گزارشی از نشست «کاربردی سازی در علوم انسانی»؛

مقدمۀ بحث کاربردی سازی، مطالعۀ ادبیات نظام ملی نوآوری است

۰۹ دی ۱۳۹۶ | ۱۰:۰۷ کد : ۱۶۲۵۴ مهم ترین اخبار
تعداد بازدید:۱۰۴۱
سه فرآیندی که نظام آموزشی چندساحتی دارد آموزش، پژوهش و فناوری است. در ایران درک ناصحیحی از این نظام چندساحتی وجود دارد مبنی بر اینکه دانشگاه‌های نسل اول بر آموزش، دانشگاه‌های نسل دوم بر پژوهش و دانشگاه‌های نسل سوم بر فناوری مبتنی است؛ درحالیکه در کشورهایی که در زمینۀ دانش کاربردی تجربه‌های موفقی داشته‌اند، اولویت آموزش در گذر از نسل اول به دوم و سوم، حفظ می‌شود و پژوهش و فناوری بعد از آموزش می‌آیند. نکتۀ سوم در بازبینی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها به ازادی محقق اختصاص داشت و اینکه در تحقیق یا اکتشاف آزادانۀ محقق در برنامه‌ریزی‌ها نباید خللی وارد شود.
مقدمۀ بحث کاربردی سازی، مطالعۀ ادبیات نظام ملی نوآوری است

نشست « کاربردی سازی در علوم انسانی » یکشنبه، ۲۶ آذرماه، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. این نشست که پنلی علمی برای «مسائل و مشکلات کاربردی سازی طرح‌های پژوهشی» تعریف شده بود، با سخنرانی دکتر زهرا حیاتی، دکتر طاهره کمالی‌زاده، دکتر سعید ناجی و دکتر حمیدرضا دالوند و دبیری دکتر سمیه توحیدلو انجام شد.

در ابتدای نشست دکتر سمیه توحیدلو، رئیس پژوهشکدۀ علوم انسانی کاربردی، دستور کار پنل را پرداختن به دو محورِ «دوگانگی پژوهش کاربردی و نظری» و «نسبت کاربردی سازی و تجاری سازی علوم انسانی» عنوان کرد.

زهرا حیاتی: «بازشناسی انتقادی مفهوم دانش کاربردی» و «بازبینی در برنامه‌ریزی‌ها»، اولویت بحث کاربردی‌سازی است

زهرا حیاتی، رئیس پیشین پژوهشکدۀ علوم انسانی کاربردی، نخستین سخنران این پنل بود. حیاتی با توجه به «دیدگاه‌های مختلف» که در بحث دانش کاربردی وجود دارد، رسیدن به «تعریف مشترک» در این باره را ضروری دانست. از نظر حیاتی که با سابقۀ پنج‌سالۀ مدیریتی در حوزۀ کاربردی سازی صحبت می‌کرد، برای رسین به این تعریف مشترک لازم است درک شود که «کاربرد» در معنای کدام مفهوم «کارکردگرایی»، «کارآمدی»، «اثرگذارسودآفرینی»، «تجاری سازی» و «سودمندسازی» به کار می‌رود.

حیاتی سپس، مراحل رسیدن به تعریف مشترک را به اجمال مرور کرد. این مراحل که بیشتر معطوف به نقش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پهنۀ سیاست‌گذاری برای علوم انسانی بود، شامل موارد زیر می‌شد:

  • بازشناسی انتقادی مفهوم کاربرد دانش از دیدگاه علمی و مدیریتی؛ در اصطلاح‌شناسی رایج، مفهوم کاربرد دانش، ذیل عنوان دانشگاه نسل سوم تعریف شده است که محور آن توسعۀ اقتصادی از طریق نوآوری علمی است. این مفهوم طی چهار جریان دانشگاه اول تا چهارم شکل گرفته است. درک تاریخی طبق این چهار جریان در ایران شکل نگرفته است. با این ناگزیریم طرح‌های پژوهشی خود را ذیل عنوان علوم انسانی کاربردی، تعریف و از آن دفاع کنیم. اصلاح این ناهنجاری و فهم پیوند دانش و اقتصاد در زنجیرۀ تاریخی آن، مرحلۀ نخست تحت عنوان بازشناسی انتقادیِ مفهوم کاربرد دانش است.
  • بازبینی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها در زمینۀ علوم انسانی کاربردی؛ آنچه را که از شکل‌گیری مفهوم کاربرد دانش در زنجیرۀ نظام آموزشی فهم کردیم، اساسِ بازبینی در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها خواهد بود. در این راه لازم است مشخص شود منظور از کاربردی سازی، افزایش کالا و خدمات است یا افزایش سودمندی و فراگیری دانش یا تعامل خلاق دانش با محیط؟

نکتۀ دوم درخصوص بازبینی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، ساحت چندگانۀ نظام آموزشی است که کاربرد دانش قرار است در آن اتفاق بیفتد. سه فرآیندی که نظام آموزشی چندساحتی دارد آموزش، پژوهش و فناوری است. در ایران درک ناصحیحی از این نظام چندساحتی وجود دارد مبنی بر اینکه دانشگاه‌های نسل اول بر آموزش، دانشگاه‌های نسل دوم بر پژوهش و دانشگاه‌های نسل سوم بر فناوری مبتنی است؛ درحالیکه در کشورهایی که در زمینۀ دانش کاربردی تجربه‌های موفقی داشته‌اند، اولویت آموزش در گذر از نسل اول به دوم و سوم، حفظ می‌شود و پژوهش و فناوری بعد از آموزش می‌آیند.

نکتۀ سوم در بازبینی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها به ازادی محقق اختصاص داشت و اینکه در تحقیق یا اکتشاف آزادانۀ محقق در برنامه‌ریزی‌ها نباید خللی وارد شود.

  • راه‌کارهای عملی برای ترویج دانش کاربردی
  • نقش نوآورانه و کاربردی طرح‌های کاربردی را در هر دو ساحت تشخیص داده شود؛ یعنی هم افزایش سودمندی و فراگیری دانش و تعامل خلاق دانش با محیط و هم افزایش کالا و خدمات. در طرح‌نامه‌ها محقق باید کاربرد پژوهش در سازمان‌های اجرایی کشور را توضیح دهد.
  • چون در شکل‌گیری دانش کاربردی به معنای کاربرد اقتصادی، نقش آموزش از پژوهش و فناوری بیشتر است، آموزش باید در اولویت قرار گیرد.

چون در تحصیلات تکمیلی آموزش در فرآیند پژوهش اتفاق می‌افتد؛ بنابراین طرح پژوهشی باید به گونه‌ای تعریف شوند که محقق بتواند از محیط، نحوۀ تعامل خلاق با محیط و نظام تولید و اشتغال، صاحب درک و بصیرت شود.

  • چون دانش کاربردی، حوزه‌ای چند سطحی است و لایه‌های مختلف مدیریتی، اداری و علمی در آن دخیل هستند؛ سیاست‌های موازی باید مشخص و هم‌گرا شوند.
  • همواره باید مورد توجه داشت که دانش کاربردی با اتکاء به یک نگاه بلندمدت و واقع‌گرایانه شکل می‌گیرد. در تعریف و تولید دانش کاربردی، شکل دادن زیرساخت‌های فرهنگی و پرورش اذهان خلاق و نوآور، یک اصل است که در طول زمان به دست می‌آید. اعطای این فرصت به محققان، ضروری و انکارناپذیر است.

احمدرضا دالوند: به دربرگیری وسیع مفهوم «کاربرد» توجه شود

احمدرضا دالوند، عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ زبان‌شناسی، به مشکل چندمفهومیِ کاربردی سازی اشاره کرد و تصریح کرد: «از مفهوم کاربرد، لزوما حل مسئله و کاربرد در حوزۀ اقتصاد مستفاد نمی‌شود. یعنی می‌توانید مسئله‌ای را حل کنید، اما منجر به سود اقتصادی نشود، مهم اثربخشی است. مثل اثربشی در منافع ملی. اما در تجاری‌سازی که می‌تواند منبعث از کاربردی‌سازی باشد، بحث محدود به تجارت، کسب‌وکار و بده‌وبستان می‌شود».

سعید ناجی: کاربردی که منجر به رشد نشود، ویران‌کنندۀ فرهنگ است

سعید ناجی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان، در موضوع کاربردی سازی تجویز و روا داشت که «نظریه و کاربرد، همیشه باید به هم مرتبط باشند. هر نظریه‌ای باید معطوف به مسئله‌ای (نه موضوع) باشد». از نظر ناجی کاربرد وقتی به تجاری سازی نزدیک می‌شود، سه اشتباه بزرگ رخ می‌دهد:

  • وقتی از کاربردی کردن نتایج کار محققان صحبت می‌کنیم، این توهم یا اسطوره وجود دارد که تبدیل مس به طلا ممکن است. اما اساسا قابل تبدیل نیست. به جای این تبدیل، اگر به دنبال کشف طلا باشیم، هزینه و وقت کمتری صرف می‌شود.
  • به مرور پژوهش‌گر را تشویق می‌کنیم که تاجر خوبی شود و پژوهشگاه‌ها نیز تجارت‌خانه شوند. این، اساسا با حکمت در تضاد است. حکمت و اخلاق نباید با پول مرتبط باشد. درک عمیق از علوم انسانی (به معنای رشد انسان و جامعه) می‌گوید این روند با ماهیت دانش در تناقض است.
  • قصد تجاری‌سازی علوم انسانی منجر به فاجعه‌ای می‌شود که در غرب هم انجام نشده است. اینکه از همۀ دستاوردهای علوم انسانی بخواهیم قصد تجارت داشته باشیم، در غرب هم نسبت به آن هشدار داده شده است.

از نظر ناجی جنبۀ مثبت کاربردی سازی علوم انسانی را می‌توان فلسفه برای کودکان دانست؛ چراکه «کاربردی است که منجر به رشد می‌شود. ولی از ابتدا به پول اندیشیدن، فرهنگ را هم از هم می‌پاشد».

کمالی‌زاده: کاربردی سازی به قیمت تضعیف نظریه‌پردازی تمام نشود

طاهره کمالی‌زاده، عضو هیئت علمی گروه پژوهشی کلام و فلسفۀ دین، درخصوص کاربردی سازی به دو نکته اشاره داشت:

  • فراهم نبودن زیرساخت‌های پژوهشی و آموزشی کاربردی سازی
  • هشدار درخصوص تضعیف نظریه‌پردازی؛ چراکه عطف علوم انسانی، نظریه‌پردازی‌های محض و انتزاعی است. کاربردی‌سازی به عنوان یک جریان دوسویه، واسطه‌ای برای بخش نظری و جامعه تعریف شود. و به اثربخشی نظریات محض منجر شود.
  • جدی گرفتن پتانسیل آموزش دانشجویان تحصیلات تکمیلی؛ آموزش و پرورش دانشجو با سبک و سیاق پژوهشی که با مسئله‌یابی، مسئله‌مندی و تفکر نقاد تربیت شود و سهم علوم انسانی در حل مسائل کشور را تشخیص دهد.

سمیه توحیدلو: کاربردی سازی، محلی برای تقریب مسائل علمی به مسائل جامعه است

ددر پایان نشست سمیه توحیدلو به عنوان رئیس پژوهشکدۀ علوم انسانی کاربردی، توضیحاتی پیرامون پیوند بحث کاربرد دانش با مسئله ارائه داد. توحیدلو توضیح داد مسائل در دوستۀ کلیِ مسائل جامعه یا مسائل علمی جای می‌گیرند که بحث کاربردی سازی ایجاد تعادل بین مسائل مشاهده‌پذیر و مسائل علمی است؛ تا از سویی زبان پژوهش‌گر به حل مسئله نزدیک شود و از سوی دیگر سیاست‌گذار بتواند از کار پژوهش‌گر استفاده کند. به زعم وی بحث‌های میان‌رشته‌ای و پسارشته‌ای به تقریب این زبان‌ها کمک خواهد کرد.

حسینعلی قبادی: مقدمۀ بحث کاربردی سازی، مطالعۀ ادبیات نظام ملی نوآوری است

در انتها، دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، که در نشست حضور داشت برای تنقیح مباحث مرتبط با کاربردی سازی علوم انسانی به مطالعۀ ادبیات نظام ملی نوآوری توصیه کرد. قبادی در سخنان پر شور خود توضیح داد: «تجاری‌سازی به معنای فروش و مشتری به معنای خریدار نیست… مقدمۀ این مباحث این است ادبیات نظام ملی نوآوری را فهمیده باشیم. در این نظام به هیچ وجه نظریه با کاربرد تضاد ندارد و کاربردی سازی، مقوم نظریه‌پردازی است».

گلایۀ قبادی از عده‌ای که «با رسوبات گرایشات مارکسیستی» از «مهندسی علوم انسانی» سخن می‌گویند، ناظر به دوگانه‌ای بود که ساحت نظر و کاربرد را مقابل و در تضاد با هم تعریف می‌کند.

نقدی بر نشست کاربردی سازی در علوم انسانی

نشست «کاربردی سازی در علوم انسانی» با عنوان فرعی «مسائل و مشکلات کاربردی سازی طرح‌های پژوهشی» در نیل به انجام ماموریت خود، موفق نبود. از تاخیر زمانی پیش آمده در جلسه که گذر شود، فحوای نشست، حرف تازه‌ای در موضوع کاربردی سازی علوم انسانی نداشت. بخشی از نقصان برگزاری نشست به ضعف در انسجام سخنرانی‌ها و فقدان تسلط برخی سخنرانان بر ادبیات حوزۀ کاربردی سازی مربوط بود؛ و بخش اعظم آن به طراحی سوالات پاسخ داده شدۀ مجریان نشست مرتبط بود.

درخصوص هر دو محور نشست یعنی «دوگانگی پژوهش کاربردی و نظری» و «نسبت کاربردی سازی و تجاری سازی علوم انسانی»، ادبیات غنی‌ای تولید شده است که محل‌های بلامنازع و مشترک بسیاری نیز از دل آن ادبیات قابل ساخت و پردازش است. مسئلۀ کنونی کاربردی سازی و یا آنچه که موضوع کاربردی سازی علوم انسانی با آن مواجه است، ترویج گفتمان و بسط ادبیات آن است و نه تولید و تعریف حوزه‌های گفته و پرداخته شده. هزینه‌های زمانی و فکری‌ای که صرف نشست‌های این‌چنینی می‌شود، اگر با هدف ترویج، به مسئله‌های منقح و مشخص‌ترِ مبتلابه جامعه یا سازمان‌ها (نسبت به موضوعات کلی)، اختصاص داده شود، چه بسا صورت عملیاتی‌تر و اجرایی‌تر «کاربرد علم» را در مقابل حرف‌های کلی و مکرر، برای مخاطب نشست مصداقی عینی ببخشد؛ و انذار مصلح‌الدین سعدی شیرازی به ذهن متبادر نشود که: «ز عمل کار برآید، به سخن‌دانی نیست»!

 

منبع: بردار


نظر شما :