گزارش سخنرانی
«تبیین تفاوتهای هستیشناختی میان دیدگاه حکمت متعالیه و نوخواستهگرایی در باب رابطه نفس و بدن»
شباهتهای دیدگاه نوخاستهگرایی با دیدگاه حکمت متعالیه در باب رابطه نفس و بدن
دکتر طوسیسعیدی در آغاز سخنانش گفت: دیدگاه نوخاستهگرایی شباهتهایی با دیدگاه حکمت متعالیه در باب رابطه نفس و بدن دارد. در عین حال و با وجود این شباهتها بهنظر میرسد، تفاوتهایی اساسی در تصویر هستیشناسانه حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در این باره در کار باشد. هدف اصلی این سخنرانی، بیان این تفاوتهاست و در این راستا نخست تبیینی از مبادی و مبانی هستیشناختی دیدگاه نوخاستهگرایی در باب رابطه ذهن و بدن ارائه میشود. این مبادی و مبانی را ضمن رجوع به خاستگاه تاریخی این دیدگاه فلسفی و نیز بررسی صورتبندیهای دقیق از ایده نوخاستن تبیین میکنم. پس از آن و پیرو ارائه تقریری از نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» بودن نفس در حکمت متعالیه از منظر مبانی هستیشناختی آن، تبیینی از تفاوتهای هستیشناختی میان حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در باب رابطه نفس و بدن ارائه میدهم. نتیجه این تلاش را بهطور خلاصه میتوان چنین بیان داشت که مبانی هستیشناختی نوخاستهگرایی، سازگار با یافتههای علمی است در حالیکه این امر درباره حکمت متعالیه صدق نمیکند و این مهم، تفاوتهایی اساسی را میان تصویر هستیشناختی حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در باب رابطه نفس و بدن رقم میزند؛ تفاوتهایی که ریشه در مغایرت تصویر کلاسیک یا ارسطویی با تصویر جدید علمی از جهان دارند.
وی ادامه داد: این مطلب بهویژه با توجه به رونق پژوهشهای مقایسهای در ایران که در اکثر آنها شباهتهای ظاهری میان برخی دیدگاههای متأخر و نظریههای مشهور سنت حکمی_فلسفی اسلامی مورد تأکید است اهمیت دارد. این قسم پژوهشها درباره نوخاستهگرایی هم انجام شده است. در این راستا و پس از مروری بر تاریخچه نوخاستهگرایی از نیمه دوم قرن نوزدهم تا به امروز، ارائه سه صورتبندی هستیشناسانه دربارهی نوخاستهگرایی و نیز یادآوری برخی قواعد اصلی حکمت متعالیه که در صورتبندی نظریه حرکت جوهری اشتدادی بهکار میروند.
طوسیسعیدی در ادامه تفاوتهای میان نوخاستهگرایی و حکمت متعالیه را به شرح زیر بیان کرد:
نخست اینکه با فرض قبول کلیت تصویر هستیشناسانه حکمت متعالیه و پذیرش این پیشنهاد علامه طباطبایی که اتصال جسمیه، صرفاً در سطح ذرات بنیادین طبیعت، آنچنانکه در یافتههای علمی مییابیم، معنا و مصداق دارد و نه در اجسام ترکیب یافته از آنها، آنگاه در اجسام مربوط به سطوح بالاتر پیچیدگی و بر خلاف دیدگاه نوخاستهگرایان، در اثر ترکیب اجزاء، دیگر آثار و ویژگیها و نیروهای علّی بدیعی نخواهیم داشت که با آثار اجزای آن ترکیب مغایرت داشته باشند و قابل فروکاست به آنها نباشد یا حداقل این نتیجهگیری محل تردید جدی قرار دارد و باید با دقت بیشتری قواعد و قضایای حکمت متعالیه را بازخوانی و بازنویسی کرد.
دوم اینکه با توجه به یافتههای علمی؛ 1. تغییرات اجسام پیوسته نبوده و 2. از نوع تغییرات تدریجی و حرکت نیست بلکه گسسته بوده و از نوع کون و فساد و تغییرات آنی است. این مطلب، مورد قبول نوخاستهگرایان است اما با دیدگاه ملاصدرا مبنی بر نفی طفره در سلسله جواهر و نیز انحصار تغییرات اجسام به حرکت قطعیه (تغییرات تدریجی) تفاوت اساسی دارد. یافتههای علمی و تصور اتمی از اجسام، از این واقعیت حکایت دارند که تغییرات مربوط به سطوح مختلف طبیعت؛ یعنی همان تغییراتی که ملاصدرا با ایده حرکت جوهری اشتدادی آنها را تبیین میکند، از نوع حرکت نبوده بلکه از نوع تغییرات آنی؛ یعنی از نوع پست و فسادند. در سطح ذرات اتمی، با مفروض گرفتن آنچه در مکانیک کوانتومی مطرح میشود، چنین نیست که الکترونها یا اتمها، مجاز به دارا بودن همه سطوح انرژی (همه حالتها) باشند بلکه سطوح انرژی مجاز، غیرپیوستهاند؛ یعنی ممتد نیستند و فاصله میان سطوح مجاز انرژی، بههیچوجه پر نمیشود. همچنین در سطج عناصر شیمیایی، به عنوانمثال، تبدیل هیدروژن به هلیوم، یک تغییر از نوع کون و فساد و تغییرات آنی است. این در حالی است که ملاصدرا قائل به پیوستگی طیف جواهر است.
سوم اینکه، اختلاف اساسی هستیشناسانهی دیگر میان این دو اردوگاه فکری، به نقشی باز میگردد که علت فاعلی در متافیزیک صدرایی ایفا میکند. به بیان دیگر در حکمت متعالیه، علّت اینکه جسم ذاتاً متغیر است، متحرک به حرکت جوهری اشتدادی، خارج از خود جسم است. اما نزد نوخاستهگرایان و از منظر رویکرد اتمی به جسم و ماده، یک جسم بهخودیخود، میتواند علت تغییر و حرکت در خود و در جسم دیگر شود. بهبیاندیگر، در نگاه اتمی، ذرات بنیادین جهان، میتوانند بر یکدیگر اثر گذاشته و در هم تغییر ایجاد کنند، و اجسام متنوعی از ترکیب خود پدید آورند، و به دنبال این اثرگذاری و ترکیب، ویژگیهای جدید و بدیعی را از خود بروز دهند و به این صورت تغییرات و تحولات مختلفی را در جهان رقم زنند.
دکتر طوسیسعیدی در پایان سخنانش، بر ضرورت دقتنظر زیاد در پژوهشهای مقایسهای و پرهیز از محدود کردن ارزیابی و مقایسه به شباهتهای ظاهری تأکید کرد./پایان
نظر شما :