دوازدهمین کرسی ترویجی با عنوان:سنجش بین آزمونی توانایی های شناختی و روانی حرکتی کودکان بر اساس نظریه CHC /دکتر روح الله شهابی/24-11-95
در مورد توانایی های شناختی و سنجش آنها، تاکنون دیدگاههای مختلفی طرح شده است که از بین این دیدگاههای مختلف الگوی کتل – هورن – کارول معروف به نظریه CHCرا می توان جامعترین و به لحاظ تجربی مورد حمایتترین نظریه در مورد ساختار توانایی های شناختی تا به امروز دانست (رینولد، وینست و فیلچر جانزن، 2013). این نظریه یک الگوی سه لایه ای مطرح می کند؛ در لایه پایینتر تواناییهای جزئی، در لایه میانی تواناییهای گسترده تر و در بالاترین لایه نیز یک عامل عمومی معرفی شده است. تواناییهای لایه دوم همراه با تواناییهای جزئی لایه نخست آنها شامل استدلال سیال (استقراء، استدلال زنجیرهای کلی و استدلال کمّی)، دانش ادراکی (اطلاعات عمومی، تحول زبانی، واژگان، توانایی شنیدن، حساسیت گرامری)، حافظه کوتاه مدت (فراخنای حافظه و ظرفیت حافظه کاری)، اندوزش و بازیابی بلندمدت (حافظه تداعی، حافظه معنایی، سهولت نامیدن و سیالی اندیشهای)، پردازش دیداری (شامل تصویرسازی، چرخش ذهنی، سرعت بستن، انعطافپذیری، حافظه دیداری و برآورد طول)، پردازش شنیداری (شامل رمزگردانی آوایی، تمایز صدا در گفتار، مقاومت در مقابل محرک شنیداری، حافظه الگوهای صوتی، حفظ و قضاوت در مورد ریتم، قضاوت و تمایز موسیقیایی، زیروبمی مطلق، تعیین محل صدا)، سرعت پردازش (شامل سرعت ادراکی، سرعت آزموندهی و سهولت عددی)، سرعت تصمیمگیری و واکنش (شامل زمان واکنش ساده، زمان واکنش انتخابی، زمان بازرسی، سرعت مقایسه ذهنی، سرعت پردازش معنایی)، خواندن و نوشتن (شامل رمزگردانی خواندن، درک خواندن، سرعت خواندن، هجی کردن واژه، توانایی نوشتن و سرعت نوشتن)، دانش کمّی (شامل دانش و پیشرفت ریاضی)، دانش حیطه خاص، تواناییهای لامسه ای، توانایی های جنبشی تواناییهای بویایی (حافظه بویایی)، سرعت روانی حرکتی (سرعت حرکت اندام و سرعت نوشتن) و تواناییهای روانی حرکتی (شامل هماهنگی اندامها، چابکی انگشتان، چابکی دست، دقت کنترل، هدفگیری و تعادل بدن) است (هانت، 2011، اشنایدر و مک گریو، 2012). جامعیت و حمایت پژوهشی باعث شده است الگوی CHC تا حدود زیادی به عنوان مبنایی برای انتخاب، سازماندهی و تفسیر آزمونهای توانایی شناختی مورد استفاده قرار گیرد و اخیراً نیز در بازبینی آزمونها و مجموعههای سنجشی مهم مانند هوشآزمای وکسلر و مجموعه سنجش توانایی و پیشرفت وودکاک جانسون به عنوان زیربنا مورد توجه قرار گرفته است (رینولد، وینست و فلچر جانزن، 2013). با این حال تاکنون آزمونی که بتواند تمام و یا حداقل بخش زیادی از توانایی های لایه دوم را پوشش دهد ساخته نشده است. از این رو هدف از پژوهش حاضر ساخت آزمونی بوده است که بتواند تواناییهای بیشتری از لایه دوم این نظریه را سنجش و در نتیجه آن برداشت جامعتری از تواناییهای شناختی و روانی حرکتی کودکان بدست آورد. . مطالعه حاضر با کاربرد روش «سنجش بین آزمونی» و در چهار گام انجام شده است؛ 1)انتخاب مقیاس محوری، 2) انتخاب مقیاس های تکمیلی 3) مطالعه تجربی مقدماتی و 4) اجرای مطالعه اصلی و بررسی روائی و اعتبار مقیاس نهایی. ضرایب همبستگی بازآزمایی مقیاسها بین 76/0 (توانایی لامسهای) و 98/0 (توانایی استدلال سیّال) بوده است که بیانگر اعتبار مناسب مقیاسها است. ضریب توافق متخصصین به منظور روائی محتوایی بین 6/0 تا 1/0 بوده است. به منظور بررسی روائی سازه به روش تمایز سنی، نتایج تحلیل واریانس چندگانه نیز نشان داده است که گروههای سنی مختلف در همه تواناییها با هم تفاوت معنادار داشتهاند. همچنین نتایج تحلیل عاملی، یک ساختار سه عاملی شامل تواناییهای شناختی، روانی حرکتی و سرعت و کارآمدی را مورد تایید قرار داده است. از این رو میتوان نتیجه گرفت آزمون نهایی از اعتبار و روائی مناسب و خوبی برای سنجش تواناییهای شناختی و روانی حرکتی کودکان (13 توانایی) برخوردار است. »
نظر شما :