جلسه دفاعیه رساله دکتری
متنِ سخنرانیِ جلسهی دفاع از رسالهی دکتری- ذکریا
سزاوار است سخن را با قدردانی از استادانم آقایان دکتر علیرضا ملایی و دکتر مهدی معینزاده و خانم دکتر نیره دلیر آغاز کنم. استادانِ فرهیختهام، از حمایتِ بیدریغ، اعتمادِ تاموتمام و راهنماییهای فروتنانهیِ شما سپاسگزارم. همچنین، به استادانِ محترمِ داور سپاس میگویم. شما استادانِ ارجمند با پذیرشِ داوریِ این رساله مرا وامدارِ بزرگواریتان ساختید. هنگامی که سخن به قدردانی از همسرم، دکتر ساقی فرهمندپور میرسد واژهها ناتوان میشوند. بدونِ همراهیهایِ بیپیرایهی او این کار بهانجام نمیرسید. این رساله را به پدر و مادرِ عزیزم که رنجِ سالها زندگی هرگز غباری بر نیکنفسیشان نَنِشانده است پیشکش میکنم. میهمانانِ محترم، همگی خوش آمدید.
اکنون، برای روشنسازیِ موضوعِ رسالهیِ حاضر بایسته آن است که عنوانِ رساله را بهنحوی دقیق فرادیده قرار دهیم. این عنوان دارایِ چهار سازمایهیِ اصلی است: نخست، مفهومِ تاریخمندی؛ دوم، دیالکتیکِ پیوستگی و ناپیوستگی؛ سوم، تاریخنگاری؛ چهارم، انقلابِ مشروطیت.
مفهومِ تاریخمندی متضمّنِ دیالکتیکِ پیوستگی و ناپیوستگی است. تاریخنگاری در تاریخمندیِ انسان بنیاد دارد. بنابراین، عنوانِ رساله گویای آن است که گفتارِ رساله دربارهیِ تاریخنگاری و بنیادِ آن است.
برای ایضاحِ مفهومِ تاریخمندی بهمثابهیِ بنیادِ تاریخنگاری باید تاریخنگاریِ انضمامی را فرادیده نهیم تا معنا و دلالتِ مفهومِ تاریخمندی مجالِ آشکار شدن پیدا کند و در پیِ آن دستیافتنی گردد. بر این اساس، نگارندهیِ رسالهیِ حاضر تحلیل و تفسیرِ تاریخِ مشروطۀ ایران و تاریخِ هجده سالۀ آذربایجان هر دو نوشتهیِ احمدِ کسروی و ایدئولوژیِ نهضتِ مشروطیتِ ایران و مجلسِ اوّل و بحرانِ آزادی هر دو نوشتهیِ فریدونِ آدمیت را مقصدِ خویش ساخت.
به بیان روشنتر، نگارنده در رسالهیِ حاضر کوشیده است از راهِ تحلیل و تفسیرِ تاریخنگاریِ جنبشِ مشروطهخواهی تزی دربارهیِ تاریخنگاری بهدست دهد. این یعنی رسالهیِ حاضر تزی دربارهیِ جنبشِ مشروطهخواهی نیست؛ رسالهیِ حاضر یک پژوهشِ تاریخی دربارهیِ جنبشِ مشروطهخواهی نیست. این رساله با فرادیده داشتنِ تاریخنگاریِ انضمامیِ جنبشِ مشروطهخواهی تزی دربارهیِ علمِ تاریخنگاری است.
نگارنده تزِ خویش در بابِ علمِ تاریخ را بر مفهومِ تاریخمندی آنگونه که هایدگر آن را در کتابِ هستی و زمان ساخته و پرداخته کرده است بنا نهاده. لیکن مفهومِ تاریخمندیِ هایدگر بهنزدِ نگارندهیِ رساله یک دُگم یا اصلِ جزمی نیست. دیدگاهورزی در علومِ انسانی همانا غایت است بدین معنا که در این علوم تنها یک «نظر-گاهِ» مطلق وجود ندارد، بلکه دانشورِ علومِ انسانی همواره میکوشد آن «دید-گاه» یا «نظر-گاهی» را برگزیند که با قرار گرفتن در آن بتواند آنچه را که محلِ پرسش و پژوهش قرار داده است بهنحوی دقیقتر و روشنتر ببیند و بفهمد و معنا و دلالتِ آن را در زبان بهبیان آورد. این یعنی مفهومِ تاریخمندی آنگونه که در هستی و زمانِ هایدگر ساخته و پرداخته شده است، آن «دید-گاه» یا «نظر-گاهی» است که نگارندهیِ رسالهیِ حاضر آن را برگزیده تا در فراشدِ ایضاح و روشنسازیِ معنا و دلالتِ این مفهوم، تزی دربارهیِ علمِ تاریخنگاری بهدست دهد.
بهگمانِ نگارنده پاسخ دادن به این پرسشها که 1. علمِ تاریخ چگونه علمی است؟ 2. این علم چگونه زاده و ساخته میشود؛ چگونه میپاید؟ 3. و موضوعِ علمِ تاریخنگاری چیست؟ مستلزمِ ایضاح و روشنسازیِ معنا و دلالتِ مفهومِ تاریخمندی است. بحث در بابِ تاریخمندی، بحثی هستیشناختی دربارهیِ نوعِ هستیِ موجوداتِ تاریخی است و این یعنی تاریخنگار بدونِ فهمِ تاریخمندی هرگز نمیتواند پرده از امرِ تاریخی یا تاریخنگارانه بردارد. وظیفهیِ اصلیِ تاریخنگاری عبارت از کشف و آشکارسازیِ موجوداتی است که در هستیشان تاریخمندند. این یعنی موضوعِ تاریخنگاری عبارت از امرِ تاریخی بهمثابهیِ فعلِ در حالِ شکلگیری است.
اگر پژوهشِ علمی، پُرسندگی است و پُرسندگی، جستاری آگاهانه است، پس توضیحِ این نکته بایسته است که متعلقاتِ هرگونه پرسشی اساساً چیست؟ اینک میتوان گفت که علمِ تاریخنگاری عبارت از پرسشگریِ تاریخی است و پرسشگریِ تاریخی از تاریخمندی برمیخیزد و به آن برمیگردد. این یعنی میانِ آنچه پرسشِ تاریخی دربارهیِ آن است از یک سو و تاریخمندی از سوی دیگر، نوعی پیوستگیِ دوسویه وجود دارد بدین معنا که تاریخنگار از موضوعِ پرسشِ تاریخی بهسویِ تاریخمندی و از تاریخمندی بهسویِ موضوعِ پرسشِ تاریخی در رفت – و - برگشت است. بدینسان، تاریخمندی آن مفهومِ بنیادینی است که آنچه را که میتواند محلِ پرسشِ تاریخی واقع شود تعیین و تحدید میکند.
بنابراین، موضوعِ تاریخنگاری هرگز یک امرِ تحققیافتهیِ بهپایانرسیده یعنی آن چیزی که پیش از این بهنحوی تاموتمام فعلیتیافته و اکنون بهمثابهیِ «امرِ واقع» همچون نتیجهای منجمد و ایستا، یک سنگواره و یک شیء پیشدستِ ما حاضر است نیست، بلکه موضوعِ تاریخنگاری همواره عبارت از امرِ تاریخی بهمثابهیِ فعلِ در حالِ شکلگیری است.
نظر شما :