« معرفی و تمرین کتاب پیکسی و راهنمای آموزشی آن نوشته لیپمن و همکاران ( برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 3»

۲۰ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۸:۴۸ کد : ۳۸۱۱ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۴۵۱۹
« معرفی و تمرین کتاب پیکسی و راهنمای آموزشی آن نوشته لیپمن و همکاران ( برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 3»

سخنرانی  گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان (فبک ) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان « معرفی و تمرین کتاب پیکسی و راهنمای آموزشی آن نوشته لیپمن و همکاران ( برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 3» با حضور جناب آقای دکتر یحیی قائدی  عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی ( تربیت معلم سابق ) در تاریخ 20 شهریورماه 91 و از ساعت 10 الی 12 در سالن حکمت برگزار شد.

 

دکتر قائدی در ابتدا با بیان کلیت داستان پیکسی سخنرانی خود را آغاز کزد . وی گفت سال هااز چاپ این کتاب می گذرد و با هر بار خواندن، متوجه می شوم که این کتاب تا چه حد قوی نوشته شده است ودر واقع  معلم برای اجرای این کتاب نیاز به یک دوره 2 ساله تربیت معلم دارد .

دکتر قائدی در ابتدا با پرسش از حضار ،ذهن مخاطب را به چالش کشاند .

سپس شروع به تعریف داستان پیکسی کردو گفت :پیکسی به خودی خود، فقط یک داستان نیست ،بلکه داستان کوتاهی است در مورد داستان سرایی یک دختر به نام پیکسی . دختری کنجکاو که در مورد هر چیزی در جهان هستی سئوالی دارد . دارا بودن قدرت تخیل، دقت ،کنجکاوی در مورد چیزها وتمایل زیاد به تفکر در مورد چیزها وتمایل زیاد به تفکر در مورد امور مختلف که از ویژگیهای مهم فلسفیدن ا ست  از خصوصیات این فیلسوف کوچک است .  پیکسی( قهرمان داستان ) دانش آموز دوره ابتدایی است . آقای مولی گان معلم کلاس است و ایزابل ، برین ،کیت ،تامی ،روستی ،و... دیگر دانش آموزان این کلاس هستند . کلاسی که پیکسی داستانش را در  آن توصیف میکند  بیشتر دانش آموز محور بوده و معلم یک راهنمای واقعی است . آقای مولیگان یک معلم آرام و منطقی است ونقش یک هدایتگر را دارد . پیکسی در ابتدای داستان خودش را معرفی میکند ،در مورد  نامش ،خانواده اش و بعضی نظرات دیگران در مورد خودش صحبت می کند به عنوان مثال می گوید :من می توانم هنگام نشستن پاها یم را به صورت ضربدر روی هم قرار دهم وبا زانوهایم راه بروم و پدرم می گوید بدن تو از لاستیک ساخته شده است . در جای دیگر داستان میگوید :نظر مادرم این است  که رفتار های من طوری است که گویا من از سرکه ساخته شده ام. (اشاره به ترش رویی پیکسی ) داستان  پیکسی بر مسایل پیش آمده در مدرسه تمرکز دارد . ارتباطات پیکسی با معلم و دوستانش موضوع اصلی داستان است . البته مسایل دیگر نظیر روابط  پیکسی با خانواده اش وغیره ... به صورت حاشیه ای در بخشهای مختلف داستان اشاره می شود . علی رغم اینکه مسایل به نظر خواننده فرعی و نا مربوط به نظر می رسد در واقع با مسایل اصلی داستان در ارتباط بوده و متن اصلی را در رساندن کودکان به هدف اصلی داستان حمایت می کند .

 پیکسی در ابتدای داستان (بخش 1) نقل می کند که" آقای مولیگان پیشنهاد یک گردش علمی به باغ وحش را مطرح می کند . وبه بچه ها می گوید هدف از این گردش علمی،خلق یک داستان در مورد  یک موجود خیالی است . این موجود خیالی می تواند هر چیزی باشد که بچه ها به آن فکر کنند. داستان باید ساخته و پرداخته  ذهن کودکان بوده و موضوع داستان (موجود خیالی )به صورت یک  راز بماند ." این موضوع (موجود خیالی )و راز بودن آن  فکر بچه هاخصوصا فکر  پیکسی را مشغول  می کند . در ادامه داستان ،پیکسی می گوید :

" بعد ازظهر همان روز ،در حالی که به موجود خیالی ام فکر می کردم ،دستم که زیر چانه ام بود خواب رفت واین سوال برایم پیش امد که اگر من بیدارم چطور ممکن است بخشی از بدنم به خواب فرو رود . و این چیز عجیب نقطه آغاز سئوالات و کنجکاوی من در مورد خودم شد . به نظر رسید خود  من کسی هستم که به نوعی میتوانم موجود خیالی تلقی شو م ." دراین بخش داستان سوالاتی از قبیل " وقتی کل بدن بیدار است چطور ممکن است قسمتی از آن به خواب رود ؟یا" ایا من می توانم متعلق (وابسته ) به جسم باشم و در همان زمان هم جسم متعلق به خود من باشد ؟و..." مسائلی است که پیکسی را به تفکر در مورد خودش وادار می کند . و او را در خلق  داستانش و انتخاب موجود خیالی اش کمک میکند . این مو ضوعات در سراسر داستان فکر پیکسی را مشغول  میکند  ولی چون قرار است به صورت راز باقی بماند  نمی تواند به طور مستقیم در مورد آن با دیگران صحبت کند . در بخش دوم داستان پیکسی به دوستش برین اشاره ای دارد . برین (در این داستان )یکی از دانش آموزان همکلاس پیکسی است که علی رغم این اینکه قادر به صحبت کردن است با هیچ کس صحبت نمی کند و ارتباطات او به صورت غیر کلامی است . این ویژگی برین در طول داستان توجه پیکسی را به خود جلب کرده و کنجکاوی او را بر می انگیزد . در این بخش پیکسی باز در مورد یکی دیگر از ویژگی ها یش صحبت می کند و میگوید "من میتوانم پی در پی دور خودم بچرخم و ......." ودر مورد این مسئله و خواب رفتن قسمتهای مختلف بدنش با خواهرش میرانو صحبت می کند . پیکسی هنگام خواب ،پایش خواب رفته بود و به اشتباه فکر می کرد پای خواهرش میرانو است که روی پای او  افتاده بود . واو از خواهرش میپرسد : ایا تو فکر میکنی که اگر سرم خواب برود باز هم فکر می کنی که سر توست .؟ و اینقدر می پرسد و می پرسد که حوصله خواهرش را سر می برد . پیکسی با ناراحتی می گوید میرا ندا با من متفاوت است واصلا علاقمند به پرسشها و پی بردن به پاسخ آنها نیست . از دیگر مسائل فرعی که پیکسی در این بخش مطرح می کند این است که میراندا خارج از نوبت به حمام  می رود و این موضوع پیکسی را عصبانی کرده و به فکر فرومی برد که وقتی من یازده ساله شده ام حق چه کسانی   را ضایع خواهم کرد ؟ .....

نکته قابل توجه دیگر در پایان این بخش این است که از نظر پیکسی خیلی چیزها درستند و خیلی چیزها اشتباهند ولی بعضی چیزها به نظر می رسند که نه درستند ونه غلط .

در سایر بخشهای پیکسی  داستان از این قرار است که  پیکسی  تا قبل از رفتن به باغ وحش  به این که  آیا دوستانش  چه چیزی را به عنوان موجود خیالی برای ساخت داستانشان انتخاب میکنند  ؛ فکر میکند . تا اینکه روز  گردش علمی فرا می رسد . پیکسی و دوستانش هر کدام  به دقت به موجودات باغ وحش نگاه می کردند . طبق آنچه پیکسی در داستان میگوید  همه ی  دوستان او  حیوان مورد نظر خود را پیدا کردند  به جز پیکسی که تاآخرین لحظات هم نمیتوانست موجود مورد نظرش را پیدا کند . سرانجام آقای مولیگان به کمک او می آید  و با توجه به سوالاتی که در مورد ویژگی های موجود مورد نظر پیکسی  از او می پرسد و پاسخهایی که پیکسی در مورد آن می دهد این گونه به او راهنمایی میکند که موجود مورد نظر تو با توجه به آنچه که گفتی ، یک پستاندار است . پستانداران هم طبقه ای از موجودات هستند . پس از پایان گردش علمی پیکسی به خانه برمی گردد و در مورد آنچه اتفاق افتاده بود با مادرش صحبت میکند در نهایت مادر پیکسی او را متوجه گربه خانگی شان  می کند و به او می گوید  گربه هم از دسته پستانداران است .در ادامه داستان  پیکسی به علت بیماری چند روزی را باید در منزل بماند . در نتیجه نمیتواند داستانش را در مدرسه ارائه کند . بنابراین از دوستانش دعوت می کند برای شنیدن داستانش به منزل  پیکسی بیایند و پس از آن داستان او را در کلاس تعریف کنند . چند روز بعد  وقتی پیکسی به مدرسه باز می گردد دوستانش داستان او را به چهار سبک در قالب نمایش اجرا کردند .در پایان پرده چهارم بعضی از دوستان  پیکسی اعتقاد داشتند ، بعضی نمایش ها غیر واقعی و احمقانه بوده است و از او پرسیدند کدام یک از این داستانها به داستان تو شباهت داشت ؟ پیکسی می گوید : هیچ کدام ، ایکاش داستانم را بدون واسطه تعریف کرده بودم .

در خلال این داستان لیپمن ایده های فلسفی مورد نظرش را در بخشهای مختلف داستان گنجانده است که به آن اشاره می گردد :

به عنوان مثال در بخش سوم  نکته اساسی اشاره لیپمن به روابط فامیلی و خانوادگی است . در این بخش پیکسی و ایزابل  این مفهوم را از طریق مثال برای کانی توضیح می دهند .

نکته بارز در فصل چهارم  بحث در مورد تفاوت دلیل و بهانه تراشی است .  پیکسی در پایان این فصل چنین نتیجه می گیرد که با اینکه بهانه ، نوعی  دلیل است ، اما دلیل خوبی نیست .در واقع با بهانه تراشی هم میتوان کاری را انجام داد ولی این درست نیست .

در بخش پنجم  ، هدف اصلی آموزش روابط است . مثل روابط مکانی (دور ، نزدیک و ... ) ، روابط زمانی ( دیر ، زود و ... ) ، رابطه اعداد با یکدیگر  ، رابطه لغات با جملات ( از لحاظ گرامری و ... ) و روابط فامیلی ( رابطه مادر دختری و ... )

در بخش ششم  ، لیپمن به آموزش الگو ها ، مقایسه ها ، نسبتها ، تشبیه ها واستعاره ها  در قالب نوعی از روابط  می پردازد . به عنوان مثال با ارائه ماکت یک هواپیما آن را الگو و مدلی از یک هواپیمای واقعی معرفی می کند . یا با کشیدن تصویر کوه  و اتصال آن به لغت کوه  ( از طریق فلش ) رابطه کلمه با تصویر را  بیان می کند .

با پایان فصل ششم ، یک فصل مرور تمرینات ، طرح شده است . که به مرور شش فصل قبل می پردازد .

هدف اصلی در فصل هفت ، آموزش قوانین ( قوانین خانوادگی ، قوانین اجتماعی ، قوانین دستوری و گرامری و... ) است . به عنوان مثال ، " وقتی والدین در خانه نیستند نباید اجازه داد کسی به خانه وارد شود "  یا  " به قفس حیوانات باغ وحش دست نزنید   "

در بخش هشتم ، ماجراهای اتفاق افتاده در باغ وحش ، از زبان پیکسی بازگو میشود واینکه او نتوانسته است موجود خیالی مورد نظر برای ساخت داستانش را پیدا کند . او در این بخش ، وی‍ژگیهای حیوان مورد نظرش را برای معلمش ،  مطرح می کند ؛ سپس ، دانش آموزان  به کمک معلم  ، نتیجه می گیرند که حیوان مورد نظر او یک پستاندار بوده است .

در فصل نهم  ، داستان از این قرار است که : پیکسی و میراندا  به علت بیماری به دکتر مراجعه می کنند  .دکتر برای آنها پنج روز استراحت در منزل  تجویز می کند . پیکسی از این که نمی تواند به مدرسه برود و داستانش را برای دوستانش تعریف کند و همچنین داستانهای آنها را بشنود ، بسیار ناراحت می شود . تا اینکه به پیشنهاد پدرش ، از دوستانش دعوت می کند برای شنیدن داستان او به منزل آنها بیایند . چهار نفر از دوستانش ( ایزابل ، گرالدو ، ویلا و برین  ) دعوت او را پذیرفتند و قرار گذاشتند پس از شنیدن داستان  ، آنرا برای دیگران تعریف کنند . ایزابل داستان را برای کیت ، کیت برای روستی ، او هم برای نیل تعریف کرد .گرالدو نیز برای روبرت و او هم برای چیتا گفت . ویلا به جنی و جنی هم به تامی گفته بود ؛ و همگی با هم داستانی ساختند و قرار گذاشتند وقتی پیکسی به مدرسه می آید این داستان را به صورت نمایش برای همه اجرا کنند .

در دو فصل پایانی کتاب ، داستان از این قرار می شود که  ایزابل به پیکسی می گوید : ما قصد داریم داستان تو را از زبان چهار نفر آخری که داستان تو برای آنها نقل شده است ، بشنویم .و آنها هم ترتیب اجرای چهار نمایش را دادند. در این قسمت از داستان ، لیپمن چهار نمایش مهیج بر اساس بازنمایی افسانه ها ی امپدکلس، لوکرتوس، سمپوزیوم پارمندیس وافلاطون تدارک دیده است .ومنظور از این دوفصل این است که کودکان خود را در دنیایی از افسانه هایی ببینندکه     می توانند در حدود ممکنات آن تفکر کنند. بدون اینکه بدانند آنها واقعی هستند یا نه . در پایان پرده ی چهارم ، داستان از این قرار است که بعضی از دوستان پیکسی تعتقاد داشتند که بعضی از داستانها ( نمایشها ) غیر واقعی و احمقانه بوده اند . یکی از آنها از پیکسی می پرسد : کدام یک از این چهار برداشت ، به داستان تو شباهت بیشتری داشت .پیکسی می گوید : هیچکدام ، همه ی آنها دیدگاه متفاوتی نسبت به من  داشتند . به نظرم باید داستانم را ، خودم ( بدون واسطه) برای کلاس تعریف می کردم .

 

توصیف راهنمای معلم

 

درمقدمه راهنمای آموزشی (به سوی معنا)، لیپمن، برنامه پیکسی را (از نظر هدف های آن، محتوا و برخی از اصول و هدف هایی که مبنای طرح محتوای پیکسی بوده است) معرفی می کند. علاوه بر این توجه معلم را به برخی از ویژگی های کودکان (درمقایسه با بزرگسالان) که حاکی از فلسفی بودن ذهن آنهاست، جلب می کند .

- خواندن ونوشتن به عنوان استدلال

در بخش دوم مقدمه، لیپمن به نقش اساسی مکالمه در رشد مهارت خواندن و نوشتن اشاره میکند . او اعتقاد دارد با پذیرفتن این که مکالمه سبک طبیعی کودک است، وخواندن ونوشتن هم دراثر مکالمه رشد می یابند می توانیم آموزشی متفاوت از سبک کنونی ارائه کنیم و ارزش فوق العاده ای برای برنامه ریزی آموزشی کودکان قائل شویم .

 

- ابهام

در بخش بعدی مقدمه، لیپمن هدف اصلی برنامه پیکسی را کمک به کودکان در رشد مهارت های شناختی (به صورت مرحله ای ودر عین حال روبه رشد) می داند. هدف دیگر پیکسی، مجهز کردن کودک به فهم ابهام است که نه تنها کودک را برای مواجهه با ابهامات ، ایهام و سخن دوپهلو در گفتگوی روزمره آماده می سازد ، بلکه مهارت  لازم را برای فهم متن ادبی، کنایی و تنگناهای روابط بشری در او ایجاد می کند .

- روابط

در پیکسی آموزش روابط از طریق مقایسه و سنجش ارائه شده است روابط (مثل بزرگتر از، شلوغ تراز، برابر، دیرتر از، زودتر از ) همچنین نسبت های آشنا (مادر، دایی، پدربزرگ و...) و حتی روابط د ردستور زبان (مفعول، اسم، صفت ، قید و...) مواردی هستند که به منظور  شکل گیری ادبیات اندیشی کودکان، دراین برنامه لحاظ شده است. یکی دیگر از اهداف لیپمن فهم این نکته است که به کودکان یاد دهیم به جای اینکه اشیاء را با غیر اشیاء وافراد را با غیر افراد  مقایسه کنند، اشیاء با اشیاء اعداد با اعداد و مردم با مردم مقایسه شوند. به عنوان مثال فنجانی که به پهلو خوابانده شده نباید به عنوان یک فنجان خسته و بیچاره درک شود. چون خستگی و بیچارگی از خصایص انسان است نه اشیاء .

- شباهت

شباهت، مقایسه ای آشکار و استعاره مقایسه ای پنهان است. شباهت، ادعایی است مبنی بر اینکه دو چیز که طبیعتاً متفاوت هستند، از جهاتی مشابه اند تمثیل، ادعایی است مبنی بر اینکه، دو رابطه، مشابهند . کودکان در تولید تمثیل و استعاره نیازی به مشاوره ی ما ندارند زیرا قدرت آنها دراین زمینه بیشتر از بزرگترهاست. آنچه آنها (درمقایسه با بزرگسالان ) ندارند یک حس انتقادی است که به وسیله آن  در گفتار مشارکتی آنها بتوانند راجع به مناسب یا نامناسب بودن تمثیل ها، قضاوت کنند. هدف پیکسی کمک به رشد این حس انتقادی است .

-تمثیل ها

برخی متفکران، تمثیل و مثال را نوعی استدلال می دانند که افراد خلاق، در همه زمینه ها از آن استفاده می کنند. درتمثیل تأکید بر شباهت دو رابطه است. رشد اولیهٔ مهارت های پایه مانند استدلال تمثیلی، راهبرد ضروری برای کمک به رشد شناختی و خلاقیت است. درک تناسب (نسبت) بین چیزها و روابط، لازمه ی ساخت تمثیل و استدلال تمثیل است. و استدلال تمثیلی هم در شکل گیری استدلال قیاسی نقشی دارد. در واقع هرگاه استدلال قیاسی رخ دهد برخی درجه های استدلال تمثیلی را نیز شامل شده است .

-قانون و دلیل

وقتی کاری را انجام می دهیم برای قضاوت راجع به معلمان و توجیه رفتارمان از دلایل استفاده می کنیم. دراین مرحله از رشد شناختی کودک لازم است دلیل وقانون را به بچه ها آموزش دهیم. البته تدریس مهارت تفکر لازم نیست از آموزش قوانین، اصول بدیهی و... آغاز کرد .

رویکرد کل گرا، امکان پاسخگویی به علایم جزئی و تفاوت های ظریفی را به دانش آموز می دهد که کاربرد مکانیکی قوانین را تسریع می کند. این رویکرد، تمرین هایی را در راهنمای آموزشی سازماندهی کرده است بهتر است بلافاصله در پی ارائه ی مفهوم به کودکان از آنها بپرسیم : آیا در این مکالمه، این مثال ویژه، استدلال ضعیف یا خوبی است؟ تا اینکه از کودک بخواهیم اول یاد بگیرد و بعد موارد نقص منطقی را در آن پیدا کند .

نتیجه این تمرین این است که کودک دراستدلال خود به دنبال راهکارهایی است که نسبت به تناسب تمثیلی مناسب و نامناسب را تشخیص دهد. علاوه بر این تکنیک های ردیابی استدلال نامعتبر را نیز فراگیرد. رویکرد کل گرا، عبارتست از مجموعه ای از روابط، روابطی که پیکسی ودوستانش در طی 6 فصل اول کتاب درگیر آن هستند. این کل گرایی به تحلیل ساختارهای ارتباطی ضعیف منجر می شود. که این تحلیل، به ویژه درکشف تمایز بین طبقات و خانواده ها مشهوداست .

- داستان

داستان ها  راهی برای مشخص کردن مرز بین واقعیت وخیال هستند. ساخت داستان، اهمیت ویژه ای در رشد مهارت های شناختی کودک درسازماندهی به عقاید، مرتب کردن، خیال پردازی، دلالت ها، مهار تخیل و تلاش برای ثبات ویکپارچگی دارد، پیکسی شامل یک سطح اضافی از پیچیدگی هاست. زیرا سؤالی راجع به رابطه یک داستان و خلق آن داستان مطرح می کند وهمزمان  با آن تصوری از انواع تفسیر دانش آموزان، چگونگی شکل گیری رسم و رسومات واینکه چگونه صفتی از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند، را به دانش آموزان ارائه می کند. سرانجام، برنامه، کودک را به ریسک کردن در تفسیر داستان تشویق می کند. این عمل بر اساس برداشت های متفاوت راجع به وقایع و رویدادها در ادامه داستان، صورت می پذیرد .

- رمزو راز

مضمون دیگری که در پیکسی است رمز و راز است این داستان از این لحاظ رمز آلود است که راجع به بعضی چیزهایی است که هیچ توضیح واضحی برای آنها وجود ندارد. به عنون مثال آیا جهان پایانی دارد و اگر دارد چگونه؟ کنایه پایانی پیکسی این است که چگونه ما هرچیز را می دانیم ؟ تفکر و دانستن این نکته که تفکر، خود ، جنبه های راز گونه ای دارد، اولین راز است. همانطور که پیکسی در داستان پیش می رود به این نتیجه می رسد که ذهن و روان او یک راز است .

-افسانه

نمایش مهیج و بازنمایی افسانه ها، به کودک فرصت خلق نمایش جدید،تفسیرها و اسطوره شناسی جدید را میدهد. دوفصل پایانی پیکسی، راجع به افسانه های امپدکلس ، لوکرتوس ، سمپوزیوم پارمندیس   وافلاطون می باشد. ومنظور از این دوفصل این است که کودکان خود را در دنیایی از افسانه هایی ببینندکه می توانند در حدود ممکنات آن تفکر کنند. بدون اینکه بدانند آنها واقعی هستند یا نه. در پایان برنامه، اگر  پیکسی تمایل به داستان سرایی را در بچه ها ایجاد نکند و منجر به بروز داستان سرایی نشود و اگر باعث افزایش خلاقیت در جنبه های ادبیاتی (و نه صرفاً تصدیق آن) نشود؛ پیکسی در رسیدن به هدف خود شکست خورده است

درپایان مقدمه کتاب راهنمای آموزشی،لیپمن پیشنهاداتی برای معلم، برای تشویق کردن کودک به نوشتن ارائه می کند. از جمله استفاده از کتاب های تمرین مثل چطورو چرا؟ کتاب راهنمای سوکی و یا حتی استفاده از تمرینهای ابداعی و ایده هایی برای تمرین از پیشنهادات اوست .

 

 

در پایان نیز جلسه پرسش و پاسخ بین مدعوین محترم و سخنران برگزار شد .

 

 

 

فایل های ضمیمه


نظر شما :