گزارش نشست «زبان فارسی، تواناییها و بایستگیها»
نشست «زبان فارسی، تواناییها و بایستگیها» روز پنجشنبه دهم دیماه 1398، در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد. در این نشست، علاوه بر استادان کارگروههای مختلف، استادان گروه زبانشناسی نیز حضور داشتند. ابتدا دکتر موحدی –دبیر نشست و رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی شورای بررسی متون- ضمن تشکر از دکتر قبادی –رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- به استادان گروه زبانشناسی خیر مقدم گفت و حضور استادان گروه زبانشناسی را برای بررسی مسائل فارسی مغتنم دانست. وی، با مقدمهای در باب توجه به زبان فارسی، چالشهای آن و اهمیت آن–که در جلسه قبل مطرح شده بود- خاطرنشان کرد که بحث درخطر بودن یا نبودن زبان فارسی و برنامهریزی برای آن، ضروری است و در ادامه، از دکتر کریمیدوستان – عضو هیأت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه تهران و رئیس گروه زبان شناسی شورای بررسی متون - دعوت کرد در جایگاه سخنران حاضر شود.
دکتر کریمیدوستان درباره مفهوم زبان فارسی به این موضوع مهم اشاره کرد که به زبان به عنوان پدیده توانش انسان توجه میشود اما تشخیص این نکته که منظور از زبان فارسی، خط فارسی، گفتار فارسی یا زبان فارسی ادبی و روزمره است مهم است و این موارد نباید با هم مخلوط شود. وی همچنین پاسخ به پرسشهایی را نظیر فرسایش زبان فارسی چیست؟ زبان به چه دلیل فرسایش پیدا میکند؟ نشانههای فرسایش زبان چه هستند؟ در تعریف دقیق فرسایش زبان ضروری دانست و با قاطعیت گفت: زبان فارسی درخطر نیست؛ زیرا زبان فارسی زبانی است که در موقعیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... کاربرد دارد، زبان رسمی حداقل سه کشور است، در دانشگاه استفاده میشود، زبان سیاستمداران است و... همه این موارد نشان دهنده این است که زبان فارسی دچار رکود نیست، در حالیکه زبانهای درخطر، مانند زبان پهلوی، زبانهایی هستند که یا بدان تکلم نمیشود یا تعداد کمی به آن زبان صحبت میکنند.
دکتر کریمیدوستان در بخش دوم سخنرانی خود به پدیده تغییر زبان از دو جنبه فرم و معنا اشاره کرد و گفت؛ برای مثال تعریف کلمات با کلاس، آب و... از لحاظ معنی، در نظر افراد مختلف متفاوت است و در ادامه، به این پرسش اشاره کرد که با تغییر فرم و معنی، زبان چگونه ثابت میماند؟ وی پاسخ داد: چون ثابت ماندن زبان غیرممکن است، پس باید پدیده زبان و نحوه شکلگیری زبان فارسی را بشناسیم و بدانیم آیا زبان در موقعیتی است که دارد از بین میرود؟ سپس به این موضوع اشاره کرد، زبان فارسی در موقعیتی نیست که از بین برود اما برنامهریزی برای آن، ضروری است.
کریمیدوستان ادامه داد: زبان، پدیده طبیعی مانند درخت است که میشود برای بخشهایی از آن، برنامهریزی کرد. وی در ادامه، برای روشنتر شدن بحث، مثالهای دیگری مطرح کرد و گفت: پیشینیان هم با جایگزینی واژههایی که ابتدا مقبول مخاطبان نبوده برای زبان، برنامهریزی کردند که در آن زمان هم با مخالفت روبرو شده بود؛ برای مثال به جایگزینی واژههایی مانند «باشگاه» به جای کلوپ یا «شهرداری» به جای بلدیه اشاره کرد که در آن زمان هم افراد معروفی مانند صادق هدایت با آن مخالف بودند اما با کاربرد زیاد، این واژهها رایج و مقبول شد.
وی در ادامه سخنان خود به دو راهکار برای تقویت زبان فارسی اشاره کرد و گفت: ابتدا تقویت موقعیتهای زبان فارسی یعنی تقویت زبان سیاستمداران، موسیقی، اقتصاد و... و دوم ایجاد گرایشهای دیگر در زبان فارسی. در این مورد به رشتههای دیگر نظیر زبان انگلیسی و گرایش های گوناگون آن مانند آموزش زبان انگلیسی تأثیر دارد و یکی از موارد مهمی که باید برای آن برنامهریزی شود، ایجاد رشته دانشگاهی با نام آموزش زبان فارسی است که در حال حاضر فقط یک رشته یعنی آزفا (آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان) وجود دارد که آن هم متولی مشخصی ندارد، درحالیکه برای آموزش زبان فارسی تقویت یک رشته دانشگاهی که چهار مهارت اصلی در آن آموزش داده شود، ضروری است. علاوه بر این، خوانش رمان فارسی، شعر، نمایشنامه نیز به تقویت زبان کمک خواهد کرد. دکتر کریمیدوستان، در پایان، درباره اهمیت همکاری ادیب و زبانشناس گفت: ادیب و زبانشناس باید به یکدیگر کمک کنند و هر ادیبی که با زبانشناس، یا هر زبانشناسی که با ادیب مخالف بود، باید به آن شک کرد.
در ادامه، دکتر محمدرضا موحدی با اشاره به موضوع بحث و لزوم برنامهریزی برای زبان فارسی از دکتر عالیه کٌردزعفرانلو– عضو هیأت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه تربیت مدرس- درخواست کرد که درباره مسائل مختلفی؛ نظیر اینکه کدام بخش از زبان، نیاز به برنامهریزی دارد، آیا واژهسازی ضروری است یا حساسیت در این مورد بیمورد است؟ و... توضیح دهند که وی به اهمیت صدا، طول هجا و طول کلمه در قابلیت تولید واژگان اشاره کرد و درباره آواهای زبان فارسی، گفت: زبان فارسی بیست و سه همخوان و شش واکه (مصوت) دارد که از آن میان، پنج صدا (ر- ل- م- ن-ی) نرمتر و هجده مورد دیگر سختتر تلفظ میشوند که بسامد این پنج صدا نسبت به بقیه بیشتر است، در نتیجه زبان فارسی در مقایسه با زبان آلمانی که خشن و درشت است- نرمتر به گوش میرسد. وی، با این توضیحات به اهمیت انتخاب همخوانها در واژهسازی و به اهمیت طول کلمه و تعداد هجای کمتر نیز اشاره کرد و گفت: در انتخاب برندها، گزینش زبانشناس، واژههایی است که همه بتوانند تلفظ کنند یا در همه زبانها قابل تلفظ باشد و از لحاظ صدا، طول هجا و طول کلمه مناسب باشد و قابلیت تولید داشته باشد.
در ادامه، دکتر موحدی به پرسش ضرورت واژهسازی بازگشت و دکتر شقاقی – عضو هیأت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه علامه- گفت: واژهسازی اصلاً امر بیهودهای نیست و پرسشهایی مطرح کرد که برای واژهسازی برنامهریزی زبانی نیاز است؟ چه هدفی دارد؟ و چه کسی متولی آن است؟ دکتر شقاقی به مشکلات کاربرد واژههای وضع شده در جامعه و موفق نبودن آن در راه پیدا کردن میان مردم صحبت کرد و گفت: حتی در سازمان صدا و سیما که باید نظارتی بر این امر باشد، برنامهگردانان اول اصطلاح وضع شده را مسخره میکنند و بعد آن را بهکار میبرند! وی همچنین به امر ترجیح کاربران زبان در استفاده از واژههای زبانهای انگلیسی و فرانسه بر زبان فارسی اشاره کرد و به نداشتن برنامهریزی زبانی و نداشتن سازمان متولی آن، همچنین کندی ساخته شدن واژهها و امر مهم مورد پذیرش قرار نگرفتن واژههای ابداعی و ضرورت ریشهیابی آن تأکید کرد و گفت: لازم است آموزش و پرورش نیز در این خصوص برنامهریزی داشته باشد و برای برنامهریزی، پاسخ به پرسشهایی از این قبیل را ضروری است که در حوزه علوم دانشگاه میتوانیم بگوییم واژهسازی میکنیم تا در واژهسازی، کدام فرایند را بهکار بریم؟ سپس ادامه داد: مجبوریم پیکرهای داشته باشیم که کدام واژهها کاربرد بیشتری دارد، کدام واژهها فعالتر است که بعد بگوییم واژههای مرکب میسازیم و نیاز به برنامهریزی است که برای چه کاری میخواهیم واژهسازی کنیم؟ برای آموزش و پرورش؟ دانشگاه؟ وی سپس پاسخ داد: برنامهریزی نداریم و سازمان متولیاش را هم نداریم، اینکه چه تعداد واژه ابداعی رواج پیدا میکند نیز مشخص نیست و اینکه در بخش ساخت واژهها چه مانعی وجود دارد و نقص کجاست نیز پرسشهای دیگری است که پاسخی به آن داده نشده است. وی در پایان، به این موضوع مهم اشاره کرد که اگر پذیرش مردم مهم است، بسته به اینکه چقدر آن واژهساز به لحاظ علمی مقبول است نیز به روان شناسی زبان برمیگردد. شقاقی در پایان سخنان خود گفت: باید برنامهریزی انجام داد و سازمان متولیاش را نیز -که مسئولیت اجرایی داشته باشد- تعیین کرد.
پس از سخنان دکتر ویدا شقاقی، دکتر موحدی به نقش مهم آموزش و پرورش در برطرف کردن بخشی از مشکلات غلط نویسی اشاره کرد، سپس پرسشهایی از این دست مطرح کرد که برای زبان اول چه باید کرد؟ برای زبان دوم چه فکرهایی باید انجام داد؟ و درحالیکه برخی مخالف واژهسازی هستند در مقابل واژههایی که میان مردم مقبول هستند مانند کامپیوتر آیا لزومی دارد رایانه را بهکار بریم؟ یا این کار را انجام ندهیم؟ در ادامه، دکتر امنخانی –عضو هیأت علمی دانشگاه گلستان- به موضوع مهمی اشاره کرد که از نظر وی واژه ساختن یا نساختن مسئله نیست بلکه گزینه سوم این است که برای چه واژگانی بسازیم و برای چه واژگانی نسازیم؟ وی گفت: توصیه شده برای واژگانی که معنا هستند واژهسازی کنیم نه برای همه واژگان.
سپس دکتر قدرتالله طاهری – عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی- به موضوع بسیار مهم لزوم بررسی و مرور انتقادی سیاستهای زبانی دهههای مختلف فرهنگستان و لزوم برنامهریزی برای آینده اشاره کرد و دکتر فاطمه راکعی- عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی- ضمن تأئید این نکته گفت: پیدا کردن منشأ مشکل و برنامهریزی برای آن بسیار مهم است. دکتر کریمیدوستان نیز به این امر اشاره کرد که در بخشهایی از زبان فارسی از جمله واژهسازی به برنامهریزی نیاز داریم که تاکنون کافی نبوده است. وی به موضوع مهمی که در کلام دکتر قبادی بود اشاره کرد که بی توجهی به هویت ملی، بیتوجهی به منابع ارزشمند زبان فارسی است و اینکه مسئله واژهسازی برمیگردد به اینکه چقدر برای هویت ملی خود ارزش قائل هستیم؟ چقدر آکادمی زبان و ادبیات داریم؟ چقدر برای سواد ادبی برنامهریزی داریم و ضعف سواد ادبی را برطرف کردهایم؟
سپس دکتر علیرضا حاجیاننژاد – عضو هیأت علمی دانشگاه تهران- به موضوع بیتوجهی به هویت ملی و فراموش شدن ایران و ارتباطش با بیتوجهی به زبان فارسی اشاره کرد و گفت: اگر میخواهیم زبان فارسی ماندگار باشد باید به ایران و هویت ملی توجه کنیم. دکتر جعفری دهقی –عضو گروه زبان شناسی شورای برسی متون- نیز دغدغه مند نبودن نسبت به زبان فارسی را مشکل دیگری قلمداد کرد.
دکتر میردهقان – عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی- در تأیید صحبتهای دکتر حاجیاننژاد به ضرورت بحث آموزش فرهنگ و هویت و موضوعات جذاب انتشارات بین المللی راتلج اشاره کرد؛ از جمله آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم، زبانهای درخطر ایرانی، گویشهای ایرانی و گفت: به نظر میرسد آنها بیشتر از فارسی زبانها در فکر برنامهریزی برای زبان هستند.
پس از وی، دکتر رضوانیان -عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران- با طرح پرسشهایی به این موضوع پرداخت که دغدغه زبان فارسی جدی است یا مقطعی؟ و فرهنگستان زاده چه شرایطی است؟ چرا دارند زبان را خراب میکنند؟ و در ادامه، به لزوم نقد درباره این مسائل اشاره کرد و گفت: نهاد فرهنگستان، نهادی است که از درون، به نقد عملکردش برنخاستهاند و وقتی متولیان چنین نهادی خودشان دغدغه زبان ندارند، واکنشی به آن ایجاد میشود، همچنین وی به لزوم رویکرد انتقادی بهجای رویکرد تعبدی درباره چرایی این وضعیت اشاره کرد و درباره مقوله واژهسازی اعتقاد داشت، نمیتواند نهاد خاص به شکل بسته داشته باشد و به موضوع انحصارطلبی فرهنگستان در امر واژه گزینی و بسته بودن این نهاد انتقاد کرد و اتخاذ رویکرد انتقادی را در این مورد ضروری دانست و گفت: فرهنگستان باید مدل باز داشته باشد و اینکه آنها فکر کنند خودشان تنها متولی های زبان هستند اشتباه است.
دکتر فاطمه راکعی هم در ادامه همین بحث، به برنامهریزی برای گویشها، لزوم ایجاد گروهی به نام گویششناسی و دلایل پاس داشتن فرهنگ، یعنی ادبیات ملی اشاره کرد که پشتوانه آن زبان است. دکتر زعفرانلو نیز در مورد یکی از دلایل فارسی ماندن زبان، در ورود اسلام گفت: با گسترش اسلام، زبان فارسی، عربی نشد، در حالیکه مصر با آن همه عظمت، زبان قبطی را از دست داد و عربی شد، اما ادبیات مکتوب ایران به پشتوانه فردوسی و... آنقدر قوی بود که عربی نشد و تمام لهجه ها به پشتوانه حفظ زبان فارسی باقی مانده است. وی در بخش دیگری از سخنان خود به نکته مهم دیگر (لزوم معادل یابی سریع) واژههای وارداتی در فرهنگستان اشاره کرد و گفت: جایگزینی واژههای وارداتی در رساله دانشجویان به دلیل استفاده دانشجویان از نظریههای جدید، زودتر از فرهنگستان انجام میشود. سپس دکتر امینی – عضو پژوهشکده میراث فرهنگی- به این موضوع اشاره کرد که منظور از زبان فارسی، زبان فارسی داخل ایران است یا خارج ایران؟ وی گفت: در کشورهای فارسی زبان مانند ازبکستان فارسی زبان هستند و در تاجیکستان و افغانستان زبان فارسی، رسمی است، اما حدود سی سال است که تاجیکستان مستقل شده و سایه زبان روسی روی زبان فارسی است و در افغانستان، برنامهریزیها در جهت برکشیدن پشتو است پس در افغانستان هم فارسی در برابر زبان ایرانی دیگری است و مسئله اصلی زبان فارسی، مسئله هویتی است. وی در ادامه، به ضرورت تقویت پشتوانههای آن یعنی خوانش تاریخ و متون کهن فارسی در شناخت نقش مهم زبان فارسی اشاره کرد.
در پایان نشست، دکتر موحدی – دبیر نشست- از برگزاری چنین جلسههایی ابراز خوشحالی کرد و برنامهریزی برای حل مسائل زبان فارسی را رخداد ارزشمندی دانست و از همه استادان، خصوصاً استادان گروه زبانشناسی که به تبادل نظر درباره این موضوع پرداختند، تشکر کرد و از دکتر طاهری درخواست از میان بحثهای مطرح شده چند محور را برای بحث جلسههای آینده و برنامهریزی برای آن، انتخاب کنند که وی به دو محور اشاره کرد؛ محور اول سیاستهای برنامهریزی زبانی در ایران و مروری تاریخی- انتقادی به آن و محور بحث دوم، زبان فارسی، زبان مشترک اقوام ایرانی. سپس افراد متخصص برای بحث در این حوزهها انتخاب شد و دکتر موحدی ضمن تشکر از حاضران در جلسه پایان جلسه را اعلام کرد.
نظر شما :