدند و تحت تأثیر شدید افکار عمومی یا مورد شماتت قرار گرفتند و یا مجبور به واکنش¬هایی در جهت تصحیح امر شدند. افکار عمومی بیانیه هایشان را در حد کتب درسی دوره ابتدایی و اجلاسهای آنان را تئاترهای نمایشی و نشست¬های بی خاصیت تشریفاتی توصیف می¬کردند و در فضای مجازی رهبران کشورهای عرب منطقه را به باد تمسخر و ناسزا می¬گرفتند. مواضع مردمی در کشورهایی که امکان برپایی تجمع و تظاهرات داشت. ( کویت و بحرین ) نشان داد که نگاه مردم به فلسطین و مظلومیت و رنج این ملت ، فرسنگها جلوتر از مواضع رهبران این کشورهاست. برآوردهای رسانه ای نشان می دهد که این کشورها نه تنها افکار عمومی ملتهای خود را از دست داده اند بلکه در جلب و جذب افکار عمومی برای ادامه سیاستهایشان در عادی سازی مناسبات با اسرائیل نیز در شرایط دشواری قرار گرفته اند.
طوفان الاقصی- غافلگیری راهبردی(۴)
غافلگیری اطلاعاتی _ امنیتی
دولتهای عرب منطقه و خصوصاً کشورهایی که مسیر عادی سازی را طی کرده بودندو به روابط رسمی رسیده اند. (بحرین و امارات) و چه آنهایی که در این مسیر قرار دارند. (عربستان و ...) از شکست اطلاعاتی– امنیتی، نظامی اسرائیل به شدت غافلگیر شدند. فکر نمی کردند که اسرائیل تا این حد از ضعف امنیتی و اطلاعاتی ضربه پذیر باشد. آنها به کشوری که برخی به تأمین امنیت از آن دل بسته بودند، بی¬اعتماد شدند. فکر نمی¬کردند که اسرائیل از جریانی که در کنار آنها زندگی می¬کند، سرزمین¬شان در محاصره است، تمامی رفت و آمدهایشان کنترل می¬شود. تمامی تحرکاتشان رصد و پالایش می¬شود ، چنین شکست بزرگ و مفتضحانه¬ای را متحمل شود. بنظر می رسد کشورهای منطقه از این پس در محاسبه¬هایشان در خصوص توان اطلاعاتی- امنیتی اسرائیل باید بنوعی تجدید نظر کنند.
آثار سیاسی- امنیتی منطقه¬ای
توقف و یا کند شدن روندعادی سازی روابط کشورهای منطقه با اسرائیل: تحرکات عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای منطقه اگر نگوئیم متوقف شده، می¬شود ادعا کرد که در حال حاضر بسیار کند شده و اقدام در خصوص آنها از موضوعیت خارج شده و دچار مشکلات اساسی است. هزینه¬های عادی سازی روابط با اسرائیل نیز بسیار بالا رفته است، چرا که اولاً با مخالفت افکار عمومی مواجه است و هم شرایط منطقه¬ای برای چنین اقدامی مناسب نیست و فعلا تا زمانی که آثار و تبعات طوفان الاقصی وجود دارد، امکان اجرایی پیدا نخواهد کرد. امنیت منطقه که می¬رفت با طرح شکل¬گیری یک نظام امنیتی بین اسرائیل و این کشورها ( هم به صورت جداگانه و هم در قالب شورای همکاری ) مورد توجه و پیگیری قرار بگیرد، طبعاً از دستور کار خارج خواهد شد.  
نگاهی به مواضع(۱)
با وقوع عملیات طوفان الاقصی و تحولات سیاسی و بین المللی،کشورهای عرب منطقه همراه با سایر دولتها مواضع خود را هم در چارچوب کشوری و هم در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب، سازمان همکاری های اسلامی وکمیته منبعث از اجلاس سران عرب و اسلامی ،در قالب های مختلف(صدور بیانیه، مصاحبه، اعلام مواضع رسمی، بیانیه های پایانی اجلاس سران)  اعلام کردند.
عناصر مشترک این مواضع به شرح ذیل است:
محکومیت حملات اسرائیل به غزه، (در قالب شورا)
ایستادگی درکنار ملت فلسطین
خواستار خویشتنداری طرفین؛
درخواست توقف فوری تنش ها ؛
ضرورت حفظ جان غیر نظامیان ؛
درخواست از جامعه جهانی برای اجرای مسئولیت خود در توقف درگیری ها؛
درخواست از مجامع بین المللی برای پیگیری روند صلح ؛
محکومیت حمله زمینی اسرائیل به غزه؛
نگاهی به مواضع(۲)
واکنش های متفاوت برخی کشورها:
    -اقدام حماس بعنوان اقدامی وحشیانه، بربری و شنیع
    -ابراز همدردی با اسرائیل؛
    -درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت؛
    -اسرائیل بعنوان مسئول اصلی تنش اخیر،
    -محکومیت کوچ اجباری ساکنین غزه بعنوان جنایت جنگی؛
    -درخواست محاکمه سران صهیونیستی بدلیل ارتکاب جنایات جنگی،
    -ارسال کمکهای امدادی و انسان دوستانه؛
    -مخالفت با تحریم نفتی؛
مواضع شورای همکاری خلیج فارس
محکومیت حملات اسرائیل به غزه
ایستادگی شورا در کنار ملت فلسطین
درخواست فوری توقف جنگ
مخالفت با توجیهات اسرائیل در حمله به غزه بعنوان دفاع از خود
محکومیت حمله به زیرساختهای غزه
تاکید بر محوریت قضیه فلسطین و پایان اشغالگری اسرائیل
حمایت از حاکمیت ملت فلسطین بر تمامی اراضی اشغالی
ارزیابی مواضع
بررسی این مواضع نشان می دهد که در مجموعه آنها علاوه بر عناصر مشترک، تفاوتهایی نیز در برخی موارد وجود دارد که بازتابی از اختلاف نظر اعراب در خصوص چگونگی برخورد با موضوع فلسطین و اوضاع کنونی غزه است. مواضع ملی این کشورها بعضاً با مواضع جمع¬شان در شورای همکاری فاصله دارد. در حقیقت اختلافاتی که در جریان اجلاس سران عرب و اسلامی وجود داشت در مواضع کشورهای عرب منطقه نیز دیده می¬شود. مفاد این مواضع از طیف گسترده ای برخوردار است و  از ابراز همدردی با اسرائیل(امارات)، تا درخواست محاکمه سران اسرائیل(کویت) را شامل می شود. نوعی پاشیدگی و از هم گسیختگی در رابطه با غزه میان کشورهای عضو شورای همکاری قابل مشاهده است.
بررسی مواضع اعلامی کشورهای عرب منطقه در قبال این رویداد مهم، نشان می دهد که هر یک از این دولتها :
    -بنا به منافع و مصالح ملی،
    -ملاحظات منطقه ای و بین المللی،
    -و در چارچوب روند مناسبات با رژیم اسرائیل اعلام موضع کرده اند؛ *
    -مواضع این کشورها فاقد یکپارچگی ، هم پوشانی و یکسانی در قبال این تحول است.
    -نتوانسته است افکار عمومی خصوصا در شرایط کنونی را اقناع نماید.  *
رویکردها:
با توجه به مجموعه مواضع سیاسی و واکنش¬های دیپلماتیک و تحرکات سیاسی کشورهای عربی منطقه که با مجریان مختلف از این کشورها صورت گرفته، رویکردهای ذیل قابل توجه است و تقدم و تأخر آنها ملاک اهمیت بیشتر یا کمتر نیست.
۱- رویکرد « حمایت موقتی از فلسطین» :
روند سازش در منطقه از سالها قبل شروع شده است. برخی از این کشورها هم اکنون بصورت رسمی و آشکار با اسرائیل رابطه سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اطلاعاتی برقرار کرده اند. برخی حتی با نداشتن روابط، سالهاست با یکدیگر در زمینه های مختلف همکاری دارند. به هر حال در برقراری مناسبات با اسرائیل، فلسطین، اشغالگری اسرائیل، رنج و مصیبت مردم و ... مانع مناسبات و یا مورد تحفظ¬شان نبوده و نیست؛ موضوع فلسطین، برای کشورهای منطقه مدتهاست که فراموش شده، یا به موضوعی درجه چندم تبدیل شده است. اما در شرایط کنونی و علیرغم این روابط،حاضر به پذیرش برچسب همراهی و حمایت از اسرائیل نیستند. مایلند همچنان خود را در صف حامیان فلسطین قرار دهند. بنابر این در مواضع کشورهای منطقه خلیج فارس شاهد عباراتی در حمایت از فلسطین و محکومیت جنایات صهیونیستها و ... می باشیم. این رویکرد در اغلب مواضع کشورها قابل مشاهده است.
۲- رویکرد تلاش برای عدم گسترش درگیریها:
این امر تقریبا خواست همه طرفهای درگیر بوده و هست. در منطقه خلیج فارس، همه کشورها بدلیل نگرانی از آثار گسترش درگیری¬ها و آسیب پذیری آنان در مقابل حوادث امنیتی، بدنبال کنترل و عدم گسترش درگیریهای غزه هستند. این راهبرد عام، در مجموعه فعالیت¬ها و موضع¬گیری¬های مقامات خلیج فارس بعنوان موضوعی مهم همواره مورد تاکید و پیگیری بوده است. این تلاشها علاوه بر خواباندن آتش جنگ و در گیریها و دستیابی به آتش بس فوری، کمکهای انسان دوستانه را نیز دنبال می¬کند. قابل ذکر اینکه حل و فصل موضوع فلسطین در این رویکرد دیده نمی¬شود و هیچ گونه طرح و برنامه مشخصی نیز در این زمینه در دستور کار این کشورها نیست.  

۳-رویکرد« حفظ و جلوگیری از آسیب دیدن روند عادی سازی روابط با اسرائیل»:
 تمامی کشورهای منطقه (به استثنا کویت) رسمی یا غیر رسمی با رژیم اسرائیل رابطه پنهان و آشکار دارند. شرایط کنونی این مناسبات، حاصل یک پروسه طولانی است که سرمایه گذاری¬های سیاسی، بین¬المللی زیادی برروی آن صورت گرفته که درآن؛ این کشورها از انکار و یا خصومت با اسرائیل به همکاری و شناسایی با این رژیم رسیده¬اند. برخی دیگر مانند عربستان در آستانه برقراری این روابط¬اند، که ناظرین سیاسی آن را قریب الوقوع می دانستند. برخی اخبار حاکی از قبول شروط ۴گانه عربستان برای این اقدام از سوی آمریکا بود. حتی اظهارات مقامات سعودی از جمله ولیعهد، وزیرخارجه، مشاور امنیت ملی، همه دال بر رسیدن به انتهای این مسیر را داشت که عملیات طوفان الاقصی آنرا عقیم گذاشت.
امارات در سال ۱۳۹۹ و پس از آن بحرین در قالب طرح ابراهیم روابط رسمی خود را با اسرائیل برقرار کردند و طی همین مدت کوتاه سطح همکاری هایشان به امور نظامی و اطلاعاتی ارتقاء یافته است. روابط قطر و عمان با رژیم اسرائیل یک بستر تاریخی دارد. علیرغم مواضع اخیر این کشورها در خصوص محکومیت اسرائیل بدلیل حملات در غزه، هیچ گونه شواهدی از اینکه عربستان از این پروسه عقب نشسته است دیده نمی شود.
امارات کماکان روابطش را حفظ کرده و رئیس اسرائیل در کنفرانس آب و هوا حاضر شده است.
مجلس بحرین (نه دولت این کشور) خواستار قطع روابط اقتصادی با اسرائیل و فراخوانی سفیر شده که معلوم نیست اجرایی شود.
عمانی¬ها و قطریها کماکان در چارچوب¬های گذشته خود با اسرائیل مراودات متعدد دارند. در مجموع تحرکات و اقدامات و رفتار سیاسی این کشورها در خصوص رژیم اسرائیل نشان می¬دهد که رویکرد«حفظ روابط و جلوگیری از آسیب به مناسبات با اسرائیل و روند عادی سازی» کماکان در دستور کار کشورهای منطقه قرار دارد.

۴-جهت گیری فعالیت های سیاسی  از جمله کمیته منبعث از اجلاس سران اسلامی و عربی در راستای سیاستهای آمریکا در منطقه :
اگرچه با توجه به اختلافات موجود در اجلاس سران انتظار و توقع خاصی از این کمیته نمی رفت، اما در عین حال عربستان بعنوان ریاست این کمیته تلاش داشت تا تحرکات این کمیته را در چند جهت مدیریت کند:
رویکرد این کمیته و تحرکات سیاسی آن بگونه ای باشد که در تعارض با جهت¬گیری های کلی آمریکا در منطقه در خصوص موضوع فلسطین قرار نگیرد. این کمیته پس از برخی دیدارها و ملاقات با سران برخی کشورها، تحرک دیگری نداشته و اقدامات آن دستاورد مشخصی را ببار نیاورد و تقریبا ناکام ماند بگونه¬ای که این روزها حتی خبری از نتایج آن و دستاوردهای این کمیته در اخبار مشاهده نمی¬شود.
البته عربستان تلاش داشت تا از طریق این کمیته موقعیت منطقه¬ای و بین¬المللی خود را نیز ارتقاء دهد که توفیق چندانی نیافت. (خصوصاً با توجه به رقابت¬های منطقه¬ای موجود این موضوع اهمیت داشت.) فعالیت دیگر کشورها نیز راه به جایی نبرد، اقدام امارات در شورای امنیت از طرف آمریکا وتو شد. در برآوردی کلی می¬توان گفت کشورهای منطقه به جز قطر و تا حدودی امارات و عربستان جایی در این پروسه نداشتند.

۵- «تلاش برای اقناع آمریکا در کنترل اسرائیل درغزه» :
اعراب منطقه با توجه به مجموعه مشکلات و آثار و پی آمدهای اوضاع غزه و ادامه درگیری¬ها و بمبارانهای وحشیانه تلاش داشتند تا بنوعی آمریکا را وادار به فشار به اسرائیل برای توقف این اقدامات جنایتکارانه بنمایند.
درخواست از آمریکا در این خصوص بارها با ادبیات مختلف از سوی مقامات سیاسی منطقه بعنوان یک توقع و انتظار طبیعی در مناسبتهای مختلف مطرح شد. اما آمریکا در این زمینه اقدامی نکرد و اظهارات وزیر خارجه آمریکا همچنان در مقابل اقدامات سبعانه اسرائیل یا سکوت و یا تایید آن با الفاظ دیپلماتیک بوده است. 
۶-محکومیت حماس و جلوگیری از قدرت¬گیری گروههای جهادی:
این امر رویکردی بود که در تحرکات سیاسی برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس دنبال می¬شد.
برخی از این کشورها ( بصورت علنی و رسمی) اقدام حماس را وحشیانه و شنیع توصیف کردند.
برخی اخبار و گزارشات دال بر رضایت برخی از کشورها در نابودی حماس است.
تلاش سیاسیون و مقامات منطقه در عین توجه به اوضاع غزه، این بود که مجموعه فعالیت¬های آنان موجب تقویت حماس و سایر گروههای جهادی نگردد. در هیچ یک از بیانیه های صادره درله وعلیه تحولات غزه از این گروهها عمداً نامی برده نشده است. بسیاری از گزارشات حاکی است که در پنهان، سیاست حذف حماس در دستور کار است.    
۷-برخی رویکردها دیگر نیز با درجه اهمیت کمتری مورد توجه مقامات سیاسی منطقه قرار داشت که اهم آنها به قرار ذیل است:
توجه به تشکیلات خود گردان بعنوان نماینده واقعی ملت فلسطین
پیگیری طرح دو دولتی بعنوان راه حل مناسب.
تلاش در جهت کنترل افکار عمومی نیز از دیگر رویکردهایی بود که کشورهای عرب منطقه خلیج فارس آنرا در مراودات سیاسی خود و تحرکات دیپلماتیک و مذاکرات با دیگر طرفها مورد توجه و نظر داشته اند.
ملاحظات و جمع بندی
اگر چه این رویکردها در مجموعه اقدامات سیاسی کشورهای عرب خلیج فارس صورت می گرفت اما برخی از آنها مورد توجه بیشتر برخی از اعضا بود.
رویکرد حمایت موقتی از فلسطین یک رویکرد عام بود که تقریبا تمامی کشورهای منطقه را شامل می شد.
رویکرد حفظ مناسبات با اسرائیل و عدم قدرت¬گیری حماس و یا حفظ موقعیت تشکیلات خودگردان بیشتر توسط امارات و بحرین مورد توجه بود. اگر چه عربستان هم با توجه به شرایط  قبل از طوفان الاقصی، در مقابل خبرهایی مبنی بر توقف روند عادی سازی روابط با اسرائیل سکوت اختیار کرد.
عربستان با تحرکات خود در قالب کشوری و یا بعنوان ریاست کمیته منبعث از اجلاس سران، کنترل اوضاع و جلوگیری از گسترش تنش ها و موضوع کمکهای انسان دوستانه را بیش از دیگر موارد دنبال می کرد.
کویت در این میان شدیدترین مواضع را علیه اسرائیل داشت و جزو معدود کشورهایی بود که در آن تظاهرات مردمی در حمایت از مردم غزه برگزار شد و مقامات رسمی خواستارمحاکمه سران اسرائیل به جرم جنایات جنگی بودند.  عمان نیز رویکرد آرام و همیشگی خود را دنبال کرد و تلاش داشت تا چهره این کشور بعنوان یک میانجی و تسهیل¬گر لطمه نبیند. عمان از جمله کشورهایی بود که رویکرد حفظ مناسبات دیرینه با اسرائیل را همچنان در سیاست خود مد نظر داشت.
ملاحظات و جمع بندی
تلاش ها و اقدامات عربستان در کلیه ظرفیت هایی که داشت، منجر به نتیجه و دستاورد ملموسی نگردید.تمامی فعل و انفعالات سیاسی، تحرکات دیپلماتیک، رایزنی¬ها و رفت و آمدهای متعدد این کشورها چه در قالب کشوری، چه در سطح شورای همکاری و چه در قالب اجلاس سران عرب و اسلامی منجر به نتیجه مشخصی نگردید. در این میان قطر نقش مهم و برجسته¬ای را ایفا کرد و موقعیت خود نزد آمریکا و اروپا را تثبیت و ارتقا بخشید. این کشور با توجه به روابط خوب با حماس، اخوان و برخی گروههای جهادی از یک¬سو و موقعیت قابل توجهی که نزد آمریکا و اسرائیل داشت، بخوبی توانست ایفای نقش کند، به حدی که طی این مدت وزیر خارجه آمریکا دو بار به این کشور سفر کرد و بایدن شخصا با امیر مذاکره تلفنی و بارها از نقش این کشور در تحولات غزه و آتس بس و مسایل آن تشکرو قدر دانی کرد. بنظر می-رسد تنها برنده این میدان قطری¬ها بودند که با بازی¬گری فعال و استفاده مناسب از امکانات سیاسی و دیپلماتیک خود نظر تمامی طرفهای این ماجرا را به خود جلب کنند. قطر در این ماجرا جلوتر از بقیه کشورها بود. موضوعی که با توجه به رقابت های موجود در منطقه چندان خوشایند عربستان و امارات نیست.

 


نظر شما :