گزارش برگزاری نشست علمی «پژوهش در ارتباطات و مطالعات فرهنگی» به مناسبت هفته پژوهش

گزارش برگزاری نشست علمی «پژوهش در ارتباطات و مطالعات فرهنگی» به مناسبت هفته پژوهش

۰۴ دی ۱۴۰۰ | ۱۳:۴۱ کد : ۲۱۸۹۴ اخبار معاونت هفته پژوهش ۱۴۰۰
تعداد بازدید:۵۰۰
گزارش برگزاری نشست علمی «پژوهش در ارتباطات و مطالعات فرهنگی» به مناسبت هفته پژوهش

نشست علمی «پژوهش در ارتباطات و مطالعات فرهنگی» به‌‌مناسبت هفته پژوهش، توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات در 23 آذرماه 1400 به صورت غیرحضوری (برخط) برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای این نشست، دکتر سیده زهرا اجاق (رئیس پژوهشکده و دبیر این نشست) درباره وضعیت فعلی و برنامه‌های پژوهشکده توضیح داد و بر اولویت شناخت و مطالعه در عرصه‌های نوین ارتباطات و مطالعات فرهنگی ‌تأکید کرد. سپس دکتر معصومه تقی‌زادگان، دکتر منصور ساعی، دکتر داود مهرابی، دکتر احمد شاکری، دکتر بشیر معتمدی  و دکتر سیده زهرا اجاق  به ارائه سخنرانی‌های خود پرداختند.


مطالعه تصویر، چرخش پارادایمی و موج نوین مطالعات هنر است

دکتر تقی‌زادگان به عنوان اولین سخنران این نشست با موضوع «مطالعات هنر و جایگاه آن از منظر ارتباطات» سخنرانی کرد و گفت: آنچه در این بحث کوتاه شده مورد ‌تأکید قرار می‌دهم، ضرورت توسعه مطالعات ارتباطی هنر در ایران است. مطالعات ارتباطی هنر، حوزه‌ای میان رشته‌ای است که به مطالعه پدیده‌های هنری تازه، جایگاه تصویر در رسانه‌های اجتماعی و به‌طور خلاصه به مطالعه رابطه میان تکنولوژِی و فرهنگ بصری می‌پردازد. برای شرح چیستی این رویکرد، به تمایز این رویکرد با رویکردهای پیشین در مطالعات هنر و زمینه ظهور آن اشاره می‌کنم.
عضو ‌هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ادامه بیان کرد: مطالعات درباره هنر ایران چند دوره یا موج پژوهشی تاریخ‌گرایانۀ باستان‌شناسانه، مردم‎‌شناسانه، فلسفی و جامعه‌شناختی را از دهه 1310 تاکنون تجربه کرده است. موج پنجم مطالعات هنر به گمان من در دهه پیش‌رو شکل می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد موج پنجم موج مطالعات رسانه‌ای و ارتباطی هنر خواهد بود. دلیل طرح این ایده این است که با مطرح شدن تحولات رسانه‌ای به‌عنوان بستر تغییرات سریع فرهنگی کنونی و ظهور پدیده‌های اجتماعی تازه در بستر رسانه‌های جدید، مطالعات ارتباطی هنر هم از مطالعات جامعه‌شناختی در حال تفکیک‌شدن است و به طرح مسائل تازه در مطالعات هنر می‌پردازد. پیدایش هنرهای تعاملی، هنرهای رسانه‌ای، هنرهای دیجیتال و طرح مفاهیم تازه مانند فرهنگ بصری دیجیتال، کارآمدی و ضرورت پرداختن به مطالعات هنر از منظر نظریه‌های ارتباطی و رسانه را بیشتر خواهد کرد.
علاوه بر این بایستی بر یک چرخش پاردایمی مهمی نیز ‌تأکید کرد و آن چرخش از مطالعه اثر هنری به مطالعه تصویر است. حتی می‌توان آن را چرخش مطالعات هنر به مطالعات فرهنگ بصری نامید. در دوران کنونی بیش و پیش از آنکه با آثار هنری مواجه باشیم با تصویری از آثار مواجه هستیم، با ظهور و همه‌گیری فناوری‌های ارتباطی جدید، مواجهه با تصویر تبدیل به تجربه‌ای عمومی و هرروزه شده است. فناوری‌های رسانه‌ای بر اهمیت و سلطه بیان تصویری افزوده‌اند و از این‌رو شاهد نزدیک شدن حوزه تصویر به حوزه ارتباطات هستیم. مطرح شدن مفهوم «زوال‌هاله» از سوی والتر بنیامین از نخستین نظریه‌پردازی‌های این دسته است. اصولاً آنچه را که در حال رخ‌دادن است، تنها می‌توان با مفاهیم ارتباطی و جامعه‌شناختی توضیح داد.


پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات میراث ماندگار پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران است

دومین سخنران این نشست علمی دکتر منصور ساعی به «سیر تحول مطالعات ارتباطی در ایران» پرداخت و عوامل موثر بر روند و مسائل آموزشی و پژوهشی ارتباطات در دوره‌های قبل و بعد از انقلاب را شرح داد. ساعی با تشریح قدمت آموزش ارتباطات پژوهش در ایران، توضیح داد که «پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران» در سال 1355شمسی، به کوشش دکتر مجید تهرانیان به‌عنوان نخستین نهاد مستقل پژوهشی در حوزه علوم ارتباطات در ایران در عین پیوند با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و سازمان برنامه و بودجه تأسیس شد. پی‌ریزی پژوهشکده، از طرح آینده‌نگری سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، که در سال‌ ۱۳۵۳شمسی شروع به‌کار کرد، آغاز شد. یکی از هدف‌های اساسی طرح آینده‌نگری، پی‌ریزی فعالیت‌های‌ پژوهشی سازمان در زمینه خدمات پشتیبانی ارتباطی در توسعه ملی بود. به گفته ساعی پارادایم ارتباطات در خدمت توسعه در قبل از انقلاب آنچنان قوی و مسلط بود که حتی سازمان‌های دولتی بخش‌هایی تحت عنوان «ارتباطات عمرانی» در وزارت اطلاعات و جهانگردی، «ارتباطات و تنظیم خانواده» در وزارت بهداری وقت و «ارتباطات برای سوادآموزی و آموزش» در وزارت آموزش و پرورش ایجاد کرده بودند.
ساعی به مهمترین ویژگی‌های مطالعات ارتباطی قبل از انقلاب اسلامی در ایران اشاره کرد و گفت: تمرکز بر ارتباطات و توسعه به‌منظور پشتیبانی از برنامه توسعه ملی بود. مهمترین ویژگی مطالعات این دوره، مطالعات با رویکرد آینده‌نگری است. همچنین کلان‌نگری و ایفای مسئولیت ملی پژوهش‌های ارتباطی در تبیین، توصیف و مشورت و پشتیبانی از برنامه‌های ملی (قبل، حین و بعد از اجرا) وجود دارد که در مطالعات پژوهشکده مطالعات ارتباطی و توسعه ایران به‌خوبی مشهود است.
ساعی ‌تأکید کرد: متأسفانه در مطالعات ارتباطی قبل از انقلاب نوعی «رسانه محوری» افراطی در مطالعات ارتباطی و بی‌توجهی به مقوله نظام «ارتباطات سنتی نظیر رهبران افکار، منبر، شبکه‌های اجتماعی آفلاین محلی و... »، «دیالوگ و ارتباطات میان فردی در خانواده/ کار/ گروه‌های اجتماعی، سیاسی و...» و «ارتباطات میان فرهنگی/ قومی/ زبانی در ایران و جغرافیای فرهنگی ایرانیان» وجود دارد.
او ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برنامه‌ها و فعالیت‌های پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران نیز دچار رکود شدند. در سال ۱۳۵۹، تحت تأثیر تحولات داخلی سازمان‌ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، فعالیت‌های این پژوهشکده متوقف شد و سرانجام با ادغام آن در قالب «مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی»، که بعدها به «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» تغییر نام داد، تشکیل شد. در مجموع با شروع جنگ عراق علیه ایران، مطالعات ارتباطی برنامه‌های مطالعاتی و تحقیقاتی مراکز علمی و سازمان‌ها تغییر سیاست‌ها و خط مشی‌های دولت، متوقف می‌شوند.
یک عامل مهم تأثیرگذار بر امر پژوهش و آموزش ارتباطات در بعد از انقلاب اسلامی، رویکرد قهر و انکار و بدبینانه به رسانه‌ها و فناوری و ابزارهای ارتباطی (تجربه ویدئو و ماهواره و رسانه‌های اجتماعی) از سوی نخبگان سیاسی حاکم است که رسانه و نظام ارتباطی به‌مثابه ابزار تبلیغ ارزش‌های فرهنگی غربی و غیراسلامی دیده می‌شوند. همچنین عامل مهم دیگر شناوری سیاست‌های فرهنگی و رسانه‌ای تحت‌تأثیر تحولات گسترده گفتمان‌های سیاسی و اجتماعی دولت‌های ایران (سازندگی، اصلاحات، مهرورزی و تدبیرو امید و مردمی) است که اولویت‌ها و مسئله‌های مطالعات ارتباطی را دگرگون می‌کند و یک گفتمان واحد مانند ارتباطات و توسعه بر حوزه مطالعات ارتباطی حاکم نیست. یکی از عوامل مهم دیگر بر فضای مطالعات ارتباطی در ایران کم‌رنگ شدن جایگاه و کنش‌گری دانشگاه‌ها و مراکز علمی و تحقیقاتی در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کشور است، این در حالی است که همزمان در متن جامعه با توسعه سواد پایه و تحصیلات آکادمیک، جوانی جمعیت و نفوذ گسترده رسانه‌ها و فناوری‌های ارتباطی و رسانه‌های اجتماعی در بین نسل‌های مختلف فعال جامعه ایرانی روبه‌رو هستیم.
ساعی با اشاره به تعدد مراکز آموزشی و تحقیقاتی ارتباطات در دوره معاصر گفت که این تعدد مراکز علمی و پژوهشی در حوزه مطالعات ارتباطی گرچه بسیار ارزشمند است اما به‌نظر می‌رسد که نوعی جزیره‌گرایی و در عین حال هم‌پوشانی فعالیت‌ها و مأموریت‌ها و برنامه‌ها مراکز پژوهشی و مطالعاتی وجود دارد و نوعی خُردنگری و فقدان داشتن یک چشم‌انداز راهبردی و برنامه یا طرح جامع و کلان پروژه ملی در زمینه مسئله‌ها و برنامه‌های ارتباطی کشور به چشم می‌خورد.
او در مورد ویژگی‌های مطالعات ارتباطی بعد از انقلاب اسلامی گفت: نوعی غلبه نگاه آسیب‌شناسانه به رسانه در مطالعات ارتباطی در دانشگاه‌ها و تحت تأثیر نگاه بدبینانه نخبگان سیاسی و نظام سیاست‌گذاری به رسانه‌ها و فناوری‌ها وجود دارد. در واقع در مطالعات ارتباطی بعد از انقلاب، با رویکرد چالشی و آسیب‌محور به نقش ارتباطات و رسانه در توسعه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پررنگ‌تر از رویکرد ظرفیت‌محور و فرصت‌محور است. ساعی افزود: نظام سیاست‌گذاری و نظام تدبیر ملی در حوزه فرهنگ، ارتباطات و رسانه به نتایج مطالعات ارتباطی بی‌توجه است و این رویکرد منجر به کاهش مسئولیت ملی مطالعات ارتباطی و کاهش مسئله‌محوری در مطالعات ارتباطی شده است.

 

جمعی بودن امر سلامت، ضرورت توجه به ارتباطات سلامت از منظر علوم ارتباطی است

در ادامه سخنران سوم دکتر مهرابی با اشاره به اهمیت «روند پژوهش‌های ارتباطات سلامت و مسیر پیش‌رو» بیان کرد: ریشه مطالعات ارتباطات در سلامت به‌طور عمده از نظر زمانی به دهه 1960 میلادی بازمی‌گردد که رشته‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی پزشکی، پزشکی و مطالعات فرهنگی توجه خاصی به این حوزه داشتند. به گفته وی، نقش مرکزی ارتباطات در فرایند گردآوری اطلاعات باعث توجه روزافزون به این قبیل مطالعات شد. با به‌کارگیری ارتباطات مؤثر، اطلاعات متنوعی از بیمار در اختیار کادر درمان قرار می‌گرفت که این اطلاعات می‌توانست در فرایند درمان نقش سازنده‌ای ایفا کند.
عضو ‌هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ادامه بیان کرد: نقش اثرگذار ارتباطات در حوزه سلامت باعث تمایل روزافزون به این حوزه تحقیقاتی شد، به‌گونه‌ای که تا دهه 1980 ضرورت مشروعیت‌بخشی به حوزه‌ای دانشگاهی که این مطالعات در ذیل آن قرار گیرد، یک نیاز اساسی محسوب می‌شد. علاوه بر این نیاز، تقویت ادبیات مرتبط با ارتباطات سلامت نیز باعث شکل‌گیری گام‌های اولیه‌ای به‌منظور نهادینه‌شدن رشته ارتباطات سلامت شد.
مهرابی خاطرنشان کرد: شکل‌گیری انجمن‌های مختلف با تمرکز بر جنبه‌های مختلف ارتباطات سلامت و همچنین راه‌اندازی کنفرانس‌هایی در سطوح مختلف باعث شد که رشته ارتباطات سلامت به‌تدریج خود را به عنوان یک هویت مستقل در دانشگاه‌های تراز اول جهان مطرح سازد. او در ادامه تصریح کرد که کشورهای مختلف با بهره‌گیری از ظرفیت‌های ارتباطات سلامت در تلاش برای رفع مشکلات حوزه سلامت خود هستند. برای مثال؛ کاهش مرگ‌ومیر ناشی از انواع مختلف بیماری‌ها مانند بیماریهای قلبی_ عروقی، سرطان، دیابت، و فشار خون و همچنین کاهش مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده‌ای ازجمله مواردی هستند که کشورها با برنامه‌ریزی در مورد آنها تلاش می‌کنند، آمار تلفات خود را در این حوزه‌ها کاهش دهند.
دکتر مهرابی ضمن اشاره به شیوع کرونا و اولویت یافتن را‌ه‌های مقابله با بیماری‌های واگیردار تصریح کرد: همان‌گونه که در بحث ارتقاء سلامت نیز ‌تأکید بر امر جمعی‌بودن سلامت است، به‌کارگیری ظرفیت‌های ارتباطات موجود می‌تواند در دستیابی به یک جامعه سالم‌تر کمک‌کننده باشد.


تدوین نقشه راه نشر نیازمند مطالعات تطبیقی و شناخت جریان‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است

سخنران بعدی این نشست دکتر احمد شاکری به موضوع «پژوهش‌های نشر از منظر مطالعات فرهنگی» پرداخت و با اشاره به سنت مطالعات فرهنگی به‌دلیل رویکرد انتقادی و نگاه از نوع دیگر به مباحث و موضوعات متعارف، گفت: این رشته در سالیان اخیر اقبال خوبی در بین مخاطبان داشته است. پژوهشگران این حوزه معتقدند در مطالعات فرهنگی بیش از آنکه کمیت امر فرهنگی مدنظر باشد، کیفیت و حوزه تأثیرگذاری آن مهم است. بر همین اساس رویه و فرآیندپژوهی یکی از مسائلی است که می‌تواند موضوع مطالعه در حوزه چرایی و چیستی یک پدیده فرهنگی به‌شمار رود. پژوهش نشر از منظر مطالعات فرهنگی یکی از مسائلی است که همواره در حوزه اجرای سیاست‌گذاری‌های فرهنگی حامیان و منتقدان خود را داشته است.
صنعت نشر کتاب یکی از مهم‌ترین حوزه‌ها در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی به شمار می‌رود. این حوزه علاوه بر بعد فرهنگی، از بعد اقتصادی نیز یکی از صنایع درآمدزا در دنیا به‌شمار می‌رود، صنعتی که در حوزه‌های مختلف خود بی‌بهره از شناخت جریان‌های متفاوت فرهنگی و اجتماعی نیست. از سوی دیگر، مطالعات تطبیقی و آمارهای منتشره در خصوص وضعیت بنگاه‌های انتشاراتی در جهان و همچنین مشاهده تجربیات دیگر کشورها، خود مؤیدی بر این نکته است که ضرورت بازتعریف و به‌روزرسانی الگوها و راهکارهای مناسب تقویت صنعت نشر از طریق مطالعه پدیده‌های فرهنگی نیازی جدی در این حوزه است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، صنعت نشر از جمله ابزارهای هم‌نشینی میان دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی اقتصادی هر کشور است؛ هرچند پوشیده نیست که رشد صنعت نشر، ابزار ویژه خود را می‌طلبد و در حقیقت ابزار این رشد، مراکز و مؤسساتی به‌عنوان حلقه واسط و واصل میان تعاملات اجزای مختلف انتقال یک فرهنگ به مصرف‌کننده آن در فرهنگ دیگر هستند. در اهمیت دغدغه‌های سیاست‌گذاری فرهنگی ذکر این نکته ضروری است که امروزه در اتخاذ تصمیم‌ها و سیاست‌هایی برای حفظ و توسعه فرهنگ ملی و ارتقاء آن، توجه به مطالعه نمونه‌های مشابه موجود در عرصه بین‌المللی می‌تواند در روند اجرای یک تصمیم و یا در راستای ارتقای کیفیت انجام کار به تصمیم‌گیران کمک نماید؛ بنابراین پژوهش نشر تلاش دارد تا به بررسی اصل تعامل و رقابت میان بخش دولتی و خصوصی در مقایسه‌ای تطبیقی پرداخته و تلاش شود به کمک آمار موجود، تصویری از شکل مطلوب برای برداشتن گام‌های بلند به‌سوی توسعه و پیشرفت صنعت نشر در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... در کشورمان ارائه کند. به‌همین دلیل، ما نیازمند پژوهش‌هایی در خصوص بازخوانی تجربیات دیگر کشورها در حوزه نشر هستیم،کشورهایی نظیر چین، ترکیه ، فرانسه و ... که در حوزه نشر خود گردش درآمدی بالایی از این راه دارند، تا بتوان چگونگی ارتباط دولت با بخش خصوصی از مرحله تولید تا توزیع اثر و مطالعه مسیر پیموده شده در سه ضلعی «سیاست، حمایت و نظارت» را ترسیم کرد. بر اساس همین پژوهش، می‌توان پیشنهادهایی برای نقشه راه نشر در نگاه کلان و نشر دانشگاهی به‌صورت ویژه ارائه کرد. این پیشنهادها را می‌توان با توجه به دو حوزه داخلی و بین‌المللی و به‌‎منظور بازآرایی ظرفیت‌های این بخش در حوزه تولید محتوا و نشر الکترونیکی، تحقیق و توسعه در حوزة نشر، فناوری نشر، کتاب و کتاب‌خوانی، اقدامات و برنامه‌های مرتبط با نشر بین‌الملل و در نهایت ساماندهی نشر علمی و دانشگاهی به‌منظور سامان‌دهی وضعیت نشر دانشگاهی و ارائه مناسب پژوهش‌ها ارائه کرد.


در عصر تصویر قرار گرفته‌ایم اما پیام‌های دینی هنوز گفتاری است

سخنران بعدی دکتر بشیر معتمدی در این نشست تخصصی به موضوع «چیستی و چالش‌های ارتباطات دینی در ایران» پرداخت و چرایی عدم پذیرش پیام‌های دینی در جامعه را بررسی کرد. این عضو ‌هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ارتباطات دینی را ارتباطاتی که در بستر دین روی می‌دهد تعریف کرد و گفت: بر اساس تعریف شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان و همچنین سایر متفکران مثل آیت الله جوادی آملی، دین در سه بخش اعتقادات، اخلاق و مناسک تقسیم‌بندی می‌شود. فرآیند ارتباطات دینی نیز دربرگیرنده این سه حوزه است که فرآیند ارتباط شامل پیام، فرستنده پیام ومخاطب است و چالش‌های ارتباطات نیز در این سه بخش قرار می‌گیرند.
معتمدی نخستین چالش در فرایند ارتباطی را در حوزه مخاطبان دانست و گفت: مخاطبان به لحاظ جنسیتی، قومیتی یا طبقات اجتماعی دارای تنوع و تکثر بسیار گسترده‌ای هستند، اما در ارتباطات دینی این تنوع و تکثر در نظر گرفته نمی‌شود و پیام‌های دینی که فرستاده می‌شود، با تصور یک قشر یا گروه خاص و با یک سبک و سیاق ثابت داده می‌شود، بدون اینکه این تفاوت‌ها لحاظ شود. در این میان تنوع مخاطبان به لحاظ سطح دینداری از همه مهم‌تر است که در ارتباطات دینی به آن توجه نمی‌شود.عمدتاً مخاطب گفتارها یا پیام‌های دینی، جامعه دینداری است که می‌خواهد به دینداری‌اش عمق بدهد و برای کسانی که از مباحث دینی به هر دلیلی فاصله گرفته‌اند، پیام‌های دینی متناسبی وجود ندارد.

دکتر معتمدی مهمترین چالش در حوزه کانال یا شکل پیام را تصویری بودن آن دانست و گفت: طبق تعریف مک لوهان، ما سه دوره از اشکال پیام را تاکنون داشته‌ایم که دوره‌های عصر شفاهی و کتابت را گذرانده‌ و اکنون در عصر تصویر قرار گرفته‌ایم. این مدرس ارتباطات، با ‌تأکید بر اینکه امروزه امر بصری در همه حوزه‌ها بسیار برجسته شده و فهم ما نیز بصری شده است، گفت: ارتباطات دینی ما متأسفانه هنوز بر پایه کلام و گفتار است که این یک چالش جدی به‌شمار می‌رود و باید برای تصویری کردن پیام‌های دینی بیش از این تلاش شود. البته تصویری کردن پیام‌های دینی را فقط نباید در این خلاصه کنیم که مثلاً نماز را نشان دهیم و انتظار داشته باشیم مردم از فردا نمازخوان شوند. اگر ظرافت‌هایی که در تصاویر سینمایی و تلویزیونی وجود دارد، رعایت نشود، طبیعتاً خود این نوع پیام ممکن است به ضد آن تبدیل شود.
این عضو ‌هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات افزود: ابتدا باید تصویر و پیام‌های دینی توأمان به‌صورت عمیق شناخته شود. سپس باید برای تبدیل و ارائه شدن پیام‌های دینی در قالب تصویر اندیشه کرد که این نیز یک چالش جدی برای پیام‌های دینی است.
او در ادامه با بیان اینکه در سال‌های اخیر در بین سه حوزه اعتقادات، اخلاق و مناسک، عمدتاً مناسک دینی پررنگ شده‌اند، گفت: تبعات تکیه بیش از حد بر مناسک و مناسبت‌های دینی آن است که دین را به موقعیت‌های خاص محدود می‌کند. از سوی دیگر چون ما شکل عزاداری را می‌دانیم، اما شکل شادی را نمی‌دانیم، عزداری‌های دینی برجسته می‌شوند و در نتیجه چهره عمومی دین چهره غم، حزن و اندوه می‌شود که این خود یک چالش جدی برای حوزه ارتباطات دینی به‌شمار می‌رود، ضمن اینکه بُعد احساسی دین در مقابل بُعد عقلانی پررنگ‌تر شده است.
معتمدی چالش دیگر پیام‌های دینداری را ‌تأکید بر بعد کارکردی دین دانست و گفت: ‌تأکید بیش از حد بر بُعد کارکردی دین مثل آن‌که دینداری باعث آرامش روانی یا همبستگی اجتماعی می‌شود، این پیامد را دارد که امور دیگری مثل انرژی درمانی و ... که همان کارکردها را داشته باشند، جایگزین دین خواهند شد؛ کمااینکه در جامعه این مسائل بسیار افزایش پیدا کرده است.
چالش دیگر ارتباطات دینی آن است که تقریباً از صد سال گذشته وارد دوران مدرنیته شده‌ایم؛ مدرنیته گفتمان‌های اصلی دارد که پیام‌های دینی به جای هضم آن‌ها و درون دینی کردن آنها، به تضاد با این گفتمان‌ها پرداخته است که باعث می‌شود پیام‌های دینی برای جامعه غیرقابل پذیرش شود. یکی از گفتمان‌های مدرنیته، علم است که در دوران کرونا مشاهده کردیم که چه میزان از پیام‌های دینی در تضاد با علم قرار می‌گرفت و به جای آن خرافات ترویج می‌شد و در نتیجه پیام‌های دینی را دچار چالش می‌کرد. آزادی، حقوق بشر و حقوق زنان از  دیگر گفتمان‌های جدید دوره مدرنیته هستند که اگر دین نتواند آن‌ها را به خوبی بفهمد و درونی کند، دچار چالش خواهد شد. او توجه کم به زیبایی ظاهری، لباس و ... از سوی ارتباط‌گران دینی به عنوان فرستندۀ پیام‌های دینی را چالش فرستنده نامید.
این مدرس ارتباطات در ادامه گفت: علاوه بر این موارد، بحث ارتباطات دینی در دو بستر کلان اقتصادی و سیاسی روی می‌دهد. در بستر اقتصادی موجود که عمدتاً بستر سرمایه‌داری است، نابرابری اجتماعی وسیعی وجود دارد. پیام‌های دینی در این بستر اقتصادی عمدتاً سه حالت دارند؛ حالت اول آن است که در برابر نابرابری‌های اقتصادی سکوت می‌کنند. در حالت دوم مبلغان با برخی پیام‌های دینی مثل «راضی به رضای خدا باشید» یا مباحثی تحت عنوان «قضای الهی» وضعیت را توجیه می‌کنند. در حالت سوم نیز خود آنها در زد و بندهای اقتصادی قرار دارند و عملاً به عامل نابرابری تبدیل می‌شوند و این مسئله باعث می‌شود پیام‌های دینی دیگر برای جامعه قابل پذیرش نباشد. او آخرین چالش در حوزه پیام‌ها و ارتباطات دینی را دین حکومتی نامید.


فهم تفاسیر گروه‌های مختلف از علم به درک وضعیت علم در ایران کمک می‌کند

آخرین سخنران این نشست دکتر سیده‌زهرا اجاق رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات ابتدا درباره «چیستی و روند مطالعات در ارتباطات علم و فناوری» سخن گفت و ادامه داد: تمام سخنرانی‌هایی که این روزها جریان دارند، امکان ارائه شدن به‌عنوان محتوای علمی را دارند، چون از لنز و منظر علم به موضوع سخنرانی نگریسته‌اند. گسترش این‌گونه فعالیت‌ها نتیجه گسترش نهادهای علمی است که به‌طور حرفه‌ای به کار پژوهش و آموزش عالی اشتغال دارند. به‌طور تاریخی، توسعه نهاد و محتوای علم نیازمند همکاری‌های علمی متخصصان، گفت‌وگو و تبادل نظر و اندیشه، نقد و مجادله است که در تولید دانش علمی نقش دارند و سپس توسعه و رشد کانال‌های انتقال‌دهنده این محتوا به گروه‌های مختلف مخاطبان، که انتظار می‌رود با توسعه و گسترش بحث و گفت‌وگو میان مردم به توسعه فضاهای گفتمانی و حوزه عمومی منجر شود.
در ایران سابقه قابل استناد همکاری و ارتباطات علمی درون حوزه علم به جندی شاپور برمی‌گردد و سابقه ارتباطات حوزه تخصصی با جامعه متاخرتر است و مثلاً ارائه مجالس سبعه یا نگارش مکاتیب توسط مولوی نمونه‌هایی از آن است. ارتباط حوزه علم به مفهوم مدرن آن با جامعه نیز از دوره قاجار به این‌سو اهمیت یافته است. اما در غرب تاریخ ارتباط حوزه علم با جامعه سابقه بیشتری دارد و مثلاً به سخنرانی‌های فارادی در شب عید سال نو در رویال سوسایتی برمی‌گردد. نکته مهم اما در این تجربه، ‌تأکید بر جنبه‌های مثبت علم بوده است. تمرکز و برجسته کردن جنبه‌های مثبت علم در ایران همچنان روند غالبی محسوب می‌شود اما در غرب مثلاً از زمان نگارش بهار خاموش توسط راشل کارسون، یا نشت رادیواکتیو در نیروگاه «تری‌آیلند» نگاه انتقادی به علم نیز ظاهر شد. در ایران اما بنا به دلایلی از جمله نخوت فلسفی و ناشکیبایی اساتید و روشنفکران به قول میرسپاسی که موجب ارائه دعاوی بدون انجام کار تجربی و انزوا از عموم جامعه می‌شود، امکان پرورش درست نگاه انتقادی به علم فراهم نشده است. روزنامه‌نگاران هم عمدتاً جنبه‌های مثبت را برجسته می‌کنند؛ بیشتر cheerleader هستند تا ایفاگر نقش watchdog. در حالی‌که ارتباطات علم تنها به معنی تربیت یک‌سری ارتباط‌گر، روزنامه‌نگار یا واسط که محاسن و مزایای علم را برجسته ساختن نیست بلکه به معنی ایجاد فهم و شکل‌گیری تعامل و مشارکت دوطرفه بین حوزه علم و همه بخش‌های جامعه شامل سیاست، حاکمیت، اقتصاد، صنعت، رسانه‌ها و مردم است.
در اینجا از اصطلاح ماده تاریک لاتور استفاده می‌کنم. او تفاسیر علمی و فناورانه را کنش‌گرانی محسوب می‌کند که برای درک جامعه باید مطالعه شوند. مرحوم قانعی‌راد هم به توضیح درباره اندیشه‌ها و اثرگذاری‌های مرتون و گیبونز می‌پردازد که اولی ساختار علم را به موازات سایر ساختارهای اجتماعی می‌بیند ولی دومی علم را در تلاقی با ساختارهای اجتماعی و اقتصادی می‌بیند. هردوی این رویکردها اهمیت ارتباط علم و جامعه را نشان می‌دهند ولی به تأسی از لاتور می‌گویم که درک این ماده تاریک یعنی تفاسیری که گروه‌های مختلف درباره پدیده‌های مختلف ازجمله علم دارند، در درک وضعیت علم در ایران و جایگاه واقعی آن و کنش‌گران اثرگذار آن یاری می‌رساند؛ لذا پژوهش در ارتباطات علم حوزه‌ای بین رشته‌ای است که می‌تواند درک ما از جامعه و ساختارهای مختلف را عمیق‌تر سازد ولی برای توانمندی پژوهشگری در این عرصه باید حداقل در چهار عرصه به‌روز بود: ارتباطات، جامعه‌شناسی، علوم‌شناختی و علم ـ فناوری ـ جامعه؛ و از دانش چهار حوزه هم برای تعمیق مطالعات بهره جست: آموزش علوم، فلسفه علم، تاریخ علم و علوم طبیعی.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی موضوعاتی  را که در این حوزه پژوهشی اهمیت مطالعاتی دارند، شامل موارد زیر دانست: دینامیک قدرت در علم؛ دیالوگ (نقد خنثی بودن فناوری و حقیقت بودن علم)؛ دانش ضمنی/ بومی؛ قرار دادن علم در بستر اجتماعی ـ فرهنگی و چارچوب تاریخی ؛ سیاست‌گذاری علم؛ ارتباط دانشگاه با کل جامعه؛ مطالعات فرهنگی و اجتماعی علم مثل تقلب‌های علمی.
وی توضیح داد که طی 50 سال گذشته روندهای این رشته را بدین شرح می‌توان برشمرد: افزایش بهره‌وری دانش‌پژوهان، همکاری‌های بین مؤسسه‌ای و بین المللی، تنوع جنسیتی نویسندگان، تنوع موضوعات (تغییرات اقلیمی، هوش مصنوعی، اخبار جعلی، عدم اعتماد به نهادهای علمی، نقش علم در نوآوری). مضامین اصلی نیز عبارتند از: مشارکت عموم در علم، رسانه و علم، موضوعات و مسائل بغرنج علم.
دکتر اجاق در پایان سخنانش ‌تأکید کرد: در حوزه پژوهش ارتباطات علم در ایران چند پرسش اولیه و بنیادین وجود دارند که باید پاسخ یابند و مطالعات پیرامون آنها ساختار یابند:
(الف) مردم چه درکی از علم و فناوری دارند؟ هیچ اطلاعات بنیادینی در این باره نداریم. (ب) چگونه می‌توان نیازها و نگرانی‌های اجتماعی را حین توسعه و رشد علوم وفناوری لحاظ کرد و از ارتباطات علم در افزایش انسجام اجتماعی بهره جست؟ (ج)ارتباطات درباره علم و فناوری (اطلاع رسانی، روابط عمومی، روزنامه‌نگاری و غیره) چگونه و با چه دستورالعمل‌هایی باید صورت گیرند؟

 

لینک دریافت فایل صوتی

 

کلیدواژه‌ها: نشست علمی پژوهش در ارتباطات و مطالعات فرهنگی هفته پژوهش پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات دکتر معصومه تقی‌زادگان دکتر منصور ساعی دکتر داود مهرابی دکتر احمد شاکری دکتر بشیر معتمدی دکتر سیده زهرا اجاق


نظر شما :