گزارش نشست«بزرگداشت استاد حکمت و فلسفه اسلامی مرحوم آیت الله سیدحسن سعادت مصطفوی»

۲۸ دی ۱۴۰۱ | ۰۸:۱۵ کد : ۲۳۴۲۱ اخبار
تعداد بازدید:۲۵۸
گزارش نشست«بزرگداشت استاد حکمت و فلسفه اسلامی مرحوم آیت الله سیدحسن سعادت مصطفوی»

ضمن گرامیداشت هفته پژوهش و روز حوزه و دانشگاه، مراسم بزرگداشت مرحوم آیت الله سید حسن سعادت مصطفوی با همکاری و مشارکت اساتید و همکاران محترم در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و به همت پژوهشکده فلسفه و گروه فلسفه و حکمت معاصر روز دوشنبه 1401/09/28به صورت حضوری و مجازی با صحبتهای مقدماتی دبیر نشست، به شرح ذیل برگزار شد.

طاهره کمالی زاده: (دبیر علمی نشست)

عنوان: مکتب فلسفی تهران

برگزاری مراسم بزرگداشت استاد مصطفوی در روز پیوند حوزه و دانشگاه که مرحوم استاد ما از مصادیق بارز پیوند حوزه و دانشگاه بودند و وارث مکتب فلسفی تهران که بیش از نیم قرن در حوزه و دانشگاه به تدریس فلسفه و حکمت اشتغال داشتند خودم  و بسیاری از همکاران ما از اساتید و مدرسین فلسفه اسلامی در دانشگاه ها و  همچنین در حوزه به نحوی و در مرحله ای از دوران تحصیلات تکمیلی کلاس درس ایشان بهره مند بودیم، بی وجه نبود.

ویژگی بارز استاد را شاید بتوان در دو سه عنوان کلی ارائه داد:

وارث مکتب فلسفی تهران

جامع فقه و فلسفه ( حکیم و مجتهد)

جامع حوزه و دانشگاه

ارتباط با جامعه

با تأسیس سلسله قاجار (1210/1796) و انتخاب تهران به عنوان پایتخت جدید، این شهر به سرعت به عنوان یک شهر مهم و مرکز فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و علمی و بلکه مرکز مهم فلسفی در آمد.

در این دوره مدارس متعددی در تهران وقف آموزش و ترویج فلسفه و حکمت گردید. اهتمام اهل فرهنگ و سیاست در تاسیس مدارس سنتی در ساختار آموزشی جدید و با امکانات رفاهی و آموزشی قابل توجه هم در رونق فلسفه اسلامی و تحکیم آن در نظام آموزش سنتی و جدید تأثیر گذار بود و هم حاکی از اهمیت و جایگاه فلسفه و علوم عقلی در این دوره است.

لازم به ذکر است که این مدارس از چنان قدرت و قوتی برخوردار بودند که برخی در قالب نظام آموزشی سنتی و جدید همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند.

از مدارس مهم و پر آوازه و مهد حکمت و فلسفه در دوره قاجار، مدرسه خان مروی است که محمد خان مروی ملقب به فخرالدوله یا فخراالملک از بزرگان قاجار در زمان فتحعیشاه این مدرسه را وقف تعلیم حکمت و فلسفه نمود تا با توجه به علوم عقلی زمینه خردگرایی و رویکرد به فلسفه را در پایتخت جدید قاجار فراهم سازد. این مدرسه سرآغاز و منشأ تحولی بنیادین در ایجاد فضایی فرهنگی و علمی در تهران و زمینه ساز مکتب فلسفی تهران بود. بسیاری از رجال علمی تهران در دو سده اخیر در این مدرسه تحصیل و یا تدریس نموده‌اند(کمالی زاده، 1400: 9).

دو مدرسه سپهسالار قدیم و جدید نیز در این دوره به نحو خاص وقف تعلیم معقول و منقول شده‌اند.

مدرسه عالی سپهسالار یکی از شش مدرسه عالی بود که هسته اولیه دانشگاه تهران را تشکیل دادند و به جهت آنکه جامع معقول و منقول بود دانشکده نیز دانشکده معقول و منقول نام گرفت. که امروزه به دانشکده الهیات تغییر نام داده است.

مدرسه مروی نیز از آن دوره تاکنون در قلب پایتخت فعال بوده و در ساختار سنتی و با حضور اساتید مبرز حوزه تهران همچنان پذیرای علاقه مندان به حکمت و فلسفه است و استاد مصطفوی که به حق وارث مکتب فلسفی تهران و خود در زمره حکمای به نام این شهر است و درس آموخته این مکتب بود علاوه بر تدریس در دانشگاههای تهران و بویژه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران در مدرسه مروی و مدرسه سپهسالار قدیم نیز به تدریس فلسفه اشتغال داشتند. یادشان گرامی و راهشان مستدام.

غلامرضا اعوانی

عنوان: استاد مصطفوی حکیم و مدرس حکمت مشاء(حکمت سینوی)

استاد ارجمند جناب آقای دکتر اعوانی استاد برجسته و صاحب نظر در فلسفه و حکمت در بخش اول از سخنرانی خود به سابقه حکمت در ایران اشاره فرمودند: ایران یکی از کشورهای نادری است که حکمت چه پیش از اسلام و چه پس از آن در آن رواج داشته است. چنانکه برخی از حکمای بزرگ یونان، ایران را یکی از نخستین تمدنهایی دانسته‌اند که حکمت در آن رواج داشته است به ویژه به زرتشت و مغان زرتشتی و تعالیم حِکمی آنان اشاره کرده‌اند.

در تمدن اسلامی نیز ایران تنها تمدنی است که در آن حکمت، حیات مستمر داشته و مکاتب فلسفی از استاد به شاگرد منتقل می‌شده است. چنانکه برخی اساتید می‌توانستند اساتید خود را تا ابن سینا نام ببرند.

در عالم اسلام برخلاف آنچه در غرب جدید است مکاتب حِکمی محدود به چند مکتب بوده است که عبارتند از حکمت مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه و همچنین عرفان نظری و تعاریفی از حکمت ارائه شده است که در این مکاتب جدید نیست.

حکمت در عالم اسلام عبارتست از علم به حقایق اشیاء علی ما هی علیها به قدر طاقت بشری. همچنین حکمت عبارتست از «تأله» یعنی تشبه به خدا و تخلق به اخلاق الهی است. تعریف دیگر حکمت به تولد ثانی است. انسان دو تولد دارد، تولد به جسم که علوم دیگر متکفل آن هستند و تولد به روح که با حکمت تحقق می‌یابد.

غایت حکمت الهی استکمال نفس است. حکمت پاسخ به پرسشهای نخستین است. پرسشهایی که ذاتاً به همه پرسشها تقدم دارند و فقط در حکمت به آنها پاسخ داده می‌شود. حکمت، پرسش درباره زندگی و معنای زندگی و حقیقت زندگی است که انسان به بهترین وجه باید زندگی کند.

حکمت با حکومت نیز مرتبط است و از یک ریشه است. ایرانیان با حکومت جهانی در ارتباط بوده‌اند. حکومت هخامنشیان از هند و سند تا یونان بوده است که یک اینچنین حکومتی خالی از حکمت و بدون حکمت میسر نبوده است چنانکه در کتیبه‌های میخی نیز به آن اشاره شده است.

از این رو مراکز حکومت، مراکز حکمت نیز بوده‌اند، خراسان، مراغه، تبریز، اصفهان چه در زمان آل بویه که ابن سینا در آنجا حضور داشت و چه در دوران صفویه. تهران هم از بدو تأسیس به عنوان پایتخت قاجار، مهد حکمت و مرکز حکمت بوده است.

استاد اعوانی در بخش دوم به استاد مصطفوی و ویژگیها و جایگاه خاص ایشان در حوزه فلسفه اسلامی پرداختند: تهران به شهر هزار حکیم معروف است، یکی از هزار حکیم آن مرحوم آیت الله مصطفوی است که علاقه‌مند به حکمت مشاء و حکمت سینوی است (حکمت سینوی متفاوت از حکمت مشاء است من در کتابی که به زودی منتشر می‌شود به این تمایزها پرداخته‌ام) . لذا باید گفت که مرحوم مصطفوی به حکمت سینوی بسیار علاقه‌مند بودند و در تدریس آثار ابن سینا به ویژه به الهیات شفا و اشارات و تنبیهات بسیار متبحر بودند. در حوزه و دانشگاه‌های مختلف تدریس می‌کردند. ایشان در تدریس اصالت تدریس را حفظ می‌کرد( شیوه حوزوی به شکل جدید).

وی به همکاری آموزشی و پژوهشی مرحوم مصطفوی با مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در طرح تصحیح آثار و نسخ خطی ابن سینا و همچنین تدریس الهیات شفا به مدت سه سال در موسسه اشاره نمود.

از ویژگی و خصوصیات اخلاقی آیت الله مصطفوی این بود که بسیار متخلق بود، اصلا عصبانی نمی‌شد. متخلق به اخلاق الهی بود بسیار صفا و صمیمیت داشت. اشکالات را با لبخند پاسخ می‌داد چیزی که موجب عصبانیت و تغییر در خلق باشد در ایشان دیده نمی‌شد.

ایشان جامع حکمت قرآنی و حکمت رسمی بود. درگذشت ایشان ضایعه بزرگی برای فلسفه اسلامی در ایران است. زیرا استادانی که اساتید بزرگ را دیده باشند و در محضر اساتید بزرگ تلمذ کرده باشند و آن را بتوانند به نسل دانشگاهی منتقل کنند بسیار کمیاب و در عین حال گرانمایه‌اند. چنانکه افلاطون گفته است که حکمت فقط نوشتن کتاب نیست، کتاب حکمت مرده است چون قادر به دفاع از خود نیست. حکمت حقیقی بذری است که حکیم در نفوس صالحه می‌کارد، چنانکه برزگر بذر را در زمین مناسب می‌کارد و چندین برابر محصول می‌دهد. حکمت فقط نوشتن کتاب نیست بلکه کاشتن حکمت در نفوس صالحه است و ایشان از این سنخ اساتید بودند که شاگردانی تربیت نموده‌اند که در گروههای فلسفه اسلامی در دانشگاهها و در حوزه‌های علمیه تأثیر گذارند.

رضا محمدزاده (عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه امام صادق ع)

عنوان: ارزش ذاتی فلسفه

مقصود از فلسفه در این سخن، فلسفه اولی (متافیزیک) می‌باشد. ارزش ذاتی (intrinsic value) یکی از اقسام ارزش و نقطه مقابل ارزش ابزاری (instrumental value, extrinsic value) می‌باشد. ارزش ذاتی نیز به دو گونه شخصی (value for its own sake) و غیر شخصی (value in itself)  تقسیم شده است. برخی فلاسفه و اندیشمندان بزرگ چون کانت، جان استوارت میل، و حتی افلاطون به ارزش ذاتی قائل بوده و برخی نیز مجال و عرصه‌ای برای این مفهوم قائل نبوده و همه ارزش‌ها را به نحوی ابزاری دانسته‌اند. برخی نیز در عین قول به ارزش ذاتی، فهرستی گوناگون از مواردی که دارای ارزش ذاتی می‌باشد را ارائه کرده‌اند اما وجه جمعی میان آن ها ارائه نکرده‌اند. برخی نیز با رویکرد انتقادی، به تفکیک فلسفه وجودی (فلسفه‌ای که از وجود و احکام و اقسام آن بحث می‌کند) از دیسیپلین فلسفه در دانشگاه پرداخته و کارکردهایی چون حل مسائل بنیادی و ایجاد آرامش روحی در زندگی برای فلسفه سنتی قائل شده‌اند که  به هیچ عنوان در فلسفه دانشگاهی به خصوص در محافل آکادمیک غربی قابل مشاهده و رصد نیست. فیلسوفان متقدم و متأخر مسلمان نیز برای فلسفه به شرافت و اصالت معتقد بودند و ملاک این شرافت و اصالت را اطلاق موضوعی، توان بحث برهانی از موضوع مطلق و اثبات احکام غیر بدیهی که در هیچ علم دیگری قابل اثبات نیست و بداهت مفهومی و تصدیق موضوع مطلق فلسفه دانسته‌اند و به همین جهت عنوان با مسمای «قبل الطبیعه» را در مورد فلسفه اولی مناسب‌تر از عنوان «مابعدالطبیعه» دانسته‌اند. حکیم سعادت مصطفوی (ره) در عین اثر پذیری از این دیدگاه حکیمان مسلمان، به ارزش ذاتی و شخصی فلسفه اعتقاد داشته و تأملات عقلی و فلسفی را مایه انبساط روح و آرامش نفس ناطقه انسانی می‌دانست و عمر و حیات با برکت خویش را مصروف همین باور مهم ساخت. انبساطی که اگر رخ دهد حداقل کارکرد آن تدارک پاسخ‌های قویم در برابر پرسش‌های بنیادین است. او برهانی بودن محمولات فلسفی را صفت ذاتی نتایج مطالعات فلسفی می‌دانست و جزمیت و قطعیت در سایر علوم و دانشهای بشری و حتی علوم منقول و دانش‌های دینی را به نحو منفصل از یافته‌های فلسفی را صرفاً جزمی ناشی از پیوند منطقی میان گزاره‌های مشهور (اندوکسا ἔνδοξα)) و داخل در حیطه جدل و جدلیات (polemics) می‌دانست که حیثیت واقع نمایی در آن شرط نیست. بر این اساس علیرغم قول به ارزش ذاتی فلسفه، می‌توان انضمام آن به سایر دانش‌های بشری را مبنایی برای تبدیل نتایج جدلی به نتایج برهانی دانست.

حسین کلباسی اشتری (استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی)

عنوان: یادی از سلوک علمی استاد

در تاریخ معاصر ایران، فرزندانی پرورش یافته­اند که در عرصه­های مختلف علمی، ادبی، هنری، سیاسی و اجتماعی، هر کدام برای تاریخ یک ملت موجب سرافرازی و افتخار و میراثی که از آنان بر جای مانده است، ماندگار و پایدار است. از زمره چهره­های برجسته در عرصه علوم عقلی و معارف وحیانی، حضرت استاد آیت‌الله سید حسن سعادت مصطفوی است با ویژگیهایی چون:

استاد مصطفوی نماینده و مصداق واقعی پل ارتباطی میان سنت آموزشی حوزه و دانشگاه بود. در مجلس درس و بحث ایشان، شاگردان و مخاطبان علاوه بر دریافت داده­های علمی، از فضای معنوی و روحانی مجلس درس نیز بهره­مند بودند.

استاد مصطفوی متعلق به حوزه مکتب فلسفی تهران و از زمره آخرین چهره­های ماندگار این حوزه است. ایشان به درک محضر استادان برجسته­ای چون آیت‌الله میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیت‌الله محمدتقی آملی (ره) توفیق یافتند.

استاد مصطفوی در کنار فعالیت­های علمی در حوزه و دانشگاه، به اقامه جماعت و برگزاری مجالس متعلق به اهل بیت (علیهم السلام) اهتمام جدی داشت و برنامه‌های علمی ایشان هیچگاه موجب وقفه و تعطیلی در برنامه‌های مربوط به مسجد و تکیه نیاوران نگردید.

توجه و اهتمام ویژه استاد مصطفوی نسبت به تدریس و تعلیم حکمت سینوی، نشان از توجه ایشان به گسترش عقلانیت و خردباوری در میان جوانان و حتی اهل علم بود، از آنرو که در نظر ایشان شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا نمونه جامع و حتی زنده فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است تا آنجا که مقدم بر هر آموزش فلسفی ـ و برای نمونه حکمت متعالیه ـ لازم است حکمت سینوی را به طلاب و دانشجویان تعلیم کرد. خداوند روح آن استاد فقید را با اجداد طاهرینش محشور کند. آمین

سید علی سعادت مصطفوی

عنوان: یادی از سلوک اخلاقی و اجتماعی استاد

سید علی سعادت مصطفوی نوه استاد و آخرین سخنران جلسه بود که خاطرات استاد را در خانواده و مواجهه اجتماعی ارائه نمود. احترام استاد به افراد خانواده که هیچ یک را بدون عنوان خطاب نمی‌کردند و همچنین برخورد های اخلاقی و صبورانه و حکیمانه استاد با افرادی که در مسیر مسجد و یا داخل مسجد به ایشان توهین می‌کردند و یا در هرحال اعتراضاتی داشتند اشاره نمود که چگونه استاد فردی را که در خیابان به ایشان توهین می‌کند در آغوش می‌گیرد و حکیمانه با او گفتگو نموده و به او آرامش می‌دهند و یا فردی که در مسجد اعتراض نموده را بعد از مراسم به درب منزل وی می‌روند و از دلجویی نموده و از مشکلات و علل اعتراض و خشم او پرس و جو نموده و جهت ارائه هرنوع کمک اعلام آمادگی می‌نمایند.

در هرحال استاد ذی عالمانه و حکیمانه داشت و حکمت در وجود ایشان محقق گشته بود.

 

 


نظر شما :