دکتر براتلو: سخن از کیفیت، سخن از نوعی جستوجوست دربارهی «بودن» و «ماندن»
بخشی از مراسم گرامیداشت هفتهی پژوهش به ارائهی گزارش دکتر فاطمه براتلو (عضو کمیسیون ارزیابی کیفیت و تحول پژوهش) با موضوع «آسیبشناسی وضعیت پژوهشی در پژوهشگاه» اختصاص داشت.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر براتلو در ابتدای سخنانش گفت: در اوایل آبان ماه بنا به صلاحدید رئیس محترم پژوهشگاه جناب آقای دکتر نجفی، کمیسیون پنج نفرهی ارزیابی کیفیت و تحول در پژوهش تشکیل شد تا در سه محور ارزیابی آسیبشناسانهی فرایندهای جاری کیفیسازی امور پژوهشی، پیشنهادهای اصلاحی برای بهبود فرایندها و نیز ارائهی راهکارهای بدیل برای ارتقاء کیفیت پژوهش و پژوهشگاه تحقیقی میدانی را به انجام رساند. پس از هماهنگیهای لازم با رؤسای پژوهشکدهها، مراکز و گروهها مصاحبههای نیمهباز و هدایت شده، به شکل فردی، گروهی، ترکیبی آغاز شد. پیش از آن با جمعآوری مطالعهی آییننامهها و شیوهنامههای پژوهشی جاری، مقولات اولیه احصاء شد. در مجموع تا زمان ارائهی این گزارش با صرف 122 نفر -ساعت زمان با 95 نفر مصاحبه به انجام رسیدهاست. دستاوردهای بسیاری جهت کمک به تصمیمسازیهای آتی حاصل شده که بهتدریج منتشر و در اختیار قرار خواهند گرفت.
دکتر براتلو ادامه داد: اکنون ارائهی گزارشی از این ارزیابی مجالی به دست داده تا در اینباره مطالبی به عرض رسانده شود. پیش از هر چیزی باید اشاره داشت که موضوع تغییر برای دانش مدیریت در دو شاخهی مهندسی مجدد و بهبود مستمر امری شناخته شده است. سازمانها در نقاط عطفی فرصت مییابند تا خود با رویکردی نقادانه به مشاهده و مطالعهی خود بپردازند. مناسبات، رویدادها، تغییرات مدیریتی از جملهی این موقعیتهاست. مسئله این است که رسیدن به کیفیت، رسیدن به نقطهی مشخص از پیش تعریف شدهای نیست. بلکه مقولهی کیفیت امری شناختی از جنس بودن و پیاپی تازه شدن بنا به اضطرارها، تجارب، و یادگیریهای مستمر سازمانِ بالنده در تاریخ خود از بدو تکوین تا به امروز است. بنابراین سخن از کیفیت، سخن از نوعی جستوجوست دربارهی «بودن» و «ماندن» در مسیر کیفیت و بهبود مستمر.
وی در ادامه با نگاهی به تاریخ حکمرانیِ دانش و پژوهش در سطح ملی یا سیاستگذاریهای کلان ملی تأکید کرد: در حوزهی دانش و پژوهش میتوان جریانهایی را رصد کرد که حکایت از تغییر موضع یا مواضع در یک مسیر دارد. این میتواند حاصل یادگیریهای مستمر در نگاهی فرایندی باشد. البته این جریانها خود تابعی از نگاهی جهانی به الزامات نظامهای دانشی و تغییر نسلهای دانشگاهها و بهدنبال آن پژوهشگاهها از نسل کلاسیک تا نسلهای دانشگاهی بدون دیوار است که بیشترین درآمیختگی را با مسائلی چون مسائل محیط زیستی ... هم دارد. البته به این موارد باید سلائق و ترجیحات سیاستگذاران در سطوح مختلف را نیز باید افزود. جریانی که مسئله یا دغدغهی آن «کارآیی» است. کیفیت در این قالب احصاء حداکثری فعالیتهای ممکن و افزایش شمارگان این فعالیتهاست؛ مانند مقاله، طرح، کتاب، نشست، همایش و ...
بدیهی است هرچه این تعداد فزونتر باشد، صرفهی اقتصادی حاصل از هزینهکرد سرمایههای انسانی و غیرانسانی بیشتر خواهد بود! البته غلبهی اقتصاد علم آفات پیدا و پنهان بسیاری دارد؛ انواع حبابها و حبابسازی شکل گرفته چون مقالهسازی، کتابسازی، همایشسازی میتواند حاصل این نگاه سوداگرایانه به پژوهش، پژوهشگری و مدیریت پژوهش باشد. یا میتوان از جریانی نام برد که مسئله یا دغدغهی آن «اثربخشی» است. در این رویکرد یافتن مخاطب پژوهش مسئله مدیریت کیفیت است. خوب ما تغییراتی در ساختار و در دل معاونت فرهنگی را شاهدیم که دقیقاً مبتنی بر چنین رویکردیست. ارتباط با جامعه و صنعت، روایت خاصی از مسئلهمندی را به دست داده و البته در ساحت علوم انسانی بسیار هم مجادلهبرانگیز بوده است؛ از نادیدهانگاری اهمیت تحقیقات بنیادین تا تهدید یا تحدید رسالت علم تا ... مطالبی است که به عنوان چالشهای درونی این جریان برشمرده شده و میشود. البته در مقابل این چالشها نگاههای تأییدی هم هست که معتقد به آن است که مسئلهی راستین برای پژوهش از دل میدانهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی ... برخاسته شده و حاصل پژوهشها هم برای به فعلیت درأمدن نیازمند این میدانهاست و اساساً دوگانهای در میان نیست. البته به فراخور ارزشهای فردی محقق و الزامات رشته، بدیهی است این تفاسیر متفاوت و متکثر خواهد بود. این جریانها بسیار در هم تنیدهاند. این تفکیک، تمایز ی نظری است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامهی سخنانش با بازگشت به سه محور پژوهش تصریح کرد: دو محور نخست ذیل این جریانها قابل بحث و بررسی است. بدیهیست ما با سلسلهمراتب سیاستی مواجهیم که دربارهی تمامی آنها اختیار عمل نداریم. از اینرو ما با مسائلی مواجهیم که برخی در فاصلهی زمانی کوتاه و برخی در فاصلهی زمانی بلندتر قابل بازنگریست، اما در راستای محور سوم و در مسیر رشد و بهبود مستمر جمع را دعوت میکنم تا بیندیشیم کدام جریان مدیریتی میتواند مجال تعین و ظهور بیشتری را برای تحقیق کیفی و دستاوردهای باکیفیتتر فراهمآورد؟ این مسئلهای است که این کمیسیون به آن پرداخته و به عنوان بحثی زمینهای همواره مورد توجه شورای محترم پژوهشی خواهد بود، اما دربارهی آنچه که جمع محترم اعضای هیأت علمی تاکنون بهعنوان نقاط عطف پرتکرار به آن اشاره داشتهاند میتوان به این موارد اشاره کرد:
مشکلات صوری-محتوایی-اجرایی در تنظیم، بررسی و تصویب طرحنامهها
کنترل و نظارتهای پیشینی بر انجام وظایف عضو هیأت علمی (کمیسیونها و مسائل آن)
کنترل و نظارت حین انجام طرح (انتخاب و اجرای وظایف ناظر)
کنترل و نظارتهای پسینی (تعدد داوران و تکثر زمانبر داوریها) تا نشر (حرفهای بودن چاپ و توزیع
روزآمدی و استفاده از نشر مجازی و نشر محدود طرحهای پایانیافته جهت امکان دسترسی در کتابخانه)
تسهیلات زیرساختی (امکانات، ملزومات، تسهیلگریها و حمایتهای اداری-مالی
حمایتهای نرمافزاری، دسترسی به بانکهای اطلاعاتی و ...
ارزیابیها و امتیازدهیها و الزامات تبدیل وضعیت
ترفیع و ارتقاء و حمایتهای حقوقی (در طرحهای کارفرمایی) و ...
دکتر براتلو در خاتمهی سخنانش اعلام کرد: به نظر میرسد در نبود تفکر دربارهی «نظام دانایی» و «نظام دانش» و در پیچوتابهای بروکراسی پیچیدهی اضطرابافزا بهنوعی بحران «از معنا تهی شدهگی امر پژوهش و پژوهشگری بهویژه در علوم انسانی» دچار شدهایم. نظام بروکراسی علم به ادارهی خود مشغول است و ارزشهایی چون «ارزش کنشگری در علوم انسانی»، ارزش «انباشت علم» چه در سطح فردی، چه در سطح گروهی به فراموشی سپرده شده است؛ بسیاری از اعضای محترم علمی از دغدغهی «شکلگیری اجتماع علمی به معنای دقیق کلمه» صحبت میکردند و سایر مواردی که امیدوارم جامهی عمل بپوشد.
نظر شما :