بصیرت افزایی : الهامات قدسی اربعین سالار شهیدان اباعبداله الحسین(ع)
بصیرت افزایی ۶: الهامات قدسی اربعین سالار شهیدان اباعبداله الحسین(ع)
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «الهیات قدسی اربعین حسینی سالار شهیدان ابا عبداله الحسین (ع)» دوشنبه ۲۲ مهرماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
اربعین سرمایههای معنوی عاشورا را به فرهنگ تبدیل کرد
گروه اندیشه ــ رئیس پژوهشکده نظریهپردازی سیاسی و روابط بینالملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: برای اینکه سرمایههای معنوی تبدیل به فرهنگ شوند، نیازمند اخلاص و بازه زمانی لازم است تا فرایندی طی شود. عاشورا از لحاظ معنویت و قدسیت سرمایه عظیمی است و در واقع خلاصه همه اسلام است و اربعین توانست آن را به یک فرهنگ تبدیل کند.
محمدعلی فتحالهی، رئیس پژوهشکده نظریهپردازی سیاسی و روابط بینالملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست با اشاره به روایتی بیان کرد: در روایتی این طور وارد شده است که فرمودند هر کسی چهل شبانهروز خود را برای خدا خالص کند، خداوند چشمههای معرفت و حکمت را از قلب او به زبان و لسان او جاری میکند. اینکه بین قلب و زبان ارتباطی برقرار شود و آن چیزی که در مکنونات قلبی و در باطن قلب است خودش را به ظاهر برساند و در ظاهر دیده شود و به یک معنا ارتباطی بین باطن و ظاهر برقرار شود، نیازمند چهل روز اخلاص است و باید به تدریج این کار صورت گیرد تا چنین اتفاق بزرگی رخ دهد.
نمود سرمایه اجتماعی در فرهنگ
وی در ادامه افزود: در حقیقت اربعین، زبانی شده آن چیزی است که که در قلب قرار دارد و میتوان این طور از آن یاد کرد. یک وقت است که انسان دارای یک سرمایه معنوی است، اما اینکه این سرمایه به فرهنگ تبدیل شود مطرح نیست و همیشگی نخواهد بود؛ گاهی اوقات گلایه میکنیم که جامعه سرمایههای معنوی دارد، اما آن سرمایههای معنوی در فرهنگ زندگی روزمره خودش را نشان نمیدهد و به فرهنگ تبدیل نشده است. البته که اگر سرمایهای بخواهد به فرهنگ تبدیل شود، این اتفاق به راحتی ممکن نیست و برخی جوامع در این مسئله موفق هستند و برخی نیز این توفیق را ندارند.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: از این حدیث میتوان این طور استفاده کرد که برای اینکه سرمایههای معنوی تبدیل به فرهنگ شوند، یک بازه زمانی و یک اخلاصی لازم است و ضرورت دارد تا فرایندی طی شود. عاشورا از لحاظ معنویت و قدسیت سرمایه عظیمی است و در واقع خلاصه همه اسلام است. در مدت زمان حدود دو ساعت اتفاق افتاده و همه پیام خدا برای بشریت نیز در عاشورا روی داده است، اما آیا این عاشورا در زندگی انسانها وارد شده و انسانها در زندگی روزمره خود توانستند با آن ارتباط بگیرند؟
فرایند ارتباط عاشورا با زندگی روزمره
وی در ادامه افزود: برقرار شدن این ارتباط و فرهنگ شدن عاشورا، یک اربعین لازم دارد و آن چهل روز سختی که بر اهل بیت(ع) گذشت، در واقع آن روزهایی بود که آرامآرام فرهنگ شدن عاشورا بنیان گذاشته شد. بعد از چهل روز، اهل بیت (ع) برگشتند و زیارتی که روز اربعین انجام دادند، در حقیقت سنگ بنای فرهنگ دینی و اسلامی را برای همیشه زندگی بنا نهادند. اگر این چهل روز نبود، شاید نمیشد آن اتفاق عظیم عاشورا را با زندگی روزمره مربوط کرد و با آن ارتباط برقرار کرد. عظمت حادثه بسیار زیاد است که وقتی خودمان در مصائب عاشورا دقت میکنیم و با صحنههایی که در آن چند ساعت رخ داده ارتباط برقرار میکنیم، برخی اوقات که یک مقدار در عمق قضیه فرو میرویم، مسئله از حد تحمل ما خارج میشود و با شنیدن برخی از آن وقایع، انسان به مراحلی میرسد که شاید نتواند تحمل کند.
فتحالهی تصریح کرد: آن مصیبتها بر هر فردی فرود آید ممکن است نتواند پس از آن زندگیاش را ادامه دهد. یکی از نکات عجیب نیز این است که مصیبتهای زیادی بر اهل بیت(ع) وارد شد و اینها زنده ماندند، در حالی که میبینیم بشر، خیلی از مصیبتهای جزئی را نمیتواند تحمل کند و شاید حتی آن مصیبتهایی که بعد از حادثه عاشورا برای اهل بیت(ع) رخ داد، از لحاظ روانی کمک کرد تا واقعه عاشورا را تحمل کنند، اینکه بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) دشمنان حمله کردند و خیام را آتش زدند و همه فرار کردند، اما در ادامه نیز مصیبتهای دیگری پیش آمد که ذهن اینها مشغول چیزهای دیگری شد، والا اگر دشمن با اینها کاری نداشت و میخواستند فقط گریه کنند، طبیعی بود که قالب تهی میکردند.
عبور از بحران در اربعین
وی در ادامه افزود: اینکه خاندان اهل بیت(ع) مجبور شدند تا برای حفظ جان و دیگر مسائل به چیزهای دیگری توجه کنند باعث گذشت زمان شد و کمک کرد تا به مصیبت اصلی خیلی فکر نکنند. وقتی از امام سجاد(ع) سؤال شد که کدام مصیبت بیشتر بود، فرمودند که مصیبت شام. این قول نشان میدهد که آن مصیبتها علیرغم عظمت، توان تحمل عاشورا را به اهل بیت(ع) داد؛ بنابراین زمان باعث شد که اینها را تحمل کنند و بعد از چهل روز، مراجعه کردند، با یک آرامشی همراه بودند و ترس اینکه نتوانند به زندگی ادامه دهند وجود نداشت؛ یعنی از بحران عبور کرده بودند و با آرامش به زیارت برگشتند و عاشورا تبدیل به فرهنگ شد.
فتحالهی تصریح کرد: میتوان با بزرگترین سرمایه قدسی عالم که همه حقیقت قدسی و همه عالم قدس را در خود دارد ارتباط گرفت و این ارتباط به گونهای است که هم میشود زندگی کرد و هم میشود با عاشورا ارتباط گرفت. اربعین ساختاری است که میتوان با آن، با عاشورا ارتباط برقرار کرد و عاشورایی زندگی کرد. عاشورا چشمهای است که اگر به واسطه اربعین با زندگی روزمره ارتباط برقرار کند و تبدیل به فرهنگ شود، حالت چشمه جوشانی را دارد که ما را از نگرانی رها میکند و در مواجهه با اتفاقات جدید میتوانیم این تعامل فرهنگی را داشته باشیم.
عبدالمجید مبلغی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست بیان کرد: اگر به اربعین به مثابه آغاز پاسداشت کربلا نگاه کنیم، بیراه نرفتهایم. از زمانی که به نقلی جابر بن عبدالله النصاری یا به نقل دیگر اهل بیت(ع) و یا هر دوی ایشان در ابعین به کربلا میرسند، از آن زمان اربعین جایگاه خود را به مثابه نقطه مرکزی پاسداشت کربلا و حادثه عاشورا تثبیت کرده است. اربعین به مثابه پاسداشت کربلا در این سالها بسامد گستردهای پیدا کرده و به بزرگترین اجتماع مذهبی جهان تبدیل شده است؛ لذا اربعین در ارتباط با پاسداشت مفهوم کربلا فهمیده میشود.
عاشورا؛ کاتالیزور تاریخ اسلام
وی با تأکید بر اینکه اگر بخواهیم به پاسداشت کربلا بپردازیم، باید درکی از خود کربلا و حادثه عاشورا و آنچه پی و پس این اتفاق بوده نگاه کنیم، اظهار کرد: باید تلاش کنیم و ببینیم در عاشورا چه امکانی نهفته بود که این حادثه را این قدر مهم کرده است. عاشورا صرف نظر از دغدغهای که شیعی به آن دارد، حادثه بسیار مهمی است و باید از آن به عنوان کاتالیزور تاریخ اسلام نام برد. اگر بگوییم۳۰ سال نخست اسلام را میشود با مراجعه به ساختار قبیلهگرایی فهمید، آنگاه باید بگوییم که در ۳۰ سال بعدی، نقطه ثقل و مرکز تحول عاشوراست. اتفاقاً بروز و ظهور عاشورا را باید در ارتباط با ۳۰ سال قبل از عاشورا فهمید، کما اینکه حوادث بعد از عاشورا نیز بدون فهم عاشورا فهمیده نمیشود.
مبلغی افزود: این نکته را از منظر کسی میگویم که نگاه تاریخنگارانه و فرامذهبی به این حادثه دارد. بنابراین عاشورا حادثه بسیار مهمی است و به مثابه یک اتفاق تسریعبخش در تاریخ اسلام نخستین و تاریخِ نخستین اسلام عمل میکند و یکی از حادثههای مهم اسلام نخستین است. اگر به سقیفه به عنوان مسئلهای مهم بپردازیم یا به قتل خلیفه سوم توجه کنیم، عاشورا نیز یکی از حادثههای مهم و حائر اثرگذاری زیاد است، اما سوال اینجاست که چرا اربعین و عاشورا این قدر اهمیت پیدا کرده است؟ چرا هویت خود را مدیون عاشورا هستیم؟
مخالفتها با یزید ترجمهای شیعی پیدا کرد
وی در ادامه تصریح کرد: حکومت یزید حدوداً چهار سال طول کشید که از سال ۶۰ تا ۶۴ است و تقریباً هرساله یزید یک نبرد و مبارزه را در کارنامه خود ثبت کرده است. سه جنگ اصلی را به راه میاندازد که نخستین مورد آن کربلا بوده و در ادامه نیز مدینه را اشغال کرد و سپس کعبه را به آتش کشید، اما چرا در این دوران محدود، شاهد این همه نزاع هستیم؟ اگر به ابتدای حکومت یزید نگاه کنید، میبینید چهرههای مهم آن دوران مانند امام حسین(ع) و یا عبدالله بن زبیر در صدر افرادی بودند که هیچ کدام حکومت یزید را قبول نداشتند. نکته این است که رویکردی که امام حسین(ع) اتخاذ کرد، سبب شد که تمام این مخالفتها با یزید ترجمهای شیعی پیدا کند.
مبلغی بیان کرد: علت اینکه یزید را قبول نداشتند این بود که نزاعهای بعد از قتل عثمان در جریان قرار داشت مانند آتش زیر خاکستر بود و مهارتهای معاویه سبب شد که این نزاعها به تعویق بیفتد، اما در نهایت این نزاعها اتفاق افتاد. یکی از آنها، نزاعی بود که مبنایش بازگشت اقتدار به خاندان اهل بیت(ع) بود و اگر هم پیامبر(ص) نفرموده بودند که باید حکومت به علی(ع) برسد، از منظر امکانات، ساختار قریشی و قبائل بنیهاشم یگانه گروهی بودند که باید حائز اقتدار میشدند. پس یک نزاع مربوط به بحث بازگشت اقتدار به خاندان اهل بیت(ع) است که در رأس آنها بنیهاشم و امام علی(ع) است.
تعمیم مخالفت با یزید به کلیت جامعه
وی در معرفی رویکرد دوم افزود: نزاع دیگر، تلاش میکرد که اقتدار را به میراث شیخین برگرداند که بر خلاف درک شیعیان، درک قبیلهگرایانه از روابط داشت و گمان میکرد نقطه طلایی زمان شیخین بوده که با آمدن معاویه و جنگهای او مشکلاتی به وجود آمده است؛ لذا این گروه معتقد بودند که باید به دوران طلایی بازگشت که فرزند زبیر نماد این رویکرد است؛ یک رویکر سرخورده نیز در جامعه وجود داشت که هیچ یک از اینها را برنمیتافت که این گروه خوارج بودند.
مبلغی تصریح کرد: زمانی که یزید به خلافت رسید، نمایندگان هر سه این گرایشها در فضای عدم وجود هژمونی معاویه، مخالفت با یزید را آغاز میکنند، اما نکته مهم اینکه شهادت امام حسین(ع) منجر به آن میشود که توان مخالفت در جامعه فراتر از گروه شیعیان به عنوان یک هسته اعتقادی میشود و به کلیت جامعه اسلامی تعمیم پیدا میکند. یعنی مهمترین زبان مخالف با اموی، شیعی میشود و سنگ بنایی برای شکلگیری شیعه در اطوار بعدی تاریخ بنا نهاده میشود. در حقیقت یک امکان تاریخی پیش روی شیعیان قرار میگیرد و این امکان تاریخی، در قبال اتفاقاتی که بعد از شهادت امام حسین(ع) رخ میدهد و پاسداشت شهادتی که با اربعین آغاز میشود، خودش را نشان میدهد.
دغدغه مبارزه؛ شاخصه شیعه بودن
وی با بیان اینکه بعد از شهادت امام حسین(ع) شاهد جریانهای متعدد خونخواهی هستیم، گفت: این جریانها بسیار گسترده و در عین حال حائز پایگاههای اجتماعی هستند و به یک معنا زبان اعتراض عمومی میشوند و مبارزه با امویان را مهمترین هدف خود قرار میدهند. البته همه این جریانها به اصطلاح شیعی نیستند. وقتی امروزه از شیعه بودن سخن میگوییم، از یک شیعه خالص دفاع میکنیم، اما در آن دوره شیعه بودن به این بود که دغدغه مبارزه داشته باشد؛ لذا دغدغه شیعی به شیوه استعاری تکثیر میشود که بسیار مهم است، اما در عین حال این چنین شیعه بودن اگرچه بار تاریخی ارزشمندی دارد، اما با نظم و نسقیابی شیعیان در قالب آنچه بعدها در تاریخ شکل و شمایل شیعی خوانده میشود، ناسازگاریهایی دارد، یعنی از نقاط قوت و ضعفی برخوردار است.
مبلغی تصریح کرد: بعد از عاشورا که جریانهای متعدد شیعی راه افتاد. اینکه باید به امام سجاد(ع) مراجعه کنیم، برای خواص فهمیدنی بود، اما برای کسانی که که دغدغههای شیعی آنها تازه بود، چنین درک و فهمی از شیعه بودن نداشتند و به دنبال کسی از فاطمیان و علویان بودند که بیرق مبارزه را بر دوش بگیرد و امام سجاد(ع) از پذیرش جریانهای شیعی به صوت عام ابا داشتند، لذا به محمد بن حنفیه توجهاتی صورت میگیرد که در واقع به یک معنا نماد شیعیان مبارزهطلب میشود که میخواهند مبارزه را به لحاظ علنی نیز تداوم دهند. حتی تا مرگ او نیز این محوریت او برای شیعیانی که جنبه مبارزاتی داشتند حفظ میشود، اگرچه بعد از او مراجعه به امام سجاد(ع) تقویت شد. اما آیا امام سجاد(ع) از مبارزه دوری نجستند و درک تازهای از مبارزه حاصل کردند؟
دو نوع کنشگری تاریخی شیعه
وی با تأکید بر اینکه در تاریخ قبل از عاشورا دو نوع کنشگری در امام علی(ع) وجود دارد، گفت: یکی از آنها مبارزه است، اما یک کنشگری دیگر به یک معنا سکوت و کنارهگیری از مبارزه به صورت نبرد است که در سقیفه این طور شد. این دو کنش، کنشهای تاریخی شیعهگری است. اگر به امام حسن(ع) نگاه کنید به اقتضای مناسبات، کنش مماشات یا کنارهگیری را برمیگزینند که تبار و ریشه در رفتار علی(ع) دارد و امام حسین(ع) تا زمانی که امام حسن(ع) در قید حیات است و معاویه زنده است، به همین کنش پایبند است، اما بعد از معاویه، کنش مبارزه را دارد، لذا کنش مبارزه یا سکوت در اندیشه شیعه از پیش موجود است. بعد از عاشورا، بخش عمدهای از شیعیان ذیل مختار و حنفیه، کنش مبارزه را دارند، اما امام سجاد(ع) کنش سکوت را داشتند، بعد از عاشورا اقضائات تغییر کرده است و جامعه فراگیر شده شیعی را داریم و به صلاح شیعیان نیست که از عاشورا عبور شود.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان اظهار کرد: آنچه امام سجاد(ع) بنا میگذارند استفاده از امکانی است که تحت تأثیر عاشورا گسترش یافته و زمینهساز شیعه میشود که امام(ع) به کنش مبارزه، وجه ذهنی میبخشند و آن را به مثابه یک امر متافیزیکی، ذهنی(منتالیتی) و امری درونزای دینی مطرح میکنند و کنش کنارهگیری را به صورت موقت به مثابه امر بیرونی و تکنیک ارتباط با جهان بیرونی طرح میکنند.
اشک حسینی چاره برونرفت از دنیای بیروح و روزمره است
حجتالاسلام مهدویزادگان با بیان اینکه دنیای امروز جهانی عادیشده، روزمره و بیروح است که دیگر هیچ چیزی، آدمیان را تحریک نمیکند تا در مقابل آن عکسالعمل نشان دهند، اظهار کرد: جهان امروز بیشتر به اشک نیاز دارد و نه خنده، جامعه باید شاد باشد، اما جامعه امروز به ذکر مصیبت و اشک نیاز دارد؛ اشک نابی که میتواند این جهان عادیشده را اصلاح کند نیز، در واقعه کربلا پیدا میشود.
حجتالاسلام داود مهدویزادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست به طرح بحث در زمینه حکمت اربعین و قابل استفاده بودن برای دنیای امروز پرداخت و بیان کرد: بحثی در مورد اینکه اساساً فلسفه اربعین چیست و ضرورت آن کجاست مطرح میشود؛ البته به فلسفهاش نمیپردازم، اما اجمالاً میگویم که در روایات، فراوان نسبت به اربعین و زیارت امام حسین(ع) در روز تأکید شده است. به ویژه نسبت به پیادهروی نیز سفارش شده است. در روایات داریم که برای هر قدمی که یک شخص زائر برمیدارد، ثوابی برای او نوشته میشود و سهمی از بهشت را دارد.
سنت پیادهروی در عبادات
وی افزود: همچنین زیارت اربعین را داریم که از ناحیه امام صادق(ع) بیان شده که در آن روز خوانده میشود، اما خود عمل پیادهروی نیز در عبادت نقش دارد. به این صورت که در اعمال واجب نیز چنین چیزی را داریم که نمونه آن مناسک حج است و در مناسک حج، سعی بین صفا و مروه را داریم. در این سعی که هفت بار باید رفتوبرگشت انجام شود، تقریباً دو ساعت نیز طول میکشد و باید پیاده باشد. همچنین طواف کعبه نیز همین طور است که باید هفت بار به صورت پیاده این کار صورت گیرد.
مهدویزادگان با بیان اینکه پیادهروی در اعمال عبادی نیز مطرح است، تصریح کرد: پیادهروی در مواردی که گذشت، تشریع شده است؛ لذا جای بحث ندارد که کسی بگوید چرا باید پیادهروی انجام داد. در نتیجه این زیارت سفارش شده و از اعمال مأثوره است که در روایات به آن تأکید زیادی شده است.
جهان بیروح و روزمره
وی تصریح کرد: به نظر میرسد که اربعین در تاریخی که ما در آن به سر میبریم ذخیره الهی است که قبلاً ناشناخته بوده و تازه دارد خودش را میشناساند و ما ارزش آن را درمییابیم. گویی خداوند این عمل عبادی را نگه داشته تا در این زمان اتفاق بیفتد. بنابراین مهم است که بگوییم دورانی که در آن به سر میبریم چه ویژگیهایی دارد که چنین ادعایی میکنیم؟ تصوری که از دنیای امروز دارم این است که بحثی را تحت عنوان عادیسازی و روزمرهشدن داریم؛ جهان امروز یک جهان عادیشده و روزمرهشده است یا به عبارتی، جهانی بیروح است که دیگر هیچ چیزی، آدمیان را تحریک نمیکند که در مقابل آن عکسالعمل نشان دهند.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار کرد: این روند برخلاف گذشته است که بشریت تحت تأثیر واقع میشد و اقداماتی میکرد، اما جهان امروز این طور نیست و یک جهان عادیشده است و بسیاری از مسائل را شاهدیم و میبینیم که اتفاق میافتد، ولی خیلی راحت از کنار آنها عبور میکنیم که در هیچ دورهای این طور نبوده که در یک روز و در یک ساعت هزاران انسان را به یکباره بکشیم و یا با بمب اتم شهری را نابود کنیم و جنگ جهانی راه بیندازیم. جالب است که این همه از انسانها نابود شدند و سؤالی هم نمیشود. بنابراین در چنین جهانی زیست میکنیم که کشتار فراگیر شده و همه چیز روزمره شده است.
رجوع به امر الهی
وی با بیان اینکه جهان به ظاهر جهان شادی است، اما جهانی که در آن جنگ وجود دارد، نمیتواند شاد باشد، گفت: این جهان به مرحلهای از قساوت رسیده که همه مصیبتها را میفهمد و میبیند، اما با این احوال عکسالعملی از خود نشان نمیدهد و هیچ تعرضی نمیکند. دلیل این اتفاق این است که جهان ما قسیالقلب شده است. اگر این قسیالقلب شدن را قبول نداریم باید در مقابل آن چارهای داشته باشیم و از این روزمرگی خلاص شویم.
مهدویزادگان با بیان اینکه تنها راه چاره در برونرفت از این مشکل رجوع به امر الهی است، تصریح کرد: راههای غیرالهی جواب خود را پس دادهاند و نتیجه آن همین جهان عادی و روزمره است. جهان امروز بیشتر به اشک نیاز دارد و نه خنده. جامعه باید شاد باشد، اما جامعه امروز به ذکر مصیبت و اشک نیاز دارد. اشک نابی که میتواند این جهان عادیشده را اصلاح کند نیز در واقعه کربلا پیدا میشود؛ یعنی این کربلا و عاشورا برای همین است. ذکر مصیبت را نباید منحصر به شخص امام حسین(ع) کرد بلکه باید گسترده شود.
وی در ادامه افزود: برای عزاداری امام حسین(ع) درست است که در هیئتها حضور پیدا میکنیم، اما در اربعین همه جمع میشویم و در یک مسیر راهپیمایی میکنیم و در این مسیر از مصائب صحبت میکنیم. یکی از تفاوتهای این کنگره با حج این است که در حج به شما اجازه نمیدهند که کوچکترین حرفی در مورد مصیبتهای مسلمین بههم بزنید، اما این اجازه در اربعین وجود دارد و با این راهپیمایی داریم مصائب بشر امروز را ذکر میکنیم و اشک میریزیم. با این اشکها قلبها را رقیق میکنیم و قلوب که رقیق شود، به مصائب بشر توجه بیشتری صورت میگیرد.
نظر شما :