لزوم تبیین و تصریح شاخصههای انتخاب متون و کتب علوم انسانی با سیاستها و اولویتهای پژوهشی پژوهشگاه
دکتر نجفی: درگذشت استاد فقید دکتر کریم مجتهدی، ثلمهای جبرانناپذیر برای پژوهشگاه بود
در ابتدای جلسه دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه، پس از درود و صلوات بر پیامبر خاتم صلّ ا... علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام، ضمن تبریک میلاد امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) در هفته گذشته و مبعث رسول اکرم (ص) در ایام پیشرو، برای اعضای پژوهشگاه و شورای پژوهشی آرزوی عزّتمندی، سلامتی و ایامی شاد در پناه رسول ا... و ولی ا... کرد.
رئیس پژوهشگاه با اشاره به درگذشت استاد کریم مجتهدی ادامه داد: دکتر مجتهدی بالاترین سطح تحصیلکردگان فلسفه در خارج از کشور را داشتند و درگذشت این استاد برجسته ثلمهای جبرانناپذیر برای پژوهشگاه بود. ایشان ارتباطی عمیق و عاطفی نه تنها با اعضای هیأت علمی، بلکه با کارمندان پژوهشگاه داشتند و وجودشان برای پژوهشگاه مفید و بسیار مؤثر بود. وی با بیان برگزاری شایسته مراسم تشییع و هفتم استاد مجتهدی در پژوهشگاه اظهار امیدواری کرد، مراسم چهلم این استاد فقید به شکلی مناسب و درخور شأن یاد و نام ایشان برگزار گردد.
دکتر نجفی همچنین انتصاب سرکار خانم دکتر معصومه نعمتی قزوینی به سرپرستی مدیریت فرهنگی؛ دکتر الهام ملکزاده به سرپرستی مدیریت ترویج دستاوردهای پژوهشهای علوم انسانی؛ دکتر احمد شاکری به سرپرستی گروه قطبها، کرسیهای علمی و نظریهپردازی؛ دکتر طیبه محمدیکیا به سرپرستی گروه مستقل مطالعات راهبردی سیاست و امنیت؛ و دکتر یحیی فوزی به سرپرستی پژوهشکده علوم اجتماعی با حفظ سمت معاونت پژوهشی و تحصیلات تکمیلی را تبریک گفت و برای آنان در تحقق اهداف و مأموریتهای مدیریتهای یادشده، آرزوی توفیق کرد.
برگزاری انتخابات اعضای هیأت ممیزه پژوهشگاه
در ادامه جلسه، دکتر حمیدرضا دالوند، دبیر هیأت ممیزه پژوهشگاه، با اشاره به اتمام دوره عضویت اعضای هیأت ممیزه پیشین پژوهشگاه و تغییر آییننامه ترکیب اعضای هیأت ممیزه ابلاغی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: با توجه به تغییر صورت گرفته در آییننامه ابلاغی و با استناد به تبصرههای ماده پنج مرتبط با ترکیب و تعداد اعضای هیأت ممیزه که برای مؤسسات با تعداد اعضای کمتر از 300 عضو، 12 نفر است، انتخاب 3 تا 6 عضو از این تعداد بر عهده ریاست پژوهشگاه بوده و باقی اعضاء از طریق برگزاری انتخابات تعیین خواهند شد.
با توجه به مباحث صورت گرفته و سیاست مدیریت پژوهشگاه در راستای مشارکت و بهرهگیری از دیدگاهها و نظر اعضای هیأت علمی در تعیین 8 نفر از 12 نفر از اعضای هیأت ممیزه براساس انتخابات، مقرر شد پس از تعیین نمایندگان واجد شرایط مطابق آییننامه ابلاغی و اعلام اسامی آنان، انتخابات در روز یکشنبه مورخ 15 بهمن ماه در سالن تمدن پژوهشگاه برگزار گردد.
ادامه بحث علمی شرقشناسی و رویکردهای مختلف نسبت به آن
بخش بعدی جلسه شورا، در ادامه مباحث جلسه پیشین شورا درباره شرقشناسی به ادامه این بحث علمی از سوی برخی از اعضاء در این باره اختصاص داشت.
دکتر ملایی توانی: شرقشناسی در مقام تولید، دانشی از سنخ دانشهای دیگر است اما در مقام استفاده و داوری میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد
دکتر علیرضا ملایی توانی با اشاره به مباحث خود در زمینه شرقشناسی و سؤال مطرح شده که چگونه میتوان میان استفاده درست و سوءاستفاده از شرقشناسی یا تمایز میان شرقشناس خوب یا بد تمایز نهاد گفت: بحث من ناظر به تمایز میان دانش و قدرت بود. دو نگاه و رویکرد به شرقشناسی میتوان داشت: یا شرقشناسی علمی از سنخ دانشهای موجود است که موضوع، ماهیت، روش و مسائل خود را دارد و مبانی معرفتی، روشی و مسائل این علم با سایر علوم متفاوت است. یا اساساً مبانی معرفتی، روشی و مسائل آن چنین نیست. باید توجه داشت که اگر شرقشناسی را علم ندانیم دچار تعارض میشویم. به نظر من شرقشناسی دانشی از سنخ دانشهای دیگر در مقام تولید است اما در مقام استفاده و داوری میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد. کسانی به عنوان مأمور، مستشار نظامی، تاجر، کارمند دستگاههای دیپلماسی و... در کشورهای شرقی مشغول به کار بودند و شناخت و اطلاعات آنان درباره محل مأموریتشان در قالب آثار، نامهها و... باقی مانده است. طبیعتاً گاهی مبدأ و منشأ فعالیت آنها، نهاد و دستگاهی دولتی بوده و بعدها در نهادها و مراکز شرقشناسی به فعالیت پرداختند. آنان هم دقت و هم جدیت و وسواس در نوشتههای خود داشتند، اما باید توجه داشت که در مقام استفاده و بهرهبرداری از این اطلاعات، دستگاه سلطهگر رویکردها و روشهای خود را به کار میگیرد. دکتر ملایی با اشاره به ضرورت این تفکیک ادامه داد: زمانی که دانشهای بومی در کشورهای غیرغربی پدید آمد و در این کشورها نیز آثاری درباره ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و شئونات مختلف حیات خود به رشته تحریر درآمد، این دانشها و آثار نیز میتواند مورد سوءاستفاده نهادهای غربی قرار گیرد. به نظر من نیز بسیاری از شرقشناسان در مقام تولید دانش و گردآوری داده غرضورزی نداشتهاند اما در مقام داوری و قضاوت میتواند غرضورزی صورت گیرد کما اینکه صورت گرفته است.
وی با تأکید بر پیشگامی غربیان در شکل بخشیدن و ایجاد دانشهای مختلف در دوره مدرن و تحت تأثیر قرار دادن سرنوشت جهان از این طریق ادامه داد: اکنون شکل جدیدتری از این مطالعات و تحلیلها درباره کشورهای شرقی و نحوه مواجهه غرب با آنها، توسط اندیشکدههای غربی که جایگزین مراکز شرقشناسی شدهاند صورت میگیرد و این روند نسبتی با سنت شرقشناسی دارد. نگارش تاریخ جهان توسط غربیان با نگاه اروپامحورانه و عدم پرداختن تفصیلی و نگاه موجز و مختصر به بخشهای مختلفی از تاریخ کشورهای دیگر بهویژه ایران، متأثر از رویکردهای خاص آنان بوده است.
دکتر مبلغی: درباره دانش شرقشناسی دو دلالت قابل تفکیک است: شرقشناسی به مثابه دانش و به مثابه نظام آگاهی حاکم بر ذهنیت شرقیان
سپس دکتر عبدالمجید مبلغی با تفکیک دو دلالت درباره دانش شرقشناسی گفت: میتوان از یک منظر شرقشناسی را دانش کلاسیک غربی در عصر جدید برای فهم شرق دانست و از منظر دیگر آن را به مثابه نظام آگاهی حاکم بر ذهنیت شرقیان در فهم خود و غرب به شمار آورد.
شرقشناسی در معنای نخست، در آشناسازی غربیان با ادبیات، تعاملات با شرق و... دستاوردهایی داشته است؛ هرچند به تدریج از اهمیت آن کاسته شده است. به طور مشخص در پی شکلگیری نظریههای انتقادی در علوم انسانی از اهمیت دانش شرقشناسی کاسته شد. ردپای تأملات انتقادی را در سه لایه و رویکرد تازه به سنت و نگرشهای جامعهگرایانه، رویکرد تازه به خرد مدرن و نگرشهای زبانشناختی و رویکرد تازه به نحوه اثرگذاری موقعیت بر شناخت و دیدگاههای پساـتجددگرایانه میتوان یافت. شکلگیری این نظریههای انتقادی، در لایههای مورد اشاره، دانش شرقشناسی را کمفروغ و بیاعتبار نمود. به هر روی آنچه امروزه روز در علوم انسانی غربی رخ داده است، نشانگر گذار نسبی غربیان از برخی وجوه دلالت نخست مفهوم شرقشناسی (شرقشناسی به مثابه دانش) است.
دکتر مبلغی ادامه داد: شرقشناسی در معنا و دلالت دوم آن به حوزه فلسفه علم و روش تحقیق مربوط میشود. به طور مشخص رویکردی از این دست به مفهوم شرقشناسی آن را در ارتباط با یکی از سه معنای حوزه تاملات روششناسی (که به نظام آگاهی معطوف است) مرتبط مینماید. بر این اساس از شرقشناسی به مثابه نوعی کجبینی نظاممند میتوان یاد کرد که امکانهای شناختی ما را در دو حوزه خطیر مواجهه با سنت خود و مواجهه با سنت غربی دچار اختلال نموده است.
دکتر مالک شجاعی: شرقشناسی همایندی تجارب زیسته، مفاهیم و نهادهاست که به تدریج در طول تاریخ شکل گرفته است
در ادامه دکتر مالک شجاعی با اشاره به صحبتهای دکتر ملایی، ضمن تأکید بر اینکه تفکیک مقام گردآوری و مقام داوری، در سنت علمشناسی، تفکیکی پوزیتویستی است، گفت: این تفکیک در سنت علمشناسی قرن بیستم، از سوی مکاتب مختلف پست پوزیتیویستی همچون مکتب فرانکفورت، سنت قارهای علم و... با تأملات و انتقادات جدی مواجه شده است. همچنین درباره مباحث مرتبط با ادوارد سعید و دورههای تاریخی باید توجه داشت که بین ادوارد سعید و برنارد لوییس یک مناقشه جدی وجود دارد و این دو به شدت همدیگر را نقد میکنند بدون اینکه به بررسی و تحلیل مبادی و مبانی گفتههای طرف مقابل خود بپردازند. برنارد لوییس شاگردی به نام رابرت اروین دارد که کتاب «دانش خطرناک» با عنوان فرعی «شرقشناسی و مصائب آن» را تألیف میکند. اروین برخلاف ظاهر بیطرفانه و آنچه به اصطلاح میتوان آن را مطالعه پدیدارشناسانه و علمی شرقشناسی دانست، بدترین حملات را به ادوارد سعید میکند و حتی در مقدمه کتابش بهصراحت «شرقشناسی» ادوارد سعید را «حاصل شیادی شریرانهای» میداند که «تشخیص خطاهای صادقانۀ آن از سیاهنماییهای عامدانهاش دشوار است».
دکتر شجاعی سپس به شرقشناسی به طور کلی پرداخت و گفت: شرقشناسی مجموعه از فعالیتهای آموزشی، پژوهشی، گفتمانی، سیاسی، اجتماعی و به تعبیری همایندی تجارب زیسته، مفاهیم و نهادهاست که به تدریج در طول تاریخ شکل گرفته است. باید توجه داشت که شرقشناسی دارای ادوار مختلفی بوده و در آنها گاهی پارادایم زبانگرا غالب بوده، گاهی پارادایم تاریخ غالب بوده، گاهی پارادایم دینپژوهی غالب بوده و... این بدان معناست که نمیتوانیم بگوییم این یک برنامهای بوده که از ابتدا اولویتهایش معلوم بوده و این طبیعی است که حتی سیاست و استعمار هم با قدرت گرفتن غرب، از آن استفاده خود را کردند، چنانکه طبیعی است که هر کشور یا فردی قدرت داشته باشد، قدرت خود را اعمال میکند. وی این نکته را غیرقابل تردید برشمرد که برخی از شرقشناسان مشهور یا کارمندان وزارت خارجه کشورهای استعماری همچون بریتانیا بودند یا اینکه برنامههای پژوهشی خود را از مراکز سیاسی یا حتی استعماری میگرفتند. اما باید توجه داشت که شناخت و آگاهی کنونی ما از ایران باستان، مطالعات اسلامی، سنت ادبی و حجم انبوهی از متون کلاسیک اسلامی و ایرانی و...، حاصل زحمات شرقشناسان است که با سکهشناسی، باستانشناسی، گردآوردن و معرفی نسخههای خطی و... در اختیار ما قرار دادند. هرچند بدین طریق ما ابژه آنها قرار گرفتیم و این بدان علت بود که آنها به مقام سوژگی نائل آمدند، ما نیز باید تلاش کنیم تا در مقام معرفت به مقام سوژه نائل آییم تا دیگران را ابژه کنیم. این ابژه شدن و سوژه شدن یک تضایف معرفتشناختی در فلسفه است و وقتی فردی به مقام سوژگی میرسد، امتزاج افقهای فرهنگی به معنای گادامری رخ میدهد و مفاهیم و مقولات ابژه را میشناسد. حال گاهی، این دیگری مسیحی است و گاهی مسلمان و این قدرت گفتمان طرفین است که تعیینکننده است که چه طرفی سوژه باشد و چه طرفی ابژه، و مثلاً در دورهای که تمدن اسلامی در اوج بود، دیگران را ابژه معرفت خود میکرد. درواقع بسته به آن نظام معرفتی که ما داریم، درباره دیگری به مفهومپردازی دست میزنیم. ادوارد سعید در ویراست دوم کتاب شرقشناسی خود تصریح میکند که هدف من حمله به غرب یا دفاع از اسلام یا اعراب ستمدیده نیست، کسانی مانند ایدئولوگها و مردان سیاست که میخواهند از کار من برای خود حربه ایدئولوگ بسازند، من با آنها مناسبتی ندارم. هدف من تلاش برای اثبات این معناست که مفاهیمی چون غرب و شرق، حقایق طبیعی و تاریخی و ذات انگارانه نیستند، بلکه برساختههایی هستند که به دلیل قدرت گفتمان غرب، برای خلق نوعی حس هویت طراحی شدهاند، نوعی از حس هویت که در تقابل با خود مطرح میشود که ریشه در مباحث پست اومانیسم دارد. بر این اساس مباحث ادوارد سعید ریشه در مباحث پست اومانیستی دارد و هیچ کدام از مفاهیم او، نه از سنت اسلامی یا الهیاتی نیامده و مراجع فکری ادوارد سعید، فوکو، ویکو و گرامشی و جریان پست اومانیستی است که بخشی از غربیها پس از جنگ جهانی دوم از اروپامحوری خود دست کشیدند. البته در سنت تحلیلی چنین نشد و همچنان از غرب دفاع میکنند.
دکتر بنایی جهرمی: برای فهم حقیقت شرقشناسی، باید غرب را به مثابه تاریخ و نه به مثابه جغرافیا دریابیم
دکتر مهدی بنایی جهرمی با اشاره به برخی تعابیر مطرح شده درخصوص شرقشناسی گفت: گاهی در پرداختن به موضوعی از حقیقت آن غفلت میشود و به مظاهر آن توجه میشود، چنان که در بررسی حقیقت تکنولوژی، به مظاهر آن پرداخته میشود. وی با تفکیک میان امر سابق و امر لاحق در بررسی حقیقت چیزی ادامه داد: در پرداختن به حقیقت چیزی باید بر امر سابق متمرکز شویم نه امر لاحق. بسیاری از مباحث شرقشناسی فرورفتن در مباحث لاحق است. شرقشناسی سابق، حقیقت شرقشناسی است و شرقشناسان به عنوان امر لاحق، ظهور آن حقیقت شرقشناسی هستند. وی با طرح پرسش از اینکه چه چیزی در فهم شرقشناسی سابق تعیینکننده است ادامه داد: آنچه به ما مدد میرساند که دریابیم حقیقت شرقشناسی چیست این است که غرب را به مثابه تاریخ و نه به مثابه جغرافیا دریابیم. اگر غرب را به مثابه تاریخ دریابیم به این بصیرت میرسیم که هم ما و هم شرقشناسان، در فضای استشراق زندگی میکنیم.
دکتر بنایی با تفکیک میان دو معنای استشراق ادامه داد: استشراق از باب استفعال دو معنا میتواند داشته باشد: یک معنای باب استفعال به خود بستن است. به عنوان مثال استکبار به خود بستن کبریایی است؛ نه اینکه کبریایی برای ما باشد. استشراق نیز به خود بستن شرق است. معنای دیگر استشراق، طلب شرق است. بنابراین یا شرق را به خود میبندیم که سرنوشت بسیاری از مردمانی است که در غرب زندگی میکنند و یا طلب شرق میکنیم.
در خاتمه این بخش از جلسه شورا، اعضای شورای پژوهشی به طرح دیدگاهها و نظرات خود در ارتباط با مباحث مطرح شده پرداختند.
تنفیذ و تصویب برنامههای پژوهشی پیشنهادی اعضای هیأت علمی پژوهشگاه
سپس دکتر یحیی فوزی، معاون پژوهشی و تحصیلات تکمییل پژوهشگاه، عناوین و مجریان برنامههای پژوهشی انفرادی (نوع الف و ب) پیشنهادی اعضای هیأت علمی از پژوهشکدهها و مراکز پژوهشی مختلف پژوهشگاه ازجمله پژوهشکده دانشنامهنگاری؛ پژوهشکده علوم اجتماعی؛ پژوهشکده زبان و ادبیات؛ پژوهشکده علوم سیاسی؛ پژوهشکده تاریخ؛ مرکز پژوهشی اسناد فرهنگی آسیا؛ مرکز تحقیقات امام علی (ع)؛ گروه پژوهشی مطالعات راهبردی سیاست و امنیت؛ و گروه پژوهشی مطالعات میانفرهنگی معاصر را قرائت و اعضای شورا با تصویب و تنفیذ برنامههای پژوهشی پیشنهاد شده موافقت کردند.
همچنین در این بخش از جلسه شورا، یک برنامه پژوهشی پیشنهادی اعضای هیأت علمی پژوهشگاه مرتبط با طرح کلان ملی «استعمارشناسی در ایران» نیز به تصویب اعضای شورا رسید.
بررسی برنامههای تفصیلی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
بخش پایانی جلسه شورا به بررسی برنامهها و فعالیتهای شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی در دوره جدید اختصاص داشت. ابتدا دکتر محمدحسن نیلی، دبیر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی با اشاره به فرایند تأسیس این شورا و فعالیتهای صورت گرفته در دورههای قبل گفت: مسأله اصلی شورا توجه به تحول در آثار و تألیفات حوزههای مختلف علوم انسانی بوده است و همین ایده منجر به تأسیس آن شد. دکتر نیلی با تشریح تغییرات صورت گرفته در ساختار و برنامههای دبیرخانه و گروههای شورای بررسی متون ادامه داد: تحول علوم انسانی مستلزم نقد سنتهای علمی در این عرصه است و این نقادی میتواند با توجه و تمرکز بر نقاط سرآغاز، تحول یا گردش، تثبیت و عمومیت این سنتهای علمی حاصل گردد. از آنجا که سنتهای علمی در علوم انسانی، بیشتر در متونی که ناظر به این برهههای علم هستند، میتوان بازخوانی و نقادی نمود، تحدیدی در در کتب مورد نقد و بررسی شورا صورت گرفت. بر این اساس کتب مرتبط با تأسیس و پایهگذاری یک سنت علمی؛ کتب تحولآفرین و مبدع چرخش در سنت علمی؛ کتب درسی تثبیت شده؛ و کتب تأثیرگذار بر حوزه عمومی مورد توجه قرار گرفت.
دبیر شورای بررسی متون در بخش دیگری از گزارش خود به تحول در نحوه فعالیتهای شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی پرداخت و گفت: آییننامهای در زمینه برگزاری جلسات متنخوانی در شورای بررسی متون تدوین و به تصویب هیأت امنای پژوهشگاه رسید که پس از انجام فرایندهای مرتبط با شناسایی کتب در حوزههای مختلف، برنامهای پژوهشی شامل بخشها و مراحل مختلف با محوریت بازخوانی و نقادی اثر مذکور اجرا میشود که عبارتند از: 1. تشکیل حلقههای متنخوانی در قالب درسگفتارهای عمومی و حلقههای پژوهشی؛ 2. برگزاری نشستهای تخصصی نقد و بررسی اثر؛ 3. انتشار نقدنامه در حوزه یاد شده با مشارکت استادان و پژوهشگران مختلف؛ 4. سفارش مقاله پژوهشی به نویسندگان نقدنامه برتر و یا استادان و پژوهشگران حاضر در حلقههای متنخوانی؛ 5. برگزاری نشستهای عمومی با هدف عمومیسازی پژوهشهای انجام شده؛ 6. ارائه یک برنامه پژوهشی درباره ترجمه متن منتخب یا تألیف کتاب در زمینه موردنظر.
دکتر نیلی ضمن اشاره به برگزاری حلقههای متنخوانی آثاری همچون اغراض مابعدالطبیعه فارابی؛ کتاب الهیات قانون توماس آکوئیناس؛ دولت عقلانی و سیاست اقتصادی ماکس وبر؛ تأملات دکارتی هوسرل و... ادامه داد: علاوه بر برگزاری نشستها و حلقههای متنخوانی، انتشار نقدنامه علوم انسانی در حوزههای مختلف همچون فلسفه، علوم سیاسی، علم و فناوری، تاریخ، اقتصاد و... از دیگر فعالیتهای شورا در دوره جدید بوده است.
دبیر شورای بررسی متون در بخش پایانی گزارش خود به تغییرات صورت گرفته در ساختار و فرایند ارزیابی و انتشار مقالات در نشریه پژوهشنامه انتقادی پرداخت و گفت: در نشریه پژوهشنامه انتقادی نیز علاوه بر تفکیک تحریریه از شورا، شیوهنامه انتشار مقالات اصلاح شد و با تحدید کتابهای قابل پذیرش به 4 دسته کتاب اصلی، فرایند ارزیابی و انتشار مقالات مورد بازبینی قرار گرفت.
سپس اعضای شورای پژوهشی به طرح دیدگاهها و نظرات خود در ارتباط با مسائل مختلف مطرح شده در گزارش پرداختند. همکاری و مشارکت پژوهشکدهها و گروههای پژوهشی در برنامههای شورا؛ وضعیت گروههای فعال شورا و عدم فعال شدن برخی گروهها نظیر زبان و ادبیات؛ فرایند ارزیابی و انتشار مقالات؛ تحلیل تغییر رویکرد و برنامههای شورا در دوره جدید؛ لزوم تبیین و تصریح شاخصههای انتخاب آثار در 4 دسته؛ اهمیت آشنایی مدیران گروههای شورا با سیاستها و اولویتهای پژوهشی پژوهشگاه؛ لزوم عمل در چارچوب ساختار پژوهشگاه و... از مهمترین محورهای مورد بحث اعضای شورا بود./پایان
نظر شما :