گزارش نشست کتاب طراحی بازار: درآمدی بر نظریه بههمرسانی پایدار و کاربردهای آن
نشست نقد و بررسی طراحی بازار، پیرامون کتاب «طراحی بازار: درآمدی بر نظریه به هم رسانی پایدار و کاربردهای آن» با حضور دکتر محمدجواد رضایی از مؤلفین کتاب و دکتر سیدعقیل حسینی به عنوان ناقد برگزار شد.
در این نشست، ابتدا محمدجواد رضایی دورنمایی از مطالب کتاب، چارچوب و ایده مرکزی آن ارائه نمود. وی به این نکته اشاره کرد که وجود برخی هنجارهای بیرونی، مبادله برخی کالاها را در چارچوب رایج بازار تحتالشعاع قرار میدهد و به این ترتیب سازوکار تخصیص و توزیع منابع شکل متفاوتی پیدا میکند. مثلاً مبادله کلیه و یا جذب دانشجو در مؤسسات آموزشی از این قبیل است. کلیه را نمیتوان در شرایط مبادله بازاری خریدوفروش کرد؛ یا دانشجو را نمیتوان براساس پیشنهاد قیمتی بالاتر، رتبهبندی و جذب کرد. در طراحی بازار، در عین پذیرش هنجارها و قوانین برای تخصیص و توزیع کالاها، بازار مهندسی میشود. سه ویژگی بازار که بهواسطه آن مهندسی و طراحی بازار ضرورت می یابد عباتند از: عدم ضخامت بازار، عدم تطابق زمانی و ازدحام.
اگر افراد در حین رتبهبندی و اولویت بندی ترجیحات خود، انگیزه کافی برای ارائه اطلاعات درست نداشته باشند، رفتارهای استراتژیک از خود بروز میدهند. بروز رفتارهای استراتژیک موجب اعلام نادرست ترجیحات میشود. در اینجاست که مسئله طراحی بازار اهمیت مییابد. طراحی مراکز تصفیه راهحلی است برای جلوگیری از رفتار استراتژیک. ایجاد مراکز تصفیه، راهکاری برای مسئله ازدحام و عدم ضخامت بازار و عدم تطابق زمانی است. در اتاقهای تصفیه، نوعی تمرکز اطلاعات روی میدهد. درواقع این اتاقها بهدلیل خدشه دارشدن نظم خودجوش و عدم توزیع مناسب اطلاعات شکل میگیرد. این اتاقهای تصفیه نوعی پیشنهاد الگو و الگوریتمی برای تخصیص است. در اینجا ملاک طراحی الگوریتم اهمیت مییابد.
برای طراحی بازار از قواعد و قضایای ریاضی در عین توجه به واقعیتهای اجتماعی استفاده میشود. این رویکرد گونهای از مهندسی اقتصاد خرد است. نسبت طراحی بازار به بازار، نسبت مهندسی به فیزیک است. باید درنظر داشت که طراحی بازار به شکل پیشینی راجع به نتایج تخصیص و توزیع نظری ندارد و تنها بر فرایند و طراحی آن تمرکز میکند.
در ادامه سیدعقیل حسینی، ضمن اشاره به ویژگیهای مثبت کتاب (ازجمله ساختار روان و آموزشی کتاب، چینش مناسب و ویراسته بودن مطالب) به مسئله تبیین عملگرایانه از یک موضوع فلسفی پرداخت. ایشان در این زمینه و در ضمن اشاره به رویکرد اردولیبرالیسم آلمانی بیان نمود: رقابت نهادی است که به مراقبت نیاز دارد. دولت موظف است چارچوب لازم را برای رقابت فراهم نماید. اردولیبرالیسم معتقد بود که نظم باید ساخته شود و بهصورت خودجوش به وجود نمیآید. این رویکرد برخلاف رویکرد پراگماتیسم آمریکایی، رویکردی کاملاً فلسفی بود. بازار یک مفهوم طبیعی اولیه نیست بلکه ناشی از نیازهای روزمره مردم است. اویکن در فرایبورگ شاگرد هوسرل بود و رقابت را بهمثابۀ امری طبیعی مردود میدانست و در عوض آن را با آیدوس جایگزین کرد. آیدوس در عمل وجود ندارد، بلکه افقی است که باید به سمت آن حرکت کرد و هیچگاه به شکل کامل محقق نمیشود. رقابت دائما باید ساخته شود و برپا شود. وی بهجای رقابت کامل، رقابت محض را مطرح میکند که مدام باید به سمت آن حرکت کرد.
ما در اقتصاد بازار به محض اینکه قیمت را کنار بگذاریم، هر ملاکی دیگر قابل پرسش است؛ ولی نظریهپردازان طراحی بازار، به پرسش از این ملاک نمیپردازند. به هرحال پرسش این است که برخی کالاها که قیمت ندارند با چه ملاکی و چگونه رتبهبندی میشوند؟ یک پاسخ این است که به متخصص بگوییم که رتبهبندی کند. هایک میگوید تا وقتی بازاری نباشد، اساساً ترجیحات، آشکارشدنی نیست. آن افراد یا نهادهایی که انتخاب را رقم میزنند، بدون آگاهی از شرایط بازار، چگونه میخواهند رتبهبندی کنند؟! به نظر می رسد رویکرد عمل گرایانه به بازار، نمیتواند چالش های بنیادین و فلسفی بازار را حل کند.
نظر شما :