گزارش نشست دوم ادبیات پایداری:

وضعیت اکنون و آینده ادبیات پایداری در ایران

۱۹ مهر ۱۴۰۱ | ۰۹:۴۴ کد : ۲۲۸۹۱ نشست و همایش
تعداد بازدید:۳۱۹

نشست دوم ادبیات پایداری در سیزدهم آذر ماه 1399 با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی شورای بررسی متون به صورت وبیناری برگزار شد.

در ابتدا دکتر محمدرضا موحدی -دبیر علمی نشست- به اهمیت برگزاری چنین نشست‎هایی در تحدید موضوع «ادبیات پایداری» اشاره کردند و این جلسه را در ادامۀ جلسه قبل که عنوانش: نسبت فرهنگ با ادبیات جنگ بود، بیان کردند، سپس از دکتر ترکی- عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو وابسته شورای بررسی متون،- خواستند سخنان خود را آغاز کنند.
ترکی نیز بحث خود را با موضوع «چیستی ادبیات پایداری» مطرح کردند. ایشان به اهمیت پرداختن به این موضوع اشاره کردند و گفتند با اینکه گرایش ادبیات پایداری مطرح شده است، اما اجماعی دربارة اصطلاح «ادبیات پایداری» وجود ندارد، به همین دلیل این اصطلاحات تشتّت دارند و «ادبیات پایداری»، با نام‌های مختلف «ادبیات اعتراض»،«ادبیات دفاع مقدس»، «ادبیات حماسی» مطرح شده است، بنابراین تعیین حدود این اصطلاح و تعریف جامع و مانع آن ضروری است.
ایشان در ادامة سخنان خود به این موضوع اشاره کردند که در تعریف«ادبیات پایداری»، در مرحلة اول، تعریف «ادبیات» قرار دارد که با متون معمولی متفاوت است و در مرحلة دوم تعریف «پایداری»،که شامل این مؤلفه هاست: «هویت» است که برای دفاع از هویت شکل گرفته که این هویت باید «در معرض خطر» باشد و این هویت ممکن است فردی یا جمعی باشد. ادبیات پایداری مجموعة آثار پیرامون دفاع از این هویت فردی یا جمعی است و مؤلفة مهم بعدی در تعریف این اصطلاح «مشروع و قانونی» بودن است که قابل دفاع واقعی باشد و ملاک مشروع و قانونی بودن، «اخلاق انسانی» و «علم حقوق» است.
دکتر ترکی در ادامه گفتند؛ مثلاً جریان مبتنی بر دیکتاتوری اگر هم ادبیات بیافریند- که معمولاً نمی‌آفریند- جزء مقوله ادبیات پایداری نیست. ایشان در تعریف «هویت» گفتند که «هویت مجموعه‌ای از نشانه ها و آثار فرهنگی و روانی که باعث می شود یک فرد، گروه، اقلیت از فرهنگ و تمدن‌های دیگر جدا شود» که مجموعه اینها هویت نام دارد؛ هویت فردی ممکن است فردی باشد، مثلاً نویسندگانی که بیماری لاعلاج می‌گیرند و برای روحیه دادن به خود، اثر ادبی می‌آفرینند، در اینجا هویت فردی در معرض خطر است. همچنین هویت، ممکن است خانواده، شهر، دیار، نژاد (سفید پوست و سیاه پوست)، جنسیت (زنانی که احساس کنند کرامت شان در جامعه نادیده گرفته شده) باشد که در حوزة ادبیات پایداری قرار دارند یا دین، مذهب، زبان در معرض خطر باشد اما ادبیات پایداری، بیشتر، هویت ملی است یعنی مردم و ملت سرزمینی حس می کنند هویت جمعی آنها در معرض خطر است.

ترکی با این مثال ها ،«هویت» را محور اصلی ادبیات پایداری معرفی کردند و ادامه دادند که گروهی باید در معرض خطر باشند؛ مثلاً ادبیاتی که انسان دفاع کننده از مال و ناموس خود می‌آفریند، ادبیات پایداری است یا عارفی که احساس می‌کند هوای نفس، او را در معرض خطر قرار داده و نفس اماره به روحش آسیب می رساند، ادبیاتی که می‌آفریند، ادبیات پایداری است همچنین اصطلاح «ادبیات مقاومت» که در فارسی به «ادبیات پایداری» تبدیل شده، هویت در معرض خطر سرزمین های اشغال شده است.
ایشان در ادامه به تعریف دیگری از «هویت» اشاره کردند که بر اساس«دیگری» شکل گرفته که صحیح نیست؛ مثلا هویت ایرانی به هویتی که عرب نیست تعریف شده است، اما مهم این است که هویت یک شیء، فرهنگ و... بر اساس عناصر درونی خود شناخته شود؛ مثلاً تعریف «انسان» به «آنکه عقاب نیست» اشتباه است بلکه تعریف بر اساس جنس خودش یعنی «انسان حیوان ناطق است» صحیح است. ایشان بر این اساس توضیح دادند که تعریف «هویت» بر اساس «دیگری» خطر دارد و خطرش این است که وارد عرصة جنگ تمدن ها می شویم و نوعی تقابل ایجاد می‌شود.
مصداق اصلی هویت که بیشتر در ادبیات پایداری مورد بحث است، «هویت ملی» است که باید هویت مشروع قابل دفاع باشد که «پایداری» مفهوم پیدا کند  در این تعریف با ادبیات حماسی، اعتراض و... متفاوت است. در حقیقت ادبیات پایداری می‌تواند ادبیات حماسی، اعتراضی، سیاسی و... باشد اما این‌ها یعنی ادبیات حماسی، اعتراضی و... لزوماً  ادبیات پایداری نیستد و فقط زمانی ادبیات پایداری محسوب می‌شود که بر محور هویت مشروع در معرض خطر شکل گرفته باشد.
ایشان در ادامة سخنان خود بیان کردند که گاه برای دفاع از هویت، به شعار و حرف حماسی نیاز نیست، بلکه «نرمش» دفاع از هویت است پس ادبیات پایداری می‌تواند «ادبیات نرمش» باشد؛ مانند دعاهای صحیفة سجادیه که مضمون حماسی ندارند، اما عمیقاً ادبیات پایداری است که در آن زمان برای دفاع از هویت مثلاً تشیع و اسلام، منطقی ترین راه بوده است. ایشان به مصداق دیگر ادبیات پایداری یعنی «جنگ و ضد جنگ» اشاره کردند که گاه در سخن گفتن از جنگ، ادبیات صلح و هم‌زیستی مطرح می شود اما هنگامی که دفاع مورد تخطئه قرار می‌گیرد و بدی‌هایش گفته می‌شود که بعد از جنگ بیکاری، آوارگی و... پیش آمده اما ریشه هایش مطرح نمی شود، این‌ها ظاهرش ضد جنگ و باطنش جنگ است که در حقیقت تأئید کنندة کارهای متجاوزان است که نتیجه گرفته می شود ادبیات جنگ، به طور خالص مصداق ادبیات پایداری نیست، اما اگر برای دفاع از هویت باشد جزء مصادیق ادبیات پایداری محسوب می‌شود.
نکتة دیگری که دکتر ترکی بیان فرمودند «ادبیات زندان» بود که  اشخاصی که این نوع ادبیات به دست کسانی که به اسارت افتادند پدید آمده است؛ مثلاً ابیاتی که زندانیان سیاسی روی دیوار نوشته‌اند، این ها هم جزء ادبیات پایداری است. نکتة پایانی آقای دکتر این بود که ادبیات رسمی «نخبگان»، ادبیات پایداری نیست بلکه چون مردم دفاع کننده هستند، ادبیات پایداری در حوزة «ادبیات عامه» شکل گرفته است.
در ادامة سخنان ایشان، استادان مختلف نظر خود را بیان کردند؛ از جمله دکتر قبادی ضمن تشکر از سخنان دکتر ترکی، ایشان را تشویق کردند و نکاتی در خصوص سخنان ایشان ایراد کردند؛ از جمله اینکه ادبیات پایداری باید ناظر به ایران باشد و اگر قرار است ناظر به فرهنگ ایران باشد باید ادبیات پایداری ذیل هویت مبتنی بر معرفت مطرح شود تا مخاطبان بیشتری داشته باشد، در ادامه دکتر فاطمه راکعی ضمن تشکر از ایشان، به گستردگی تعریفی و مشخص نبودن محدوده آن اشاره و خانم دکتر مریم صادقی نیز به این موضوع اشاره کردند. دکتر موحدی نیز با اشاره به کثرت تعاریف ارائه شده از سوی صاحب نظران، بر ضرورت گردآوری وجمع بندی این تعاریف( موسّع و مضیّق) ونظام مندی مولّفه های این گونۀ ادبی، تاکید کردند.
پس از سخنان استادان، دکتر محمدرضا سنگری-( ریاست اندیشکدۀ ادبیات پایداری)  بحث خود را با موضوع «ابعاد و ویژگی های ادبیات دفاع مقدس (افق و آینده کار)» آغاز کردند.

ایشان ابتدا به تأسیس اندیشکده ادبیات پایداری در حوزة هنری اشاره کردند و به اقدامات مفید این دانشکده از جمله تألیف کتاب هایی برای رشته ادبیات پایداری اشاره کردند، سپس در ادامه به این موضوع مهم یعنی تعیین حدود  و تعریف مشخص برای اصطلاح «ادبیات پایداری» اشاره کردند و گفتند هنگامی که واژه‌ای از قلمرو فرهنگ وارد قلمرو دیگری می شود، مرزهای آن با ترجمه تغییر می کند.

ایشان در ادامه به اولین فردی که از اصطلاح «ادبیات مقاومت» استفاده کرد اشاره کردند و گفتند : غالی شکری در کتاب مقاومت در سال 1366 در نشر نو این تعریف ذکر شده است که بهترین تعریف از ادبیات پایداری هم هست. در آنجا «ادب المقاومه» به «ادبیات پایداری» ترجمه شد اما امروزه کرانه ها متفاوت شده است. ایشان در ادامه به  «هویت» در تعریف مؤلفه ادبیات پایداری اشاره کردند و این اشکال را مطرح کردند که همة گونه های ادبی نمود فرد هستند و هویت را نشان می‌دهند، بنابراین باید در تحدید این تعریف دقت بیشتری شود.
سپس در ادامه سخنان خود تعریف «ادبیات پایداری» را مطرح کردند و گفتند واژه اول یعنی «ادبیات» دو تکیه گاه «زبان» و «سرشت ادبی» دارد و در ادامه به سازه‌های مختلف «پایداری» اشاره کردند و گفتند این مقاومت، چندین «هویت» دارد؛ اولین ویژگی هویت مقاومت، هویت متفاوت طرفین است؛ دوم هویت، تراژیک و حماسی است؛ سوم هویت جغرافیایی آن و مکان مند بودن است یعنی فضای جغرافیایی در آن فرهنگ تأثیرگذار است و عبارات در مکان های مختلف معنی های متفاوت دارد؛ چهارم اینکه هویت فرهنگ مدار است که در فرهنگ گذشته و اکنون ریشه دارد و نقد پذیر هم هست. ایشان سپس به واژة «مقدس» در ادبیات دفاع مقدس اشاره و آن را نقد پذیر ارزیابی کردند مانند نقد ترجمه های قرآن که مقدس است و نقد هم می شود.
سپس در جمع‌بندی سخنان خود به تعریف ادبیات پایداری اشاره کردند که «به مجموعه آثاری اطلاق می شود که ارزش ها، رخدادها و نمودهای هشت سال دفاع مقدس یعنی از سال 1359-67 و بازتاب حوادث پیوسته به این هشت سال را به زبان هنرمندانه بیان می کند». ایشان در ادامه به دو دوره ادبیات مقدس اشاره کردند: دوة اول، همة آثاری را دربر می‌گیرد که در طول هشت سال دفاع مقدس آفریده شده و دورة دوم که پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ پدید آمده است.
سپس برای دیدن افق آینده به آمار آثاری که در حوزه‌های مختلف آفریده شده اشاره کردند؛ از جمله در حوزة خاطره 2588 اثر، در حوزة نامه های ادبیات اسارت 37 اثر، در حوزة زندگینامه 5191 اثر(فربه ترین بخش)، در حوزة گزارش 78 اثر و... و به برخی حوزه‌های در حال خطر و نابودی اشاره کردند؛ از جمله میثاق نوشته ها، جاده نوشته ها، مزار نوشته ها، سنگر نوشته ها، پیشانی بندها، لباس نوشته ها و.... ایشان توجه به این آمار را از این لحاظ مهم ارزیابی کردند که تأکید و برنامه ریزی در هر کدام از این حوزه ها، به خصوص حوزه‌های در حال نابودی- به آیندة بهتر این رشته و برنامه ریزی در خصوص پژوهش‌های پیش رو کمک شایانی خواهد کرد.
در ادامة سخنان آقای دکتر سنگری برخی استادان نظرهایی ایراد کردند؛ از جمله خانم دکتر راکعی با تشکر از آقای دکتر سنگری، تعریف ایشان را دقیق و شفاف دانستند و خانم دکتر رضوانیان نیز ضمن تشکر از سخنان استادان، دو مطلب بیان کردند و گفتند با توجه به اینکه ادبیات در حوزة خلاقه است که با ناخودآگاه متصل است، تعریف دقیق و شفاف در حوزه‌های مختلف آن از جمله «ادبیات پایداری» ممکن نیست به همین دلیل درون مرزها با تداخل گونه ها مواجه می شویم و تعاریف با مسامحه است که باید این سیالیت را پذیرفت و دوم کاربرد واژة «مقدس» در این حوزه که گزینش این واژه فرصت نقد را می گیرد زیرا در حوزة نظام ارزشی قرار می گیرد که باید نگاه مثبت گرایانه وجود داشته باشد.
در ادامة سخنان کوتاه استادان، دکتر غلامرضاکافی، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز، سخنان خود را با موضوع «پیشنهادی برای رج بندی مؤلفه های ادبیات پایداری» آغاز کردند.

ایشان گفتند که  برای ذکر مؤلفه های پایداری، بیست دوره مجلة ادبیات پایداری کرمان را بررسی کردند که 276 مقاله در این بیست شماره چاپ شده و 64 مقاله یعنی بیش از بیست و سه درصد عنوان، بررسی مؤلفه‌های پایداری داشت، اما مسئله، پراکندگی نامگذاری ها و عنوان بندی ها بود که انگیزة پیشنهادی در این باره شد. آقای دکتر کافی در ادامه، بیان کردند که در بازشماری مؤلفه های مختلف به شصت مؤلفه رسیدند که زیر مجموعه مؤلفه های دیگر قرار می‌گرفتند که به طور کلی شامل نُه مؤلفه بود که پیشنهادی برای انجام پژوهش های بعدی محسوب می‌شود پس ضرورت انجام کار، کاستی های عنوان بندی و تشتت در عنوان های کلی مؤلفه های ادبیات پایداری است که این عناوین پراکنده با دلالت علمی و پژوهش دانشورانه سازگار نیست، بنابراین مؤلفه ها به نُه طبقه تقسیم بندی شده است؛ مؤلفه‌های بر بنیان تبیین هویت؛ بر بنیان ستم ستیزی؛ بر بنیان سلحشوری و جنگاوری؛ بر بنیان شکیبایی و آمادگی دفاعی؛ بر بنیان نیکخواهی؛ بر بنیان بصیرت و دانش؛ بر بنیان آگاهی بخشی؛ بر بنیان اتفاق و وحدت؛ بر بنیان آیین فتوت. سپس ایشان عناوینی را که ذیل این مؤلفه ها قرار می‌گرفتند مطرح کردند؛ مانند مؤلفه بر بنیان هویت شامل عناوینی چون میهن دوستی، دین و باورهای مذهبی، پاسداشت زبان مادری، استقلال طلبی، سرزنش استحاله فرهنگی... همه ذیل مؤلفه هویت قرار می گیرند؛ مؤلفه دومستم ستیزی است که عناوین مختلفی چون نکوهش حاکمان، نکوهش بیگانگان، سرزنش بیگانه ستایان ذیل آن قرار می گیرند؛ مؤلفه سوم سلحشوری و جنگاوری است که عناوین مختلفی چون تحریض به قیام، مقابله با دشمن، ستایش شهادت و حفظ روحیه سلحشوری و افتخارات ذیل آن قرار می گیرد؛ چهارم مؤلفه شکیبایی و آمادگی دفاعی است که عناوین مختلفی چون صبر در راه هدف، تأکید بر توانمند سازی، سرزنش ترس از دشمن، آمادگی مقابله به مثل، نکوهش کاهلی ذیل آن قرار می گیرد؛ مؤلفه پنجم نیکخواهی است که عناوین مختلف چون مردم گرایی، عدالت طلبی، آزاد اندیشی، ایثار، مبارزه با فساد و صیانت از بیت المال ذیل آن قرار می گیرد؛ مؤلفه ششم بصیرت و بینش است که عناوین مختلفی چون دشمن شناسی، تبیین خودی و غیرخودی، اعتراض، هوشیاری در برابر حیله دشمن و مبارزه با جهل ذیل آن قرار می گیرد؛ مؤلفه هفتم آگاهی بخشی است که عناوینی چون تحذیر و اعتراض، درس عبرت از گذشته، مبارزه با تفکر جبرگرایی، پایه ریزی اندیشه ذیل آن قرار می‌گیرد؛ مؤلفه هشتم اتفاق و وحدت است که عناوین مختلفی چون دعوت به همدلی، پیروی از رهبر واحد و رد قبیله گرایی ذیل آن قرار می‌گیرد؛ مؤلفه نهم آیین فتوت است که عناوینی چون نکوهش پیمان شکنی، نکوهش نفاق، دستگیری از ضعفا و نکوهش دنیا طلبی ذیل آن قرار می‌گیرد.
در پایان سخنان آقای دکتر کافی، آقای دکتر ترکی در پاسخ به موارد مطرح شدة استادان در خصوص تحدید اصطلاح، گفتند برای تعریف آن محوری مشخص شده؛ یعنی «محور هویت»، بعد «هویت مشروع» و «هویت در خطر جدی» که می‌خواهد هویتی را نابود کند قرار دارد و گفتند در ادبیات پایداری بخشی که ناظر به دفاع از هویت مشروع و در معرض خطر باشد مطرح می شود، پس مصادیق ضد اشغالگری و ضد نژادپرستی و مقاومت فلسطین و خود ما جزء مصادیق عینی تر این مفاهیم محسوب می‌شوند.
در پایان جلسه، آقای دکتر موحدی ضمن تشکر از استادان محترم برای حضور و مشارکت در مباحث،  پیشنهاد دادند این مباحث به شکل مبسوط نوشته شود و در اختیار علاقه‌مندان به حوزة ادبیات پایداری قرار گیرد.
گزارشگر: دکتر مریم شهامت قربانی
 


نظر شما :