گزارش نشست «تعامل پژوهشی در سطح بین‌الملل و افق‌های پیشرفت» در هفته پژوهش

گزارش نشست «تعامل پژوهشی در سطح بین‌الملل و افق‌های پیشرفت» در هفته پژوهش

۰۶ بهمن ۱۳۹۸ | ۱۰:۳۲ کد : ۱۹۱۳۹ اخبار معاونت
تعداد بازدید:۶۰۴
ما از اینکه بد فهمیده شویم، بد تفسیر شویم، تند و بی‌رحمانه نقد شویم، ایده‌هایمان دزدیده شود، و شاید از کیفیت ایده و عمل خویش و از بر ملاءشدن در دید دیگری، از کم شدن منافعمان، از زیاد شدن منافع دیگری، از همه اینها می‌ترسیم. نه تصویر روشنی از وضع خویش داریم و نه تصویر خوب و منصفی از دیگریِ مقابلمان. این است که به کار خویش تنها می‌مانیم و از دیگریِ بی‌رحم و متخاصم همواره می‌ترسیم. پس نمی‌توانیم با یکدیگر تعامل و تفاهمی سازنده برقرار کنیم. هر روز از هم دورتر و به خود وامانده‌تر می‌شویم با این وضع آیا در این شرایط می‌توانیم بین‌المللی باشیم؟

در مراسم هفته پژوهش که در روزهای 23 تا 25 آذر 1398 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، عنوان نشست بعد از ظهر یکشنبه 24 آذر «تعامل پژوهشی در سطح بین‌الملل و افق‌های پیشرفت» بود که با همکاری دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی، پژوهشکده فرهنگ معاصر، پژوهشکده مطالعات قرآنی و پژوهشکده مطالعات اجتماعی برگزار شد. در این نشست دکتر شکوه‌السادات حسینی، دکتر محمدمهدی اردبیلی، دکتر سیده‌زهرا مبلغ و دکتر سیدمحمدهادی گرامی به ایراد سخنرانی پرداختند.
در ابتدا، دکتر حسینی، مدیر دفتر همکاری‌های علمی بین‌المللی، گزارشی از فعالیت‌های بین‌المللی پژوهشگاه در یک سال گذشته ارائه داد. برگزاری نشست‌ها، همایش‌ها و کارگاه‌های بین‌المللی و رفت و آمد شخصیت‌ها و گروه‌های علمی از دانشگاه‌ها و نهادهای علمی دیگر کشورها از عمده فعالیت‌‌های ارائه شده در این گزارش بود. وی هم‌چنین به اقدام چشمگیر دفتر بین‌الملل در زمینه برگزاری دوره ایران‌شناسی برای استادان جوان روسی اشاره کرد که به مدت 10 روز و 60 ساعت با تدریس استادان برجسته ایرانی در حوزه‌های ادبیات، فلسفه، عرفان، معماری، موسیقی، خوش‌نویسی، سینما و ادبیات تطبیقی در مهرماه امسال برگزار شد و افزون بر ترسیم روح فرهنگ ایرانی برای مخاطبان خود، بیانگر توانایی پژوهشگاه در برگزاری چنین دوره‌هایی بود.
وی در ادامه به طرح این پرسش پرداخت که این میزان و کیفیت فعالیت در حوزه بین‌الملل تا چه اندازه می‌تواند در جایگاه پژوهشگاه به عنوان بزرگ‌ترین پژوهشگاه جامع علوم انسانی در تراز بین‌الملل در میان دیگر دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها مؤثر باشد؟ وی خاطرنشان کرد که تمامی این فعالیت‌ها فقط یک عدد ناچیز در جدولی است که نمی‌تواند نقش کلیدی علوم انسانی را در میان دیگر علوم ارزیابی کند.

در ادامه، سخنرانان به ترتیب دیدگاه‌ها و دغدغه‌های خود را در زمینه ارتباطات و تعاملات بین‌المللی بیان کردند.
ابتدا دکتر محمدمهدی اردبیلی سخنرانی خود را با عنوان: «امکان‌های انضمامی هم-‌مسأله شدنِ ما و پژوهشگران بین‌المللی» چنین ارائه داد:
پیش‌شرطِ برقراری ارتباط عمیق و موثر پژوهشگران ما با پژوهشگران بین‌المللی هم-‌مسأله شدن است. به بیان دیگر برای ایجاد نوعی همکاری و گفت‌وگو در عرصه بین‌المللی، باید بتوان از طرح مسائل مشترک آغاز کرد. هرچند شاید این سخن بدیهی به نظر برسد، اما در عمل ارتباط ما با عرصه بین‌المللی نه از جنس گفت‌وگو (دیالوگ)، بلکه مجموعه‌ای از تک‌گویی‌ (مونولوگ)هاست. طرح مسأله مشترک امری دلخواهی یا صوری نیست. پژوهشگران ایرانی باید به مخاطبان و پژوهشگران عرصه بین‌المللی نشان دهند که نه تنها به مسائلی می‌اندیشند که با مسائل آنها، دست‌کم، همپوشانی دارند، بلکه به واسطه شیوه خاص زیست و فرهنگ و تاریخ خود امکان طرح راهکارهایی تازه و بدیع را نیز دارند. این مهم البته از پیش حاضر و آماده نیست، بلکه باید در پرتو درک و مواجهه انتقادی و خلاقانه با خود و جهان (وضعیت ما و وضعیت آنها) حاصل شود.
اردبیلی افزود: امروز به واسطه جهانی‌سازی و گسترش فرهنگ جهانی به تمام کشورها و حوزه‌ها و نیز ابزارهای نوین ارتباط جمعی، بیش از هر زمان دیگر بستر فیزیکی این ارتباط مشترک فراهم آمده است. اما این بستر به تنهایی کافی نیست و لازم است محتوای آن نیز با تکیه بر دانش، خلاقیت و درک مسائل خود و جهان خلق شود. البته راه ورود به این گفت‌وگو و هم-مسأله شدن، لزوماً طرح یکسان مسائل نیست، بلکه می‌توان از ایده منافع مشترک بهره برد. به بیان دیگر، می‌توان نشان داد که هرچند مسائل ما با مسائل دیگر نقاط جهان دقیقاً یکی نیست، اما راهکارهای برون رفت ما از این مسائل می‌تواند ثمرات متقابل داشته باشد. برای مثال، بحران جنگ در خاورمیانه برای خود ما در خاورمیانه مشکل امنیتی ایجاد می‌کند و مثلاً برای اروپاییان مشکل مهاجرت و پناهندگی. هرچند این مسائل یکی نیستند، اما اگر راهکاری در خاورمیانه یافت شود، می‌توان هر دو مشکل را در بستری مشترک متقابلاً حل‌وفصل کرد.
وی گفت: از سوی دیگر، برخلاف تصور رایج، مسائل از پیش وجود ندارند. به بیان دیگر، مشکل ما فقط یافتن راه‌حل برای مسائلِ از پیش موجود نیست، بلکه مسأله اصلی خود یافتن و صورت‌بندیِ حقیقی مسائل است. تلاش برای یافتن پاسخ برای مسائل کاذب، به اتلاف بخش قابل توجهی از توان و امکانات پژوهشی ما منجر شده است. یکی دیگر از مجراهای برقراری ارتباط پژوهشی با پژوهشگرانِ عرصه بین‌المللی گشودگیِ در برابرِ نقد مسائل ما از سوی آنها و ایجاد شرایط مواجهه نقادانه با مسائل ماست. توهم خودپسندگی و همه‌چیزدانی برای یک فضای پژوهشی سمّ است و فضای فکری و پژوهشی ما، به ویژه در بنیادین‌ترین حوزه‌های علوم انسانی، به این تصور غلط دچار است. حضور در عرصه بین‌المللی فقط ارائه نظرات نیست، بلکه بیش از آن شنیدن است: هم برای شناختنِ دیگری هم برای پذیرش انتقادات او.

سخنران بعدی پنل دکتر سیده‌زهرا مُبلغ، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی بود که نخست، معنا و چرایی این نشست را به پرسش کشید. وی گفت: آیا مفاهیم اصلی در عنوان این نشست گویای تصور تقلیدی و کج‌فهمی ما از مفاهیم نیست؟ پیشرفت برای ما به چه معناست و منظور از بین‌المللی شدن چیست؟ آیا تعبیر «افق‌های پیشرفت» در عنوان این نشست، در درجه نخست حاکی از این نیست که ما تصوری از پیش معلوم از هدف داریم و حال می‌خواهیم به سوی آن پیش برویم؟ و آیا آن تصورِ اجمالا معلوم، نوعی تقلید دست چندم از وضعیتی نیست که جهانِ به اصطلاح غربی اکنون در آن به سر می‌برد؟ (اگر تصور درستی از وضع کنونی غرب داشته باشیم) افزون بر این، بین‌المللی شدن به چه معناست؟ آیا با چند راهکار و دستورالعمل می‌توان بین‌المللی شد؟ آیا اصلاً می‌توان تفکر را به داخلی و خارجی یا بین‌المللی تقسیم کرد؟ آیا ذیل عنوان این نشست و مشابه آن قرار است از برخی معضلات ظاهری مثل مشکل سفر و آئین‌نامه و ویزا و زبان و ترجمه(نا)پذیری سخن بگوییم؟ اگر سطح سخن این باشد، در این موضوع بسیار سخن گفته و می‌گویند و البته همچنان مشکلات پابرجاست اما «مسأله» ما این نیست. «مسأله» ما شاید امروز امری بنیادی‌تر از چیستی مفاهیم تنزل یافته «افق» و «پیشرفت» و «بین‌المللی!» باشد.
دکتر مبلغ در ادامه برای رسیدن به مسأله بنیادی‌تر امروز ما به وضعیت فعلی جامعه اشاره کرد و گفت: وضعیت ما در علوم انسانی بازتاب وضعیت‌مان در فضای بزرگتر زیست اجتماعی- سیاسی ماست. اگر امروز در جامعه، از سطوح بالای مدیران تا خیابان‌های محله‌هایمان را رفتارهایی برآمده از خصومت، خشونت و ترس از یکدیگر می‌سازند، در علوم انسانی، دانشگاه و تحقیق هم وضع همین است. من نمی‌توانم از پژوهش و دانش سخن بگویم در حالی که حاصل پژوهش‌های پیشین را، یا چون زدن نقشی بر آب می‌بینم یا برآیندشان انگار شدت گرفتن تعارض‌ها و خصومت‌هاست. نمی شود در باب بین‌المللی شدن و اثرگذاری‌های خُرد و کلان حرف بزنم در حالی که هنوز نمی‌توانم با همسایه‌ام، با دوست یا همکارم راهی به یک زبان و فهم مشترک باز کنم. چگونه می‌توانیم بین‌المللی باشیم - اگر این معنای محصولی داشته باشد- وقتی نمی‌توانیم با همدیگر باشیم. وقتی هنوز فهمیدن دیگری و دیدن جهان از زاویه دید دیگری را تمرین نکرده‌ایم، چگونه از بودن با دیگری‌ها می‌توان گفت؟ شاید امروز بهتر باشد به این مسأله فکر کنیم که چرا نمی‌توانیم با یکدیگر گفت‌وگو و تعامل کنیم؟ چرا در همین ساختمان پژوهشگاه «با همدیگر اندیشیدن» و «دیدن و فهمیدن جهان از دید دیگران» را به سختی می‌توانیم تجربه کنیم؟ وقتی به خود می‌نگرم و این پرسش را از خویش می‌پرسم، تجربه‌ام را که مرور می‌کنم به این پاسخ می‌رسم که یک مانع جدی برای بودن و فهمیدن و اندیشیدن با دیگری، ترس ما از یکدیگر است. ما به دلایل مختلف از یکدیگر می‌ترسیم. انگار این ترس‌هاست که روابط ما را تعین می‌بخشد و ما را از یکدیگر دور می‌کند و اجازه نمی‌دهد به جای هم فکر کنیم و اندیشه و عمل‌مان را در تعامل و مفاهمه ارتقاء بخشیم. ما از اینکه بد فهمیده شویم، بد تفسیر شویم، تند و بی‌رحمانه نقد شویم، ایده‌هایمان دزدیده شود، و شاید از کیفیت ایده و عمل خویش و از بر ملاءشدن در دید دیگری، از کم شدن منافعمان، از زیاد شدن منافع دیگری، از همه اینها می‌ترسیم. نه تصویر روشنی از وضع خویش داریم و نه تصویر خوب و منصفی از دیگریِ مقابلمان. این است که به کار خویش تنها می‌مانیم و از دیگریِ بی‌رحم و متخاصم همواره می‌ترسیم. پس نمی‌توانیم با یکدیگر تعامل و تفاهمی سازنده برقرار کنیم. هر روز از هم دورتر و به خود وامانده‌تر می‌شویم با این وضع آیا در این شرایط می‌توانیم بین‌المللی باشیم؟ هنگامی که بین دو اندیشه  همزبان و نزدیک را نمی‌توانیم به دلسوزی و انصاف و خیرخواهی جمع کنیم، چگونه می‌توانیم بین‌المللی شویم؟ اگر منظور از بین‌المللی‌شدن این است که دید و فهم و زبانمان را وسیع‌تر کنیم، شاید راه گسترده‌شدن دیدگاه‌هایمان این باشد که نخست از خانه شروع کنیم. از همین اداره و ساختمان خود. تمرین کنیم که به جای ترسیدن و ترساندن، به همدیگر اعتماد کنیم و اعتماد را برای دیگری بسازیم. سعی کنیم بذر انصاف را پرورش دهیم و به جای نگاه بی‌رحمانه به دیگری، به دیده مهربانی و انصاف و خیرخواهی به دیگران روی آوریم. این کارها در شرایط فعلی ما دشوار است، اما شاید تنها راه گستردن فهم خویش، سهیم شدن در دیدگاه دیگری و آموختن از دیگری است. این است که شاید امروز در علوم انسانی، ادبیات، به طور خاص داستان و شعر که زبان عمیق بیان تجربه‌های مشترک انسانی است، نقشی موثر در فهم بهتر و منصفانه‌تر ما از همدیگر داشته باشد
.
آخرین سخنران این نشست دکتر گرامی، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات قرآنی بود که در سخنرانی خود با عنوان: «تعامل با آکادمیای بین‌المللی علوم انسانی: پرسش از چرایی به جای پاسخ به چگونگی» به بحث درباره چرایی تعامل با جوامع علمی بین‌المللی پرداخت و گفت: با توجه به تجربه زیسته خود و تجربیاتی که از مشاوره دادن به دانشجویان در این زمینه کسب کرده‌ام می‌توانم به سه سطح از مسأله‌مندی در این موضوع اشاره کنم:
ابتدا در «سطح کلان  فکری ـ گفتمانی»  بایستی به گفتمان علوم انسانی ـ اسلامی اشاره کرد. این گفتمان با یک پیش‌زمینه کاملا ایدئولوژیک می‌خواهد وارد فضای آکادمیک بین‌المللی شود و گفتگو و تعامل داشته باشد. در حالی‌که فضای علوم انسانی بین‌المللی کاملا سکولار است و این دو با هم قابل جمع نیستند. این یک مسأله است و تاکنون برای حل آن تلاشی صورت نگرفته است. مسأله دیگر گفتمان تشیع سنتی و فقاهتی است که خواستار ارتباط با آکادمیای بین‌المللی است تا آموزه‌های شیعی را به گوش جهانیان برساند و این امر زمانی محقق خواهد شد که دانشجویان و پژوهشگرانی به آن سوی مرزها بروند و به تعلیم و تعلم و پژوهش بپردازند. اما اگر اینان دچار وضعیت ضد ایدئولوژیک ـ یعنی ضعف ایمانی ـ شوند (کما اینکه برای تعدادی از آنان  اتفاق افتاده است)، گفتمان تشیع سنتی و فقاهتی چگونه این پارادوکس را حل خواهد کرد؟  
وی در همین راستا به گفتمان  هویت ایرانی ـ ملی و سلسله نشست‌های ایده ایران اشاره کرد و گفت: چگونه می‌توان نسبتی بین ایده ایران و تعاملات بین‌المللی پیدا کرد؟ اینها مسائل و سؤالاتی هستند که تاکنون پاسخی برای آنها پیدا نشده است.
دکتر گرامی در ادامه موضوع مسأله‌مندی در «سطح نهادی (حاکمیت و قدرت، نهادهای آکادمیک و سازمان‌های مردم‌نهاد)» را مطرح کرد و گفت: نهادها و انجمن‌هایی هستند که مایلند از دانشجویانی که در حیطه علوم انسانی فعالیت دارند، حمایت کنند اما تکلیف این گروه‌ها نیز روشن نیست. این نهادها گاه با حمایت از دانشجویانی که از دانشگاه‌های معتبر خارجی پذیرش دریافت کرده‌اند و گاه با تأسیس کرسی‌هایی در کشورهای دیگر همانند انگلیس و آلمان به فعالیت می پردازند؛ اما در نهایت اولویتی برای آن‌ها مشخص نشده که کدام یک بهتر است.
فارسی‌نویسی یا بیگانه‌نویسی (شخصی، نهادی) نیز از جمله مسائلی است که وضعیت روشنی ندارد و به صورت پرسشی بی‌پاسخ باقی مانده است. هم‌چنین مسائل امنیتی و سیاسی در تعاملات بین‌المللی و پذیرش دانشجویان خارجی و یا اعزام دانشجویان ایرانی موضوعی چالش‌برانگیز است و هیچ‌گاه به صورت مسأله‌ای که باید پاسخی آکادمیک برای آن دریافت شود، دیده نشده است.
 دکتر گرامی در صحبت‌های خود «مسأله‌مندی در سطح شخصی و خرد» را مورد بررسی قرار داده و درباره مواردی همچون فرصت‌سوزی یا فرصت‌سازی برای آینده اهل آکادمیا صحبت کرد. وی خاطر نشان کرد که نخبگان بسیاری را می‌شناسد که به علت تردید در ادامه تحصیل در ایران یا خارج از کشور، فرصت‌ها را از دست داده و نتواسته‌اند به ادامه تحصیل بپردازند و هم اکنون دچار سردرگمی و چالش هستند.
او در پایان به عنوان جمع‌بندی تأکید کرد: چالش‌های بسیاری درباره رویکرد ما در مسائل بین‌المللی وجود دارد که هیچ‌گاه به صورت یک مسأله آکادمیک به آنها نگریسته نشده و اهل آکادمیای علوم انسانی تاکنون پاسخی برای آنها دریافت نکرده‌اند که امیدوارم در آینده پاسخ روشنی به این مسأله ها داده شود.

کلیدواژه‌ها: نشست «تعامل پژوهشی در سطح بین‌الملل و افق‌های پیشرفت»، هفته پژوهش


نظر شما :