تحلیل شعر معاصر فارسی با رویکرد بوم فمینیسم ( Ecofeminism) با تکیه بر اشعار فرخزاد، شاملو و منزوی
اکوفمنیسم و یا بوم فمنیسم یکی از زمینه های مطالعاتی میان رشته ای زنان و محیط زیست است که به دنبال پایان بخشیدن به هرگونه ظلم وتعدی است. اکوفمنیستها عقیده دارند که هیچ تلاشی برای آزادی زنان یا هرگروه مظلوم دیگری تحقق نمییابد، مگر اینکه تلاشی موازی آن برای رهایی طبیعت صورت گیرد. طرفداران این نظریه معتقدند که بیشتر تفکر غربی تحت سیطره چیزی قرار دارد که از آن به «ذهنیت سلطه» تعبیر می کنند و این ذهنیت همان تفکر ثنویت باورانه است که در هر دوگانه ای یک عضو را ارزشمندتر از عضو دیگر میداند و عضو فروتر را تا حد خدمت به عضو برتر تنزل می دهد. این قبیل دوگانه ها عبارتند از مردان در برابر زنان، آسمان در برابر زمین، نفس در برابر بدن، عقل در برابر عاطفه، فرهنگ در برابر طبیعت و پیشرفت در برابر رکود . در این تقابل طبیعت در برابر فرهنگ بشری قرار می گیرد. جان رودمن این تقابل را «فرمان افتراقی» می نامد که در آن فضیلتهای انسانی آن چیزهایی دانسته می شوند که حداکثر فاصله را صرفا از آنچه طبیعی است داشته باشند. در عین حال تناظر دوگانه دیگر یعنی مرد و زن پیام دیگری با خود دارد و آن این که آنچه فرهنگ و فضیلت انسانی است با مردانگی و آنچه طبیعی است با زنانگی پیوند می خورد. پیوند میان زن و طبیعت را چه برساخت اجتماع بدانیم و چه نگاهی ذاتگرایانه به آن داشته باشیم نمودهایی در ادبیات جهان از جمله ادبیات ایران دارد. در پژوهش قبلی به معرفی این رویکرد و گرایشهای موجود در جهان غرب پرداختیم. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال بودیم که آیا پیوند میان زنان و طبیعت در اسطوره ها و ادبیات ایران نیز دیده می شود؟ آیا زنان به طبیعت نزدیکتر از مردان هستند؟ در مرحله اول این پژوهش منابع مرتبط با اسطوره های ایرانی مطالعه شد و ارتباط میان زن و پدیده های طبیعت در نمادها و اسطوره ها مشخص گردید. نتایج به دست آمده نشان از ارتباط نزدیک زنان با طبیعت در نمادها و اسطوره های ایرانی داشت که در برخی از پدیدهها مثلا اساطیر مرتبط با آب با اسطوره های مربوط به غرب مشابهت داشت.
در ادامه به بررسی دیوان سه شاعر معاصر یعنی فروغ فرخزاد، احمد شاملو، حسین منزوی پرداختیم. با وجود گره خوردگی زن با طبیعت در دیوان هر سه شاعر، نگاه به طبیعت و زن در آنها یکسان نبود. هیچ یک از سه شاعر معاصر بریده از سنت نبودند، در عین حال می توان نگاه نقادانه را کمابیش در آنها دید. طبیعت و پدیده های آن کمتر در شعر به شکل مستقل و واقعی مطرح شده و غالبا نگاهی شاعرانه و مبتنی بر سنتهای ادبی بر توصیفات شاعران از طبیعت حاکم است. از این رو جز موارد استثنایی از جمله در شعر فروغ ذغدغه زیست محیطی مطرح نمی شود.
در شعر منزوی نگاه به زن در غالب اوقات، نگاه سنتی در نقش معشوقه است و ما اثری از تحولات جهان معاصر در نگاه به زن و زیست اجتماعی او در شعرش نمی بینیم. او شخصیت زن آرمانی خود را از میان لیلی و ویس و شیرین و عذرا انتخاب می کند. طبیعت نیز در شعر او مبتنی بر سنتهای شعری گذشته توصیف می شود و غالبا در خدمت تصاویر شاعرانه است. زن و طبیعت در شعر منزوی از طریق صورخیال به هم پیوند می خورند و از حیث زیبایی مورد توجه مردان قرار می گیرند.
در شعر شاملو زنان گاه در نقش حمایتگر از مردان مبارز در امر سیاسی اجتماعی ظاهر میشوند از این رو شخصیت زن هنوز در شعر شاملو در سایه مردان است. درست مانند طبیعت که در غالب اشعار شاملو زمینه ای مناسب برای نقش بازی مردان در عرصه های سیاسی و اجتماعی فراهم میکند و به شکل مستقل جز به ندرت از جمله شعر «پس آنگاه زمین» مطرح نمی شود. در مورد حضور زنان در نقش معشوقه در شعر شاملو نسبت به گذشته تغییراتی ملاحظه می کنیم. از جمله ظهور زنی مشخص با نام و نشان مثل آیدا در اشعار اوست که از معشوق نوعی در شعر کلاسیک فاصله می گیرد. پیوند آیدا با طبیعت به گونه ای است که ظهور او در زندگی و شعر شاملو، نقش طبیعت و پدیده های طبیعی را در نگاه و احساس شاملو پررنگ می سازد.
نگاه فروغ به زن و زنانگی بیشتر در نگاه او به خودش و احساسات و دیدگاه هایش در باره وقایع و حوادث پیرامونش نمود پیدا میکند. تلاش فروغ برای خروج از گفتمان سنتی در باره زن و جایگاه او قابل توجه است. او نه در نقش یک نظریه پرداز، بلکه در نقش زنی که قادرست خواسته ها، احساسات و عواطف خود را بدون ملاحظات فرهنگی به زبان بیاورد ظاهر می شود. هر چند گفتمان مردسالارانهای که او را در محاصره خود گرفته بود تا پایان حیات رهایش نکرد و او خود تا پایان عمر درکشاکش میان خواستههای درونی و انتظارات بیرونی قرار داشت. زنانگی فروغ او را نسبت به ارتباط با طبیعت پیرامونش نیز حساس کرده بود از این رو خود را جدای از طبیعت اطرافش نمیدید و علاوه بر دغدغه های زنانه، نگران طبیعت و موجودات دیگر نیز بود.
در تحلیل اشعار این سه شاعر تلاش شد از شیوه واحدی استفاده نشود، بلکه متناسب با فضای فکری و شعری هر کدام سؤالاتی مرتبط با عنوان کلی این پژوهش مطرح و پاسخ سؤالات با استفاده از اشعار و کتابهایی که پیرامون شعر شاعران نوشته شده بود ارائه گردید. مبحث کلیدی مطرح شده در اکوفمنیسم یعنی سلطه همزمان مردان بر زنان و طبیعت نیز در شعر این سه شاعر دنبال شد. نمونه های مرتبط با این موضوع بسیار محدود بود. به نظر میرسد دغدغه های زیست محیطی در فضای شعر معاصر در دهه های سی و چهل به ویژه در اشعار شاعران مرد مطرح نبوده است. نگاه به زن در غالب اوقات همان نگاه سنتی است که با کمی تغییر در شعر منعکس شد. زنان همچنان در حاشیه خواست و اراده مردان قرار دارند و نقش معشوقی برجسته ترین نقشی است که در این اشعار مطرح می شود. شاید از این حیث رمان معاصر پیشتازتر و موفقتر باشد.
نظر شما :