معرفی گروه
آزوفا:
آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسی زبانان
از تأسیس بخش آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسیزبانان دو سالی میگذرد. نام اختصاری این بخش "آزوفا" برگزیده شده که به همین شکل کاربرد یافته و افزونبر آموزش زبان فارسی، بر ضرورت حضور فرهنگ و تمدن ایران در این رشته تأکید دارد. در مقایسه، "آزفا" نمایندهٔ رشتهٔ "آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان" در مراکز علمی و آموزشی کشور از جمله دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان و دانشگاه فردوسی مشهد است.
شناساندن مجموعهٔ جذابیتهای ادبی، تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران با استفاده از روشهای پیشرفته و نرمافزارهای صوتی- تصویری در شبکهٔ جهانی آموزش زبان فارسی، هدف و رویکرد آزوفاست. به این ترتیب، محتوای آزوفا به گلشنی مانند است که زیبایی و رایحه آن دل و جان را نوازش میدهد و بخش آزوفا، همگام و هماهنگ با متولیان ارجمند گسترش زبان و ادبیات فارسی، آنان را در نشر این زیبایی و رایحهٔ دلانگیز یاری خواهد رساند. گلشن زبان و فرهنگ ایران اینک نه تنها به ثمر نشسته، که ثمرات آن به مراکز علمی و آموزشی زیادی راه یافته و امید میرود که هرچه زودتر جایگاه رفیع خود را باز یابد.
در نوشتهٔ حاضر، ابتدا به گستردگی زبان فارسی در خارج از کشور و دلایل کلی آن اشاره کردهام. آنگاه ارکان آموزش زبان فارسی و تنگناهای موجود در این حوزه را مورد بررسی قرار دادهام و سرانجام، پس از ارزیابی عملکرد کلی نهادهای متولی آموزش زبان و ادبیات فارسی، به شکلگیری و تأسیس بخش آزوفا و اهداف و برنامههای آن پرداختهام.
گستردگی زبان فارسی در خارج از کشور: از آغاز تلاشهای مربوط به گسترش زبان فارسی در خارج از کشور که به همت وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1354 صورت گرفت حدود نیم قرن میگذرد. فعالیتهای محدود و مختصر سالهای اولیه در جهت معرفی و ترویج زبان و ادبیات فارسی اینک به برنامهای چشمگیر و معتبر در بسیاری از کشورهای جهان تبدیل گردیده است که میتوان آن را در مجموع حاصل عوامل زیر دانست:
ارکان آموزش زبان فارسی و تنگناهای آن: عوامل مؤثر در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان چنانچه به تفصیل آورده شوند مجموعهٔ بزرگی را تشکیل میدهند، اما در بحث کوتاه کنونی مهمترین و مؤثرترین این عوامل در پنج مورد زیر خلاصه میشوند: 1. محیط زبانی 2. شرایط دانشجویان 3. ویژگیهای مدرسان 4. کتابهای درسی 5. ارزیابی و نظارت. بررسی هریک از پنج رکن یادشده محدودیتهای فراروی متولیان این حوزه و نیز امکانات بالقوهٔ کشور در گسترش و ارتقای زبان فارسی را نشان خواهد داد.
1. محیط زبانی: محیط زبانی از مهمترین عوامل در یادگیری زبان است. هرچه محیط زبانی فراگیران با زبان مورد آموزش آنها بیشتر منطبق باشد، به عبارت دیگر، هرچه زبانآموزان بیشتر در محیط زندگی، کار و تحصیل اهل زبان مورد آموزش قرار گیرند یادگیری سریعتر و آسانتر صورت خواهد گرفت و در حالت عکس، دشوارتر خواهد بود. بد نیست به چند محیط زبانی متفاوت که زبانآموز در آنها قرار میگیرد و زبان مادری یا بیگانه را میآموزد اشاره شود:
اکثریت غالب فراگیران زبان فارسی که در خارج از کشور تحصیل میکنند طبعا در محیطهای غیرفارسیزبان قرار دارند و اصولا ایجاد تغییرات محیط زبانی به منظور وارد شدن آنان به محیط فارسیزبان غیرممکن و مشخصا خارج از توان نهادهای متولی است. در بسیاری از کلاسهای آموزشی که معلمان ایرانی تدریس نمیکنند، یا بهرغم حضور معلم ایرانی، از روشهای کارساز آموزشی استفاده نمیشود، محیط غیرزبانی تأثیر منفی بیشتری بهجای میگذارد و در صورت ادامهٔ این وضعیت، یادگیری زبان، بهویژه از نظر گونهٔ گفتاری آن، دشوار گردیده و حاصل کار از سطح رضایتبخشی برخوردار نخواهد بود. در حال حاضر چنین مشکلی برای دانشجویان زبان فارسی وجود دارد. بسیاری از مدرسان غیرایرانی زبان فارسی که بخش عظیمی از مدرسان خارج از کشور را تشکیل میدهند نیز دچار ضعف تکلم میباشند. همین امر اولا موجب نگرانی و افت بازدهی این مدرسان میشود و ثانیا مانعی برای یادگیری و پیشرفت زبانآموزان به شمار میرود. بنابراین، مشکل محیط زبانی ایجاب میکند که با استفاده از راهکارهای آموزشی به شیوهای عمل نماییم که در حد امکان با تأثیرات منفی آن مقابله گردد.
2. شرایط دانشجویان: در کلاسهای فارسی مراکز دانشگاهی خارج از کشور، دانشجویان با برنامههای تحصیلی متفاوتی به آموزش زبان میپردازند. رشتههای تحصیلی آنان نیز شباهت زیادی باهم ندارد. در تعدادی از این مراکز، فارسی رشتهٔ اصلی شمرده میشود. در برخی از آنها، فارسی درس اجباری از رشتهٔ دیگری است و در کلاسهای زیادی، درسی اختیاری به حساب میآید. کلاسهای رایزنیهای فرهنگی اغلب به زبانآموزان متفرقه در سنین مختلف اختصاص دارد و شرکت در کلاسها داوطلبانه است.
میزان علاقهمندی به زبان فارسی هم بسیار تفاوت دارد. علاقه به فارسی اغلب در حد علاقه به یک زبان خارجی است که از شیرینی و جذابیت آشنایی با آن زبان و ملت و کشور صاحب آن ناشی میشود. علاقهمندی در این حد واقعیتی همگانی است و کمتر زبانآموزی لذت ارتباط با یک زبان جدید را انکار میکند. علاوه براین، عوامل تأثیرگذار دیگری در آموزش هر زبان بالقوه وجود دارد از جمله گرایش به زمینههای تاریخی و فرهنگی کشور و ملت اهل زبان، لذت بردن از ادبیات آن زبان، رابطهٔ دوستی و خویشاوندی با گویندگان زبان و یا ضرورت مسافرت به سرزمین مربوط. لازم است به این دسته از عوامل، انگیزههای شغلی، اقتصادی، تجاری یا سیاسی و نظامی نیز افزوده شود. برنامهریزی جامع و مطلوب آموزشی ایجاب مینماید که برای تمامی تفاوتهای یادشده راهکارهای مناسب اندیشیده شود و ابزارهای آموزشی لازم فراهم گردد، امری که امکانات بسیار وسیع و متنوعی را طلب میکند.
مقایسهٔ آماری فراگیران زبان فارسی با انبوه فراگیران زبانهای غالب همچون انگلیسی تفاوتهای چشمگیری را نشان میدهد. بدیهی است که کثرت تعداد علاقهمندان به زبان انگلیسی ریشه در امکانات سیاسی و اقتصادی کشورهای انگلیسیزبان دارد و عدم برابری امکانات یادشده در کشور ما به هر حال خارج از توان کنونی و امری طبیعی شمرده میشود.
حاصل بحث بالا آن است که نهادهای متولی امکانات مادی زیادی برای گسترش زبان فارسی و جلب دانشجویان بیشتر در اختیار ندارند و این محدودیتها مانع رشد مطلوب این حوزه میباشد.
3. ویژگیهای مدرسان: معلم زبان فارسی مهمترین عامل مؤثر در پیشبرد و پیشرفت آموزش است. او میتواند با دانش زبانی تخصصی خود و اشرافی که بر مجموعهٔ عناصر فرهنگی اهل زبان دارد مستقیماً بر جان و روح دانشجویان تأثیر گذارد و حتی در ترغیب آنان به انتخاب زبان مورد آموزش به عنوان مسیر زندگی اجتماعی خود تعیینکننده باشد. ویژگیهای مدرس مطلوب زبان فارسی برای خارج از کشور را میتوان به شرح زیر برشمرد:
برای تدریس زبان فارسی (نه ادبیات) ایرانی باشد یا در حد ایرانیان به زبان تسلط داشته باشد؛
تلاش ارزشمند تعدادی از استادان و علاقهمندان این رشته در طی چند دههٔ گذشته که با استفاده از زمان آزاد و فرصتهای محدود خود، بدون چشمداشت مادی، به تحقیق و تألیف کتابهای درسی پرداختهاند پیشرفتهای این حوزه را تاکنون فراهم ساختهاند. در این میان، چند اثر زیر، علاوه بر مجموعه زبان فارسی که طرح مشترک شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میباشد و هنوز تکمیل نگردیده، بیش از همه، بار سنگین آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان را برعهده داشتهاند:
آموزش زبان فارسی، یدالله ثمره
دورهٔ آموزش زبان فارسی از مبتدی تا پیشرفته، مهدی ضرغامیان
آموزش زبان فارسی برای غیرفارسیزبانان، جلیل بانان صادقیان
فارسی عمومی 1، احمد صفارمقدم
درس فارسی برای فارسیآموزان خارجی، تقی پورنامداریان
فارسی بیاموزیم، حسن ذوالفقاری و همکاران
مجموعه زبان فارسی برای غیرفارسیزبانان، کانون زبان ایران
ضمن تقدیر و تکریم تقدم فضل و زحمات مؤلفان جا دارد که به خلاء موجود در بخش تحقیقات و تألیفات آموزشی پرداخته شود. در این بخش واقعیتهای زیر قابل ملاحظه است:
عملکرد نهادهای متولی: در میان همهٔ نهادها و مراکز فرهنگی کشور که به امر اشاعه و تعلیم زبان فارسی اشتغال دارند شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی بالاترین مقام را بهویژه از نظر سیاستگذاری در اختیار دارد و مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی به لحاظ برنامهریزی و اجرایی برترین جایگاه را به خود اختصاص داده است. قابلیتهای بالقوهٔ این دو نهاد را نمیتوان با هیچیک از مراکز دیگر قیاسپذیر دانست. رنگ و بوی خوش زبان و فرهنگ ایرانی با تلاش این دو نهاد به بیشتر کشورهای جهان راه یافته است. با هر معیاری که به عملکرد نهادهای متولی گسترش زبان و ادبیات فارسی پرداخته شود حاصل آن جز احساس حرمت و حقشناسی نخواهد بود.
در اینجا شایسته است که از نهادهای آموزشی و فرهنگی کشور بهویژه دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاههای اصفهان، شیراز، امام خمینی قزوین، فردوسی مشهد و مراکز آموزشی قم که هماهنگ با نهادهای متولی در عرصه آموزش زبان فارسی به خارجیان تلاش کردهاند نیز تجلیل گردد. همه دستاندرکاران این مراکز به وسعت و عظمت و حساسیت آموزش زبان فارسی در خارج از کشور و نیاز شدیدی که به تقویت این عرصه احساس میشود واقفند و زحماتشان سهم ارزندهای در ترویج زبان و ادب فارسی داشته است.
واقعیت امر آن است که نهادهای مسئول و متولی، به رغم تنگناهای مختلف، زحمات فراوانی متحمل شدهاند تا زبان فارسی را در حد چشمگیر کنونی به مراکز آموزشی جهان معرفی نمایند. تلاشهای گذشته جای تقدیر دارد و بدون این تلاشها، زبان و ادبیات فارسی هرگز به مرحله کنونی راه نمییافت. اما آشکار است که عملکرد کنونی با پیشرفتهای فزایندهٔ عرصهٔ زبانآموزی، و نیاز جامعهٔ ایرانی برای شناساندن میراث تاریخی و فرهنگی خود و نیز رفتار فرهنگی مناسب با روابط ناروای سیاسی، آن گونه که در رویکرد آزوفا آورده شد، فاصله دارد.
حرکتهایی که تاکنون از سوی نهادهای متولی صورت گرفته هرکدام از ارزشی ویژه برخوردار است. به عنوان مثال، برگزاری همایش بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی و تشکیل دورههای دانشافزایی از برنامههای اصلی این حوزه و از ارزندهترین و ضروریترین آنهاست اما رفع نیازهای آموزشی و ارتقای روابط فرهنگی در بستر آموزش زبان فارسی امکانات بیشتری را میطلبد. نکتهٔ مهم آن که تحقق اهداف عالی آموزشی و فرهنگی این حوزه را با توجه به گستردگی و تنوع آن نمیتوان تماما از نهادهای متولی انتظار داشت. بدون همکاری و همگامی مراکز تحقیقاتی و فرهنگی کشور، این اهداف محقق نخواهد شد و گرایش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسیزبانان از همین واقعیت نشأت میگیرد.
آزوفا و اهداف آموزشی: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از اوایل تأسیس تجاربی طولانی در اعزام استاد زبان و ادبیات فارسی به خارج از کشور و اجرای طرحهای پژوهشی در زمینهٔ زبان، ادب و فرهنگ ایران داشته و از علاقهمندترین و متعهدترین نهادهای فرهنگی ایران شمرده میشود. مطالعات سالهای اخیر پژوهشگاه در گسترش زبان و ادبیات فارسی به این واقعیت منتج گردید که برای افزایش ثمربخشی تلاشهای جاری و رفع نیازهای روزافزون، لازم است مطالعات و پژوهشهای بیشتری همسو و موازی با اهداف نهادهای متولی انجام گیرد. خوشبختانه در طی سالهای اخیر، با علاقهمندی و همت شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، و حضور علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مجموعه آموزشی "زبان فارسی" به تولید رسید که میتواند نقطهٔ عطفی در همکاریهای سازمانی و نیل به اهداف کلی شمرده شود.
مجموعهٔ طرحها و پژوهشهای مورد نظر پژوهشگاه که از تجربهٔ مشترک با شورای گسترش بهره گرفته در دو برنامهٔ زیر خلاصه میشود:
ارتقای شأن و عزت ملی: شرایط مساعد کنونی از نظر گستردگی زبان فارسی در خارج از کشور میتواند به عنوان بستری در جهت معرفی و تبلیغ میراث فرهنگی و تمدنی میهن باستانی و اسلامی ایران که بخشی از میراث ارجمند جهانی است به کار گرفته شود تا در نهایت به شناخت همگانی جهانیان و ارتقای شأن و عزت ملی منجر گردد.
ارتقای روابط جهانی: بهرهگیری از امکانات آموزش زبان فارسی برای مطرح ساختن واقعیتهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایران به گونهای معقول، مستند و چشمنواز ذهن جهانیان را نسبت به دیرینه فرهنگی این کشور روشن خواهد ساخت و به ارتقای روابط فرهنگی جهانی خواهد انجامید.
تأسیس آزوفا: برای دستیابی به اهدافی که شرح آن در بالا آمد، در تاریخ 27/2/1387، گروه پژوهشی "آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسیزبانان" یا گروه آزوفا در پژوهشکدهٔ زبانشناسی پژوهشگاه تأسیس شد و سه نقش و
هدف اصلی زیر برای زبان فارسی تعریف گردید:
مجموعهٔ آموزشی "زبان فارسی" که در بالا به آن اشاره شد براساس تجربهٔ آموزشی نگارنده در دانشگاه سارایوو، کشور بوسنی و هرزگوین، و دانشگاه هنکوک در کرهٔ جنوبی، با همکاری شورای گسترش و متعاقبا اجرای طرحهای پژوهشی موظف و مستقل در پژوهشگاه، طی زمانی بیستساله به ثمر رسید. توضیح و تحلیل دو تجربهٔ آموزشی که وضعیت آموزش زبان فارسی در خارج از کشور را تا حدودی روشن میسازد و نیز پژوهشهای بعدی که تأسیس بخش آزوفا بر آن مبنا شکل گرفته بهصورت مختصر در زیر آورده میشود:
دانشگاه سارایوو، بوسنی و هرزگوین - در سال 1369 که مأموریت خود را در دانشکده فلسفه سارایوو آغاز کردم گروه خاورشناسی یکی از دوازده گروه آموزشی آن دانشکده را تشکیل میداد و سه زبان شرقی ترکی، عربی و فارسی در آن تدریس میشد. در سال اول جمعا 44 دانشجو و در سال دوم â15 تن از دانشجویان رشته خاورشناسی اعم از مسلمان، صرب و کروات به آموزش زبان فارسی مشغول بودند. علاوه بر دانشجویان رسمی دانشگاه سارایوو، در کلاسهای فارسی رایزنی فرهنگی ایران نیز 23 نفر از استادان و دیگر علاقهمندان شرکت داشتند.
هیأت علمی رشته زبان فارسی تشکیل میشد از (مرحوم) دکتر بشیر جاکا، فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، (مرحوم) صالح تراکو، مدرس میهمان، خانم آیدا داماجیچ، کارشناس ارشد زبانشناسی از دانشگاه بلگراد و خانم وسنا جوکیچ، دانشجوی کارشناسی ارشد زبانشناسی در دانشکده فلسفه ساریوو. ضمنا خانم آیدا داماجیج مدتها تلاش کرد که برای ادامه تحصیل در رشته زبان فارسی در یکی از دانشگاههای ایران پذیرفته شود که با تأسف نتیجهای حاصل نشد و یک امتیاز مسلم برای زبان فارسی در دانشگاه سارایوو از دست رفت.
در دانشگاه سارایوو از دو کتاب اصلی برای آموزش زبان فارسی استفاده میشد یکی کتاب زبان فارسی تألیف اوچینیکُوا و مامِدزاده، استادان مؤسسه خاورشناسی دانشگاه مسکو، 1966، در هجده درس، شامل â00â25 واژه، 0â45 صفحه، از سطح الفبا تا برخی اشعار کوتاه فارسی که عمدتاً به مسائل روزمره زندگی میپرداخت. جز یک درس که درباره آب و هوای ایران تنظیم شده بود بقیه تماماً به شهر مسکو و زندگی و تحصیل در شوروی مربوط میشد. در حالی که اثری از مباحث گفتاری زبان فارسی در آن دیده نمیشد به عنوان کتاب اصلی درسی هم در گونه رسمی و هم گفتاری به کار میرفت. کتاب دوم، ما به فارسی حرف میزنیم، تألیف رادویلیسکی، مسکو، 1973 بود که در بیست درس و 276 صفحه به آموزش زبان فارسی در سطحی بالاتر از کتاب قبلی میپرداخت و شرح وضعیت اجتماعی ایران موضوع اصلی درسهای آن بود. هردو کتاب از نظر اصول آموزش در سطحی ضعیف و به لحاظ جذابیتهای تنظیم، طراحی و چاپ بسیار نازل به شمار میرفتند. بهویژه در کتاب اخیر، اطلاعات کهنه و نادرستی درباره ایران به چاپ رسیده و بحثهای مغرضانهای درمورد ایران گنجانده شده بود. علاوه براین، تبلیغات فرهنگی و اجتماعی به سود اتحاد جماهیر شوروی در آن به چشم میخورد. بهطور کلی محتوای دروس چنان بود که خواننده بعد از خواندن آن دیگر رغبتی به دیدن ایران نمییافت. به این ترتیب، تلاش دانشجویان دانشگاه سارایوو برای آموختن زبان و ادبیات فارسی به همان شکل ناقص و اطلاعات نادرست، هم مایه شعف و شادمانی بود و هم موجب حسرت و تأسف.
دانشگاه هنکوک، کرهٔ جنوبی - مأموریت دوساله در بوسنی و هرزگوین به پایان رسید و آغاز مأموریت بعدی به کره جنوبی در سال 1373 مسئولیت و تعهد پژوهشی را که همانا شناخت مسائل و مشکلات موجود، دستیابی به راه حل و در نهایت تلاش برای حل مشکلات است یادآور گردید. بنابراین، پیشنهاد شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی برای تألیف دورهٔ دوجلدی "فارسی عمومی" را پیش از عزیمت به کره با رغبت پذیرفتم و به این ترتیب در مسیر آزوفا قرار گرفتم.
کشور کره جنوبی، برخلاف بوسنی و هرزگوین، قرابت تاریخی و فرهنگی با ایران ندارد و مثال بارزی از کشورهایی است که تدریس زبان فارسی در آنجا از مشترکات گذشته دو کشور نشأت نمیگیرد. آموزش زبان فارسی در کشور کره طی سالهای 1373 تا 1375 مأموریتم منحصر به دانشگاه مطالعات خارجی هنکوک بود. در این دانشگاه بیست و پنج زبان خارجی تدریس میشد و هر زبان به تناسب اهمیت آن، بهویژه از نظر اقتصادی، جایگاه خاص خود را داشت. در دوره کارشناسی رشته زبان فارسی، هر سال سی نفر دانشجوی جدید پذیرفته میشدند و سالانه تعداد کمتری این دوره را به پایان میرساندند. در آن ایام کمتر دانشآموختهای بود که به اعتبار آموزش زبان فارسی وارد کار شود.
ترکیب استادان بخش فارسی "دانشگاه هنکوک" تا حدودی به وضعیت دانشگاه سارایوو شباهت داشت. یکی از استادان تدریس ادبیات فارسی به زبان کرهای را برعهده داشت و هم او بود که میتوانست به معرفی و ترویج ادبیات فارسی در آن کشور بپردازد. بهطور کلی، همکاران آن بخش که در ایران تحصیل نکرده بودند نیز مشکل تسلط زبانی داشتند.
در کتابهای آموزش زبان فارسی مزیت خاصی دیده نمیشد. محتوای کتابها منحصر به مقداری اطلاعات زبانی بود و هیچ نوع جذابیت فرهنگی ایران در آنها به چشم نمیخورد. استادی که متون فارسی را تدریس میکرد از اخبار و مباحثات مجلس شورای ملی قبل از انقلاب اسلامی بهره میبرد. به این ترتیب، دوره آموزشی زبان فارسی در دانشگاه هنکوک، به لحاظ ارتباطی و شناخت فرهنگ ایرانی، کمترین بهره را دربر داشت بهویژه این که ایرانیان ساکن در کره بسیار محدود بودند و جمع خانوادههای ایرانی در آن کشور که به سفارت جمهوری اسلامی ایران تعلق داشتند به ده نمیرسید.
تألیف فارسی عمومی 1 - نخستین جلد از دوره دوجلدی فارسی عمومی براساس تجربههای آموزشی در دانشگاه هنکوک شکل گرفت که خوشبختانه امکان چاپ آن در کشور کره فراهم نگردید. آنچه در کره تدوین یافت مجموعهای از اطلاعات زبانی بود که رنگ و بوی فرهنگ ایرانی به ندرت در آن حضور داشت. این کتاب پس از آن که در ایران مورد تجدید نظر قرار گرفت و به مشخصههای اجتماعی و فرهنگی ایران مزین گردید به همت و هزینهٔ شورای گسترش در سال 1377 انتشار یافت. همین اثر، بهرغم کمبودهای آن، بهویژه از نظر نداشتن نرمافزار صوتی و تصویری، از آن زمان تا کنون به عنوان کتاب درسی در دانشگاههای منچستر و آکسفورد، و طبعا در مراکز دیگر، مورد استفاده قرار گرفته است.
تألیف مجموعهٔ "زبان فارسی" - بازخوردهای مثبتی که با نشر فارسی عمومی 1 حاصل گردید تألیف جلد دوم آن را بهعنوان طرح پژوهشی موظف در برنامه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی قرار داد و به این ترتیب، عرصه آموزش زبان فارسی به خارجیان بهتدریج مورد توجه جدی واقع شد. حمایت مدیریت پژوهشگاه و هماهنگی شورای گسترش، تألیف جلد دوم فارسی عمومی را به طرح نه جلدی به نام "زبان فارسی" تبدیل ساخت که شامل کتابهای درسی زیر میشود:
کتاب اول: درسهای پایه
کتاب دوم: پایتخت ایران
کتاب سوم: ایران امروز
کتاب چهارم: تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران
برای هریک از کتابهای درسی یک جلد کتاب کار و برای کل مجموعه یک جلد کتاب راهنما فراهم گردید و تولید نرمافزار صوتی- تصویری برای هرکتاب در برنامه قرار داده شد.
مجموعهٔ زبان فارسی بهعنوان طرح مشترک پژوهشگاه و شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی به هزینه آن شورا در سالهای 1386 و 1387 چاپ و نشر یافت و نرمافزار نخستین کتاب آن در سومین جشنواره بینالمللی رسانههای دیجیتال تهران - 1388، نرمافزار برگزیده شناخته شد. در دیماه گذشته، نسخهٔ آزمایشی نرمافزارکتابهای دوم، سوم و چهارم در هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران رونمایی گردید. درطی سال جاری، تجدید چاپ مجموعه و تولیدکامل نرمافزارها به پایان خواهد رسید.
آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسی زبانان
از تأسیس بخش آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسیزبانان دو سالی میگذرد. نام اختصاری این بخش "آزوفا" برگزیده شده که به همین شکل کاربرد یافته و افزونبر آموزش زبان فارسی، بر ضرورت حضور فرهنگ و تمدن ایران در این رشته تأکید دارد. در مقایسه، "آزفا" نمایندهٔ رشتهٔ "آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان" در مراکز علمی و آموزشی کشور از جمله دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان و دانشگاه فردوسی مشهد است.
شناساندن مجموعهٔ جذابیتهای ادبی، تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران با استفاده از روشهای پیشرفته و نرمافزارهای صوتی- تصویری در شبکهٔ جهانی آموزش زبان فارسی، هدف و رویکرد آزوفاست. به این ترتیب، محتوای آزوفا به گلشنی مانند است که زیبایی و رایحه آن دل و جان را نوازش میدهد و بخش آزوفا، همگام و هماهنگ با متولیان ارجمند گسترش زبان و ادبیات فارسی، آنان را در نشر این زیبایی و رایحهٔ دلانگیز یاری خواهد رساند. گلشن زبان و فرهنگ ایران اینک نه تنها به ثمر نشسته، که ثمرات آن به مراکز علمی و آموزشی زیادی راه یافته و امید میرود که هرچه زودتر جایگاه رفیع خود را باز یابد.
در نوشتهٔ حاضر، ابتدا به گستردگی زبان فارسی در خارج از کشور و دلایل کلی آن اشاره کردهام. آنگاه ارکان آموزش زبان فارسی و تنگناهای موجود در این حوزه را مورد بررسی قرار دادهام و سرانجام، پس از ارزیابی عملکرد کلی نهادهای متولی آموزش زبان و ادبیات فارسی، به شکلگیری و تأسیس بخش آزوفا و اهداف و برنامههای آن پرداختهام.
گستردگی زبان فارسی در خارج از کشور: از آغاز تلاشهای مربوط به گسترش زبان فارسی در خارج از کشور که به همت وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1354 صورت گرفت حدود نیم قرن میگذرد. فعالیتهای محدود و مختصر سالهای اولیه در جهت معرفی و ترویج زبان و ادبیات فارسی اینک به برنامهای چشمگیر و معتبر در بسیاری از کشورهای جهان تبدیل گردیده است که میتوان آن را در مجموع حاصل عوامل زیر دانست:
- به برکت اکتشافات و اختراعاتی که از فواصل زمانی و مکانی بین ملتها کاسته و سبب نزدیکی و تعامل روزافزون بینالمللی گردیده است در قرن بیستم میلادی زبان بهعنوان مهمترین ابزار ارتباطی در کانون توجه جهانیان قرار گرفته است.
- میل به شناخت فرهنگهای متفاوت عصر حاضر و تمدنهای گذشته در جوامع مختلف، بهویژه آشنایی با میراثهای فرهنگی شاخص جهانی، از جمله فرهنگ و تمدن ایران، جذابیت و تلطیف فرآیندهای عادی زندگی را در پی داشته و سطح توجه و نیاز به زبانآموزی را افزایش داده است.
- ادبیات فارسی که مهمترین رکن فرهنگ ایرانی در طی قرون گذشته به شمار آمده، همچنان و بیش از پیش، مورد توجه فرهیختگان و ادبدوستان جهان قرار داشته و به تنهایی عامل مؤثری در تداوم آموزش زبان فارسی بوده است.
- انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات ملی و بینالمللی آن بر روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران با بسیاری از کشورها سایه افکنده و موقعیت زبان فارسی را ارتقا بخشیده است.
- همکاری و هماهنگی دستگاههای فرهنگی، آموزشی و اجرایی کشور مرکب از وزارت آموزش و پرورش، وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منجر به تأسیس شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی در سال 1366 گردیده و این شورا بهعنوان نخستین نهاد متولی گسترش زبان و ادبیات فارسی به توفیقات بسیاری در خارج از کشور دست یافته است. تأسیس مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از سال 1374 به انسجام و همکاری مؤثر عموم نمایندگیهای فرهنگی ایران در خارج از کشور انجامیده و علاقهمندی و پیگیری نمایندگان ایران پیشرفتهای زیادی در عرصهٔ ترویج زبان فارسی را موجب شده است.
- بخش عمدهای از مراکز علمی، فرهنگی و آموزشی جهان رأساً و بدون دریافت هیچگونه کمک از ایران، اقدام به تأسیس بخشهای آموزش زبان فارسی و مطالعات ایرانی نموده و موجب رونق و پیشرفت زبان فارسی گردیدهاند. کشور آمریکا شاخصترین نمونه از این نوع است که حدود یکصد دانشگاه و مرکز فرهنگی در آن به آموزش زبان فارسی پرداختهاند.
ارکان آموزش زبان فارسی و تنگناهای آن: عوامل مؤثر در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان چنانچه به تفصیل آورده شوند مجموعهٔ بزرگی را تشکیل میدهند، اما در بحث کوتاه کنونی مهمترین و مؤثرترین این عوامل در پنج مورد زیر خلاصه میشوند: 1. محیط زبانی 2. شرایط دانشجویان 3. ویژگیهای مدرسان 4. کتابهای درسی 5. ارزیابی و نظارت. بررسی هریک از پنج رکن یادشده محدودیتهای فراروی متولیان این حوزه و نیز امکانات بالقوهٔ کشور در گسترش و ارتقای زبان فارسی را نشان خواهد داد.
1. محیط زبانی: محیط زبانی از مهمترین عوامل در یادگیری زبان است. هرچه محیط زبانی فراگیران با زبان مورد آموزش آنها بیشتر منطبق باشد، به عبارت دیگر، هرچه زبانآموزان بیشتر در محیط زندگی، کار و تحصیل اهل زبان مورد آموزش قرار گیرند یادگیری سریعتر و آسانتر صورت خواهد گرفت و در حالت عکس، دشوارتر خواهد بود. بد نیست به چند محیط زبانی متفاوت که زبانآموز در آنها قرار میگیرد و زبان مادری یا بیگانه را میآموزد اشاره شود:
- محیط زبانی کودکی که در خانوادهٔ ایرانی و یکزبانهٔ خود در ایران زبان فارسی را میآموزد؛
- محیط زبانی کودکی که در خانوادهٔ دو یا چندزبانهٔ خود در ایران زبان فارسی را فرامیگیرد؛
- محیط زبانی کودکی که در خانوادهٔ ایرانی خود در یک کشور غیرفارسیزبان، فارسی را یاد میگیرد؛
- محیط زبانی فرد غیرایرانی که در ایران زبان فارسی را فرامیگیرد؛
- محیط زبانی این فرد اگر در کشوری خارجی ولی در ارتباط و تعامل با ایرانیان تحصیل میکند؛
- محیط زبانی همین فرد چنانچه در خارج از کشور و بدون تماس با ایرانیان فراگیرندهٔ زبان فارسی باشد.
اکثریت غالب فراگیران زبان فارسی که در خارج از کشور تحصیل میکنند طبعا در محیطهای غیرفارسیزبان قرار دارند و اصولا ایجاد تغییرات محیط زبانی به منظور وارد شدن آنان به محیط فارسیزبان غیرممکن و مشخصا خارج از توان نهادهای متولی است. در بسیاری از کلاسهای آموزشی که معلمان ایرانی تدریس نمیکنند، یا بهرغم حضور معلم ایرانی، از روشهای کارساز آموزشی استفاده نمیشود، محیط غیرزبانی تأثیر منفی بیشتری بهجای میگذارد و در صورت ادامهٔ این وضعیت، یادگیری زبان، بهویژه از نظر گونهٔ گفتاری آن، دشوار گردیده و حاصل کار از سطح رضایتبخشی برخوردار نخواهد بود. در حال حاضر چنین مشکلی برای دانشجویان زبان فارسی وجود دارد. بسیاری از مدرسان غیرایرانی زبان فارسی که بخش عظیمی از مدرسان خارج از کشور را تشکیل میدهند نیز دچار ضعف تکلم میباشند. همین امر اولا موجب نگرانی و افت بازدهی این مدرسان میشود و ثانیا مانعی برای یادگیری و پیشرفت زبانآموزان به شمار میرود. بنابراین، مشکل محیط زبانی ایجاب میکند که با استفاده از راهکارهای آموزشی به شیوهای عمل نماییم که در حد امکان با تأثیرات منفی آن مقابله گردد.
2. شرایط دانشجویان: در کلاسهای فارسی مراکز دانشگاهی خارج از کشور، دانشجویان با برنامههای تحصیلی متفاوتی به آموزش زبان میپردازند. رشتههای تحصیلی آنان نیز شباهت زیادی باهم ندارد. در تعدادی از این مراکز، فارسی رشتهٔ اصلی شمرده میشود. در برخی از آنها، فارسی درس اجباری از رشتهٔ دیگری است و در کلاسهای زیادی، درسی اختیاری به حساب میآید. کلاسهای رایزنیهای فرهنگی اغلب به زبانآموزان متفرقه در سنین مختلف اختصاص دارد و شرکت در کلاسها داوطلبانه است.
میزان علاقهمندی به زبان فارسی هم بسیار تفاوت دارد. علاقه به فارسی اغلب در حد علاقه به یک زبان خارجی است که از شیرینی و جذابیت آشنایی با آن زبان و ملت و کشور صاحب آن ناشی میشود. علاقهمندی در این حد واقعیتی همگانی است و کمتر زبانآموزی لذت ارتباط با یک زبان جدید را انکار میکند. علاوه براین، عوامل تأثیرگذار دیگری در آموزش هر زبان بالقوه وجود دارد از جمله گرایش به زمینههای تاریخی و فرهنگی کشور و ملت اهل زبان، لذت بردن از ادبیات آن زبان، رابطهٔ دوستی و خویشاوندی با گویندگان زبان و یا ضرورت مسافرت به سرزمین مربوط. لازم است به این دسته از عوامل، انگیزههای شغلی، اقتصادی، تجاری یا سیاسی و نظامی نیز افزوده شود. برنامهریزی جامع و مطلوب آموزشی ایجاب مینماید که برای تمامی تفاوتهای یادشده راهکارهای مناسب اندیشیده شود و ابزارهای آموزشی لازم فراهم گردد، امری که امکانات بسیار وسیع و متنوعی را طلب میکند.
مقایسهٔ آماری فراگیران زبان فارسی با انبوه فراگیران زبانهای غالب همچون انگلیسی تفاوتهای چشمگیری را نشان میدهد. بدیهی است که کثرت تعداد علاقهمندان به زبان انگلیسی ریشه در امکانات سیاسی و اقتصادی کشورهای انگلیسیزبان دارد و عدم برابری امکانات یادشده در کشور ما به هر حال خارج از توان کنونی و امری طبیعی شمرده میشود.
حاصل بحث بالا آن است که نهادهای متولی امکانات مادی زیادی برای گسترش زبان فارسی و جلب دانشجویان بیشتر در اختیار ندارند و این محدودیتها مانع رشد مطلوب این حوزه میباشد.
3. ویژگیهای مدرسان: معلم زبان فارسی مهمترین عامل مؤثر در پیشبرد و پیشرفت آموزش است. او میتواند با دانش زبانی تخصصی خود و اشرافی که بر مجموعهٔ عناصر فرهنگی اهل زبان دارد مستقیماً بر جان و روح دانشجویان تأثیر گذارد و حتی در ترغیب آنان به انتخاب زبان مورد آموزش به عنوان مسیر زندگی اجتماعی خود تعیینکننده باشد. ویژگیهای مدرس مطلوب زبان فارسی برای خارج از کشور را میتوان به شرح زیر برشمرد:
برای تدریس زبان فارسی (نه ادبیات) ایرانی باشد یا در حد ایرانیان به زبان تسلط داشته باشد؛
- دارای تحصیلات کارشناسی ارشد یا دکتری در زبان و ادبیات فارسی یا زبانشناسی باشد؛
- در زمینهٔ روشهای تدریس مطالعه داشته باشد؛
- تجربهٔ تدریس و تحقیق در زبان فارسی را پشت سر گذاشته باشد؛
- با تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و باستان آشنایی کافی داشته باشد و به آموزش آنها عشق بورزد.
- امکانات موجود برای اعزام مدرس به خارج از کشور نسبت به نیازها محدود است.
- بسیاری از مدرسان زبان فارسی در خارج از کشور را معلمان بومی تشکیل میدهند که فرصت آموزش فارسی در دانشگاههای ایران را نیافتهاند و برای تدریس طبعا به کمک نیاز دارند.
- حتی استادان ایرانی، اعم از اعزامی و غیراعزامی، نیز نمیتوانند از حمایتهای آموزشی برای تدریس در خارج از کشور بینیاز باشند.
تلاش ارزشمند تعدادی از استادان و علاقهمندان این رشته در طی چند دههٔ گذشته که با استفاده از زمان آزاد و فرصتهای محدود خود، بدون چشمداشت مادی، به تحقیق و تألیف کتابهای درسی پرداختهاند پیشرفتهای این حوزه را تاکنون فراهم ساختهاند. در این میان، چند اثر زیر، علاوه بر مجموعه زبان فارسی که طرح مشترک شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میباشد و هنوز تکمیل نگردیده، بیش از همه، بار سنگین آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان را برعهده داشتهاند:
آموزش زبان فارسی، یدالله ثمره
دورهٔ آموزش زبان فارسی از مبتدی تا پیشرفته، مهدی ضرغامیان
آموزش زبان فارسی برای غیرفارسیزبانان، جلیل بانان صادقیان
فارسی عمومی 1، احمد صفارمقدم
درس فارسی برای فارسیآموزان خارجی، تقی پورنامداریان
فارسی بیاموزیم، حسن ذوالفقاری و همکاران
مجموعه زبان فارسی برای غیرفارسیزبانان، کانون زبان ایران
ضمن تقدیر و تکریم تقدم فضل و زحمات مؤلفان جا دارد که به خلاء موجود در بخش تحقیقات و تألیفات آموزشی پرداخته شود. در این بخش واقعیتهای زیر قابل ملاحظه است:
- بسیاری از مراکز آموزشی زبان فارسی در جهان، به رغم نیاز، فاقد کتابهای درسی مناسب از نظر محتوای آموزشی، شیوهٔ آموزش و عوامل ظاهری و جذابیتهای فرهنگی و تمدنی ایران هستند.
- تحقیقات در آموزش زبان و تألیف آثار مطلوب آموزشی اساساً فاقد جایگاه شایستهای در برنامههای گسترش زبان و ادبیات فارسی است در حالی که ایران بیش از هر کشور دیگری وظیفه و قابلیت تولید کتابهای ارزندهٔ آموزشی برای زبان فارسی را دارد.
- توزیع کتابهای آموزشی در حد امکانات موجود هم نیاز به برنامه و توجه بیشتر دارد. درخواست و پیگیری متقاضیان برای دریافت کتابهای درسی با پرداخت وجه یا به صورت اهدایی و بینتیجه ماندن پیگیریها مشکل توزیع کتاب را نشان میدهد. اصولاً در مورد تولید و توزیع کتابهای فارسی به صورت فروش یا غیر آن، به راهکار و برنامهٔ جامعی نیاز است تا این مهمترین رکن آموزش سروسامان یابد.
- این واقعیتها حکایت از آن دارد که در بین فعالیتهای جاری، بخش تحقیق، تألیف و توزیع کتابهای درسی از بالاترین درجهٔ اهمیت و اولویت برخوردار است و تقویت این بخش که ضمنا مناسبترین و کمهزینهترین راه ترویج زبان و فرهنگ شمرده میشود باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. برنامهٔ آزوفا بهعنوان یک نهاد همراه و هماهنگ، با چنین رویکردی پیشبینی گردیده است.
عملکرد نهادهای متولی: در میان همهٔ نهادها و مراکز فرهنگی کشور که به امر اشاعه و تعلیم زبان فارسی اشتغال دارند شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی بالاترین مقام را بهویژه از نظر سیاستگذاری در اختیار دارد و مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی به لحاظ برنامهریزی و اجرایی برترین جایگاه را به خود اختصاص داده است. قابلیتهای بالقوهٔ این دو نهاد را نمیتوان با هیچیک از مراکز دیگر قیاسپذیر دانست. رنگ و بوی خوش زبان و فرهنگ ایرانی با تلاش این دو نهاد به بیشتر کشورهای جهان راه یافته است. با هر معیاری که به عملکرد نهادهای متولی گسترش زبان و ادبیات فارسی پرداخته شود حاصل آن جز احساس حرمت و حقشناسی نخواهد بود.
در اینجا شایسته است که از نهادهای آموزشی و فرهنگی کشور بهویژه دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاههای اصفهان، شیراز، امام خمینی قزوین، فردوسی مشهد و مراکز آموزشی قم که هماهنگ با نهادهای متولی در عرصه آموزش زبان فارسی به خارجیان تلاش کردهاند نیز تجلیل گردد. همه دستاندرکاران این مراکز به وسعت و عظمت و حساسیت آموزش زبان فارسی در خارج از کشور و نیاز شدیدی که به تقویت این عرصه احساس میشود واقفند و زحماتشان سهم ارزندهای در ترویج زبان و ادب فارسی داشته است.
واقعیت امر آن است که نهادهای مسئول و متولی، به رغم تنگناهای مختلف، زحمات فراوانی متحمل شدهاند تا زبان فارسی را در حد چشمگیر کنونی به مراکز آموزشی جهان معرفی نمایند. تلاشهای گذشته جای تقدیر دارد و بدون این تلاشها، زبان و ادبیات فارسی هرگز به مرحله کنونی راه نمییافت. اما آشکار است که عملکرد کنونی با پیشرفتهای فزایندهٔ عرصهٔ زبانآموزی، و نیاز جامعهٔ ایرانی برای شناساندن میراث تاریخی و فرهنگی خود و نیز رفتار فرهنگی مناسب با روابط ناروای سیاسی، آن گونه که در رویکرد آزوفا آورده شد، فاصله دارد.
حرکتهایی که تاکنون از سوی نهادهای متولی صورت گرفته هرکدام از ارزشی ویژه برخوردار است. به عنوان مثال، برگزاری همایش بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی و تشکیل دورههای دانشافزایی از برنامههای اصلی این حوزه و از ارزندهترین و ضروریترین آنهاست اما رفع نیازهای آموزشی و ارتقای روابط فرهنگی در بستر آموزش زبان فارسی امکانات بیشتری را میطلبد. نکتهٔ مهم آن که تحقق اهداف عالی آموزشی و فرهنگی این حوزه را با توجه به گستردگی و تنوع آن نمیتوان تماما از نهادهای متولی انتظار داشت. بدون همکاری و همگامی مراکز تحقیقاتی و فرهنگی کشور، این اهداف محقق نخواهد شد و گرایش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسیزبانان از همین واقعیت نشأت میگیرد.
آزوفا و اهداف آموزشی: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از اوایل تأسیس تجاربی طولانی در اعزام استاد زبان و ادبیات فارسی به خارج از کشور و اجرای طرحهای پژوهشی در زمینهٔ زبان، ادب و فرهنگ ایران داشته و از علاقهمندترین و متعهدترین نهادهای فرهنگی ایران شمرده میشود. مطالعات سالهای اخیر پژوهشگاه در گسترش زبان و ادبیات فارسی به این واقعیت منتج گردید که برای افزایش ثمربخشی تلاشهای جاری و رفع نیازهای روزافزون، لازم است مطالعات و پژوهشهای بیشتری همسو و موازی با اهداف نهادهای متولی انجام گیرد. خوشبختانه در طی سالهای اخیر، با علاقهمندی و همت شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، و حضور علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مجموعه آموزشی "زبان فارسی" به تولید رسید که میتواند نقطهٔ عطفی در همکاریهای سازمانی و نیل به اهداف کلی شمرده شود.
مجموعهٔ طرحها و پژوهشهای مورد نظر پژوهشگاه که از تجربهٔ مشترک با شورای گسترش بهره گرفته در دو برنامهٔ زیر خلاصه میشود:
- ارتقای کیفیت آموزش زبان فارسی با بهکار گیری شیوههای پیشرفتهٔ موجود تا سطح مطلوب جهانی
- انتقال جذابیتهای تاریخی، فرهنگی و تمدنی کشور و ملت ایران بهعنوان محتوای آموزش زبان فارسی با شیوههای صوتی- تصویری
ارتقای شأن و عزت ملی: شرایط مساعد کنونی از نظر گستردگی زبان فارسی در خارج از کشور میتواند به عنوان بستری در جهت معرفی و تبلیغ میراث فرهنگی و تمدنی میهن باستانی و اسلامی ایران که بخشی از میراث ارجمند جهانی است به کار گرفته شود تا در نهایت به شناخت همگانی جهانیان و ارتقای شأن و عزت ملی منجر گردد.
ارتقای روابط جهانی: بهرهگیری از امکانات آموزش زبان فارسی برای مطرح ساختن واقعیتهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایران به گونهای معقول، مستند و چشمنواز ذهن جهانیان را نسبت به دیرینه فرهنگی این کشور روشن خواهد ساخت و به ارتقای روابط فرهنگی جهانی خواهد انجامید.
تأسیس آزوفا: برای دستیابی به اهدافی که شرح آن در بالا آمد، در تاریخ 27/2/1387، گروه پژوهشی "آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیرفارسیزبانان" یا گروه آزوفا در پژوهشکدهٔ زبانشناسی پژوهشگاه تأسیس شد و سه نقش و
هدف اصلی زیر برای زبان فارسی تعریف گردید:
- ایجاد ارتباط و تعامل زبانی بین ایرانیان و ملتهای دیگر
- ترویج جذابیتهای تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران به عنوان بخشی از میراث جهانی
- ترویج جذابیتهای یادشده برای روشن ساختن اذهان جهانیان نسبت به هویت ایرانی
مجموعهٔ آموزشی "زبان فارسی" که در بالا به آن اشاره شد براساس تجربهٔ آموزشی نگارنده در دانشگاه سارایوو، کشور بوسنی و هرزگوین، و دانشگاه هنکوک در کرهٔ جنوبی، با همکاری شورای گسترش و متعاقبا اجرای طرحهای پژوهشی موظف و مستقل در پژوهشگاه، طی زمانی بیستساله به ثمر رسید. توضیح و تحلیل دو تجربهٔ آموزشی که وضعیت آموزش زبان فارسی در خارج از کشور را تا حدودی روشن میسازد و نیز پژوهشهای بعدی که تأسیس بخش آزوفا بر آن مبنا شکل گرفته بهصورت مختصر در زیر آورده میشود:
دانشگاه سارایوو، بوسنی و هرزگوین - در سال 1369 که مأموریت خود را در دانشکده فلسفه سارایوو آغاز کردم گروه خاورشناسی یکی از دوازده گروه آموزشی آن دانشکده را تشکیل میداد و سه زبان شرقی ترکی، عربی و فارسی در آن تدریس میشد. در سال اول جمعا 44 دانشجو و در سال دوم â15 تن از دانشجویان رشته خاورشناسی اعم از مسلمان، صرب و کروات به آموزش زبان فارسی مشغول بودند. علاوه بر دانشجویان رسمی دانشگاه سارایوو، در کلاسهای فارسی رایزنی فرهنگی ایران نیز 23 نفر از استادان و دیگر علاقهمندان شرکت داشتند.
هیأت علمی رشته زبان فارسی تشکیل میشد از (مرحوم) دکتر بشیر جاکا، فارغالتحصیل زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، (مرحوم) صالح تراکو، مدرس میهمان، خانم آیدا داماجیچ، کارشناس ارشد زبانشناسی از دانشگاه بلگراد و خانم وسنا جوکیچ، دانشجوی کارشناسی ارشد زبانشناسی در دانشکده فلسفه ساریوو. ضمنا خانم آیدا داماجیج مدتها تلاش کرد که برای ادامه تحصیل در رشته زبان فارسی در یکی از دانشگاههای ایران پذیرفته شود که با تأسف نتیجهای حاصل نشد و یک امتیاز مسلم برای زبان فارسی در دانشگاه سارایوو از دست رفت.
در دانشگاه سارایوو از دو کتاب اصلی برای آموزش زبان فارسی استفاده میشد یکی کتاب زبان فارسی تألیف اوچینیکُوا و مامِدزاده، استادان مؤسسه خاورشناسی دانشگاه مسکو، 1966، در هجده درس، شامل â00â25 واژه، 0â45 صفحه، از سطح الفبا تا برخی اشعار کوتاه فارسی که عمدتاً به مسائل روزمره زندگی میپرداخت. جز یک درس که درباره آب و هوای ایران تنظیم شده بود بقیه تماماً به شهر مسکو و زندگی و تحصیل در شوروی مربوط میشد. در حالی که اثری از مباحث گفتاری زبان فارسی در آن دیده نمیشد به عنوان کتاب اصلی درسی هم در گونه رسمی و هم گفتاری به کار میرفت. کتاب دوم، ما به فارسی حرف میزنیم، تألیف رادویلیسکی، مسکو، 1973 بود که در بیست درس و 276 صفحه به آموزش زبان فارسی در سطحی بالاتر از کتاب قبلی میپرداخت و شرح وضعیت اجتماعی ایران موضوع اصلی درسهای آن بود. هردو کتاب از نظر اصول آموزش در سطحی ضعیف و به لحاظ جذابیتهای تنظیم، طراحی و چاپ بسیار نازل به شمار میرفتند. بهویژه در کتاب اخیر، اطلاعات کهنه و نادرستی درباره ایران به چاپ رسیده و بحثهای مغرضانهای درمورد ایران گنجانده شده بود. علاوه براین، تبلیغات فرهنگی و اجتماعی به سود اتحاد جماهیر شوروی در آن به چشم میخورد. بهطور کلی محتوای دروس چنان بود که خواننده بعد از خواندن آن دیگر رغبتی به دیدن ایران نمییافت. به این ترتیب، تلاش دانشجویان دانشگاه سارایوو برای آموختن زبان و ادبیات فارسی به همان شکل ناقص و اطلاعات نادرست، هم مایه شعف و شادمانی بود و هم موجب حسرت و تأسف.
دانشگاه هنکوک، کرهٔ جنوبی - مأموریت دوساله در بوسنی و هرزگوین به پایان رسید و آغاز مأموریت بعدی به کره جنوبی در سال 1373 مسئولیت و تعهد پژوهشی را که همانا شناخت مسائل و مشکلات موجود، دستیابی به راه حل و در نهایت تلاش برای حل مشکلات است یادآور گردید. بنابراین، پیشنهاد شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی برای تألیف دورهٔ دوجلدی "فارسی عمومی" را پیش از عزیمت به کره با رغبت پذیرفتم و به این ترتیب در مسیر آزوفا قرار گرفتم.
کشور کره جنوبی، برخلاف بوسنی و هرزگوین، قرابت تاریخی و فرهنگی با ایران ندارد و مثال بارزی از کشورهایی است که تدریس زبان فارسی در آنجا از مشترکات گذشته دو کشور نشأت نمیگیرد. آموزش زبان فارسی در کشور کره طی سالهای 1373 تا 1375 مأموریتم منحصر به دانشگاه مطالعات خارجی هنکوک بود. در این دانشگاه بیست و پنج زبان خارجی تدریس میشد و هر زبان به تناسب اهمیت آن، بهویژه از نظر اقتصادی، جایگاه خاص خود را داشت. در دوره کارشناسی رشته زبان فارسی، هر سال سی نفر دانشجوی جدید پذیرفته میشدند و سالانه تعداد کمتری این دوره را به پایان میرساندند. در آن ایام کمتر دانشآموختهای بود که به اعتبار آموزش زبان فارسی وارد کار شود.
ترکیب استادان بخش فارسی "دانشگاه هنکوک" تا حدودی به وضعیت دانشگاه سارایوو شباهت داشت. یکی از استادان تدریس ادبیات فارسی به زبان کرهای را برعهده داشت و هم او بود که میتوانست به معرفی و ترویج ادبیات فارسی در آن کشور بپردازد. بهطور کلی، همکاران آن بخش که در ایران تحصیل نکرده بودند نیز مشکل تسلط زبانی داشتند.
در کتابهای آموزش زبان فارسی مزیت خاصی دیده نمیشد. محتوای کتابها منحصر به مقداری اطلاعات زبانی بود و هیچ نوع جذابیت فرهنگی ایران در آنها به چشم نمیخورد. استادی که متون فارسی را تدریس میکرد از اخبار و مباحثات مجلس شورای ملی قبل از انقلاب اسلامی بهره میبرد. به این ترتیب، دوره آموزشی زبان فارسی در دانشگاه هنکوک، به لحاظ ارتباطی و شناخت فرهنگ ایرانی، کمترین بهره را دربر داشت بهویژه این که ایرانیان ساکن در کره بسیار محدود بودند و جمع خانوادههای ایرانی در آن کشور که به سفارت جمهوری اسلامی ایران تعلق داشتند به ده نمیرسید.
تألیف فارسی عمومی 1 - نخستین جلد از دوره دوجلدی فارسی عمومی براساس تجربههای آموزشی در دانشگاه هنکوک شکل گرفت که خوشبختانه امکان چاپ آن در کشور کره فراهم نگردید. آنچه در کره تدوین یافت مجموعهای از اطلاعات زبانی بود که رنگ و بوی فرهنگ ایرانی به ندرت در آن حضور داشت. این کتاب پس از آن که در ایران مورد تجدید نظر قرار گرفت و به مشخصههای اجتماعی و فرهنگی ایران مزین گردید به همت و هزینهٔ شورای گسترش در سال 1377 انتشار یافت. همین اثر، بهرغم کمبودهای آن، بهویژه از نظر نداشتن نرمافزار صوتی و تصویری، از آن زمان تا کنون به عنوان کتاب درسی در دانشگاههای منچستر و آکسفورد، و طبعا در مراکز دیگر، مورد استفاده قرار گرفته است.
تألیف مجموعهٔ "زبان فارسی" - بازخوردهای مثبتی که با نشر فارسی عمومی 1 حاصل گردید تألیف جلد دوم آن را بهعنوان طرح پژوهشی موظف در برنامه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی قرار داد و به این ترتیب، عرصه آموزش زبان فارسی به خارجیان بهتدریج مورد توجه جدی واقع شد. حمایت مدیریت پژوهشگاه و هماهنگی شورای گسترش، تألیف جلد دوم فارسی عمومی را به طرح نه جلدی به نام "زبان فارسی" تبدیل ساخت که شامل کتابهای درسی زیر میشود:
کتاب اول: درسهای پایه
کتاب دوم: پایتخت ایران
کتاب سوم: ایران امروز
کتاب چهارم: تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران
برای هریک از کتابهای درسی یک جلد کتاب کار و برای کل مجموعه یک جلد کتاب راهنما فراهم گردید و تولید نرمافزار صوتی- تصویری برای هرکتاب در برنامه قرار داده شد.
مجموعهٔ زبان فارسی بهعنوان طرح مشترک پژوهشگاه و شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی به هزینه آن شورا در سالهای 1386 و 1387 چاپ و نشر یافت و نرمافزار نخستین کتاب آن در سومین جشنواره بینالمللی رسانههای دیجیتال تهران - 1388، نرمافزار برگزیده شناخته شد. در دیماه گذشته، نسخهٔ آزمایشی نرمافزارکتابهای دوم، سوم و چهارم در هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران رونمایی گردید. درطی سال جاری، تجدید چاپ مجموعه و تولیدکامل نرمافزارها به پایان خواهد رسید.