نشست آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران برگزار شد
نشست آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران با سخنرانی دکتر حمیدرضا دالوند، دکتر شاهین آریامنش، دکتر سیروس نصرالهزاده و دکتر عسکر بهرامی، اول بهمنماه 402 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در آغاز این نشست دکتر شاهین آریامنش دبیر علمی نشست دربارۀ برگزاری سلسلهنشستهای نقد و بررسی کتاب گفت: این نشستها به پیشنهاد دکتر سیروس نصرالهزاده رئیس پژوهشکده زبانشناسی برگزار میشود که قرار است کتابهای ایرانشناسی، باستانشناسی و فرهنگ زبانهای باستانی و تاریخ و زبانشناسی و رشتههای مرتبط نقد و بررسی شود. در نخستین نشست کتاب آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران نوشتۀ دکتر عسکر بهرامی برای نقد و بررسی برگزیده شد.
تاریخنگاری در جامعۀ امروز ما تهی از حقیقت شده است
دکتر حمیدرضا دالوند نخستین سخنران این نشست گفت: بررسی این کتاب، پرداختن به چگونگی آغاز مطالعات زبان پهلوی است و این خود جزیی از موضوعی بزرگتر یعنی پرداختن به دنیای باستان و زبانهای باستانی است. متأسفانه در 100 سال گذشته و در سالهای اخیر که به تاریخ علوم انسانی پرداخته شده است، به زبانهای باستانی پرداخته نشده است که چرا بهسوی علم زبانشناسی بهویژه زبانهای باستان رفتیم.
دالوند افزود: اگر به این سؤال پاسخ ندهیم چالشهای پیشروی خود را هرگز نخواهیم توانست حل کنیم. هنوز در جامعه بر سر دوراهی ماندهایم که نگاه به زبانشناسی نگاهی علمی باشد یا از سر هیجان و احساسات. در دوران مشروطه زبان بهعنوان رسانهای که برای تودههاست و نیز بحثهای ملی که پدید میآید، اهمیت پیدا میکند و همین بستری برای عرصههای مختلف همچون روزنامهنگاری و ادبیات میشود. تاریخنگاری در جامعۀ امروز ما تهی از حقیقت شده است و یکی از چالشهای روزگار ما است که این تاریخ که به معنای فهم و اطلاعرسانی از رویدادهاست جای خود را به مدلها و شیوههای تحقیق علوم اجتماعی داده است و نظریات بر حقایق تاریخی سایه افکنده است.
وی درباره این کتاب گفت: کتاب 5 فصل دارد و ویژگی خوب این کتاب این است که نویسنده با نگاه دایرهالمعارفی، گزیدهگویانه به مبحث زبان پهلوی ساسانی پرداخته است. درواقع کتاب خلاصه است اما سطر به سطر دادههای مختلف دارد که بسیار ارزشمند است. بهرامی ریزبینانه و با دقت تاریخ آموزش زبان پهلوی را بررسی کرده است. درواقع کتاب متمرکز بر شخصیت ارنست هرتسفلد است که بر ملکالشعرای بهار، احمد کسروی و غلامرضا رشیدیاسمی تأثیر میگذارد.
ارنست هرتسفلد جریانساز پژوهشهای باستانشناسی و زبانهای باستانی در ایران است
دکتر آریامنش دیگر سخنران این نشست گفت: کتاب آغازگران پژوهش زبان پهلوی در ایران کتابی کمحجم اما پرمایه است که به پیشینه آغازگران این زبان میپردازند. در این زمینه اگر آثاری نوشته شده مربوط به مقالهها و کتابهایی است که نویسندگانش به کوتاهی درباره این آغازگران پژوهش زبان پهلوی نوشتهاند و این کتاب بهراستی نخستین کتابی است که آغازگران زبان پهلوی ساسانی در ایران را بررسی کرده است.
آریامنش افزود: بهرامی نخستین گام را در زمینۀ شناساندن آغازگران زبان پهلوی در ایران برداشته و بهخوبی نخستین مرحلۀ آموزش را بررسی کرده است اما به مرحلههای سپسین که آموزش زبان پهلوی ساسانی در دانشگاه تهران و نیز بنیانگذاری رشتۀ زبانهای باستانی در دهۀ 1340 خورشیدی در دانشگاه تهران نپرداخته است که روشن است این دو مرحله خود مبحثی جداگانه را میطلبد.
این باستانشناس گفت: فصل نخست این کتاب سرآغاز مطالعات زبانهای ایرانی باستان است که نویسنده در آن به پا گرفتن پژوهشهای ایران باستان و نیز ترجمۀ اوستا توسط دوپرون به زبان فرانسه میپردازد. در این فصل به دوره قاجار اشاره میشود که در این دوره، گرایش به ایران یا ایرانگرایی در میان شماری از قاجاریان پدید میآید که کسانی چون لسانالملک و فرصت شیرازی به فعالیت در این زمینه میپردازند. درواقع ایرانگرایی و پرداختن به ایران باستان در دورۀ قاجار شکل گرفت.
آریامنش ادامه داد: فصل دوم این کتاب درباره ارنست هرتسفلد باستانشناس و زبانشناس است. پرودس اکتور شروو چنین میگوید که ما هم باستانشناسان خوبی داریم و هم زبانشناسان خوبی اما کمتر پیش میآید که باستانشناس خوبی داشته باشیم که زبانشناسی را نیز خوب بداند که هرتسفلد چنین بود. بهراستی که سخن شروو درست است و با همۀ ایرادها و انتقادهایی که میتوان به هرتسفلد گرفت و آثار و کارهای باستانشناسی او را نقد کرد، او را میتوان جریانساز پژوهشهای باستانشناسی و زبانهای باستانی در ایران دانست که کسانی چون ملکالشعرای بهار، احمد کسروی، غلامرضا رشیدیاسمی، آبراهامیان، سیدحسن تقیزاده، علیاصغر حکمت، نصراله فلسفی، مجتبی مینوی و سعید نفیسی نزد او به آموختن زبان پهلوی ساسانی پرداختند.
وی در پایان گفت: جریانسازی هرتسفلد را در کتیبۀ پهلوی پایکولی در کردستان عراق نیز میتوان دید که پژوهشگران بسیاری را حتی در زمان اکنون دنبالهرو خود کرد و خوشبختانه بهرامی با این کتاب دیدی ترازمندانه به فعالیتهای ارنست هرتسفلد و نیز سه شاگرد موفقش ملکالشعرای بهار، احمد کسروی و غلامرضا رشیدیاسمی داشته است و نقاط قوت و نیز کاستیهای ترجمههایی را که این سه تن از متنهای پهلوی انجام دادهاند، بهخوبی نشان داده است.
نبوغ هرتسفلد در بازیابی کتیبۀ پایکولی است
دکتر نصرالهزاده، رئیس پژوهشکده زبانشناسیِ پژوهشگاه، در این نشست گفت: به مطالعات کتیبهشناسی هرتسفلد در این کتاب چندان پرداخته نشده است و جای کار بیشتری دارد. نباید چنین تصور شود که کتیبه محوطۀ پایکولی سالم بوده است و بهراحتی خوانده شده است بلکه نبوغ هرتسفلد باعث شد که کتیبۀ پایکولی بازیابی شود. پایکولی دو روایت پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی دارد که هرتسفلد با هوشمندی قطعات کتیبهها را کنار هم میچیند و متوجه مفاهیم متن میشود و دیگران براساس کارهای هرتسفلد پژوهش میکنند.
نصرالهزاده افزود: یکی از کمبودهای این کتاب، تصویر است. بهویژه هنگامی که از خانۀ هرتسفلد صحبت میشود که افرادی همچون بهار و رشیدیاسمی و احمد کسروی به آنجا میروند تا زبان پهلوی ساسانی را بیاموزند، ای کاش برخی از آن عکسها در این کتاب میآمد. از مشکلات این کتابها، نبود سند است که بسیاری از این سندهای ایرانی هنوز آزاد نشده و در اختیار عموم قرار نگرفته است. در مرکز اسناد باستانشناسی بیش از یک میلیون سند است که در سال 1387 به کتابخانه میراث فرهنگی منتقل شد اما هنوز دسترسی به آنها بهراحتی میسر نشده است که دسترسی به آنها کمک میکند تا بهتر بتوان این وضعیت را بررسی کرد.
نصرالهزاده در پایان گفت: فصل نخست کتاب بسیار ارزنده است اما در فصل دوم مطالب چند بار تکرار شده است و شاید متأثر از مدخلنویسی است که باعث تکرار شده است اما در کل کتاب، کتابی ارزنده است.
کسی که میخواهد در زمینه زبان فارسی و سبکشناسی به فعالیت بپردازد، باید زبان پهلوی ساسانی بداند
عسکر بهرامی، نویسنده کتاب نیز گفت: تاریخچه هر علمی جذابیت و البته فواید بسیار زیادی دارد. درباره زبان پهلوی بسیار جستوجو کردم اما چنانکه دکتر آریامنش اشاره کرد، اثر مدونی در این زمینه ندیدم حتی در حد یک مقاله، ازهمینرو بر آن شدم تا چنین کتابی را بنویسم.
وی افزود: حکومتهای قاجار و پهلوی هیچ دخلی در آموزش زبان پهلوی نداشتند، بلکه پژوهشگرانی همچون ملکالشعرای بهار بودند که پایش را در یک کفش کرده بودند تا زبان پهلوی ساسانی در ایران آموزش داده شود چراکه بر این باور بود برای پژوهش در متون فارسی، نیازمند دانستن و آموختن زبان پهلوی است ازآنرو که زبان پهلوی مادر زبان فارسی است و کسی که میخواهد در زمینه تاریخ زبان فارسی و سبکشناسی به فعالیت بپردازد باید زبان پهلوی ساسانی بداند. درواقع اصرار بهار بود تا مدرسۀ آموزش زبان پهلوی شکل بگیرد و نه حکومت.
بهرامی ادامه داد: با توجه به مطالب بسیاری که وجود دارد کتاب میتوانست 10 برابر این کتاب شود اما بهدلیل اینکه در این روزگار کمتر ناشری زیر بار چاپ کتاب حجیم میرود و خیلیها حوصلۀ خواندن کتابهای قطور را ندارند؛ بنابراین کتاب را کوتاهتر نوشتم./پایان
نظر شما :