طنز در ادبیات معاصر

تعداد بازدید:۱۳۹

روز سه‌شنبه، بیستم مهرماه 1400، هفتمین پیش‌نشست از سلسله پیش‌نشست‌های جشنوارۀ یک‌صدسالگی ادبیات معاصر فارسی، به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری خانۀ هنرمندان ایران برگزار شد. در این جلسه خانم دکتر رامک رامیار، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی، با آقای سیدعمادالدین قرشی، پژوهشگر حوزۀ طنز و منتقد هنرهای تجسمی، دربارۀ کاربرد طنز معاصر فارسی در هنرهای تجسمی به گفت‌وگو پرداخت. بخش دوم گفت‌وگوی زنده هم به میزبانی از خانم رویا صدر، طنزنویس و پژوهشگر حوزة طنز اختصاص یافت و درباره طنز داستانی معاصر ایران مطالبی مطرح شد.

 

سید عماد الدین قرشی، طنزپرداز و پژوهشگر حوزۀ طنز. او در زمینۀ نقد هنرهای تجسمی هم دستی بر آتش دارد و عضو هیأت تحریرۀ دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس است.

از کتاب‌های او می‌توان به محبوب دیر آشنا: پژوهشی بر طنز در آثار ابوتراب جلی و همیشه استاد: پژوهشی بر طنز در آثار ابوالقاسم حالت اشاره کرد.

 

 

 

قرشی بحث را با این مقدمه شروع کرد که پیوند ادبیات با هنرهای تجسمی، با عنایت به نقوشی‌ که انسان‌ نخستین بر صخره‌ها و دیوارة غارها نقش کرد، به نوعی حوزة تجسمی بر زبان و ادبیات تقدم دارد و انتقال معنی‌ را هم انجام می‌داده‌است.
او با اشاره به آثار خواجه‌نصیر، ابن‌سینا و عبید زاکانی و ... احتمال وجود نگاره‌هایی در گذشته را مطرح کرد که خلقیات بشر را برجسته می‌کردند و مشابه کاریکاتور امروزی بودند. با استناد به منابع تاریخی می‌توان گفت صورتگر و چهره‌گشا دلالت به معنای کاریکاتوریست هم داشته است. از قرون متاخر مانند دوران قاجار، اسناد بیشتری در دست داریم که رفتار کمدی با بعضی موضوعات به دایره آثار تجسمی راه پیدا کرده است. این پدیده با ورود چاپ به کشور و انتشار وسیع‌تر جراید وسعت می‌یابد.
قرشی تعریف شوخ‌طبعی را وسیع‌تر از طنز که عالی‌ترین نوع شوخ‌طبعی است دانست و تعاریف مختلف آن را در کلام بزرگانی از ادب معاصر مانند دکتر شفیعی‌ کدکنی، عمران صلاحی و ابوالفضل زرویی نصرآباد بیان کرد. او در ادامه نمونه‌هایی از همراهی ادبیات و کاریکاتور در نشریات معاصر از جمله توفیق آورد و به تحلیل مختصر آن‌ها پرداخت.
او بر این نکته تاکید کرد که کارتون و کاریکاتور روشنفکری و بدون شرح ـ که جریانی متفاوت بود ـ در دهه چهل رواج پیدا کرد که ملزوماتی متفات داشت. در ادامه نمونه‌هایی را معرفی کرد که بعضی از نویسندگان و شاعران معاصر، خود سوژة کاریکاتورهایی با سبک‌های مختلف قرار گرفته‌اند. قرشی در ادامه به همراهی خوشنویسی و طنز در نشریات معاصر فارسی و به خاستگاه این همراهی هم اشاره‌ کرد.
او در پایان به این نکتة کلیدی اشاره که طنز به یک اعتبار آخرین مرحله تکامل نقد ادبی است و رگه‌های آن در هر حوزه‌ای مانند سیاست، علوم اجتماعی و خرده‌فرهنگ‌ها قابل مشاهده است. این موضوع منحصر به جامعه و کشور ما نیست و به‌نوعی جهانی و همگانی محسوب می‌شود. قرشی ابراز امیدواری کرد که توجه به موضوعاتی از این دست که به چند حوزة تخصصی متفاوت مرتبط هستند افزایش یابد و مقدمة پژوهش‌هایی فراگیر و ضروری شود.

 

 

خانم رویا صدر از طنزنویسان و پژوهشگران طنز در روزگار ما هستند که کتاب‌های متعددی در این زمینه نوشته‌اند، از جمله: فرهنگنامۀ زنان پژوهشگر در علوم انسانی، خبرنامۀ محرمانه، بیست سال با طنز: بررسی طنز پس از انقلاب، برداشت آخر: بررسی طنز مطبوعاتی، شکرستان: نگاهی به آثار زنان در نشریات طنز و...

و رمان طنز شب‌های کوش‌آداسی: دربارۀ عشق و کلیۀ بیماری‌های دل. 

 

 

 

صدر شروع ادبیات طنز به‌عنوان یک ژانر را از مشروطه و شروع مدرنیته در قرن اخیر و آثار و مکتوبات فارسی عنوان کرد و گفت تا پیش از این مقطع تاریخی و تحولات آن، چنین استقلالی در ادبیات فارسی برای طنز، دست‌کم در حوزة ادبیات داستانی وجود ندارد. رویکرد تجددطلبانة مشروطه و مردمی بودن آن نیز طنز با برای مردم ـ و نه در خدمت استبداد ـ به کار برد. تاثیر ادبیات غرب به‌ویژه بر دهخدا به‌عنوان برجسته‌ترین آغازگر طنز داستانی فارسی مشهود است. این موضوع از سوی جمالزاده نیز ادامه پیدا کرد و توجه او به بها دادن به زبان مردم و استفاده از گنجینة لغات عامیانه در داستان، در حدی زیاد بود که حتی گاهی مورد انتقاد دیگران مانند صادق هدایت قرار گرفت.
صدر عامل دیگری را که باعث تفاوت و تمایز طنز پس از مشروطه با پیش از آن می‌شود، حرکت آن از کارکردی تفننی به کارکردی اجتماعی و اصلاحی دانست که به بیان دردهای جامعه و مسائل مردم می‌پردازد. طنز اجتماعی‌ترین گونة ادبیات است و یکی از ویژگی‌های آن هم وارد کردن زبان مردم به متن است. هرچند این موضوع در تمام آثار طنز عمومیت ندارد. اما یک ویژگی خیلی مهم است. طنز معاصر داستانی فارسی عملا با «قندرون» دهخدا شروع می‌شود.
او سیر تاریخی موضوع را چنین توصیف کرد که پس از شهریور ۱۳۲۰ با دو جریان در طنز داستانی مواجه هستیم. از این تاریخ و در فضای باز سیاسی تا مرداد ۱۳۳۲ بیشترین تعداد نشریات طنز را داریم. یک جریان طنز ژورنالیستی است و دیگری طنز ادبی. طنز ژورنالیستی زیاد در بند ساختار و زبان نیست و بیشتر به وقایع روز و تاریخ‌دار می‌پردازد. در این مقطع فضای سیاسی متنوع و البته چپ‌زده بر نشریات حاکم بود که خود شاخه‌های متفاوتی پیدا می‌کرد. این طنز سیاسی در شاخه‌ اجتماعی ـ و نه سیاسی ـ پس از سال ۱۳۳۲ نیز ادامه پیدا کرد. ترجمة آثار عزیز نسین در این دوره در ایران قوت می‌گیرد و بر روی آثار ایرانی نیز سایه می‌اندازد. بازتاب زندگی طبقه متوسط شهرنشین در آثار این دوره بارز است.

طنز ادبی هم به نوعی با رویکردی عمیق‌تر به روح انسان و بعضا با حالت‌های سیاه جریان دارد. تفاوت دیگر این طنز با طنز اجتماعی این است که بدون پیش‌زمینه‌ تاریخی هم می‌توان با آن ارتباط برقرار کرد و آن را فهمید. البته این دو جریان در آثار نویسندگانی مانند پزشکزاد و بعضی از آثار جریان طنز سیاه یا طنز تلخ همپوشانی دارند.
او تاکید کرد که طنز لزوما اثر خنده‌دار نیست. گاهی زهرخندی است که همراه با شادی نیست و تلخی‌ها را می‌بیند.
صدر در پایان بحث خود این نکته را افزود طنز در عصر کودتازدة پس از ۱۳۳۲ مقداری با صراحت و عصبیت همراه است و نثر بیشتر به سمت شکسته‌نویسی سوق پیدا می‌کند. نکتة مهم دیگر ورود زبان زنانه به طنز در دهه‌های میانی معاصر در نشریاتی مانند توفیق بود که اتفاقی نو محسوب می‌شود که طنز را از انحصار زبان مردانه در می‌‌آورد و فضاهای جدید را پیش‌ می‌کشد. 
او در پاسخ به سوال در مورد طنز کودک و نوجوان و امکان آن گفت که شاید عملا هنوز مخصوصا در ادبیات داستانی، زبان و نگاه نوجوانانه که مستقل از زبان بزرگسالان باشد شکل نگرفته باشد. اما رگه‌هایی از علاقه به طنزنویسی امروز در میان نوجوانان فعال در فضای مجازی دیده می‌شود که جدید است و می‌تواند بررسی و شاید آسیب‌شناسی شود.