گزارش پنجمین پیش‌‏نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی»

۲۲ اسفند ۱۴۰۲ | ۱۱:۴۵ کد : ۲۵۲۳۸ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۴۵۹۷
گزارش پنجمین پیش‌‏نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی»

پنجمین پیش‌نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی» با عنوان «اندیشه ایران ومسئله هویت» نوزدهم اسفند‌ماه ۱۴۰۲، به همت پژوهشکدۀ زبان و ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. سخنرانان این پیش‌نشست، دکتر محمدعلی فتح‌‌الهی (رئیس پژوهشکدۀ مطالعات سیاسی و روابط بین‌الملل و حقوق)، دکتر عبدالمجید مبلغی (رئیس پژوهشکده تمدن نوین اسلامی) و دبیر علمی نشست نیز دکتر یوسف محمدنژاد عالی‌زمینی (عضو هیأت علمی پژوهشکده زبان و ادبیات) بودند.

شاخصه‌های وطن
در آغاز جلسه، دکتر محمدنژاد، در تبیین موضوع و اهداف همایش گفت: وقتی ما از فرهنگ سخن می‌گوییم، مجموعه‌ای از علوم، دانش‌ها، هنرها، افکار، اعتقادات، ارزش‌ها، قوانین و مقررات، هنجارها، آداب و رسوم، سنت‌ها و عادت‌هایی را در نظر داریم که هر انسان در مقام عضوی از جامعه، یا آنها را کسب می‌کند یا بر اساس آنها در اجتماع دست به عمل و کنش‌گری می‌زند. همچنین زمانی که هویت را موضوع بحث‌مان قرار می‌دهیم، از «چیستی» و «کیستی» افراد سخن می‌گوییم. به‌واسطۀ این مفهوم است که ویژگی‌ها و وجوه ممیزۀ افراد و اجتماعات مختلف را برمی‌شماریم و از هم تفکیک می‌کنیم؛ درواقع به یک چارچوب پویای ادراکی اشاره می‌کنیم که «شکلی از آگاهی افراد به خود، به جامعه، به فرهنگ، به تاریخ و به آینده را القاء می‌کند». در این موقعیتِ آگاهانه و خودشناسانه است که «من» و «دیگری» و «ما» و «آنها» مطرح می‌شود.
 دکتر محمدنژاد ادامه داد: معتقدم ایران به‌مثابۀ خاستگاه و سرچشمه یا بستر و ساحت همۀ هویت‌های جمعی و اجتماعی ایرانیان است. شاخصۀ این وطن، آن است که خاستگاه «اسطوره‌ها، ادیان و آیین‌ها، تمدن و امپراتوری‌های ایرانی» پیش از اسلام بوده که بعدها دین اسلام و مذهب تشیع در آن توطن یافته و تکوین و گسترش زبان و ادبیات فارسی در آن محقق شده است. بنابراین، وقتی از ایران سخن می‌گوییم، از یک‌سو ایران آن را در یک چارچوب اندیشگانی و فکری قرار می‌دهیم که به‌لحاظ تاریخی، پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد و به‌لحاظ جغرافیایی، قلمرو گسترده‌ای را در سراسر فلات قارۀ ایران دربرمی‌گیردکه می‌توان از آن به‌مثابۀ «قلمرو فرهنگی» یا «ایران فرهنگی» یاد کرد. از سوی دیگر ایران به‌منزلۀ یک مقولۀ عینی و یک مفهوم سیاسی، تاریخی طولانی داشته و فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذارده است. حکومت‌هایی هم غالباً غیرایرانی در این سال‌های طولانی در این اقلیم برآمده و برافتاده‌اند و به تناسب جنگ و گریزهایی که در این مدت متمادی در این سرزمین روی داده، جغرافیای آن با تغییرات گسترده‌ای همراه بوده است، اما نکتۀ مهم این است که باوجود همۀ کشاکش‌ها و فراز و فرودها در مجموع ایران توانسته است تاریخی برجسته و مهم‌تر از آن مداوم و پیوسته داشته باشد. البته دلیل این تداوم و پیوستگی تاریخی و فرهنگی، آن است که ایران امروز در واقع هستۀ این دگرگونی‌ها بوده است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه زبان و ادبیات فارسی، مهم‌ترین بسترِ بازنمایی فرهنگ و هویت ایرانی است، گفت: معتقدیم با تحلیل علمی و خوانشِ انتقادیِ میراث‌های تاریخی، زبانی و ادبی فارسی می‌توان به برخی از مهم‌ترین خاستگاه‌های این میراث مشترک( فرهنگ و هویت ایرانی) دست یافت. بی‌گمان یکی از وظایف در مقام یک ایرانی، بازکاوی این آبشخورها و منابع فرهنگی و هویتی با هدف بازاندیشی در باب چگونگی تبیین و بازسازی این فرهنگ و هویت در دوران معاصر از خلال مطالعۀ انتقادی این متون است. هدفی که امید است بخشی از آن در این همایش با تمرکز بر این محورهای اصلی تحقق یابد:
1.    اسطوره، حماسه، پیشینه و فرهنگ و هویت ایرانی
2.    زبان فارسی و فرهنگ و هویت ایرانی
3.    شعر فارسی و فرهنگ و هویت ایرانی
4.    ادبیات عامه و فرهنگ و هویت ایرانی
نسبت ایران با امر آینده
در ادامه دکتر فتح‌الهی دربارة «نسبت ایران با امر آینده» سخن گفت. دکتر فتح‌الهی به ارتباط نسبی هویت ملی ایرانی با گذشته و تاریخ پرداخت و اشاره کرد: هویت ملی ایرانی بیش از آنکه به گذشته و تاریخ مربوط باشد، امروز و بلکه آیندة جامعه را می‌نمایاند و این امر نشان می‌دهدکه ایران چه حرفی برای گفتن در دنیای کنونی دارد و چه افقی را برای آینده می‌گشاید و چگونه مسائل جامعة معاصر را در افق آینده مطرح می‌کند. اندیشه دربارة ایران هم باید واقعیت‌های عینی جامعه را با چشم‌اندازهای آینده پیوند دهد. بلکه بتواند ایران کنونی را با همة تکثراتش بازیابی کند و ایران آینده را بیابد. سخن‌ گفتن از ایران آینده سخن ‌گفتن از امر حاضر هم است و البته نباید بی‌ارتباط با گذشته باشد و پیوند خود را با گذشتة عتیق بگسلد. اما نباید به تفکر سیاسی گذشته‌‌گرا و انزواجویانه تبدیل شود. سخن از ایران آینده، بیان‌پذیر شدن و عینیت‌بخشی به آرمانی است که در اذهان عمومی برساخته شده است و انسان ایرانی در تقلای بیان و تحقق آن است. سخن از ایران آینده، به فعلیت‌بخشی امکان‌های انسان ایرانی کمک می‌کند.
وی افزود: ایران با آینده معنی پیدا می‌کند. تمدن که درگذشته درخشان ایران توانسته است استعدادی در ایرانیان فراهم کند که از مواجهه با آینده نهراسند، به استقبال آن بروند و حقیقت خود را در آینده جست‌وجو کنند. ایران، حقیقت و جوهر حال و گذشته است که در آینده ظاهر خواهد شد و اکنون را هم جهت می‌دهد و پیش می‌برد. ایران آینده ساخته نمی‌شود، بلکه ظاهر می‌شود و ما را به‌سوی خود می‌کشد. می‌توان گفت که هویت ایرانی در گروِ آینده‌است. حوادثی درگذشته شکل می‌گیرد تا اینکه این هویت و نام در آینده تحقق و کاربرد داشته باشد. پرسش از ملیت ایرانی درواقع پرسش از آینده است. زندگی در ایران با انتظار شکل گرفته است تا گشایش و فرجی حاصل آید و دیرکرد مطالبات تاریخی ایران جز در حواله‌کرد آینده وصول نمی‌شود. هرچند که همین انتظار هم خود فرج است و ظرفیت وجودی را وسعت و عمق می‌دهد. ظرفیت فوق‌العاده ایران می‌تواند همه تکثّرات و شئون مختلف زندگی اجتماعی را در خود جای دهد و در وحدت هویتی خود مدیریت کند.
دکتر فتح‌الهی در پایان سخنرانی خود تأکید کرد: ایران بزرگ است و فضا برای خلّاقیت و نوآوری درآن بسیار وجود دارد و هر بخشی می‌تواند نیازهای بخشی دیگر را برآورده سازد. بزرگی ایران سبب می‌شود که در هاضمه قدرت‌های خارجی قرار نگیرد و نتوانند آن‌را تجزیه کنند. بزرگی ایران باعث می‌شود که دیکتاتوری گروهی خاص را برنتابد و اغتشاش و هرج و مرج نتواند آنرا فرا بگیرد. ایران بزرگ است چون رأی و نظر دارد و قضاوت می‌کند و هرچندبار «بعثتی دیگر» دارد.
وجوه آفاقی و انفسی ایران
در ادامة نشست، دکتر عبدالمجید مبلغی دربارة «وجوه آفاقی و انفسی ایران» سخن گفت. او در ابتدا، به این نکته که ایران در شمار دیرپای‌‌ترین مفاهیمی قرار دارد که خبر از یک پدیدار جمعی سامان‌‌یافته در «تاریخ آگاهی» می‌آورند، پرداخت و گفت: برای این مفهوم کهن‌سال و دیرزی، که کاربرد آن ای‌بسا به هزاره‌ای پیش از برآمدن مسیح بازمی‌گردد، دو خط از دلالت را می‌توان برشمرد؛ دلالت‌هایی که به شیوه‌ای متوازی و همرو، در تاریخ کشیده شده‌اند و باوجود فراز و فرودهایی که از سر گذرانده‌اند، کمابیش بسامدی آشکار و پیامدی پیوسته داشته‌اند. این دو خط از دلالت عبارتند از: دلالت‌های آفاقی (subjective) و دلالت های انفسی (objective) مفهوم ایران.
دکتر مبلغی ادامه داد: دلالت‌های آفاقی ایران را باید در ارجاعی تاریخی و بازگشتی پدیدارشناسانه به مفهوم ایران در نحوه‌های متنوعی از بروز و ظهوردر جهان‌های عینی و پهنه‌های بیرونی سراغ گرفت؛ بروزها و ظهورهایی که امروزه نیز می‌توان پیامد اثرگذاری تاریخی‌شان را در «ایران سیاسی»، «ایران فرهنگی»، «ایران باستان»، «ایران شیعی»، «ایران ادبی»، «ایران امپراطوری»، «ایران معاصر» و دیگر جوانب ایران سراغ گرفت و پی جست. ذیل زنجیره‌ای از مطالعات رخدادنگارانه (chronological) می‌توان به واکاوی وجوه مختلف این دلالت‌های آفاقی برای مفهوم ایران برخاست و کمر همت به موشکافی از روابط و مناسبات مؤثر بر آن بست. مشخصاً چنین تلاشی به فهم فراز و فرود آنچه بر ایران رفته است، کمک می‌کند. خبر گرفتن از شالوده این روابط و راه گشودن به تار و پود این مناسبات، به فراخور توانمندی ما در تحصیل فهمی تحلیلی و انتقادی و تاریخی از آن، پرده از سویه‌های گوناگون تجربه زیسته ایرانیان می‌افکند و جوانب گوناگون زیست سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی وجوه عینی، بیرونی و آفاقی ایران را برمی‌نماید. برخلاف برخی تلاش‌های سودمند، جای خالی چنین تلاش‌های پرارج دانشی به‌چشم می‌آید و راه ناپیموده در این مسیر بسیار است.
وی افزود: دلالت‌های انفسی ایران را باید در حضور ذهنی، هستی‌انگاره‌ای، و بودش تخیلی ایران جست و خبر از آن در تار و پود هویت دیرزی مردمان ایران‌زمین، به‌مثابه یکی از چند هویت تداوم یافته حائز جوانب تاریخی ملی، گرفت. این دلالت‌ها در جوانب آشکار و زوایای پنهان نحوه‌های اندیشیدن و شیوه‌های تأمل ورزیدنی قابل تشخیص است که نظام آگاهی(episteme) ایرانیان را شالوده بخشیده و به آن سروسامان داده است. باید دقت کرد که دلالت‌های انفسی ایران، فراتر از ارجاع مستقیم به ایران به‌مثابه پدیداری ذهنی(subjective phenomena)، معرف ذهنیت (mentality) فراگیری است و آن گونه که اسپنوزا تقریر می‌کند، جهان خیالی(imagination world)  پیوسته با انگاره‌ها (ideas) را در آگاهی ایرانی شکل داده است.
رئیس پژوهشکده تمدین نوین اسلامی در پایان بحث خود، تأکید کرد: متأسفانه برخی دلالت‌های آفاقی ایران، به فراخور دشواره‌های پی‌در‌پی خلیده (نفوذ کرده) بر پای این مرز و بوم، بخش مهمی از توش و توان تاریخی خود را از دست داده است و دست‌کم در برخی وجوه آن (همچون ایران سیاسی) در مرزهایی کوچک‌تر و ابعادی محدودتر از گذشته زندانی شده و تنگ آمده است. در واکنش به این بحران تاریخی، ایرانیان به تقویت جوانب ذهنی ایران روی آورده‌اند. به زبان دیگر، در تندباد حوادث و طوفان سوانح منجر به فروکاسته شدن از جایگاه بیرونی و کارکرد آفاقی ایران، ایرانیان در هر وهله از تاریخ بیش از پیش، به پاسداشت مفهوم ایران آویخته‌اند و در نگهبانی از این گنجینه، وجوه ذهنی و جوانب انگاره‌ای(در معنای اسپینوزایی کلمه) ایران را گسترده‌اند. این بدان معناست که هرچه پیش آمده‌ایم، دلالت‌های انفسی ایران، به‌مثابۀ بنیاد ذهنیت ایرانی و بنیان اندیشه‌ورزی میان ایرانیان، برخلاف برخی وجوه دلالت‌های آفاقی آن، پربنیه‌تر شده و از جمله در واکنش به تهدید ایران به‌مثابۀ امری بیرونی، دست اندرکارِ ساخت و پرداختِ ذهنیت سترگ‌تری شده است. نکتۀ مهم پایانی آنکه دست‌آورد این تلاش بسیار پراهمیت، صرفاً برای ایرانیان نبوده و به پاسبانی از یکی از چند میراث پرارج بشری برای امروز و اکنون انجامیده است./پایان

 

کلیدواژه‌ها: گزارش پنجمین پیش‌‏نشست همایش ملی «بازتاب فرهنگ و هویت ایرانی در زبان و ادبیات فارسی»


نظر شما :