گزارش نشست نقد کتاب «روش های تدریس تعلیمات دینی»
نخستین جلسه نقد و بررسی گروه الهیات و ادیان شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی در سال جدید با همکاری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره نقد و بررسی کتاب «روش های تدریس تعلیمات دینی» در روز چهارشنبه 3 خردادماه 1402 در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
کتاب «روشهای تدریس تعلیمات دینی(هدیههای آسمان)» اثر دکتر اکبر سلیمان نژاد است که در 230 صفحه توسط انتشارات سمت در سال 1392 مننتشر شده و 8 بار تجدید چاپ شده است.
در آغاز جلسه دبیر علمی این نشست، دکتر مرتضی سلمان نژاد، دبیر گروه الهیات و ادیان شورا در خصوص ترکیب جدید گروه الهیات و ادیان به ریاست دکتر مجید معارف، مسئله اصلی گروه و محورهای ذیل آن به ارائه سخن پرداخت و خاطرنشان کرد که در این دوره از فعالیتهای گروه الهیات و ادیان، محور نقد الهیات آموزش و پرورش یکی از جدیترین محورها خواهد بود که مجموعه فعالیتهایی را در این راستا دنبال خواهد کرد. این جلسه نقد نیز به عنوان نخستین برنامه، آغازی برای شروع فعالیتهای یادشده در قالبهای متنوع خواهد بود انشاءالله.
دکتر سید محمد دلبری، استادیار پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش و عضو شورای برنامهریزی و تالیف کتب دین و زندگی به عنوان ناقد اول و دکتر محمدمهدی اعتصامی، رییس اسبق گروه تعلیم و تربیت دینی دفتر تالیف کتب درسی و عضو شورای حکمت و معارف اسلامی دفتر تالیف کتب درسی ناقد دوم این نشست بودند.
خلاصه نقدهای دکتر دلبری:
دکتر دلبری بعد از معرفی اجمالی کتاب، به بیان مهمترین انگیزههای انتخاب این اثر برای نقد و بررسی پرداخت. اهمیت موضوع، میزان مخاطب، اهمیت بررسی کتب درسی پراجاع، و جایگاه ناشر اثر از انگیزههای ایشان در نقد این کتاب است. وی در ادامه به یادکرد شاخصهای نقد کتاب درسی دانشگاهی بر اساس آراء صاحبنظران اصلی این حوزه پرداخت. سپس با ذکر 5 گروه از شاخصهای محتوایی، ساختاری، شکلی، زبانی و روشی مدل مطلوب خود را در نقد این کتاب تبیین کرد. البته تمرکز ایشان به صورت بیشینه بر روی شاخص های محتوایی بود.
ایشان شاخص محتوایی را با تمرکز بر بررسی مولفههای ذیل در این کتاب دنبال کردند: «روزآمدی دادهها و اطلاعات از جهت ارجاع به منابع جدید یا تکراری یا قدیمی نبودن اطلاعات»، «اعتبار علمی منابع مورد استفاده در کتاب، دقت در استنادات و ارجاعات از جهت توجه به اصول منبع دهی و امانت در ارجاع دهی»، «جامعیت محتوا و موضوع کتاب با توجه به اهداف درس مورد نظر»، «برخورداری کتاب از نوآوری اعم از طرح نظریه علمی جدید، ارائه ساختار علمی نو، طرح یک افق نو و خلاقیت ویژه»، «تنظیم جدیدی از مباحث، کیفیت تحلیل و بررسی علمی مسئله یا مسائل مورد نظر»، «بیطرفی علمی و انطباق با سرفصلهای مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
ناظر به مولفه نخست از شاخصهای محتوایی یعنی روزآمدی دادهها و اطلاعات، نشان داد که در این کتاب بیشترین گرتهبرداری از آثار «روش آموزش تعلیمات دینی دوره ابتدایی»، «تعلیمات دینی و روش تدریس آن، جزوه درسی دانشکده مکاتبهای: سال 1354» و «ارزشیابی کیفی- توصیفی چاپ سال 1388- الگوهای گزارش عملکرد ارزشیابی»، «راهنمای معلم سال 1384»، «راهنمای معلم سال 1390» صورت گرفته است.
دکتر دلبری یادآور شد که محتواهای فاقد اعتبار به دلیل عدم روز آمدی دادهها و اطلاعات، این نواقص را در کتاب پررنگ کرده است: معرفی نادرست برنامه های درسی نظام آموزشی، عدم انطباق محتوای کتاب با برنامه درسی دوره ابتدایی، معرفی نادرست مهمترین عنصر برنامه درسی دوره ابتدایی و ...
ناظر به مولفه اعتبار علمی ذیل شاخصهای محتوایی، موارد ذیل در خصوص کتاب دکتر سلیمان نژاد قابل ذکر است: تبیین نادرست عقاید، ریشهشناسی نادرست واژگان قرآنی، برداشت ناصواب از آیه و غیره.
فراتر از آن باید از پدیده «عدم ذکر منابع» یاد کرد به نحوی که محتواهای بسیار زیادی از کتاب حاضر که گاه دهها صفحه متوالی است، عینا از آثار قبلی اما بدون ذکر آن آثار آمده است.
نمونه: آنچه ذیل نظریه پیاژه، نظریه هارمز، نظریه گلدمن (مقدمه، مرحله ماقبل تفکر مذهبی، مثال و توضیح آن) در فصل دوم آمده و هم چنین مطالب درباره چگونگی معرفی فریضه روزه، تربیت اخلاق اسلامی در دوره ابتدایی، آموزش وضو، آموزش نماز، آموزش روزه در فصل چهارم آمده است، عینا از کتاب آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد گرفته شده و نامی از آن برده نشده است (بنگرید به باهنر،1382 :63-68/71/211-212/261-268)
. در مواردی نیز «عدم رعایت امانت» به وضوح دیده میشود.
در خصوص نقد محتوایی اثر از حیث جامعیت این نکات ذیل قابل ذکر است:
نکته اول: این اثر از میان اساسیترین عناصر برنامه درسی یعنی هدف، محتوا، روش، مواد ومنابع و ارزشیابی (ملکی1391: 36) به منابع، روش و ارزشیابی پرداخته و به عنصر محتوا توجهی نشده است. به همین دلیل روشها تناسبی با محتوای کتابهای هدیههای آسمان ندارند.
نکته دوم: از سوی دیگر روشها همان روشهای سنتی هستند و به روشهای جدید اعتنا نشده است.
ناظر به مقوله «نوآوری» ذیل شاخصهای محتوایی نیز باید ذکر کرد که نوآوری کتاب به دلیل بهرهنگرفتن از منابع جدید و روزآمد، تحلیلهای ناقص ، عدم جامعیت دادهها و اطلاعات و ... قابل اتکا نمیباشد و بینش، برداشت یا الگوی جدید و بدیع به خواننده ارائه نمیدهد. مثلا در فصل فناوریهای آموزشی از ابزارهایی مانند اسلاید و فیلم استریپ نام میبرد. این ابزارها مربوط به سالهای 1970 است.
همچنین این اثر از حیث جامعیت ساختاری دارای پیشگفتار، مقدمه فصول، فهرست تفصیلی، خودآزمایی و فهرست منابع است. نکته اول: ورود مقدمه فصول به بحث اصلی یا طرح مسائل متکثر و بی تناسب با عنوان فصل است. نکته دوم: فهرست تفصیلی مناسب است. هرچند رویه واحدی نداشته و برخی از عنوان های مهم حذف شدهاند مثل آموزش وضو، نماز و روزه از صفحات 165 تا 170. و موارد متعدد دیگر که درگزارش تفصیلی منتشر خواهد شد.
همچنین در حوزه نظم منطقی و انسجام درونی و در خصوص ارتباط عنوان فصلها با عنوان کتاب، عنوان فصلهای اول تا چهارم و ششم با عنوان کتاب ارتباط دارد. عنوان فصل پنجم "شیوههای آموزش معارف اسلامی" است. نقطه تمایز آن با عنوان کتاب یعنی"روشهای تدریس تعلیمات دینی(هدیههای آسمانی) " روشن نیست.
در رابطه با ارتباط فصلها با یکدیگر و ارتباط موضوعات فصل با عنوان فصل، ارتباط میان فصول کتاب نظاممند نیست. فصلها مرتبط و مبتنی بر یکدیگر طراحی نشدهاند. همچنین مقدمه فصل چهارم با کتابهای هدیههای آسمان هیچ ارتباطی ندارد. زبان و ادبیات آن نیز متفاوت از ادامه بحث است.
یک سری نقدها بر اساس شاخصهای روشی نیز بر این اثر وارد است. کتاب دانشگاهی بایستی ماهیتی آموزشی داشته باشد تا دانش یا مهارت مشخصی را به خواننده بیاموزد. بنابراین شیوه بیان نویسنده بایستی به گونهای باشد که با نظریههای یادگیری و توصیههای عملی این نظریهها سازگار باشد. از همین رو باید با بهرهگیری از الگوهای آموزشی در ارائه محتوا و ایجاد فضای گفتگو و مباحثه، فهم اقناعی موضوعات را به همراه داشته باشد. علاوه بر فعالیت درونی لازم است، تعامل موثر و قابل مشاهدهای نیز بین فرد و محیط به وجود آید به گونهای که فرد بتواند "سئوال کند"، "اطلاعات گرداوری کند"، "به تجزیه و تحلیل آنها بپردازد"، "استنتاج کند"، "قضاوت کند" و" نقد و بررسی کند" . بر این اساس در محتوای کتاب باید فرصتهای یادگیری کافی و مناسب برای یادگیرنده پیش بینی شود و او را به فعالیت وادار کند. به این مهم در محتوای کتاب توجه نشده و امکان فعالیتهای درونی یا بیرونی فراهم نشده است.
نکته مهم دیگر در روش ارائه محتوا، تفاوت سهم مباحث نظری و کاربردی است. اگر کتابی در زمینه فلسفه باشد، محور اصلی مطالب آن مربوط به درج نظرات فیلسوفان و تفسیر آنان و اگر کتابی در خصوص آموزش قواعد زبان باشد، به شیوه یادگیری پرداخته میشود. این جا موضوع روشهای تدریس هدیههای آسمان است. استفاده از روشهای مناسب تدریس بر اثربخشی آموزش میافزاید. جدا از به روز نبودن روشهای ارائه شده، در معرفی این روشها از الگوی آموزشی که زمینههای تحقق یا عملیاتی نمودن آنها در موقعیتهای آزمایشی یا واقعی باشد، استفاده نشده و آنچه ارائه شده تنها اطلاعاتی کهنه است که باید حفظ کرد. این ادعا در مورد بحث ارزشیابی نیز صادق است.
خلاصه نقدهای دکتر اعتصامی:
وی در ابتدا به اشتباه نظام آموزشی در انتشار این اثر در سطح دانشگاه ها اشاره کرد و گفت: چرا چالش و حساسیتی برای نظام آموزشی ما در خصوص انتشار این اثر بوجود نیامده است؟ وی در ادامه به چند نقد محوری به کتاب روشهای تدریس تعلیمات دینی(هدیههای آسمان) پرداخت.
آموزش و پرورش یک نهاد رسمی و اجرایی است و باید یک رویکردی از آموزش دینی را اتخاذ کند که از میان گفتمان رایج با گفتمان رسمی و اسناد بالادستی نظام آموزش عالی هماهنگ باشد. این در حالی است که محتوای این کتاب به این مهم توجه ندارد برای نمونه به متفکران و روان شناسان اسلامی در حوزه تعلیم و تربیت فقط به چند مورد اشاره شده و آرای این متفکران اسلامی در این اثر محوریت ندارد. بنابراین این کتاب اتخاذ موضعی متناسب با برنامه مصوب آموزش و پرورش ندارد.
در پایان این نشست دکتر معارف، مدیر گروه الهیات و ادیان شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی ضمن تشکر از ناقدین محترم اظهار داشت: مسئولیت نویسنده و ناشر و حتی وزارت آموزش و پرورش در اشکالات فاحش این اثر غیرقابل کتمان است. وی افزود: علاوه بر نقد علمی، باید با هیات نظارت و داوری سازمان سمت ارتباط گرفت و این نقدهای جدی را بازتاب داد تا جلوی فاجعه های علمی این چنینی گرفته شود.
نظر شما :