نشست اندیشه ورزی
مفهوم قرآنی نسبت عدالت و فرهنگ
نشست اندیشهورزی مفهوم قرآنی نسبت عدالت و فرهنگ
به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در راستای تولید، بسط و تعمیق اندیشههای نو در قلمرو تخصصی اندیشکدهها و تبیین موضوعات بین رشتهای و تعامل بین اندیشکدهای، روز دوشنبه، مورخ 1397/06/19 از ساعت 11 تا 13، «جلسه اندیشهورزی اندیشکده عدالت» با مشارکت «اندیشکده فرهنگ» در محل مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگزار خواهد شد.
موضوع این نشست اندیشهورزی"مفهوم قرآنی نسبت عدالت و فرهنگ"است که توسط حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدوی زادگان عضو اندیشکده عدالت و دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارائه خواهد شد.
در اینجا بخشی از مطالبی که در جلسه ارائه خواهد شد آمده است :
معنای قرآنی نسبت عدالت و فرهنگ
فرهنگ و عدالت، دو مقوله مهم وتاثیر گذار در حیات سیاسی و اجتماعی و فردی است و به همین خاطر دغدغه فکری همیشگی مردم و اندیشه ورزان و کارگزاران سیاسی و فرهنگی بوده است. آنان می کوشند با ارجاع مسایل پیرامونی این دو مقوله به مراجع و منابع فکری خود پاسخ های متقن و راهگشای خود را بیابند و در واقعیت خارجی به اجرا گذارند. مسایل مهمی چون چیستی عدالت و فرهنگ و نوع نسبت این دو با هم و به چه کار هم می آیند. بویژه این مسأله که عدالت در تعاملات فرهنگی چه نقش و کاربرد عملی می تواند داشته باشد، از مهم ترین مسایل فکری است. از این رو، منطقی است که این مسایل به اصلی ترین مرجع فکری – عملی یعنی قرآن کریم ارجاع داده شود و پاسخ های هدایت گرانه قرآن مجید را جویا شویم. چنان که در این گفتار با بضاعت نا چیز خود، می کوشم به گوشه از این مسایل به اختصار بپردازم. در واقع مساله نگارنده در این گفتار نسبت فرهنگ و عدالت و کاربست عدالت در گسست ها و پیوند های فرهنگی از افق معنایی قرآن کریم است. این گفتار در چهار فصل تنظیم شده است.
فصل اول – تعاریف
صاحب نظران زیادی درباره تعریف عدالت و فرهنگ سخن گفته اند. لیکن در این گفتار بنا بر ارایه گزارشی از این تعاریف را نداشته تعریف مختار خود را بیان می کنم و بر پایه همان تعریف بحث را پی می گیرم. تعریف مختار چنان که از بررسی های قرآنی پیش رو معلوم خواهد گشت، استنباطی از دلالت های معنایی قرآن کریم است.
تعریف فرهنگ : کنش های انسانی بر دوگونه عادت شده و زودگذر یا کنش های پایدار و نا پایدار تقسیم می شود و نیز این کنش ها معطوف به تولید مادی یا غیر مادی است. چگونه زیستن و نحوه کاربست تولیدات مادی مربوط به کنش های غیر مادی است. کنش انسانی می تواند عقلانی یا غیر عقلانی باشد. با عنایت به این سه مفروض، فرهنگ به عنوان کنش انسانی عبارت از « مجموعه باورها و گرایش ها و سلیقه های نهادینه یا عادت شده غیر مادی عقلانی و غیر عقلانی » است.
تعریف عدالت : عدالت در عام ترین معنا عبارت از قانون است. قانون همه مفاهیمی چون حق، موضع، اندازه، نظم، برابری، و حتی فضیلت را شامل می شود. زیرا قانون فضیلت است بلکه مادر فضلیت ها است. با فرض تقسیم عوالم به عالم انسانی و عالم عینی یا تکوینی؛ تجلی و ظهور عدالت در عالم تکوین، نظم است و در عالم انسانی، شریعت است. پس عدالت به دو گونه تکوینی ( نظم ) و تشریعی تقسیم می شود.
فصل دوم – التفات فرهنگی قرآن کریم
آیا قرآن مجید به فرهنگ و امر فرهنگی التفات کرده است؟ قرآن کریم کتاب هدایت انسان و جامعه است : « هذَا بَیَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ » [سوره آل عمران : 138]. و طبیعی است که به کنش های عادت شده غیر مادی یا همان کنش های فرهنگی، التفات هدایت گرانه داشته باشد. چنان که تصریح بر سنت های پیشین به منظور هدایت گری ناس را کرده است : « یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدیَکُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ». [سوره النساء : 26]. آیات زیادی را می توان ذکر کرد که ناظر به کنش های نهادینه شده یا کنش های فرهنگی است. این التفات قرآنی بسیار وسیع و گسترده است و همه نوع کنش های انسانی اعم از دینداران و کافران و مشرکین و بت پرستان و نیز فرهنگ های گذشته و حال را در بر می گیرد. قرآن کریم همان اندازه گردش شب و روز را برای اهل بصیرت، مایه عبرت آموزی می داند : « یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصَارِ » [سوره النور : 44] ؛ که قصص و سر گذشت گذشتگان را نیز مایه عبرت آموزی می داند : « لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَاب مَا کَانَ حَدیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ [سوره یوسف : 111[.
چند نکته :
1. قرآن کریم از میان فرهنگ ها بیشترین التفات را به فرهنگ عرب جاهلی دارد. زیرا بستر فرهنگی مخاطبان وحی بر فرهنگ عرب جاهلی استوار بود. این توجه بیشتر در آیات مکی دیده می شود و بعد آن بیشترین توجه را به فرهنگ منافقان و اهل کتاب دارد و از میان اهل کتاب به فرهنگ قوم بنی اسراییل و یهودیان به ویژه از جهت عهد شکنی و معاملات سود جویانه اقتصادی آنان است. این توجه بیشتر در آیات مدنی دیده می شود.
2. التفات قرآن کریم تنها معطوف به نفی فرهنگ های غیر دینی و غیر ایمانی نیست بلکه بیشترین توجه را به فرهنگ سازی اسلامی دارد. این بخش از کار فرهنگی مربوط به خطابات ایمانی است که همه مومنان مسلمان را شامل می شود و همه خطاب های تشویقی و تحذیری را در بر می گیرد. از نحوه سلام کردن و تحیت بر دیگران و نحو ورود به خانه ها گرفته معاشرت با همسران و فرزندان و دوستان و همسایگان و هم پیمانان و فرهنگ متارکه و معاملات اقتصادی و غیره را شامل می شود.
3. التفات فرهنگی قرآن کریم بر دو گونه امضایی و مولوی قابل تقسیم است. التفات های امضایی شامل آن دسته از فرهنگ های غیر ایمانی می شود که قرآن کریم بر آنها مهر تأیید زده است و نفی نکرده است و با جریان آن در فرهنگ اسلامی مخالفت نورزیده است. مانند احترام گذاشتن به فرهنگ ماههای حرام که در میان عرب جاهلی مرسوم بوده است. و یا رهانیت مسیحی که در قرآن کریم نفی نشده است ؛ اگرچه تاکید بر آن هم نکرده است : « ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ برُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوب الَّذینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَهً وَرَحْمَهً وَرَهْبَانِیَّهً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ » [سوره الحدید : 27[.
فصل سوم – مفهوم قرآن عدالت
قرآن کریم کهکشانی از منظومه های معرفتی است. درون هر یک از این منظومه ها مفاهیم و گزاره های پایه وجود دارد که شکل دهنده آن منظومه معرفتی است مانند مفهوم تقوا و گزاره لا اله الا الله که منظومه معرفتی تقوا را تشکیل می دهد و یا مفهوم هدایت و تبیان کل شی بودن قرآن کریم که منظومه معرفتی هدایت را شکل داده است و شاید بتوان گفت یکی از بزرگترین منظومه معرفتی قرآن کریم، عدالت است بر پایه مفهوم عدل و امر به قسط و عدل شکل گرفته است. منظومه معرفتی عدالت در قرآن کریم مفاهیم برجسته زیادی به همراه گزاره قرآنی هایی که این مفاهیم با خود دارند، حضور دارند. اجمالاً می توان به مفاهیمی مانند حق، قسط، قدر، عدل، شکر، طاعت، نعمت، رزق، تقوا، احسان، هدایت، اصلاح، فساد، کفر، طغیان، و بهشت و جهنم و پاداش و عقاب روز جزا، اشاره کرد.
چند نکته :
1. الله در تمام منظومه های معرفتی قرآن کریم حضور دارد و مفهوم مرکزی آنها به شمار می آید.
2. هر دو گونه عدالت تکوینی و عدالت تشریعی در قرآن کریم حضور پر رنگی دارند. نبود عدل در نظام تکوین برابر است با بی نظمی که منجر به نابودی و نیستی می شود. چنان که فقدان عدل در نظام تشریع منجر به به ضلالت و گمراهی است.
3. عدالت، واقعیتی مستقل در کنار دیگر وقایع و عینیت ها نیست بلکه وصف و عرضی است که واقعیات متصف به آن می شوند. عدالت یک واقعیت انضمامی نیست که اضافه به چیزها شود. البته این اتصاف می تواند ذاتی باشد مانند اتصاف باری تعالی به عدالت و می تواند عرضی باشد. از این رو، تعبییر حوزه عدالت و حوزه فرهنگ نا مفهوم است. به عبارت دیگر حوزه عدل همه جایی و هیچ جایی است. و بر این اساس، تعبیر « عدالت فرهنگی » به یک اعتبار ( عدالت در حوزه فرهنگ ) درست است و به اعتبار دیگر ( عدالت فرهنگی شده ) نادرست به نظر می آید.
فصل چهارم – نسبت قرآنی فرهنگ و عدالت
چنان که گفته شد قرآن مجید التفات صریحی بر فرهنگ و امر فرهنگی دارد. قرآن کریم پاره ای از فرهنگ ها را امضا کرده است و با جریان آن در حیات فرهنگی مسلمانان مخالفت نمی ورزد و بعضاً به تشویق آن می پردازد و حتی در احکام شرع انور مندرج می سازد. شاید سنت اعتکاف شکل تهذیب شده سنت رهبانیت مسیحی باشد. اما قرآن مجید با پاره های زیادی از فرهنگ ها صراحتاً یا متضمناً مخالفت کرده است. این مخالفت در جایی که احکام مولوی است، بیشتر ظهور دارد. زیرا بخش زیادی از این احکام جایگزین های فرهنگی قرآن کریم برای جامعه ایمانی است. برای مثال حکم شرعی حجاب، جایگزین قرآن کریم برای فرهنگ عریان گری و هرزگی است. بنابر این، ما در قرآن کریم با مجموعه ای از گسست ها و پیوند های فرهنگی مواجه هستیم. لیکن پرسش اساسی این است که که آیا بر این گسست و پیوند ها ی قرآنی منطقی حاکم است. پاسخ مختار آن است که منطق قرآنی در گسست و پیوند فرهنگی، اصل عدالت است. بر این اساس، قرآن مجید فرهنگ ها را به فرهنگ عادلانه یا عدالت محور و فرهنگ ناعادلانه تقسیم می کند.
نظر شما :