یکی بود و یکی نبود
حکایت فارسی شکر است نخست در روزنامه کاوه (سال دوم، شماره ۱، دی ماه ۱۲۹۹) و بعد، در سال ۱۳۰۰، با پنج حکایت دیگر، در مجموعهای به نام یکی بود و یکی نبود، در برلن چاپ شد. جمالزاده در این باره میگوید:《قرار داشتیم هفتهای یک بار، در منزل یکی از دوستان، اجتماع کنیم، به شرط آنکه جز چایی چیز دیگری نباشد.
شبی که نوبت به من رسید، با ترس و لرز بسیار داستانی را، که به عنوان فارسی شکر است نوشته بودم، برای آنها خواندم. من از همه جوانتر بودم و میترسیدم بگویند این مزخرفات چیست که وقت ما را بدان ضایع میسازی. بیشتر از همه از میرزا محمدخان قزوینی، که بسیار سختگیر بود، میترسیدم. اما برعکس، همه نوشتههای مرا پسندیدند و مخصوصا محمد قزوینی با شدت و اصرار از من خواست که داستانهای دیگری بنویسم و میتوانم بگویم که کار من از آن شب آغاز گشت.
سالها گذشت. کسی متوجه کار من نبود. اما روزگار کار خود را کرد و کمکم هموطنانم متوجه شدند که طرز جدیدی در نثر فارسی شروع گردیده است》.
نقل با تصرف از کتاب از نیما تا روزگار ما، یحیی آرین پور
از جمالزاده آثار بسیاری بهجا مانده که به تفکیک عبارتند از :
رمانها: دار المجانین(1320)، قلتشن دیوان(1325) صحرای محشر(1326)، راهآب نامه(1326)، معصومه شیرازی(1333).
مجموعه داستانها: قصه قصهها یا قصص العلماء(1320)، سرگذشت عمو حسینعلی(1321)، تلخ و شیرین(1334)، کهنه و نو(1338)، غیر از خدا هیچ کس نبود(1340)، آسمان (و) ریسمان(1343)، قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار(1353)، قصه ما به سر رسید(1357).
زندگینامه خود نوشت: سر و ته یک کرباس یا اصفهاننامه(جلد اول 1323، جلد دوم 1335)
پژوهش: طریقه نویسندگی و داستانسرایی(1345)
جنگها: هزار بیشه(1326)، کشکول جمالی(1339)، صندوقچه اسرار(1342).
گفتگو: لحظهای و سخنی (دیدار با سید محمد علی جمالزاده) (1373 گفتگو از مسعود رضوی)و چند اثر دیگر که بیشتر ترجمه آثار ادبی است.