سرداری که هم مرزهای ایران را پاسداری کرد و هم به قهرمانان کربلا پیوست
جهانِ بدونِ سردار سلیمانی چگونه جهانی است؟
مقارن دومین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی، این پرسش کلیدی قابل طرح است که جهانِ بدونِ سردار سلیمانی چگونه جهانی است؟
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر زهرا حیاتی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) با یادداشت کوتاهی نگاه خودش را به جهانِ بدون سردار سلیمانی به تصویر کشیده است که در ادامه از نظرتان میگذرد:
در «اسطوره» مفاهیمی نهفته است که آن را از دروغ و افسانه جدا میکند و به واقعیتی نزدیک میداند که با امر مقدس و جاودانه در پیوند است. این قداست و جاودانگی فراتر از واقعیتهای تاریخی و محدودههای خردگرایی است. در جایجای جهان، فرهنگ قومی و هویت ملیِ جوامع، بر دوش اسطوره پا میگذارد و تمام اسطورهها «قهرمان» تعریف میشوند: اَبرمردی که با نیروی بیبدیل خود بر اهریمن چیره میشود و انسانهای پیرامون خود را از تنگناها و گرفتاریها رهایی میبخشد و در میان مردم، محبوب است.
مرور نام جاودانهترین اسطورههای ایرانی، همچون آرش کمانگیر، کاوه آهنگر، رستم فرخزاد، ابومسلم خراسانی و مانند آنها، نشان میدهد پهلوانانی که به نبرد با تاریکیها و پلیدیها رفته و ایران را به پیروزی و سربلندی رساندهاند، در همه ساحتهای اجتماعی مانند سیاست، فرهنگ و دین، درخشیده و جاودانه شدهاند.
تاریخ ایران، جنگهای بسیاری به خود دیده است و یکی از این هزاران، جنگ هشت سالهایست که دوران معاصر آن را تجربه و به «دفاع مقدس» تعبیر کرد. تاریخِ پس از روزگار ما آشکار خواهد کرد، کدام شخصیتها در غباری که بر خاطرات مینشیند، پنهان نخواهند شد و نام کدام پهلوانان، در برابر بیم نابودی هویت ملی، قد علم خواهد کرد و حافظه جمعی ما هنگام خطر، کدام داستان رزمی و کدام پیکار را به یاد خواهد آورد که قهرمان آن با خطر مرگ روبهرو شده است تا نه تنها از کیان، آرمان، ملیت و هویت خود؛ از شأن و شرافت انسانی پاسداری کند.
ما مردم دورانی هستیم که جنگافروزیهای سیاه اهریمنی به نام داعش را دیدیم و در میان آتشی که در ستیزهجوییهای خود برافروخت، شاهد ظهور و حضور قهرمانی به نام قاسم سلیمانی بودیم. اَبرمردی که پیشینه جنگاوریاش، تاریخی چهل ساله دارد و گستره فتوحاتش، جغرافیایی فراتر از ایران را دربرگرفته، و پندار، گفتار و کردار نیکش به یاری باور دینیِ اسلامیاَش، سرشت انسانی را فراتر از تنگنظریهای سیاسی و حزبی، پاس داشته است.
با شهادت سپهبد، قاسم سلیمانی باب گفتوگو از یک اسطوره ملی و مذهبی گشوده شده؛ زیرا در ذهن مردم، او کسی است که هم مرزهای ایران را پاسداری کرد و هم به باوری راستین تکیه زد که او را با قهرمانان کربلا پیوند میداد.
در رسانهها، پرسشی مطرح شده است که از نقش او به عنوان اسطوره سخن میگوید: جهان بدون قاسم سلیمانی چگونه جهانی است؟
گرچه پاسخ به این پرسش، نیازمند گذر برگهایی چند از تقویم است، با نگاهی گذرا به درازنای تاریخِ اسطوره درمییابیم: زین پس بازهم خورشید از شرق طلوع و در غرب، غروب میکند و با هر طلوع و غروب صدای اذان از گلدستهها شنیده میشود؛ و بازهم نقارهها بر فراز صحن مطهر رضوی نواخته میشوند و مردم به زیارت میروند و وضو می گیرند و نماز میخوانند؛ و بازهم راهپیمایی اربعین برپا خواهد بود؛ و با این وجود، این جهان، دیگر جهان پیش از سپهبد سلیمانی نیست!
شهید قاسم سلیمانی در برگهای تاریخِ تاریخنگارانِ راستین و اسناد فرهنگی و کتابهای درسی و قصههای شفاهی تواتر خواهد یافت. این را با صدای بلند میگویم و در همیشه تاریخ بماند که اسطوره قاسم سلیمانی زنده است.
نظر شما :