پروژه پایان یافته طرح اعتلای علوم انسانی

اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی

تعداد بازدید:۱۳۵۲
خلاصه ای از طرح پایان یافته از طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور جهت مطالعه پژوهشگران در دسترس قرار گرفته است.
اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی

اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی

رضا داوری اردکانی[1]

 

نسبت میان علم و اخلاق را از وجهه نظرهای مختلف می توان بررسی کرد؛

1-علم به صورتی که در کتاب­ها و گزارش­های پژوهشی آمده است ربطی به اخلاق ندارد و با آن اشتباه نمی­شود. به عبارت دیگر زبان علم و احکام علمی همه از سنخ احکام خبری است و می­توان آنها را تصدیق یا تکذیب کرد اما احکام اخلاقی احکام انشائی است و این احکام به صفت درست یا نادرست متصف نمی­شوند بنابراین نمی­توان بر مبنای علم یک سیستم و نظام اخلاقی بنا کرد.

2-علم تابع روش است و روش قواعد و دستورهایی است که پژوهشگر برای رسیدن به نتیجه )که معمولاً پس از اتمام پژوهش و اثبات، نام حقیقت به آن داده می شود) از آن پیروی می­کند. پس در واقع پژوهش سیر در راهی است که با پیروی از قواعد روشن پیموده می­شود یا شاید درست تر این باشد که بگوئیم علم پیروی از روش است اما دستورها و روش علمی خبری نیستند. پژوهشگر در راهی که می پیماید باید صبور و امین و رازدار و مستعد قبول هر نتیجه ای باشد که پژوهش به آن منتج می­شود. مختصر بگوئیم پژوهشگر خدمتگزار حقیقت است و برای حقیقت تلاش می­کند. آیا این خدمت و تلاش اخلاقی نیست؟ مگر شخص اخلاقی کیست و چه می­کند؟ شخص اخلاقی وابسته و تابع والاترین ارزشها است و برای تحقق آن ارزشها تلاش می­کند. آیا کسی که برای تحقق حقیقت (که والاترین ارزش ها است) می­کوشد، کاری اخلاقی انجام نمی­دهد؟ کار دانشمند از آن جهت که ناظر به حقیقت و برای وصول به آنست حتی اگر یک فعل اخلاقی به معنی متداول لفظ به حساب نیاید واجد شأن و ارزش اخلاقی است.

3-یکبار به علم به اعتبار زبان آن نظر کردیم و دیدیم که زبان علم غیر از زبان اخلاق است و به این جهت از یکی به دیگری راه نمی­توان برد اما وقتی به تلقی دانشمند از کار علمی نظر کردیم دیدیم که دانشمند اخلاق خاص خود دارد و نمی­تواند بر خلاف رسوم و قواعدی که برای پژوهش علمی مقرر شده است عمل کند اما نگاه سومی نیز می­توان به نسبت میان دانش و دانشمند و جهان دانش انداخت.قواعد و قوانین علم خشک و سخت و انعطاف ناپذیر است و کسانی که با دانش سروکار پیوسته ندارند حق دخالت در کار علم را ندارند و باید در برابر آن خاضع باشند. علم از این جهت نوعی زهد است و صاحبان این زهد دانشمندانند که عمر را در خدمت علم می­گذرانند اما از سوی دیگر علم قدرت است و با آن جهان مسخر می شود و عالمی قوام می یابد که سازمان و نظام خاص دارد و اخلاق آن نیز نمی تواند مستقل از نظام علمی ـ تکنیکی باشد.

 پرسش­های مطرح در این تحقیق عبارت است از :

1- اخلاق از کجا می­آید و چرا در زمانی دچار ضعف و انحطاط می شود ؟

2- چه تفسیری فلسفی از مناسبات علم و اخلاق باتوجه به وضع توسعه نیافتگی می توان ارائه داد ؟

3- شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی کدامند ؟

4- مقام اخلاق در جهان متجدد و جهان مایل به تجدد چه وجوه اشتراک و افتراقی دارند ؟

نتایج حاصل از این تحقیق را می­توان به شرح زیر بیان کرد.

نتایج این تحقیق می تواند ثمرات معرفتی و سیاستگزارانه - تجویزی داشته باشد. ثمرات معرفتی آن در فهم بهتر ماهیت علوم انسانی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای آن و خودآگاهی انتقادی نسبت به این حوزه معرفتی ـ نهادی خواهد بود. نتایج سیاستگزاری و تجویزی آن هم برای برنامه‌ریزان و سیاستگزاران حوزه علوم انسانی و اجتماعی- شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری خواهد بود.

 

 

 

[1] - استاد دانشگاه تهران؛ رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران.


لینک دانلود فایل

( ۱ )

نظر شما :