دکتر سجادیفر: معیار گفتوگوی انبیاء با مخاطبین بر ارزشها استوار است
دکتر سجادیفر: معیار گفتوگوی انبیاء با مخاطبین بر ارزشها استوار است
ششمین نشست از سلسله نشستهای «در محضر نور» پنجم اردیبهشتماه 1400، مطابق با دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان برگزار شد. در این وبینار، دکتر فروغالسادات سجادیفر با نگاهی به سورهی مبارکه هود در باب گفتار حسن در سیره و روش انبیاء سخن گفت.
سجادیفر در آغاز سخن خود توضیح داد که در این سخنرانی سورهی هود از منظر گفتار و برخورد انبیاء با قوم زمانشان به تأمل در آمده است. خداوند در سورهی مبارکه هود در مورد چند تن از انبیاء بزرگ و گفتوگوهای آنها در پیامرسانی به قومشان فرموده است و توجه به شیوهی گفتار انبیاء راهنمای ما برای یافتن معیارهای خوشگفتاری است.
مطلع سورهی هود در مورد قرآن و مسیر دعوت پیامبر خاتم (ص) است. الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتَاعًا حَسَنًا ...سخن پیامبر این است که جز خدا را عبادت نکنید و من برای شما نذیر و بشیر هستم و میفرماید، استغفار کنید و به سمت خدا بازگردید و از فصل الهی بهره بگیرید.
نخستین پیامبری که در این سوره به ایشان اشاره شده، حضرت نوح (ع) است. اولین تعابیری که حضرت نوح نسبت به قومش دارد، آیه 25 سورۀ هود است: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ. این پیام شبیه آنچه است که در ابتدای سوره از جانب پیامبر خاتم (ص) فرموده بود. در آیهی 28 سورهی هود آمده است؛ قَالَ یَقَوْمِ أَرَءَیَتُمْ إِن کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّى وَءَاتَنِى رَحْمَةً مِّنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَ أَنْتُمْ لَهَا کَرِهُونَ. از این آیه این نکات به دست میآید که حضرت نوح (ع) گفتوگوی خود را بر اساس بینه و برهان آغاز میکند که این نشان از یک سیره است و پیامبر الهی با استناد به برهان و بینه با مخاطبین خود صحبت میکند. دوم اینکه، حضرت نوح (ع) بر اتصال خود به مبدأ تصریح میکند. من آن چیزی که از رحمت و هدایت به شما عرضه میکنم چیزی است که از خداوند دریافت کردهام (رَحْمَهً مِّنْ عِنْدِهِ) و این تأکید بر عدم استقلال فردی، تأکید بر جایگاه رسالت و پیامآوریشان است.
نکتهی قابل توجه دیگر در سخن حضرت نوح استفاده از تعبیر «یا قوم» است که نشان میدهد در گفتوگو ایجاد یک رابطهی عاطفی و صمیمانه میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد و با این تعبیر حضرت نوح مخاطبان خود را از خودش میداند و آنها را قوم خود میخواند. از توجه به گفتار حضرت نوح که با سخن محترمانه، مؤدبانه، عاطفی و دعوت به استفاده از بینه و برهان و تأکید بر اتصال به مبدأ همراه است، میتوان یه سیرهی ایشان و انبیاء پیبرد. نکته قابل توجه دیگر این آیه در تعبیر فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ است. با توجه به بخش پایانی آیه که فرموده است، شما کراهت دارید از این که دانش و بینش خود را بهکار برید و بیشتر در فضای جهالت و بیتوجهی به مسائل توجه میکنید. اما برخلاف چنین وضعیتی حضرت نوح میفرماید (أَنُلْزِمُکُمُوهَا) من شما را اجبار کنم؟ که دلالت دارد بر اینکه من قطعاً چنین کاری نمیکنم. پیامبری که کلام حق را ارائه میکند، برخلاف حقانیت کلام، هیچ دلیلی بر الزام و اجبار مخاطب ندارد. این نشان میدهد بحث الزام و اجبار و اکراه که در آیات دیگری از قرآن نیز آمده است، از زمان نوح (ع) به عنوان یکی از پیامبران آغازین، مطرح بوده است و سیره و روش انبیاء بر انتقال پیام و عدم الزام مخاطب است. هدف و روش آنان چنین است که خود شنونده، مطالب را دریافت کند، تعقل کند و به باور دست یابد.
در آیهی بعدی میفرماید؛ من از شما پاداشی نمیخواهم، وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالاً إِنْ أَجرِیَ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ. این نشان میدهد که خصوصاً در بستر ارتباط فکری و تبادل افکار، اطمینان مخاطب از عاری بودن فضا از منافع مادی اهمیت دارد. در ادامهی این آیه میفرماید: وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا: من کسانی که به من ایمان آوردند را طرد نمیکنم. این کلام بهنوعی در پاسخ به کسانی بود که به حضرت نوح (ع) اعتراض میکردند که چرا افراد طبقهی پایین جامعه به تو روی میآورند و این نشان ضعف است! در مقابل نوح (ع) با احترام به باورها و عقاید افراد، فضای ذهنی جامعه را از توجه و گرایش به معیارهای مادی و طبقهبندیهای ظاهری خارج میکند و آنها را به سمت توجه به تفکر، باور و ایمان افراد سوق میدهد.
سپس آمده است؛ إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ، مرحوم علامه طباطبایی میفرمایند: حضرت نوح (ع) میخواهد از قضاوتکردن افراد نسبت به یکدیگر جلوگیری کند و این را باید یک شاخصه دانست که فرد از قضاوتکردن نسبت به دیگران اجتناب کند و بر این باور معتقد باشد که قضاوتهای انسانی قطعاً کامل و درست نیست. بههمین جهت فرموده است؛ «إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ» که شاید نکتهی آن ترفیع جایگاه مؤمنان در مقابل نظر افرادی باشد که مؤمنانِ به پیام نوح (ع) را دونمرتبه میدانستند اما آیه بیان میکند که مؤمنان در شأن و منزلتی هستند که به ملاقات الهی نائل میشوند. در ادامهی این آیه نکات دیگری از شیوهی نوح (ع) بهدست میآید. خداوند کریم در آیهی 31 سوره هود میفرماید؛ وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ... با وجود این که ایشان پیامبر الهی است و از تفضل الهی برخوردار است، از ابراز و اظهار ویژگیهای برتر و انحصاری برای خود پرهیز میکند؛ مشابه آنچه در سورهی انعام در مورد پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است، قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ...من نمیگویم که من واجد خزائن الهی هستم من غیبی را نمیدانم من ادعای فرشتهبودن ندارم و ... البته مرحوم علامه در تفسیر میفرماید؛ در اینکه پیامبر از بسیاری از علوم الهی بهرهمند است تردیدی نیست، اما در معرفی خود از نسبتدادن توانمندیها بهصورت استقلالی به خود اجتناب میکند، بلکه تأکید میکند که هر چه دارد از جانب خداوند است و فرستاده و رسول اوست. در همین آیهی 31 میفرماید؛ لاَ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللّهُ خَیْراً للَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنْفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ هرگز مؤمنانی را که به چشم شما خوارند نخواهم گفت که خدا آنها را هیچ خیری نرساند، که خدا بر دلهای با اخلاص آنها داناتر است که اگر من آنها را خوار شمارم از ستمکاران عالم به شمار میروم.
دکتر سجادیفر دی خاتمهی سخنانش توضیح داد: در سورهی هود، شبیه به همین سیره از جانب پیامبرانی چون هود (ع) ، صالح (ع)، شعیب (ع) آمده است. در مجموع میتوان گفت که معیار گفتوگو و صحبت انبیاء با مخاطبین بر ارزشها استوار است؛ ارزشهایی چون احترام به مخاطب، احترام به اینکه خود فرد به باور برسد، بدون الزام و اجبار، زیر سؤال بردن ارزشهای مادی و ظاهری، تکریم افراد. در داستان حضرت شعیب تکریم افراد به روشنی قابل مشاهده است. جامعهای که حضرت شعیب در آن زندگی میکرد، به کمفروشی شهرت داشت. اما حضرت شعیب در برخورد با آنها میگوید؛ من چیزهای خوبی در شما میبینم و این یعنی توجه به نیکیها به جای بدیها. در گفتوگو احترام به ارزشها و کمالات مخاطب و عدم اصرار بر بیان نقاط ضعف، روشهایی است که میتواند فضای گفتوگو را به سوی کمال و راهیابی و هدایت ببرد، ضمن اینکه بر تمام این نکات، جنبهی عطوفت دلسوزی علاقهمندی و نگرانی انبیاء بزرگ برای هدایت مخاطبانشان حاکم است. چنانکه در آیهی 75 سورهی هود نیز آمده است؛ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ. سه ویژگی برای حضرت ابراهیم (ع) آمده است: حلیم، یعنی کسی که در قوبت و انتقام تعجیل نمیکند؛ اوّاه، یعنی کسی که از گمراهی مردم متأثر میشود و به جای آنکه در جایگاه تحکم قرار گیرد، همچون پدری شفیق است و منیب است، یعنی کسی که راه هدایت را بر بندگان میگشاید.
تنظیم: ماندانا چگنی فراهانی
نظر شما :