گفتگو با دکتر مهران رضایی: توسعه عقلانیت اسلامی و پرهیز از خرافات سنتی و مدرن
دکتر مهران رضایی؛ استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مازندران
با توجه به اینکه حیطه ی پژوهشی شما صدرایی است ، جایگاه تفکر در نظام صدرایی و نیز تعلیمات تفکر محور در آرای فلسفی ملاصدرا چگونه است ؟
آیا صدرا تمایل داشت شاگردانش بیشتر متفکر مستقل باشند یا شارح آرای او؟
چنین می نماید که ملاصدرا فیلسوفی حامی توسعه و گسترش تفکر و تعقل مابین افراد اجتماع خویش است. از نشانههای این رویکرد ملاصدرا و پرهیز از شارح پروری، این نکته میتواند باشد که با اینکه ملاصدرا، شاگردان بسیاری داشته اما تا سالها و صدها سال، آثار او به صورت مستقیم مورد توجه نبوده است. فیلسوفی این چنین، با پتانسیلهای بسیار فکری و اجتماعی به راحتی این توانایی را داشته است که سایرین و اطرافیانش را به شرح آثار خویش بکشاند و از این مسیر نیز در دوره حیات خویش، مزایای برای خود فراهم نماید ولیکن کنش های ایشان چشم انداز دیگری را در مقابل ما قرار می دهد؛ صدرا مخالف شرح آثار خویش نیست ولیکن همت و عزم خود را بر شارح پروری نمی گذارد. کما اینکه برخی از شاگردانش جزو مخالفین نظری آرای او بوده اند. تنوع شاگردان ملاصدرا از طیف های مختلف فکری، نشانه ای است مبنی بر اینکه تیشان، نمی خواسته الزاما همه را در یک مسیر ثابت مدنظر خود، قرار دهد.
موضع عقلانیت در جوامع اسلامی حال حاضر را چگونه می بینید ؟ به نظر شما چه عواملی( نظری و عملی) باعث بوجود آمدن شرایط حاضر در این جوامع شده است؟
در دنیای معاصر، عقل گرایان به صورت کلی، قدم های قابل ستایشی را برداشته اند؛ در این میان رسانه ها و تولیدات دیجیتالی (که یکی از مولفه هایی است که قرار بود در ادامه ترویج کتابت و قلم، سبب توسعه علمی شود)، بسیار اثرگذار(مثبت و منفی) بوده است که اکنون در قالب رسانههای جمعی ظهور پیدا کرده است.
این رسانه های اجتماعی، مزیت ها و کار ویژه های بسیاری برای افزایش سطح علمی و شناخت در جامعه داشته است؛ ولیکن تمایل زیاد بنگاه های اقتصادی و سیاسی برای بهره برداری از رسانه های اجتماعی، سبب شده است که در بسیاری از موارد، این رسانه ها به جای روشنگری، به ابزاری برای تغافل و یا انحراف اذهان جوامع بشری تبدیل گردند.
این معضل کلی ای است که تمام جامعه بشری امروز را مشغول به خویش داشته و جوامع اسلامی نیز مستثنا از این فرآیند کلی نیستند.
بر همین اساس به نظر می رسد که چاره ای نیست جز حضور حداکثری فیلسوفان و عقل گرایان، به معنای کلی در عرصه تولیدات رسانه ای و کشف مغالطات و خطاهای رایج در زمینه رسانه؛ کما اینکه ظهور اولیه فلسفه کلاسیک در یونان باستان نیز در واقع تلاشی بود برای احیای عقلانیت در مقابل سوفسطاییان.
امروز سفسطه گرایی، در قالب های جدید، تجدید حیات یافته و به شکل رسانه های مختلف ظاهر شده است. اصلاح این شرایط، فعل متناسب با همین سنخ را می طلبد؛ یعنی فیلسوف امروز، تمرکزش بر عقلانیت در رسانه هاست.
این سخن بدین معنا نیست که حتماً فیلسوفان باید در قالب سخنرانی و یا چارچوب های مشابه در رسانه حضور پیدا کنند؛ بلکه مراد، تولید انواع محتوا های چند رسانه ای در موضوعاتی همچون آشنایی با خطاهای رایج دوران رسانه، ظرفیت های رسانه برای توسعه عقل گرایی، تبیین بیشتر عقلانیت اسلامی، آشنایی کودکان با سبک زندگی در دوران عصر دیجیتال و ... می باشد.
علاوه بر این موارد، امروزه در جوامع اسلامی با توجه به علل مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که سبب شده محل توجه و تمرکز نهاد های قدرت بین المللی هم باشد، جریانهایی تبلیغ و توسعه یافته اند که اصل عقلانیت اسلامی را هدف قرار داده اند.
به همین سبب، شاهد ترویج تفکرات خرافی به شکل خرافات سنتی و یا خرافات مدرن در جوامع اسلامی هستیم. به نظر میرسد که همانگونه که پیش از این تبیین شد، راهکار در توسعه عقلانیت اسلامی و پرهیز از خرافات سنتی و مدرن است.
میان گرایشات فطری و تصمیم گیری و فلسفیدن چه تناسبی برقرار است ؟
گرایشات فطری - غریزی از مهمترین عوامل دخیل در فرایند تصمیم گیری انسان است. در یک تبیین مقدماتی و ساده، غالباً مسیر تصمیم گیری انسان به شکل تصور، تصدیق، اراده و صدور فعل تبیین شده است؛ ولیکن دقت در این فرایند و تامل در زندگی واقعی انسان و فعالیت هایش، ما را به این می رساند که داشته های فطری انسان از دو مجرا بر فعل انسان اثر گذار است؛ ابتدا شناخت های فطری که در مقام ایجاد تصور و تصدیق برای صدور فعل و اراده و تصمیم گیری اثر گذار است؛ دیگری گرایش های فطری که چه بسا فراتر از تصور و تصدیق، با سیطره بر مسیر علمی انسان، می تواند انسان را به تصمیمات خاص بکشاند. چه بسا
یک فرد انسانی، طبق محاسبات ذهنی و علمی خود، تصمیم به فعل الف داشته باشد ولیکن در مقام عمل تحت تاثیر گرایشات فطری و یا غریزی خود ( که در ادبیات روزانه، تحت عنوان خواسته دل مطرح می شود) تصمیم ب تحقق می یابد.
به نظر می رسد انسان باید برای زیست عقلانی خود بر تصمیمات ناشی شده از گرایشات (فطری یا غریزی)، یک قوه عاقله به مثابه ناظر داشته باشد.
البته در مسائل غیر از اساسی، چه بسا خیلی ضرورت برای کنترل دقیق و جزئی بر تصمیمات برخواسته از گرایشات درونی (فطری یا غریزی)، ضروری نیست؛ یعنی قرار نیست که ما هر چه که بر اساس گرایش فطری و غریزی صادر می شود را به صورت جزئی و خیلی ریز تحت بررسی و تدقیق عقلانی قرار دهیم، گاهی عقلانیت در این است که گرایشات ملاک قرار گیرند.
کما اینکه از یک منظر، حتی میتوان برای گرایشات فطری و غریزی، نقش کشفی در شناخت امور و تحلیل مسائل داشت، چه اینکه از منظر بسیاری از متفکران اسلامی، فطرت، ریشه در وجه الهی و متعالی انسان دارد.
به طور کلی به چه میزان میتوان با اتکا به آرای فیلسوفان مسلمان در بستر آموزش تفکر محور بهرهمند شد ؟
فیلسوفان مسلمان تلاش قابل ستایشی را برای احیای تفکر در جوامع خود داشته اند و غالبا در این مسیر هزینه های سنگین هم متحمل شده اند. با توجه به اشتراکات کلی موجود میان جوامع انسانی و اسلامی، با لحاظ شرایط روز، می توان تلاش های فلاسفه را به عنوان تکاپوهای سردمداران ترویج تفکر، به مثابه الگو قرار داد. مبارزه با خرافات و سعی در ترویج منطق و قواعد عقلی، از زمینه هایی بوده که امروزه هم می تواند مبنای اموزش های نوین در جوامع باشد.
نظر شما :